در دنیای امروز ، رسانه یک ابرقدرت است و یک خبرنگار و گزارشگر همواره برای ثبت یک رویداد و یا بیان واقعیت های موجود در جامعه ممکن است حتی با تهدید و توهین نیز روبرو شود.
اینکه می گویند خبرنگاری شغل سخت و زیان آور است حرفی گزاف نیست زیرا یک خبرنگار با قلمش می جنگد و این مبارزه برای روشنگری و شفاف سازی گاهی اوقات جان یک خبرنگار را برای بیان برخی حقایق که خوشایند برخی نیست ، به خطر می اندازد.
یک خبرنگار در صحنه جنگ یک رزمنده ، در صحنه امداد رسانی یک امدادگر، در صحنه اجتماعی یک چشم تیزبین و گوش شنوا ، در انعکاس دردها یک دردمند و به عبارتی در تمامی نقش ها باید حضور یابد.
خبرنگاران با دردهای جامعه درد می کشند و با شادی های مردم شاد می شوند و در غم ها ، ناراحتی ها و مرارت هایی که برای جامعه اتفاق می دهد نیز خود شریک و همواره تمامی این لحظه ها را باید ثبت کنند.
بسیار سخت است آن گاهی که خود غمگین و دردمندی و باید شادی دیگران را انعکاس دهی و آنگاه که تو شادی در غم دیگران دردمندباشی و درد بکشی و همیشه در استرس ، نگرانی و اضطراب به سر ببری و بهتر است بگوییم یک خبرنگار هیچ گاه خود خودش نیست و همیشه در نقش یک منجی ظاهر می شود.
رسالت خبرنگاران در مناطق دورافتاده و محروم و مرزی سخت تر است و به عینه این افراد دردهایشان بیشتر از سایرین است زیرا در بدترین شرایط آب و هوایی و دورافتاده ترین مناطق با امکانات بسیار کم سعی می کنند صدای رسای محرومان باشند و مطالبه های آن ها را به درستی انعکاس دهند.
به عنوان نمونه یک خبرنگار در شهرستانی گرمسیر و مرزی مانند قصرشیرین که بیشتر روزهای سال را درگیر گرد و غبار و یکی 2 سالی است که درگیر زلزله و خرابی های ناشی از آن و پس لرزه هایی است که تمامی ندارند، باید دردهای خودش را فراموش کرده و زبان گویای دردهای همنوعانش باشد.
در چنین وضعیتی خبرنگار دیگر برای خودش نیست و تنها تلاشش در بدترین شرایط و فشار روحی ، روانی ، استرس ، ترس و نگرانی ، بیان واقعیت های موجود جامعه است و اغراق نیست اگر بگوییم که رسالت خبرنگاران با کمترین مزایا در محروم ترین مناطق ، مصداق عینی جهاد در راه خداست.
برای تولید یک فرآورده خبری ، یک خبرنگار گاهی باید از هزاران پیچ و خم اداری بگذرد و گاهی نیز باید سختی های بسیاری را متحمل شود تا بتواند حقایق را آنگونه که هست به گوش مردم و مسئولان برساند که در این راه گاهی با برخوردهای نامتعارف و گاهی با شکایت و توهین مواجه می شود و این بسی دردناک تر است برای خبرنگارانی که خانم هستند.
پاسخگو نبودن برخی مدیران نیز چالش جدی این روزهای خبرنگاران بخصوص در شهرستان هاست ، به گونه ای که برای هر موضوعی خبرنگاران را به مدیران کل در استان ارجاع می دهند و همین باعث طی یک پروسه زمان بر برای خبرنگاران به خصوص در موضوعاتی که سرعت خیلی مهم است ، می شود.
اما بیشترین سختی ها و مرارت ها را زمانی خبرنگار متحمل می شود که نمی تواند برای خود و خانواده اش نقش درستی ایفا کند ، به عنوان نمونه نمی تواند در مناسبت های خانوادگی و یا آئین های مختلف در کنار خانواده و دوستانش باشد.
همین زلزله پارسال که به یکباره تمام هست و زندگی عده ای را در غرب کرمانشاه نیست کرد ، خود مصداق سختی های کار خبرنگاران است.
از همان وقوع زلزله ، خبرنگاران که خود زلزله زده بودند و در این میان برخی از عزیزانشان را نیز از دست داده و برخی نیز زندگیشان ویران شد ، باید محکم می ایستادند و رسالت خود را برای ایفای اخبار مربوط به زلزله انجام می دادند.
خبرنگارانی که خانواده و فرزندان خود را در لابه لای خرابی های ناشی از زلزله و بدون امکانات رها کردند و با هر پس لرزه ای قلم هایشان لرزان می شد که مبادا خبر از دست دادن یکی از عزیزانشان و یا مصیبتی بزرگتر را بشوند.
در روزهای سخت ابتدای وقوع حادثه زلزله مهیب کرمانشاه که هرکس برای تهیه کمترین و ابتدایی ترین وسایل زندگی در تلاش بود ، خبرنگاران تنها راوی دردهای همنوعانشان برای امداد رسانی شدند و خود و خانواده هایشان بدون هیچ گونه امکاناتی تنها دردها را در خود فرو می خوردند.
شاید کمتر کسی بداند که یک خبرنگار هنگامی که خبری از درد جامعه خود می نویسد و یا واقعیت های تلخی را که روایت می کند نخستین کسی است که می گرید و سپر بلای مشکلات و غصه ها می شود و برای همین است که خبرنگاران همیشه در استرس و نگرانی و تشویش به سر می برند و دم نمی زنند.
شاید برای مردم ، خبرنگاری یک شغل جذاب باشد اما واقعیت امر این است که یک خبرنگار باید عاشق باشد تا بتواند ادامه دهد زیرا راهی که خبرنگار می پیماید پر از مخاطره ها و سختی هاست هر چند که در این حرفه لحظه های ناب و شاد نیز وجود دارد.
نداشتن ساعت کاری مشخص برای خبرنگاران و آمادگی همیشگی برای حضور در یک رویداد و یا ثبت یک اتفاق به طوری که ضبط ، دوربین ، خودکار ، کاغذ و کارت خبرنگاری همیشه همراه یک خبرنگار است تا بدون وقفه و هرگاه که نیاز باشد برای ثبت رویداد و حضور به موقع در پوشش اخبار اقدام کند.
به طور کلی یک خبرنگار و یا گزارشگر و فعال رسانه ای همواره قدم هایش ، قلم زدنش ، شنیدنش و دیدنش همه برای جامعه و انعکاس اخبار و اطلاعات است و برای همین است که رسالت پیامبرگونه خبرنگاران قابل ستایش است.
خبرنگار ایرنا در قصرشیرین
اینکه می گویند خبرنگاری شغل سخت و زیان آور است حرفی گزاف نیست زیرا یک خبرنگار با قلمش می جنگد و این مبارزه برای روشنگری و شفاف سازی گاهی اوقات جان یک خبرنگار را برای بیان برخی حقایق که خوشایند برخی نیست ، به خطر می اندازد.
یک خبرنگار در صحنه جنگ یک رزمنده ، در صحنه امداد رسانی یک امدادگر، در صحنه اجتماعی یک چشم تیزبین و گوش شنوا ، در انعکاس دردها یک دردمند و به عبارتی در تمامی نقش ها باید حضور یابد.
خبرنگاران با دردهای جامعه درد می کشند و با شادی های مردم شاد می شوند و در غم ها ، ناراحتی ها و مرارت هایی که برای جامعه اتفاق می دهد نیز خود شریک و همواره تمامی این لحظه ها را باید ثبت کنند.
بسیار سخت است آن گاهی که خود غمگین و دردمندی و باید شادی دیگران را انعکاس دهی و آنگاه که تو شادی در غم دیگران دردمندباشی و درد بکشی و همیشه در استرس ، نگرانی و اضطراب به سر ببری و بهتر است بگوییم یک خبرنگار هیچ گاه خود خودش نیست و همیشه در نقش یک منجی ظاهر می شود.
رسالت خبرنگاران در مناطق دورافتاده و محروم و مرزی سخت تر است و به عینه این افراد دردهایشان بیشتر از سایرین است زیرا در بدترین شرایط آب و هوایی و دورافتاده ترین مناطق با امکانات بسیار کم سعی می کنند صدای رسای محرومان باشند و مطالبه های آن ها را به درستی انعکاس دهند.
به عنوان نمونه یک خبرنگار در شهرستانی گرمسیر و مرزی مانند قصرشیرین که بیشتر روزهای سال را درگیر گرد و غبار و یکی 2 سالی است که درگیر زلزله و خرابی های ناشی از آن و پس لرزه هایی است که تمامی ندارند، باید دردهای خودش را فراموش کرده و زبان گویای دردهای همنوعانش باشد.
در چنین وضعیتی خبرنگار دیگر برای خودش نیست و تنها تلاشش در بدترین شرایط و فشار روحی ، روانی ، استرس ، ترس و نگرانی ، بیان واقعیت های موجود جامعه است و اغراق نیست اگر بگوییم که رسالت خبرنگاران با کمترین مزایا در محروم ترین مناطق ، مصداق عینی جهاد در راه خداست.
برای تولید یک فرآورده خبری ، یک خبرنگار گاهی باید از هزاران پیچ و خم اداری بگذرد و گاهی نیز باید سختی های بسیاری را متحمل شود تا بتواند حقایق را آنگونه که هست به گوش مردم و مسئولان برساند که در این راه گاهی با برخوردهای نامتعارف و گاهی با شکایت و توهین مواجه می شود و این بسی دردناک تر است برای خبرنگارانی که خانم هستند.
پاسخگو نبودن برخی مدیران نیز چالش جدی این روزهای خبرنگاران بخصوص در شهرستان هاست ، به گونه ای که برای هر موضوعی خبرنگاران را به مدیران کل در استان ارجاع می دهند و همین باعث طی یک پروسه زمان بر برای خبرنگاران به خصوص در موضوعاتی که سرعت خیلی مهم است ، می شود.
اما بیشترین سختی ها و مرارت ها را زمانی خبرنگار متحمل می شود که نمی تواند برای خود و خانواده اش نقش درستی ایفا کند ، به عنوان نمونه نمی تواند در مناسبت های خانوادگی و یا آئین های مختلف در کنار خانواده و دوستانش باشد.
همین زلزله پارسال که به یکباره تمام هست و زندگی عده ای را در غرب کرمانشاه نیست کرد ، خود مصداق سختی های کار خبرنگاران است.
از همان وقوع زلزله ، خبرنگاران که خود زلزله زده بودند و در این میان برخی از عزیزانشان را نیز از دست داده و برخی نیز زندگیشان ویران شد ، باید محکم می ایستادند و رسالت خود را برای ایفای اخبار مربوط به زلزله انجام می دادند.
خبرنگارانی که خانواده و فرزندان خود را در لابه لای خرابی های ناشی از زلزله و بدون امکانات رها کردند و با هر پس لرزه ای قلم هایشان لرزان می شد که مبادا خبر از دست دادن یکی از عزیزانشان و یا مصیبتی بزرگتر را بشوند.
در روزهای سخت ابتدای وقوع حادثه زلزله مهیب کرمانشاه که هرکس برای تهیه کمترین و ابتدایی ترین وسایل زندگی در تلاش بود ، خبرنگاران تنها راوی دردهای همنوعانشان برای امداد رسانی شدند و خود و خانواده هایشان بدون هیچ گونه امکاناتی تنها دردها را در خود فرو می خوردند.
شاید کمتر کسی بداند که یک خبرنگار هنگامی که خبری از درد جامعه خود می نویسد و یا واقعیت های تلخی را که روایت می کند نخستین کسی است که می گرید و سپر بلای مشکلات و غصه ها می شود و برای همین است که خبرنگاران همیشه در استرس و نگرانی و تشویش به سر می برند و دم نمی زنند.
شاید برای مردم ، خبرنگاری یک شغل جذاب باشد اما واقعیت امر این است که یک خبرنگار باید عاشق باشد تا بتواند ادامه دهد زیرا راهی که خبرنگار می پیماید پر از مخاطره ها و سختی هاست هر چند که در این حرفه لحظه های ناب و شاد نیز وجود دارد.
نداشتن ساعت کاری مشخص برای خبرنگاران و آمادگی همیشگی برای حضور در یک رویداد و یا ثبت یک اتفاق به طوری که ضبط ، دوربین ، خودکار ، کاغذ و کارت خبرنگاری همیشه همراه یک خبرنگار است تا بدون وقفه و هرگاه که نیاز باشد برای ثبت رویداد و حضور به موقع در پوشش اخبار اقدام کند.
به طور کلی یک خبرنگار و یا گزارشگر و فعال رسانه ای همواره قدم هایش ، قلم زدنش ، شنیدنش و دیدنش همه برای جامعه و انعکاس اخبار و اطلاعات است و برای همین است که رسالت پیامبرگونه خبرنگاران قابل ستایش است.
خبرنگار ایرنا در قصرشیرین
کپی شد