در این یادداشت آمده است: زیر ویدیویی با سخنان ضد اخلاقی‌اش نوشته‌اند 18+ سال. 'علی کَسَگَم' با خرده‌ فرهنگ عجیبش، با تفاوت‌های بسیار با چال میدانی‌های گذشته، تنه می‌زند. روی چانه‌اش جای چاقو تا لب پایینی‌اش را خط انداخته است. سر خودش نیست. با حالتی غیرعادی لب به سخنانی زشت می‌گشاید که از نگاه قضایی قابل پیگرد است.
چراغ‌های روشن کرمانشاه را از بلندای شهر نشان می‌دهد و سخیف‌ ترین سخنانی که می‌توان گمان کرد بر زبان می‌آورد. بی هیچ ترسی از پیگرد با افتخار ویدیویش را در شبکه‌های مجازی منتشر می‌کند. ما را چه شده است. هیکل گنده و سخنان ضد انسانی‌اش با ادعای دفاع از مردمی بزرگ و با فرهنگ که تنه به تنه بیستون و تاریخ کهن زده است به نشر ادبیاتی ناشایست تن می‌دهد.
‌سخت‌ تر آنکه پذیرش این سخنان و بازنشر آن از سوی کانال‌های تلگرامی و سایت‌های مشعشع نشان داد برخی از ما هنوز قادر به استفاده مناسب از پدیده وارداتی فضای مجازی نیستیم. کرمانشاه با سینه ستبر پهلوانان جوانمردش، مردان مَردِ روزگارانش؛ شهیدان پهلوانش که هشت سال خط مقدم دفاع از همه کشور بود این روزها تن مجروحی دارد.
این پیکر خسارت دیده از چنان مفهوم نا‌هنجاری‌ رنج می‌برد و جز با طرد چنین خرده فرهنگ غیراخلاقی، قابل درمان نیست. پیشنهاد می‌کنم همه کانال‌ها، سایت‌ها و مطبوعات کشور با تحریم‌ و بازنشر سخنان و تقلید از این ناهنجاری انسان ‌شکن، نشان دهند که می‌توانند در برابر عوامل ساختار‌شکن فرهنگی مقاومت کنند.
لات هم لات‌های قدیم. آنها یاور ضعیفان بودند. پهلوانان کرمانشاهی که جای خود دارد. در خانه ‌شان درست روبروی خانه ما بود. هر صبح و شام که ساکنان 2 خانه یکدیگر را می‌دیدند کوچه سرشار از ابهت جوانمردی می‌شد. پدرم و عمویم هر 2 اهل ورزش باستانی و عمویم از کشتی‌گیران پهلوانی زورخانه‌های کرمانشاه بودند. زورخانه سنگ‌ تراش‌ها محل رفت و آمد آنها بود. محلی که پهلوان حسین گلزار را به‌ خود دیده بود.
همسایه حاج حسن گردانی بودن افتخاری نشدنی بود اما اتفاق افتاد. هنوز کودک بودم که با انسانیت و مردانگی پهلوانان دمخور شدم؛ از دست اتفاق با پدر و عموی باستانی کارم. خانواده علی‌اصغر گُرد معروف به 'علی‌اصغر کله‌شیر' پهلوان شهر، آنقدر جذبه دارد که کرمانشاه به احترام بزرگی و فتوت و داستان‌های پهلوانی تبار و بزرگی‌اش یکپارچه بایستند و کلاه معرفت از سر بردارد.
حاج حسن با چهره خندان و پر ابهت پهلوانی‌اش کوچه را به شهری از عظمت مهربانی تبدیل می‌کرد. آن زنده‌یاد در معرفت و یتیم‌ نوازی هدیه بزرگ انسانیت به شهر کرمانشاه بود. به واسطه دوستی با پدر و عمویم رفت و آمد خانوادگی ما درست حدود پنج متر در کوچه‌ای‌ باریک بود که به محله برزدماغ سرازیر می‌شد. با فرزندانش هم بازی بودم. همه گمانم از دیگر مردم دنیا همین بزرگی‌ها بود. شب‌ نشینی‌های زمستان، همدم شاهنامه کُردی خوانی‌های خانوادگی ما بود. پهلوان حسن گردانی چنان بزرگ و سترگ بود که هرگز از خاطرم نمی‌رود.
رسم پهلوانی را در ذهن من و همسالانم در کوچه و خیابان محله، چنین کاشتند. ‌کجای تغییر فرهنگی کشور آجرش ‌کج نهاده شده که علی کَسَگَم عکس بنرش در پایتخت جمهوری اسلامی در دست راهپیمایان 22 بهمن حتی با بهانه نفی سخنان ترامپ پرچم برخی راهپیمایان شده ‌است؟ جامعه ‌شناسان این پدیده شوم را که جز کِشته خویش در این عصر نیست واکاوی کنند.
مردم کرمانشاه؛ حاج حسن گردانی‌ها، احمد مهرکن، حسین گلزار، یارمحمدخان‌ها، شهیدان راه وطن در کرمانشاه را ماندگار می‌دانند؛ نه لمپنیسم زهوار در رفته این روزها را!
8066
انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.