در این یادداشت آمده است: زلزله که آمد هموطنانمان را یا به خواب ابدی مهمان کرد یا تَنِ مجروح آنان را بیسرپناه گذاشت. اما آنان در سرمای استخوان سوز شبهای سرد منطقه تنها نماندند. این را عکسها میگویند! زیباترین کلمات جهان به خدمت درآمد تا وجه انسانی حمایت هموطنان، به شورانگیزترین ترانه هستی تبدیل شود. با تصاویر ارسالی خبرگزاریها و شهروند- خبرنگاران، موجی از وفاق اجتماعی به راه افتاد.
از هم گسیختگی کمکهای لحظات نخستین واقعه و عدم تجربه برخی تازه کارهای رسانه که بگذریم، رسانهها به سرعت، انتقال کمبودها، مناطقی که هنوز در چتر حمایت در نیامدهاند و سخنان مردم رنج دیده را به سرعت نور به صفحه رسانهها رساندند. عکسها و نوشتههای کوتاه، دریافت حس عمیق حمایت همه مردم این سرزمین را برانگیخت.
عکسها در لحظه به دیدگان اشک بار مردمی که بر تلی از خانههای ویران شده با نیروی امدادگران نظامی و مدنی، مشغول نجات زیر آوارماندگان و بیرون کشیدن لوازم خانهها بودند.
رسانهها، به ویژه عکاسان خبری استان، برخی از نشریات، زوایای متعدد رنج را به تصویر عکسها و کلمات کشاندند و درج تیترهای هرچند تلخی در رنج حادث شده به زبان 'کُردی'! روزنامهای که درد افزون شده چادرهای خیس از باران را با عنوانی ماندگار به ثبت رساند؛ 'امدادهای نمناک'. عکس مادری که فرزند از دست رفتهاش را با آن فغان بی حد و حصر در آغوش پر مهرش گرفته و او را رها نمیکند! عکس بسته کمک مردمی که با طنازی خردمندانهای از انسانیت پر مهری که پایان ندارد و بر روی آن بسته نوشته؛ که همین را داشته و از آن سوی مرزهای بلند انسانیت کشوری به نام ایران برایش فرستاده است! عکس ماندگار روز نخست واقعه، سرشار از قصه پر غصه رنج و همدردی یک فرمانده ارتشی که بر قامت بلند احترام و صورتی مملو از اشک و پر چروک شده، غمی سخت جانکاه، دستانی لرزان بالا آمده از غم این مصیبت و اینکه به احترام رنجدیدگان و کشته شدگان، کلاه از سر برداشته و شیون میکند! حتی مناطقی که آثاری از خرابی داشتند و کمتر رسانهای بدان پرداخت، در میانه عکسها گُم نشد.
این نخستین بار بود که یک رخداد تلخ، مثل زلزله، با حضور پرسرعت ترین وسائل ارتباطی بشری همراه شد. نوشتهها و اخباری چند نیز حاکی از ناپختگی برخی گروهها بود در اینکه شایعه خود یک زلزله مخربتری از زلزله اصلی است. شایعه با 2 مفهوم اساسی 'نیاز برخی به دیده شدن' و مفهوم تخریبکننده 'ابهام' روبروست. هرچند این دروغها و اخبار غیرواقعی در منطقه به کسری از یک عدد بسیار کوچک بود اما گاه تاثیر بدی در روند امدادرسانی مییافت. هنوز آمادگی لازم برای برخی مدعیان حاضر در رسانه و کانالهای تلگرامی در انتقال واقعیت رخداد مهیا نیست. اما هرچه هست، رسانههای متعهد در انتقال مفهوم واقعه زلزله، پس از مردم، پیروز میدان کمکرسانی بودند.
برخی رسانههای مکتوب و همه عکاسان خبری استان کرمانشاه ثابت کردند، هنر ارسال 'حقیقت رخداد' به همبستگی ملی منتج میشود. اگر شده با ارسال عکسی از فوتبال بچهها بر زمین بایری کنار تلی از خرابههای زلزله؛ یعنی زندگی جریان دارد. با ارسال عکسی از یک کلاس درس در زیر آفتاب پاییزی بر روی یک فرش 12 متری زیبا و نشاندن 16 دانشآموز روستای زلزله زده 'لایز کریم' سرپل ذهاب! یا عکسی از صندلی خالی 2 دانشآموز با شاخه گلی که جای خالیشان را نشانهگذاری کردهاند و نامهای درخشانی بر عکسی غمگین!
8066 انتشاردهنده:علی مولوی
از هم گسیختگی کمکهای لحظات نخستین واقعه و عدم تجربه برخی تازه کارهای رسانه که بگذریم، رسانهها به سرعت، انتقال کمبودها، مناطقی که هنوز در چتر حمایت در نیامدهاند و سخنان مردم رنج دیده را به سرعت نور به صفحه رسانهها رساندند. عکسها و نوشتههای کوتاه، دریافت حس عمیق حمایت همه مردم این سرزمین را برانگیخت.
عکسها در لحظه به دیدگان اشک بار مردمی که بر تلی از خانههای ویران شده با نیروی امدادگران نظامی و مدنی، مشغول نجات زیر آوارماندگان و بیرون کشیدن لوازم خانهها بودند.
رسانهها، به ویژه عکاسان خبری استان، برخی از نشریات، زوایای متعدد رنج را به تصویر عکسها و کلمات کشاندند و درج تیترهای هرچند تلخی در رنج حادث شده به زبان 'کُردی'! روزنامهای که درد افزون شده چادرهای خیس از باران را با عنوانی ماندگار به ثبت رساند؛ 'امدادهای نمناک'. عکس مادری که فرزند از دست رفتهاش را با آن فغان بی حد و حصر در آغوش پر مهرش گرفته و او را رها نمیکند! عکس بسته کمک مردمی که با طنازی خردمندانهای از انسانیت پر مهری که پایان ندارد و بر روی آن بسته نوشته؛ که همین را داشته و از آن سوی مرزهای بلند انسانیت کشوری به نام ایران برایش فرستاده است! عکس ماندگار روز نخست واقعه، سرشار از قصه پر غصه رنج و همدردی یک فرمانده ارتشی که بر قامت بلند احترام و صورتی مملو از اشک و پر چروک شده، غمی سخت جانکاه، دستانی لرزان بالا آمده از غم این مصیبت و اینکه به احترام رنجدیدگان و کشته شدگان، کلاه از سر برداشته و شیون میکند! حتی مناطقی که آثاری از خرابی داشتند و کمتر رسانهای بدان پرداخت، در میانه عکسها گُم نشد.
این نخستین بار بود که یک رخداد تلخ، مثل زلزله، با حضور پرسرعت ترین وسائل ارتباطی بشری همراه شد. نوشتهها و اخباری چند نیز حاکی از ناپختگی برخی گروهها بود در اینکه شایعه خود یک زلزله مخربتری از زلزله اصلی است. شایعه با 2 مفهوم اساسی 'نیاز برخی به دیده شدن' و مفهوم تخریبکننده 'ابهام' روبروست. هرچند این دروغها و اخبار غیرواقعی در منطقه به کسری از یک عدد بسیار کوچک بود اما گاه تاثیر بدی در روند امدادرسانی مییافت. هنوز آمادگی لازم برای برخی مدعیان حاضر در رسانه و کانالهای تلگرامی در انتقال واقعیت رخداد مهیا نیست. اما هرچه هست، رسانههای متعهد در انتقال مفهوم واقعه زلزله، پس از مردم، پیروز میدان کمکرسانی بودند.
برخی رسانههای مکتوب و همه عکاسان خبری استان کرمانشاه ثابت کردند، هنر ارسال 'حقیقت رخداد' به همبستگی ملی منتج میشود. اگر شده با ارسال عکسی از فوتبال بچهها بر زمین بایری کنار تلی از خرابههای زلزله؛ یعنی زندگی جریان دارد. با ارسال عکسی از یک کلاس درس در زیر آفتاب پاییزی بر روی یک فرش 12 متری زیبا و نشاندن 16 دانشآموز روستای زلزله زده 'لایز کریم' سرپل ذهاب! یا عکسی از صندلی خالی 2 دانشآموز با شاخه گلی که جای خالیشان را نشانهگذاری کردهاند و نامهای درخشانی بر عکسی غمگین!
8066 انتشاردهنده:علی مولوی
کپی شد