در این یادداشت آمده است: آنقدر شرایط سهل و آسانی دارد این قانون ثبت نام برای انتخابات ریاست‌ جمهوری که به گفته دوست آگاهم، از شرایط دریافت گواهینامه رانندگی هم ساده‌تر است.
با گذشت دهها سال از تصویب این شرایط، هنوز مجلس شورای اسلامی، لحظه‌ای هم به نتایج زیان ‌بار آن نیاندیشده است، حتی برای چند بند کوتاه و مختصر آن نیز دلایل قوی و معنوی بر نشمرده است.
به این شرایط توجه کنید: طبق ماده 35 قانون انتخابات کشور انتخاب‌شوندگان هنگام ثبت نام باید دارای شرایط زیر باشند:
از رجال مذهبی و سیاسی، ایرانی‌الاصل، تابعیت کشور جمهوری اسلامی ایران، مدیر و مدبر، دارای حسن سابقه و امانت و تقوی، مؤمن و معتقد به مبانی جمهوری اسلامی ایران و مذهب رسمی کشور.
چند نفر را سراغ دارید که خود را شامل این بندهای ساده و ابتدایی ندانند؟ مثلا این شرط مدیر و مدبر، مشخص نمی‌کند مراد از مدیر و مدبر چیست؟
اگر اینگونه نبود از میان دهها ثبت ‌نام ‌کننده روز نخست و روزهای آینده، کسی به خود جرات نمی‌داد هنگام ثبت‌ نام به نقل از خبرگزاری‌های مستقر در وزارت کشور بگوید: اگر کسی پیدا شود که یک کیلو از من سنگین ‌تر باشد به نفعش انصراف می‌دهم.
دیگری با پوشیدن کفن و لباسی که خود ثبت‌ نام کننده رویش نمی‌شود با آن حتی به خانه‌ی فرزندانش برود، با شکل و شمایلی که ما را در نگاه جهان با سئوالات شکننده‌ای روبرو ساخته، جرات می‌کرد پایش را روی پله‌های ستاد انتخابات وزارت کشور بگذارد.؟
کجای کار ایراد دارد که به این روزگار تلخ و طنزآلود ورود هرکسی به ستاد انتخابات رسیده‌ایم؟ این‌ها بخشی از چالش‌های قانونی ثبت‌ نام است.
در وجه تبلیغات، قدرتمندانی که کسی حتی جرات نگاه‌ کردن به آنها را ندارد و زمان مسئولیت بزرگ خود، کشور را به ناکامی‌های بزرگی کشانده، در روز روشن و جلو چشم ناظران، قانون را زیر پا می‌گذارد و بسیار زودتر از موعد ثبت ‌نام، جلسه خبررسانی بین‌المللی برپا می‌کند.
بدتر از همه، دست دوست گرمابه و گلستانش، که کشور را به ویرانه تبدیل کرد بالا برده و او را تبلیغ می‌کند.
بسیاری از نام ‌آشنایانی که قصد نام‌نویسی در انتخابات را دارند به بسیاری از سئوال‌های اساسی و شفاف در ذهن مخاطبان کشور پاسخی نمی‌دهند.
فقط از ایمان و بزرگی خود می‌گویند و به بداخلاق‌ترین شیوه، دولت مستقر و دیگر رقیبان احتمالی را به باد استهزا و تهمت و افترا می‌بندند.
برای ابراز شایستگی خود حتی دو سطر برنامه ننوشته‌اند و پیروزی خود را در بی‌آبروکردن رقیب می‌بینند.
از آنجا که در ایران، فعلا سیستم کارآمد احزاب واقعی برای بیان برنامه و نه معرفی شخص، جایگاهی ندارد و این شخص است که شناسنده می‌شود و نه برنامه‌هایش؛ برای بالابردن جایگاه کشور نزد جهانیان چه دیدگاه و برنامه‌ای مدون دارند؟
به نظر می‌رسد اگر متقاضیان ثبت ‌نام و حتی گامی جلوتر؛ تاییدشدگان شورای نگهبان برای تبلیغات قانونی، به این چند سئوال پاسخ دهند بسیاری از مطالبات مردم در آشنایی با نامزدهای این منصب بسیار مهم، شفاف ‌تر خواهد شد. پاسخ بدون آسمان و ریسمان کافی است.
1- نسبت نامزدها با قانون اساسی چیست؟ 2- برنامه آنان برای برخوردشان با آزادی بیان، اندیشه، تریبون‌های فرهنگی، هنری و شادی و شایستگی مردم و نیز کتب منتشره در وزارت ارشاد، شبکه‌های اجتماعی و اینترنت جهانی چیست؟
بگویند؛ بگیرو ببند راه می‌اندازند یا راه را برای توسعه این فضا، هموارتر از دولت مستقر خواهند کرد؟
3- برنامه اقتصادی‌شان منقبض به داخل است یا با تعامل با جهان، نگرشی توسعه ‌مدار دارند؟ برای کاهش بیکاری و افزایش سرمایه‌گذاری چه خواهند کرد؟
4- در سیاست خارجی چه گشایشی در امور ارتباط با کشورها دارند؟ برای ارتقای هویت مردم در درجه گذرنامه‌های اتباع ایران چه سیاستی را به‌کار گرفته و آزادی ورود و خروج بدون ویزا را به چند کشور افزایش و آن کشورهای احتمالی کدامند؟
برای کاهش تنش با کشورهای همسایه و مسلمان در سراسر جهان چه برخوردی خواهند داشت؟
5- نگاه آنان به آموزش عالی و آموزش و پرورش چیست؟
یک دولت موفق نگاهی همه‌جانبه دارد. باید همه آحاد مردم حتی گروه‌ها و شبه احزاب و کسانی که به آن نامزد پیروز رای نداده‌اند به یک چشم دیده شوند. پس از پیروزی دمار از روزگار تیم و طرفداران رقیب در می‌آوردند یا آنها را بخشی از مردم می‌پندارند؟
پاسخ به این چند سئوال در برنامه کدام یا چند نامزد، وجود خارجی دارد؟
برخی از نامزدهایی که اشارات نظر تایید آنها را مثل روز روشن می‌داند با لباس خشن و کوبنده و غیراخلاقی و فقط بیرون راندن رئیس ‌جمهوری مستقر از محله پاستور پا به میدان مبارزات انتخاباتی گذاشته‌اند و گرنه همه مستحضر به عدم مدیریت و مدبری آنان حتی ناتوانی در اداره یک شهر هستند.
چه برسد به برنامه مدون و مکتوب و معطوف به سئوالات مطرح شده در این یادداشت! این روزها در برنامه تبلیغات اکثر نامزدهای چشم و چراغ اردوگاه اصول‌گرایی با دوپینگ غیرقانونی صدا و سیما اظهر من الشمس شده است.
باشد تا به درس‌های تاریخی بجا مانده از سال 1376 به بعد، آموزه‌ها و نتایج خرد کننده خود را بازبینی نمایند.
8066/3209 دریافت کننده:عباداله آذرگون ** انتشار دهنده:علی مولوی
انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند
نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.