به گزارش خبرنگار ایرنا، احمد سقزی متولد 1331 در مریوان و یکی از فرماندهان دوران جنگ تحمیلی و همرزم شهیدان چمران و بروجردی است.
جانباز 35 درصد دوران دفاع مقدس و اکنون معاون امور رزمندگان و نایب رئیس یاد یاوران استان کردستان است.
پدرش روحانی و برادرش طلبه بود و بعد از وقایع 15 خرداد 42 و تبعید امام به ترکیه و عراق، ساواک اقدام به اذیت و آزار روحانیون می کند که تیر خشونت رژیم شاه خانواده سقزی را هم نشانه می گیرد.
پدر و برادر این مبارز انقلابی بدلیل مخالفت با سیاست های شاه و انتقاد از رژیم در سال 56 زندانی و 2 ماه قبل از پیروزی انقلاب آزاد می شوند اما بدلیل جراحات ناشی از شکنجه های زیاد، مدت کوتاهی پس از آزادی در منزل به درجه رفیع شهادت نائل می شوند.
مبارزات حاج احمد از سال 56 و با زندانی شدن پدر و برادرش آغاز شد، او در کنار کار کشاورزی به تحصیل مشغول (دبیرستان محله شیخان سنندج) بود و اواخر همین سال مبارزاتش را با رهبری یک گروه محدود سه چهار نفره انقلابی آغاز می کند.
حاج احمد در گفت و گو با خبرنگار ایرنا گفت: اسفند سال 56 با جذب تعداد زیادی جوان، همان گروه کوچک را به چهار گروه 15 نفری در چهار نقطه شهر سنندج از جمله خیابان انقلاب (سیروس سابق) و محله پیرمحمد، محله شیخان و پل بند، قطارچیان و میدان آزادی (اقبال سابق) و محله شریف آباد تبدیل و سازماندهی کردم.
اعضای گروه ها در مخفیگاه هایی در زیرزمین خانه رهبران گروه، شبانه پوسترهای امام را تحویل گرفته و از ساعت 21 به بعد اقدام به نصب پوستر در کوچه و خیابان های شهر می کردند.
بطور همزمان شب هنگام در کنار نصب پوستر، اقدام به شعار نویسی روی دیوارها کرده و مردم را به مبارزه علیه رژیم شاه دعوت می کردند این کار ما ماموران شهربانی را به چالش می کشید.
این مبارز پیرو خط امام ادامه داد: اسفند 56 به مدارس سنندج نفوذ کرده و با معلمان صحبت کردیم و موفق شدیم 10 روز مانده به پایان همان سال عده ای دانش آموز را در محلات مختلف شهر جذب و وارد تظاهرات و مبارزه ضد رژیم کنیم.
حاج احمد و دیگر مبارزان با تشکیل و برگزاری تظاهرات در سال 57 چندین بار برای پایین آوردن مجسمه شاه در میدان انقلاب (شاه سابق) سنندج تلاش کردند و هر بار چندین شهید و مجروح هم تقدیم انقلاب کردند، هدف اصلی مبارزات آنان پایین کشیدن مجسمه شاه و شکستن ابهت پوشالی رژیم پهلوی بود.
آنان با نیروهای مبارز در تهران در ارتباط بودند و طبق برنامه ریزی های رهبران انقلاب پیش رفته و نسبت به برگزاری راهپیمایی علیه رژیم اقدام می کردند.
سقزی به پیوستن کسبه و اصناف به صف تظاهر کنندگان اشاره می کند و می گوید: کار به جایی رسید در جریان تظاهرات و حمله نظامیان به تظاهر کنندگان مردم درِ خانه ها را به روی ما باز می گذاشتند تا به راحتی بتوانیم از دست ماموران رژیم شاه فرار کرده و جان خود را نجات دهیم اینگونه بود که بطور علنی مردم وارد صحنه مبارزات انقلابی شدند.
او که رهبری و سازماندهی اغلب تظاهرات و اعتراضات سال 57 در سنندج را بر عهده داشته و تعداد زیادی از مردم سنندج از پیر و جوان و زن و دختر را وارد مبارزه علیه رژیم طاغوت کرده است بر نقش روحانیون و بزرگان دینی کردستان در ترغیب و آگاه سازی مردم برای مبارزه با رژیم تاکید کرد.
این مبارز و انقلابی به شاطر محمد نامی اشاره می کند و می گوید: او نیز اغلب مشغول شعار نویسی و انجام کارهای مهم بود و ما را در تشویق مردم برای شرکت در تظاهرات بسیار یاری داد.
راهپیمایی افتخار آفرینی که هیچگاه از اذهان نسل اول انقلاب پاک نخواهد شد و حاج احمد هم به آن اشاره کرد، تظاهرات 50 هزار نفری مردم سنندج در 9 آبان 57 بود که جراید آن زمان به ناچار به آن اشاره کرده و بر گستردگی آن اذعان داشتند.
براساس گفته این مبارز، روزهای پایانی حکومت پهلوی، تظاهرات به صورت منظم تر و گسترده تری برگزار شد همچنانکه شعار مرگ بر شاه، مرگ بر بختیار، ارتش تو یار ما باش، درود بر خمینی و درود بر شهدای میدان ژاله سرلوحه شعارهای آن روزهای تظاهر کنندگان بود.
او در ادامه خاطراتش می گوید به روزهای پایانی عمر رژیم شاهنشاهی که نزدیک می شویم، اعتراضات مردمی در کردستان بویژه سنندج گسترده تر می شود و جوانان زیادی از دختر و پسر در جریان آن اعتراضات زخمی شده یا به شهادت رسیدند.
سقزی اظهار داشت: همزمان با فرا رسیدن 22 بهمن و پیروزی انقلاب بالاخره به آرزویمان رسیدیم و مجسمه شاه را از بالای میدان (انقلاب فعلی) به پایین کشیدیم سپس به مقر ساواک در بلوار شبلی حمله کرده و آن را تصرف کردیم.
او اضافه کرد: بعد از سقوط رژیم پهلوی، مردم نظم و امنیت شهر را بدست گرفته و کمیته هایی مردمی به رهبری بزرگان مذهبی برای کنترل محلات و ایجاد نظم و امنیت در سنندج تشکیل شد و به مدت چند ماه حفظ امنیت شهر بدست این کمیته ها بود.
این پایان کار حاج احمد سقزی نبود او بعد از پیروزی انقلاب و استقرار نظام اسلامی در جریان درگیری های با ضد انقلاب در کردستان در صف اول مبارزه بود و بعد از شکست آنان برای دفاع از آب و خاک ایران راهی جبهه های جنگ تحمیلی شد و در بسیاری از عملیات ها شرکت کرد و در یکی از این عملیات ها به درجه رفیع جانبازی نایل شد.
آری احمد سقزی ها دین خود را به انقلاب و کشور با به خطر انداختن جان شان در عرصه های مختلف ادا کردند و اکنون نوبت جوانان و آینده سازان ایران اسلامی است که با الگو گرفتن از آنان، ضمن هوشیاری در برابر دشمنان در جبهه ای دیگر و در راستای توسعه روز افزون کشورمان بویژه در حوزه علمی و اقتصادی گام بردارند.
7355/9102
جانباز 35 درصد دوران دفاع مقدس و اکنون معاون امور رزمندگان و نایب رئیس یاد یاوران استان کردستان است.
پدرش روحانی و برادرش طلبه بود و بعد از وقایع 15 خرداد 42 و تبعید امام به ترکیه و عراق، ساواک اقدام به اذیت و آزار روحانیون می کند که تیر خشونت رژیم شاه خانواده سقزی را هم نشانه می گیرد.
پدر و برادر این مبارز انقلابی بدلیل مخالفت با سیاست های شاه و انتقاد از رژیم در سال 56 زندانی و 2 ماه قبل از پیروزی انقلاب آزاد می شوند اما بدلیل جراحات ناشی از شکنجه های زیاد، مدت کوتاهی پس از آزادی در منزل به درجه رفیع شهادت نائل می شوند.
مبارزات حاج احمد از سال 56 و با زندانی شدن پدر و برادرش آغاز شد، او در کنار کار کشاورزی به تحصیل مشغول (دبیرستان محله شیخان سنندج) بود و اواخر همین سال مبارزاتش را با رهبری یک گروه محدود سه چهار نفره انقلابی آغاز می کند.
حاج احمد در گفت و گو با خبرنگار ایرنا گفت: اسفند سال 56 با جذب تعداد زیادی جوان، همان گروه کوچک را به چهار گروه 15 نفری در چهار نقطه شهر سنندج از جمله خیابان انقلاب (سیروس سابق) و محله پیرمحمد، محله شیخان و پل بند، قطارچیان و میدان آزادی (اقبال سابق) و محله شریف آباد تبدیل و سازماندهی کردم.
اعضای گروه ها در مخفیگاه هایی در زیرزمین خانه رهبران گروه، شبانه پوسترهای امام را تحویل گرفته و از ساعت 21 به بعد اقدام به نصب پوستر در کوچه و خیابان های شهر می کردند.
بطور همزمان شب هنگام در کنار نصب پوستر، اقدام به شعار نویسی روی دیوارها کرده و مردم را به مبارزه علیه رژیم شاه دعوت می کردند این کار ما ماموران شهربانی را به چالش می کشید.
این مبارز پیرو خط امام ادامه داد: اسفند 56 به مدارس سنندج نفوذ کرده و با معلمان صحبت کردیم و موفق شدیم 10 روز مانده به پایان همان سال عده ای دانش آموز را در محلات مختلف شهر جذب و وارد تظاهرات و مبارزه ضد رژیم کنیم.
حاج احمد و دیگر مبارزان با تشکیل و برگزاری تظاهرات در سال 57 چندین بار برای پایین آوردن مجسمه شاه در میدان انقلاب (شاه سابق) سنندج تلاش کردند و هر بار چندین شهید و مجروح هم تقدیم انقلاب کردند، هدف اصلی مبارزات آنان پایین کشیدن مجسمه شاه و شکستن ابهت پوشالی رژیم پهلوی بود.
آنان با نیروهای مبارز در تهران در ارتباط بودند و طبق برنامه ریزی های رهبران انقلاب پیش رفته و نسبت به برگزاری راهپیمایی علیه رژیم اقدام می کردند.
سقزی به پیوستن کسبه و اصناف به صف تظاهر کنندگان اشاره می کند و می گوید: کار به جایی رسید در جریان تظاهرات و حمله نظامیان به تظاهر کنندگان مردم درِ خانه ها را به روی ما باز می گذاشتند تا به راحتی بتوانیم از دست ماموران رژیم شاه فرار کرده و جان خود را نجات دهیم اینگونه بود که بطور علنی مردم وارد صحنه مبارزات انقلابی شدند.
او که رهبری و سازماندهی اغلب تظاهرات و اعتراضات سال 57 در سنندج را بر عهده داشته و تعداد زیادی از مردم سنندج از پیر و جوان و زن و دختر را وارد مبارزه علیه رژیم طاغوت کرده است بر نقش روحانیون و بزرگان دینی کردستان در ترغیب و آگاه سازی مردم برای مبارزه با رژیم تاکید کرد.
این مبارز و انقلابی به شاطر محمد نامی اشاره می کند و می گوید: او نیز اغلب مشغول شعار نویسی و انجام کارهای مهم بود و ما را در تشویق مردم برای شرکت در تظاهرات بسیار یاری داد.
راهپیمایی افتخار آفرینی که هیچگاه از اذهان نسل اول انقلاب پاک نخواهد شد و حاج احمد هم به آن اشاره کرد، تظاهرات 50 هزار نفری مردم سنندج در 9 آبان 57 بود که جراید آن زمان به ناچار به آن اشاره کرده و بر گستردگی آن اذعان داشتند.
براساس گفته این مبارز، روزهای پایانی حکومت پهلوی، تظاهرات به صورت منظم تر و گسترده تری برگزار شد همچنانکه شعار مرگ بر شاه، مرگ بر بختیار، ارتش تو یار ما باش، درود بر خمینی و درود بر شهدای میدان ژاله سرلوحه شعارهای آن روزهای تظاهر کنندگان بود.
او در ادامه خاطراتش می گوید به روزهای پایانی عمر رژیم شاهنشاهی که نزدیک می شویم، اعتراضات مردمی در کردستان بویژه سنندج گسترده تر می شود و جوانان زیادی از دختر و پسر در جریان آن اعتراضات زخمی شده یا به شهادت رسیدند.
سقزی اظهار داشت: همزمان با فرا رسیدن 22 بهمن و پیروزی انقلاب بالاخره به آرزویمان رسیدیم و مجسمه شاه را از بالای میدان (انقلاب فعلی) به پایین کشیدیم سپس به مقر ساواک در بلوار شبلی حمله کرده و آن را تصرف کردیم.
او اضافه کرد: بعد از سقوط رژیم پهلوی، مردم نظم و امنیت شهر را بدست گرفته و کمیته هایی مردمی به رهبری بزرگان مذهبی برای کنترل محلات و ایجاد نظم و امنیت در سنندج تشکیل شد و به مدت چند ماه حفظ امنیت شهر بدست این کمیته ها بود.
این پایان کار حاج احمد سقزی نبود او بعد از پیروزی انقلاب و استقرار نظام اسلامی در جریان درگیری های با ضد انقلاب در کردستان در صف اول مبارزه بود و بعد از شکست آنان برای دفاع از آب و خاک ایران راهی جبهه های جنگ تحمیلی شد و در بسیاری از عملیات ها شرکت کرد و در یکی از این عملیات ها به درجه رفیع جانبازی نایل شد.
آری احمد سقزی ها دین خود را به انقلاب و کشور با به خطر انداختن جان شان در عرصه های مختلف ادا کردند و اکنون نوبت جوانان و آینده سازان ایران اسلامی است که با الگو گرفتن از آنان، ضمن هوشیاری در برابر دشمنان در جبهه ای دیگر و در راستای توسعه روز افزون کشورمان بویژه در حوزه علمی و اقتصادی گام بردارند.
7355/9102
کپی شد