مناسبات اجتماعی در جهان جدید که به دنبال طرح انسان نو یا جدید است ، فراتر از دیالوگ رفته است ، حتی اگر انسان ها به دنبال ایجاد دیالکتیک منفی در گفت و گوهای روزانه خود باشند، نیازمند کسب اطلاع و دانستن است.
در این مناسبات اجتماعی ، گاهی انسان ها با وجود پیشترفته ترین ابزار اطلاع رسانی نیز باز هم از یکدیگر فاصله دارند و انگار دچار یک دور/ نزدیک به همدیگر شده اند و حرف یک دیگر را به خوبی درک نمی کنند اما دانستن و فهم یک مطلب را برای خود قائل هستند.
در این مناسبات ، " پیام " خبر دادن یا خبر گرفتن انسان ها از رخدادها ، هم سوژه محور است و هم اُبژه محور ، ولی در هر دو حال، یکی نفر این وسط باید پرسشگر باشد ، پرسشی که گزاره های خودشناسی جامعه از دانایی و دانستن را در همه رخدادها بیان می کند.
همین پرسشگری در نهاد حقیقت موضوع و رخدادها، در دوران مختلف نیز وجود داشته است ، چه اینکه برخی از شاعران پارسی گو برای بیان ابژکتیو رخدادها به سوژه ها نزدیک می شوند و سوژه را ارکان معرفی یک رخداد قلمداد می کنند.
مولوی از شاعران برجسته ایران می گوید :" خبرت هست که در شهر شکر ارزان شد / خبرت هست که دی گم شد و تابستان شد - خبرت هست که ریحان و قرنفل در باغ / زیر لب خنده زنانند که کار آسان شد" این یعنی مولوی پرسشگری را تعمیم به دانستن می کند و مولوی تا آنجا پیش می رود که می گوید " آنچ بینی تو ز دل، جوی ز آیینه مجوی / آینه نقش شود ، لیک نتاند جان شد " و این همان مساله است که عین القضاوت همدانی در باره شعر می گوید و آن را آیینه ای می پندارد.
مولوی در دفتر ششم حتی خبر را بسان " جان " می داند و بی خبری را پایان انسان می انگارد، چه اینکه خبر در نظر مولانا حتی از علم شهودی بالاتر می رود و نداشتن خبر و پرسشگری پایان فرد می داند .
سعدی اما خلاف نظر مولوی، خبر را علم شهودی می داند تا جایی که می گوید : " خبرت هست که بی روی تو آرامم نیست / طاقت بار فراق این همه ایامم نیست -
" و این بی خبری را پرشسگری از غیر می داند، نه خود و آن را همواره در گفت و گو و دیالوگ های خود جاری می کند.
سعدی ، برای سوبژکتیو سازی از ابژه ها در خبر خود نیز حقیقت را به بیان فصیحی برای مخاطب اطلاع می دهد : "تا خبر دارم از او بیخبر از خویشتنم / با وجودش ز من آواز نیاید که منم " و این درست امروز همان چیزی است که خبرنگاری را قدم زدن در جایگاه دریافت و ادراک حقیقت می پندارد و صاحب خبر در نظر سعدی همان صاحب نظر است ، "خبر از دوست ندارد که ز خود با خبر است " .
از گذشته دور تا کنون خبر اما ویژگی و ارکان خود را حفظ کرده است ، وجود، ماهیّت، بداهت، اشتراک، اصالت، اعتباریت، وحدت، تشکیک و این کلید واژه در تمامی ساختار معنای و فرمی خبر باید حفظ شود.
حالا این روزها روز خبرنگار است ، آنکه می پرسد از صاحب خبر یا همان صاحب نظر برای دریافت خبر ، خود نیز صاحب خبر می شود ، اما صاحب نظر نمی تواند باشد چرا که باید خبر را آنگونه که هست منعکس کند ، نه آنگونه که دلش می خواهد.
خبرنگاری در زمان کنونی ، توزیع تریبون است به گونه ای که هر کس سخنی برای گفتن دارد، می تواند " فاعل شناسا " باشد ، حرفی بزند که دارای اعتبار است ، ولی باید برای اثبات این حرف سندیت و ماهیت داشته باشد.
۱۷ مردادماه روز خبرنگاران است ، آنها که می پرسند و باید پرسنده باشند و روزی که مردم از این پرسشگری ، به داشته های تازه تری می رسند.
۲۰۹۷