طی چند سال اخیر، معمولا هر زمان که حال اقتصاد سنتی دنیا خوب نبوده یا شاهد تنشهای سیاسی و اقتصادی در سراسر جهان بودهایم، بیت کوین در بهترین حالت خود قرار داشته است. این ارز دیجیتال اندکی پس از بحران مالی بزرگ سال ۲۰۰۸ معرفی شد و به عقیده بسیاری از کارشناسان، یکی از دلایل اصلی اختراع بیت کوین توسط ساتوشی ناکاموتو میتواند همین بحرانهای اقتصادی و ضعفهای سیستم مالی سنتی باشد. مقالهای از وبسایت کویندسک به بررسی تاثیر جنگ تجاری میان آمریکا و چین بر قیمت بیت کوین میپردازد. متن کامل این مقاله جذاب را در ادامه میخوانید.
اقتصاد جهانی در حال حاضر با بزرگترین بحران ۱۱ سال اخیر خود مواجه است.
این بحران، حداقل روی کاغذ، بهترین فرصت برای درخشش بیت کوین را فراهم میکند. دیگر زمان آن فرا رسیده است که بیت کوین جایگاه خود را بهعنوان یک دارایی غیر وابسته و مقاوم در برابر بیثباتیهای سیاسی، تثبیت کند. البته این نتیجهای ست که ممکن است به وقوع بپیوندد، اما آینده، چه برای طرفداران بیت کوین و چه برای منکران آن، بسیار نامشخص خواهد بود.
بهتر است که قبل از پرداختن به نکات مثبت و منفی بیت کوین به این سؤال پاسخ دهیم که چرا شرایط کنونی حاکم بر اقتصاد جهان تا این اندازه نگرانکننده است.
بازیهای پشت پردهداستان از دوشنبه هفته گذشته (۵ آگوست – ۱۴ مرداد) شروع شد که چین اجازه داد که نرخ برابری رنمینبی (پول رایج چین) در مقابل دلار به زیر ۷٫۰ برسد.
اداره خزانهداری آمریکا هم تقریباً بلافاصله با زدن اتهام دستکاری عمدی پول چین اعلام کرد که آنها از این به بعد چین را به عنوان «شیاد ارزی» در نظر خواهد گرفت.
این اقدام از لحاظ تئوری، به دولت ترامپ امکان استفاده از پوششهای قانونی لازم برای اعمال تحریمهای تنبیهی علیه این کشور را خواهد داد. پس این حرکت، بازارها هم از تصور یک جنگ ارزی تمامعیار به همریختند. جنگی که در آن هر دو طرف به صورت مداوم نرخ تبادلها را کاهش میدهند که در نتیجه میتواند باعث ایجاد یک مارپیچ نزولی مخرب در معاملات و رشد اقتصادی شود.
البته شاید این اتفاق هرگز به وقوع نپیوندد.
روز سهشنبه بانک خلق چین توانست کمی از هراس سرمایهگذاران کم کند. این بانک با خرید رنمینبی بیشتر با هدف ایجاد ثبات در ارزش آن، نشان داد که فعلاً قصد این را ندارد که از ارز ملی خود بهعنوان یک سلاح در جنگ تجاری استفاده کند.
البته باید گفت که اظهارنظر رسمی آمریکا در این رابطه هم بههیچوجه با عقل جور در نمیآید. مطابق تعریف ارائهشده توسط خود اداره خزانهداری، دستکاری (ارزی) باید شامل یک مداخله یکطرفه و مداوم در بازار برای تضعیف ارز داخلی باشد؛ اما سقوط رنمینبی به این دلیل اتفاق افتاد که بانک خلق چین از انجام مداخلات سابق خود برای پشتیبانی از آن خودداری کرد.
باید اذعان کرد که چین در ۵ سال گذشته بهطور مداوم برخلاف تعریف دستکاری بازار عمل کرده است. میتوان گفت که این کشور حتی برای تغییر مدل رشد اقتصادی کشور از وابستگی به صادرات خارجی، همیشه در پی بالا بردن ارزش ارز ملی خود بوده است. آنهم در بازاری که همیشه سعی در پایین کشاندن آن داشته است.
بر همین اساس است که نهادهایی مثل سازمان تجارت جهانی (WTO) و صندوق بینالمللی پول (IMF) هیچوقت از اتهام آمریکا به دستکاری شدن ارز توسط چین پشتیبانی نخواهند کرد. عدم همکاری این نهادها باعث خواهد شد که آمریکا، در صورت اعمال یکطرفه تحریمهای مخرب بینالمللی علیه چین، تنها مانده و در برابر اثرات مخرب آنها بسیار آسیبپذیر باشد.
اثر موجیمشکل اصلی اینجاست که محیط اقتصادی و سیاسی حاکم بر دنیا این را میگوید که قرار نیست سیاستمداران بهطور منطقی رفتار کنند. در دنیایی که ملتهای بزرگ غربی در حال عقبنشینی از ارزشهای نئولیبرال دهه نود و دهه اول قرن جدید هستند، واقعیات جهان و دیدگاههای نهادهای بینالمللی روزبهروز ارزش خود را از دست میدهند. پس بهتر است در صورت مشاهده آشفتگیهای بیشتر بازار در آینده نزدیک به علت خطرات این جنگ ارزی، چندان هم تعجب نکنید.
هرگونه وخامت اوضاع در این شرایط تأثیر (منفی) خود را در سطح جهان خواهد گذاشت. البته باید در نظر داشت که یک رنمینبی ضعیفتر به معنی متضرر شدن بقیه کشورهای طرف تجارت با چین هم هست. آن کشورها هم در مقابل این نیاز را احساس خواهند کرد که باید ارزش ارزهای خود را پایینتر بیاورند و کشورهای طرف معامله با آنها هم همین کار را انجام خواهند داد.
در این حالت، هر کشوری که (نرخ) ارز رسمی آن، حتی بهطور اسمی، شناور باشد بهجای مداخله رسمی یا کاهش مستقیم نرخ ارز این کار را بهوسیله کاهش نرخ بهره انجام خواهد داد. با انجام این کار میزان تقاضا برای ارز آنها کاهشیافته و بهاینترتیب کاهش نرخ مورد نظر آنها محقق میشود. بانکهای مرکزی حتی نیازی به توجیه این پایین آوردن نرخ ارز ندارند و تنها به گفتن این نکته بسنده میکنند که جنگ ارزی باعث تضعیف چشمانداز اقتصادی کشور شده است.
همین حالا هم کشورهایی مثل نیوزیلند، هند و تایلند در پاسخ به کاهش ارزش رنمینبی اعلام کردهاند که نرخ بهره خود را کاهش خواهند داد. در همین حال سرمایهگذاران بازارهای اوراق قرضه هم به شدت نگران هستند. بازده دهساله اوراق قرضه خزانهداری آمریکا در حال حاضر تقریباً کمتر از قبض سهماهه آن است که به طرز خطرناکی به تشکیل یک منحنی بازده معکوس نزدیک شده است. این منحنی درگذشته نشانگر سیاستهای ضعیفتر پولی بوده است و از یک رکود اقتصادی قریبالوقوع خبر میداده است.
این کاهش نرخ بهره بهسرعت هزینههای بانکها را بالا میبرد. این همان دلیلی ست که باعث شده یونیون بانک سوئیس (UBS) برای نگهداری پول سپردهگذاران بزرگ خود اقدام به دریافت کارمزد کند. یک بازی با نرخهای بهره منفی که باعث عصبانیت پساندازکنندگان خواهد شد.
اما ترسناکترین چشمانداز در این وضعیت، شورش سپردهگذاران ثروتمند یا تکرار آشفتگی بازار سال ۱۹۷۷ تا ۱۹۸۸ و بحران اقتصادی آسیا و یا حتی ضررهای هنگفت سال های ۲۰۰۸ تا ۲۰۰۹ نیست. ترسناکترین عواقب یک جنگ ارزی که آمریکا شروعکننده آن باشد، بیشتر ما را به یاد وقایع دهه ۳۰ میلادی میاندازد.
در دهه ۳۰ میلادی بود که دو رویداد پایان سیستم پولی استاندارد طلا (پشتیبانی دلار بهوسیله طلا) و قانون تعرفه اسموت هاولی (اسم دو سناتور که این تعرفه را وضع کردند)، آغازگر یک چرخه کاهش ارزش پول شد. این دو واقعه جزو مهمترین دلایل آغاز رکود بزرگ آمریکا بودند. (این وقایع) و بحران بینالمللی متعاقب آنها بادی بود که آتش جنگ جهانی دوم را شعلهور کرد.
البته ما در دهه ۳۰ زندگی نمی کنیم. اقتصاد ما بسیار جهانیتر از قبل است و اینترنت را هم در اختیار داریم. به نظر دانشمندان اقتصاد و علوم سیاسی، این به همپیوستگی (اشاره به اینترنت)، مردم، فعالان اقتصادی و سیاستمداران آنها را وادار میکند که از کشمکشهای بیهوده اقتصادی یا سیاسی پرهیز کنند.
از طرف دیگر میدانیم که اینترنت نسل دو (Web 2.0) برای نهادهای سیاسی که به پشتیبانی از جهانیسازی و اقتصاد آزاد عادت کردهاند، بسیار تاثیرگذار بوده است.
الگوریتمهای متمرکز دادهکاوی شرکتهایی مثل فیسبوک و گوگل باعث خلق گروهی از متفکران معتاد به دوپامین شده است که در تالارهای گفتگوی خود تنها به تکرار حرفهای منطبق با طرز تفکر خود میپردازند. ترکیب این گروهها با رباتهای دروغپرداز و اخبار غیرواقعی (فیک نیوز) باعث تضعیف رسانههای معتبری شده است که زمانی جامعه خبری بر آنها تکیه داشتند.
برهان خرید بیت کوینفارغ از نظر شما درباره لیبرالیسم باید اذعان کرد که رویای برخورداری از یک دولت ملی لیبرال در معرض تهدید قرارگرفته است و همین دلیل اصلی هرجومرج موجود در جهان است. اینترنت از یک طرف به گروهای فراملیتی نوظهور این امکان را میدهد که مصالح جهانی را به منافع کشور خود ترجیح دهند و از طرف دیگر نا به سامانی حاکم بر آن، باعث افزایش واکنشهای شدید سیاسی از سوی نظامهای ضد لیبرالیسم و متعصب دولت حاکم شده است.
تصویر هفته اخیر سرکوب خشن معترضان هنگکنگی از سوی چین که نومیدانه سعی در از کار انداختن سیستم نظارت دیجیتالی پکن داشتند، یکی از بهترین نمونهها در این مورد است. نمونه دیگر آن هم لحن صحبت نظامی گونه ترامپ است.
ولی حالا به فناوریای مسلح هستیم که هشتاد سال پیش در اختیارمان نبود: ارزهای دیجیتال.
مردمی که در دهه ۳۰ میلادی نگران کاهش ارزش پول، منازعات نژادی یا از بین رفتن رفاه خود توسط جنگ بودند، معمولاً از طلا برای ذخیره ارزش استفاده میکردند. طلا یک ابزار ذخیره ارزش کهن و شناختهشده را در اختیار آنها میگذاشت که ویژگیهای آن، از جمله ذخیرهاش، خارج از نفوذ حکومتهای آشوبگر قرار میگرفت.
اما حالا شهروندی که بخواهد از خود در برابر این تهدیدها محافظت کند، علاوه بر طلا یک جایگزین دیجیتال هم در اختیار دارد. جایگزینی که تناسب بیشتری با عصر اینترنت دارد. یک خاکریز حیاتی در برابر کنترل متمرکزشده بانکها، کمپانیهای عظیم اینترنتی و حکومتهای متمرد.
این جایگزین دیجیتال بیت کوین نام دارد. خصوصیات دیجیتالی این ارز شباهت بسیاری با خصوصیات «ارزهای جامد» ی مثل طلا دارد. خصوصیاتی مثل سختی استخراج، کمیابی قابلاثبات، نقد شوندگی و انتقالپذیری.
همانطور که طرفداران بازار افزایشی بیت کوین همیشه میگویند، هاوینگ (نصف شدن پاداش استخراج) آینده بیت کوین باعث خواهد شد که نرخ کوینهای انباشت شده و کوینهای در جریان آن (Stock to Flow) بالاتر از طلا قرار بگیرد.
حالا سؤال این است که چرا باید بیت کوین انتخاب کنیم و نه یک آلت کوین جدیدتر و ازنظر فناوری، برتر بازار؟
زیرا درست مانند برتری طلا بر نقره بهعنوان یک پناهگاه (ذخیره) امن، بیت کوین هم از نظر تعداد کسانی که به قابلیت آن برای حفظ ارزش داراییهای آنها در برابر جنگهای سیاسی باور دارند، بر دیگر آلت کوینها برتری دارد. همین باور عمومی مشترک است که بیت کوین را به جایگاه فعلی آن رسانده است. این نکتهای ست که از نظر کسانی که استدلال میکنند فورک های نرمافزاری باعث تضعیف کمیابی دیجیتالی بیت کوین شده، پنهان مانده است. (شاهد اول: مقایسه حجم بازار بیت کوین کش و بیت کوین.)
برهان ما برای خرید بیت کوین در این لحظه این است که فارغ از عقاید شخصی شما، تعداد بسیار زیادی از مردم در حال حاضر معتقدند که بیت کوین بهترین راه برای محافظت (از داراییهای) آنها در برابر آشفتگیهای سیاسی و اقتصادی در نظام مالی کنونی جهان است.
شاید گفتن اینکه این ذهنیت، دلیل اصلی بالا رفتن قیمت بیت کوین پس از اخبار بازار در روز دوشنبه بوده است، کار آسانی باشد، اما به یاد داشته باشید که مرتبط کردن نوسانات روزانه بیت کوین با اتفاقات دنیای واقعی همیشه کار دشواری بوده است.
مهمتر از همه اینها این واقعیت است که فشار فروش بر بیت کوین بهاندازه دیگر داراییهای دنیای واقعی نبوده است. نتیجهای که ممکن است استدلال یک سال قبل من را خنثی کند. من در آن سناریو گفته بودم که هراس در بازار مالی جهان ابتدا باعث یک تنزل قیمت (فشار فروش بالا) خواهد شد. بعد از آن است که بیت کوین در صورت اثبات جایگاهش بهعنوان یک ابزار ذخیره ارزش مناسب در برابر (بیثباتیهای) دنیای سیاست، با یک بازگشت قیمت خوب تبدیل به یک ارز خطر گریز محبوب خواهد شد. البته شاید خروج بسیاری از افراد تازهوارد و محتکر از بازار در طول بازار دیوانهوار سال ۲۰۱۷ باعث شده است که بازار به دست گروهی از هادلرها (HODLers) بیافتد که تجربه بیشتر و باور عمیقتری درباره ارزهای دیجیتال دارند.
اما هنوز هم نباید فرض را بر این گذاشت که راه پیش رو از این به بعد صاف و هموار است. یکی از مهمترین تهدیدها علیه این دیدگاه، احتمال وقوع یک عکسالعمل شدید سیاسی در زمینهٔ قانونگذاری ارزهای دیجیتال است. واقعهای که ما را خیلی سریع به مرحلهای خواهد رساند که نیک کارتر آن را یک «جرم انگاری کامل» ارزهای دیجیتال از سوی دولت میخواند.
نگرانی همه در اینجا این است که حکومتها با مشاهده خروج سرمایهها به دنبال آشفتگیهای مالی موجود و مشاهده قدرت بیت کوین در جنگ سرمایهها به دنبال ممنوع کردن آن باشد. البته این امکان وجود دارد که بهجای ممنوعیت، طوری صرافیها را محدود کند که نتوان از جهشهای بالا و پایین قیمتها بهدرستی استفاده کرد.
اگر بیت کوین بتواند در چنین شرایط دشواری به راه خود ادامه دهد و به ثبات برسد، حتی یک قانونگذاری شدید جهانی هم نخواهد توانست قدرت ضد سانسور بیت کوین را بشکند و آن را بهزانو درآورد. اما در حال حاضر بهترین پیشبینی ممکن این است که نوسان قیمت بیت کوین ادامه خواهد یافت.
دیدگاه تان را بنویسید