ورود شرکت های بزرگی مانند فیس بوک به دنیای بلاک چین و ارائه ارز دیجیتال توسط این شرکت ها باعث محکمتر شدن جای پای این ارزها در دنیای امروز می شود.
افراد علاقهمند به حوزه ارزهای دیجیتال همواره این موضوع را خاطر نشان میکنند که برای ورود ارزهای دیجیتال به جریان اصلی بازار، لازم است یک یا دو شرکت بزرگ از آن حمایت کنند. به همین دلیل است که اخبار اخیری که در مورد برنامههای فیسبوک در رابطه با راهاندازی ارز دیجیتال بر بستر پلتفرم خود منتشر شده، هم میتواند خبر خوبی باشد و هم خبر بد.
فیسبوک، توییتر و تلگرام
شکی نیست که ارائه و ترویج یک ارز دیجیتال توسط یکی از بزرگترین شرکتهای جهان، باعث محکمتر شدن جای پای این ارزها در دنیای امروز میشود. حتی اگر فیسبوک و سایر شبکههای اجتماعی، نتوانند بیتکوین یا مونرو بعدی را ایجاد کنند، ارتباط آنها با بلاکچین میتواند یک تغییر روند مثبت نه تنها برای دنیای ارزهای دیجیتال، بلکه برای هر دو صنعت شبکههای اجتماعی و ارزهای دیجیتال ایجاد کند.
از آنجایی که بانکها و سایر موسسات مالی برای تطبیق دادن خود با هدف استفاده از ارزهای دیجیتال با شبکههای اجتماعی رقابت میکنند، اقتصاد به صورت غیر قابل بازگشتی در حال تغییر است. به طور مشابه، از آنجایی که افراد در تلاشند تا بر روی پروژههای ایجاد یک پول دیجیتال جدید مانند فیسبوک، سرمایهگذاری کنند، یک اکوسیستم جدید از خدمات و پلتفرمهای مربوط به ارزهای دیجیتال ظاهر خواهد شود.
فیسبوک هموراه بسیار بحث بر انگیز بوده است. این شرکت به عنوان پنجمین شرکت بزرگ جهان از نظر حجم سرمایه و همچنین بزرگترین شبکه اجتماعی با فاصله زیادی از رقبای خود قرار دارد. با این حال، به رغم اینکه بیشتر ما از آن استفاده میکنیم، به مرور زمان همه ما نسبت به اینکه این شرکت با اطلاعات شخصی ما چه کار میکند، مشکوک شدهایم.
پس از رسوایی شرکت کمبریج آنالیتیکا (یک شرکت اطلاعاتی سیاسی ست که در انتخابات سال ۲۰۱۶ توانست به اطلاعات خصوصی بیش از ۵۰ میلیون کاربر فیسبوک دسترسی پیدا کند) در استفاده از دادهها و اطلاعات در دسترس خود، و احتمالا مدتها قبل از آن، همه ما نسبت به اینکه این اطلاعات امن یا خصوصی نباشند، نگران بوده ایم، بنابراین دوباره به مبارزه علیه غول رسانههای اجتماعی، همانطور که در سال گذشته نیز با عنوان کمپین #پاک کردن فیسبوک شاهد آن بودیم، بازگشتهایم.
شایعات مبتنی بر اینکه فیسبوک در حال برنامه ریزی برای ایجاد ارز دیجیتال خود است، از زمانی که منابع داخلی ناشناس به رسانه وبسایت چدار (Cheddar) اعلام کردند که غول شبکههای اجتماعی درباره راهاندازی یک ارز دیجیتال بر روی پلتفرم خود کاملا جدی ست، که حداقل مربوط به ماه می گذشته میشود، منتشر شد. با وجود اینکه این موضوع هنوز تایید نشده بود، چنین گزارشهایی در ماههای اخیر، با مقالهای که در فوریه توسط نیویورک تایمز منتشر شد که ادعا میکرد فیسبوک به زودی ارز دیجیتال خود را بر روی تعدادی از صرافیهای ارز دیجیتال ارائه خواهد کرد، بیشتر شدند.
بر اساس گزارشی از تایمز که بخشی از خبر بلومبرگ را تایید میکند ارزهای دیجیتال به صورت ارزهای دیجیتال باثبات با پشتوانه فیاتی درمیآیند که توسط شبکه اجتماعی واتساپ، با تمرکز بر روی انتقال پول، مورد استفاده قرار میگیرند. صرف نظر از اینکه ارز دیجیتال توسط کدامیک از برنامههای واتساپ، فیس بوک و یا اینستاگرام که هر سه آنها متعلق به فیس بوک هستند مورد استفاده قرار میگیرد، مسئلهای که روشن است این است که فیسبوک از ماه می سال ۲۰۱۸ در حال کار کردن بر روی پروژهای مرتبط با ارزهای دیجیتال است و این شرکت برای این پروژه یک گروه بلاکچینی با مدیریت دیوید مارکوس (David Marcus) (یکی از اعضای هیئت مدیره کوینبیس) را با هدف بررسی این موضوع که چگونه میتوان در پلتفرم آنها از ارزهای دیجیتال استفاده نمود، تشکیل داده است.
بنابراین، برای اینکه فیس بوک به طور رسمی ورود خود به فضای ارزهای دیجیتال و بلاکچین را اعلام کند، فقط مسئله زمان مطرح است. و برای کسانی که در حوزه ارزهای دیجیتال کار میکنند، چنین مشارکتی میتواند تاثیرات به شدت مثبتی برای صنعت ارزهای دیجیتال داشته باشد. همانطور که نایجل گرین (Nigel Green)، مدیرعامل گروه deVere (گروه deVere یکی از موسسات مشاوره مالی مستقل در جهان است)، به کوینتلگراف اعلام کرد:
خبرهای تازهای که از فیس بوک به گوش میرسد، نشان میدهد که پول دیجیتال، به عنوان یک طرح و مفهوم جدید، در مسیر اصلی خود قرار گرفته و راهی ست که جهان ناگزیر به سمت آن حرکت میکند. این چیزی ست که ما مدتی طولانی ست که علی رغم اعتراضاتی که از سمت وارن بافت میشد، بر روی آن بحث میکردیم.
گرین افزود:
قرار گرفتن ارزهای دیجیتال در مسیر اصلی و درست خود، بر اساس این حقیقت که فیسبوک و سایر شبکه های اجتماعی زمانی ست که به دنبال استفاده از این ارزها در پلتفرمهای خود بودهاند، اثبات می شود. در واقع، علاوه بر فیسبوک، توییتر نیز جذب مسئله استفاده از ارزهای دیجیتال در شبکهی اجتماعی خود شده است. در حالی که هیچ خبر قابل اعتمادی مبنی بر اینکه توئیتر در حال برنامهریزی برای راهاندازی ارز دیجیتال خودش است، وجود ندارد، این پلتفرم در ماههای اخیر، علی رغم ممنوعیت موقت تبلیغات مرتبط با ارزهای دیجیتال در مارس ۲۰۱۸، (همانند آنچه در فیس بوک اتفاق افتاد)، پشتیبانی فزایندهای از بیتکوین داشته است. به عنوان مثال، جک دورسی (Jack Dorsey)، مدیرعامل توئیتر در بیانیهای از ماه فوریه اعلام کرد که وی معتقد است بیتکوین تبدیل به «پول ملی» شده و بیت کوین تنها ارز دیجیتالی ست که او دارد.
علاوه بر این، توئیتر از تعدادی از نوآوریهای مرتبط با شبکه لایتنینگ، ازجمله مشعل لایتنینگ (معروف به زنجیره قابل اعتماد LN)، پروژهای که با هدف افزایش آگاهی نسبت به شبکه و تست قابلیتهای آن ایجاد شده، نیز پشتیبانی کرده است. و با توجه به اینکه دورسی بنیانگذار و مدیرعامل شرکت اسکوآر (Square)، که یک شرکت در زمینه ارائه خدمات مالی و پرداختهای موبایل است که از بیتکوین نیز در خدمات خود پشتیبانی میکند، این امر که توئیتر دیر یا زود استفاده از ارزهای دیجیتال در پلتفرم خود را شروع خواهد کرد، نیز اجتناب ناپذیر است.
از آنجایی که شبکه اجتماعی روسیهای تلگرام، ارز دیجیتال خود با نام گرام را تا ماه اکتبر (در دیرترین حالت)، منتشر خواهد کرد، این شبکه اجتماعی محبوب قصد دارد، شبکه باز تلگرام را که یک پلتفرم مبتنی بر بلاکچین است با هدف رقابت با اتریوم و ایاس با هدف توسعه و بکارگیری برنامههای غیرمتمرکز (DApps)، راهاندازی کند.
تلگرام در حال حاضر دارای بیش از ۲۰۰ میلیون کاربر فعال ماهانه است، بنابراین با راهاندازی شبکه باز تلگرام، فرصت استفاده از ارزهای دیجیتال به صورت روزانه برای افراد زیادی فراهم میشود.
متمرکز یا غیرمتمرکز؟همین امر در مورد ارز دیجیتال ویکی (VK) از شرکت ویکنتاکت (Vkontakte) نیز که یکی دیگر از شبکههای اجتماعی و سومین وبسایت محبوب در روسیه است، بکار میرود. در کنار اقداماتی که از سوی تلگرام، توییتر و فیسبوک در حوزه ارزهای دیجیتال در حال انجام است، چنین طرحهایی از سوی غول های شبکههای اجتماعی جهانی نیز میتواند نقش زیادی در صنعت ارزهای دیجیتال داشته باشد. و طبق گفته گرین، این امر میتواند منجر به بروز نگرانی برای ارزهای دیجیتال موجود و پلتفرمهای آنها شود.
گرین همچنین افزود:
فیسبوک و توئیتر نفوذ، منابع زیادی دارند، و همین امر میتواند سبب شود با ورود آنها به این حوزه، برخی از ارزهای دیجیتال موجود، سهم خود را از بازار از دست دهند.
با این حال، اگرچه نادیده گرفتن اثری که فیسبوک و سایر غولهای شبکههای اجتماعی میتوانند در فضای ارزهای دیجیتال داشته باشند، سخت به نظر میرسد اما هنوز مشخص نیست ارز دیجیتالی که این شبکههای اجتماعی قصد دارند راهاندازی کنند یک ارز دیجیتال غیرمتمرکز هست یا خیر.
با توجه به اینکه چگونه کل مدل کسب و کار فیسبوک حول کنترل اطلاعات تولید شده توسط کاربران متمرکز میشود، برخی ممکن است فکر کنند فیسبوک برای انجام عملیات و تایید اعتبار ارز دیجیتال خود به یک شبکه پراکنده از کاربران خود اعتماد نخواهد کرد، به ویژه وقتی ظاهرا این ارز دیجیتال قرار است یک ارز دیجیتال باثبات باشد که فقط برای استفاده در اکوسیستم فیسبوک طراحی شده است.
«ارز فیس بوک یا توییتر ارز دیجیتال نیستند.» آرتور هیز (Arthur Hayes)- مدیر عامل و یکی از بنیانگذاران شرکت بیتمکس به کوین تلگراف چنین اعلام کرد. وی همچنین ادامه داد:
اینها توکنهایی خواهند بود که بر روی پلتفرم آنها راهاندازی میشوند. کاربران باید به این شرکتها برای اداره این شبکه و محافظت از این اطلاعات، اعتماد کنند. تنها ویژگی مشترکی که این توکنها با بیت کوین خواهند داشت این است که کلمه “سکه یا کوین” در نام آنها استفاده میشود. تاثیرگذاری این توکنها بر بیتکوین و سایر ارزهای دیجیتال مشابهی که بر اساس یک شبکه عمومی همتا به همتا کار میکنند، بسیار ناچیز یا اصلا بدون تاثیر خواهد بود.
چنین شک و تردیدهایی در مورد غیرمتمرکز بودن، توسط اخباری مانند راهاندازی ارز ویکی توسط شبکه اجتماعی ویکی که در آن هیچ اثری از استفاده از تکنولوژی بلاکچین نبود نیز اخیرا شدت بیشتری گرفته است. با این حال، با وجود این اخبار اولیه در مورد اعتبار ارزهای دیجیتال شبکه های اجتماعی، نظرات متفاوتی در میان متخصصان و مفسران در مورد میزان و نحوه تمرکز ارزهای فیسبوک، توییتر و هر شبکه اجتماعی دیگر، وجود دارد.
اقبال گاندهام- مدیرعامل eToro بریتانیا- معتقد است «ارز فیسبوک تا حد زیادی متمرکز خواهد بود، اگرچه این امر لزوما صلاحیت آن را از یک ارز دیجیتال واقعی بودن، سلب نمیکند.»
لو کرنر (Lou Kerner) از انجمن CryptoOracle تا حد زیادی با این اظهار نظر موافق است. او در صحبتهای خود با کوینتلگراف چنین اظهار داشت:
از آنجایی که فیسبوک کاملا متمرکز است و هیچ سیستم مدیریتی غیرمتمرکزی در آن وجود ندارد، احتمالا عناصر متمرکز بودن و غیرمتمرکز بودن را در کنار هم دارد. اما افراد شاخص دیگری که در حوزه ارزهای دیجیتال فعالند، معتقدند این شک و تردید نادرست است، به ویژه از آنجایی که فیسبوک اخیرا تلاش زیادی در جهت برطرف نمودن عیوب گذشته خود داشته است.
«تا آنجایی که من میتوانم بگویم، این ارزهای دیجیتال غیرمتمرکز خواهند بود، زیرا فیس بوک قصد دارد تا بر روی پدیده ارزهای دیجیتال سرمایهگذاری کند و بخشی از اقتضای ذاتی ارزهای دیجیتال وضعیت غیرمتمرکز بودن آنهاست.»گرین چنین بیان کرد. «بعد از اشتیاق زیادی که در رابطه با حفظ حریم خصوصی کاربران اتفاق افتاد، من فکر میکنم میتوان انتظار داشت این ویژگی در زمینه ارزهای دیجیتال مبتنی بر شبکه های اجتماعی دوبرابر اعمال شود، زیرا رسیدگی و موشکافی بسیار زیادی در رابطه با آنها صورت خواهد گرفت.»
اگرچه بحث در مورد معنای واقعی «غیرمتمرکز» میتواند همچنان ادامه داشته باشد، اما این احتمال وجود دارد که کنترل بر روی ارز ارائه شده توسط فیس بوک به صورت کاملا متمرکز نباشد. این امر نه تنها هدف راهاندازی یک ارز دیجیتال (از آنجایی که با برخی سیستمهای اعتبارات دیجیتال در تعارض است) را با شکست مواجه میکند بلکه با گزارشهای پیشین که در آنها ادعا شده بود فیس بوک در حال مذاکره با صرافیهای دیجیتال است نیز تناقض دارد.
اگر فیسبوک بخواهد ارز ارائه شده توسط آن در صرافیها قرار گیرد، پس باید خرید و فروش آن را به طور کاملا روشن در خارج از کنترل و مدیریت خود قرار دهد.
تجربه کاربران= پذیرشعلاوه بر تمرکززدایی، یکی دیگر از سوالهای مهمی که در رابطه با چشمانداز ارزهای دیجیتال شبکههای اجتماعی به وجود میآید این است که آیا ممکن است استفاده از این ارزها برای کاربران بیش از حد پیچیده باشد؟ پلتفرمهایی مانند فیسبوک، واتساپ و تلگرام محبوب هستند زیرا استفاده از آنها برای کاربران بسیار ساده است. بنابراین ارائه ارزهای دیجیتال و روشهای پرداخت با استفاده از این ارزها، از این منظر که استفاده و کار کردن با آنها در این شبکههای اجتماعی مانند کار با خود این شبکهها همچنان ساده باشد، بسیار حائز اهمیت است.
اقبال گاندهام- مدیرعامل eToro چنین توضیح میدهد که: «شرکتهایی مانند فیس بوک و توئیتر میدانند که یکی از مهمترین پارامترهای یک محصول خوب، ارائه یک رابط کاربری دوستانه و ساده برای آن است. ارائه ارز دیجیتال برای این پلتفرمها نباید استفاده از این پلتفرمها را برای کاربران پیچیده کند.»
به نظر میرسد این موضوع به یک توافق نسبی بین سایر مفسران، کسانی که با اشاره به تاریخچه طولانی پلتفرمهایی مانند فیس بوک که سادگی رابط کاربری آنها استفاده از آنها را اعتیادآور کرده، رسیده است. لو کرنر تاکید میکند «فیس بوک و واتساپ هرچیزی را سادهتر میکنند، به همین دلیل است که آنها فیسبوک و واتساپ شدهاند.»
در واقع، این احتمال وجود دارد که استفاده از ارز دیجیتال در پلتفرمهای شبکه های اجتماعی فیسبوک یا توئیتر به اندازهای ساده باشد که نه تنها کاربران از فیسبوک یا توئیتر فاصله بگیرند، بلکه با فهماندن این مسئله که نیازی نیست دنیای ارزهای دیجیتال پیچیده باشد، افراد بیشتری را به حوزه ارزهای دیجیتال جذب کنند. گاندهام عنوان کرد:
راهاندازی ارز دیجیتال در بستر این پلتفرمها میتواند تاثیر خیلی بیشتری برای صنعت ارزهای دیجیتال داشته باشد. تحقق این امر میتواند استفاده از ارزهای دیجیتال توسط عموم را یک قدم جلو ببرد. همانطور که آگاهی و استفاده از پیپال توسط بکارگیری آن در eBay افزایش یافت، و از آنجایی که ارزهای دیجیتال و بلاکچین بر روی موجی از پذیرش سوارند، احتمال دارد دو فرآیند به صورتی باهم هماهنگ شوند که یک حلقه فیدبک مثبت ایجاد کنند، و از این طریق سرعت پذیرش کلی را افزایش دهند. تعداد افرادی که از ارزهای دیجیتال استفاده میکنند، هر روز در حال افزایش است و در واقع میزان پذیرش کلی همواره با گذر زمان در حال افزایش است.
وی بر این باور است که فارغ از مسئله پیچیدهتر کردن مسائل، استفاده از ارزهای دیجیتال، تجربه کاربری را برای فیسبوک و سایر پلتفرمهای تطبیقپذیر، افزایش میدهد.
اقتصادهای نوبنابراین، توافق کلی که در این زمینه وجود دارد این است که فیسبوک و سایر پلتفرمهای شبکه اجتماعی در حال برنامه ریزی برای راهاندازی ارز دیجیتال خود هستند و آن ارزها هم برای پلتفرمهای آنها و هم برای کاربران مفید خواهد بود. اما سوال اینجاست: راهاندازی ارز دیجیتال فیسبوک، توئیتر و یا گرام چه تاثیرات گسترده دیگری خواهد داشت؟
مهمتر از همه، ممکن است چنین ارزهایی سبب ایجاد یک جرقه و تغییر در بانکداری شخصی شود، به ویژه هنگامی که احتمالا ارز دیجیتال فیس بوک یک ارز دیجیتال باثبات با پشتوانه یک تعداد مشخصی از فیات است. گرین توضیح میدهد که در حال حاضر تمام ارزهای دیجیتال و راهحلهای گستردهتر ارائه شده در حوزه فناوریهای مالی و اقتصادی، کسبوکارها را از بانکهای سنتی دور میکند. آنها خلائی که توسط بانکداری سنتی حل نشده رها شده بود را حل میکنند، زیرا جهان به طور فزاینده ای در حال سریعتر و دیجیتالی شدن است.
هنوز مشخص نیست که ارز دیجیتال فیس بوک دقیقا قرار است چگونه کار کند. اما اگر شایعاتی که مبنی بر انتقال پول توسط ارز دیجیتال فیسبوک است، درست باشد، آنگاه بستری برای رقابت فیس بوک و سایر پلتفرمهای مشابه با آن برای رقابت مستقیم با بانکها و دیگر موسسات مالی فراهم می شود، و از آنجایی که یک ارز دیجیتال باثبات با پشتوانه فیات برای نگهداشتن مقداری دلار (یا هر ارز فیات دیگری که مورد استفاده قرار میگیرد) به فیس بوک نیاز خواهد داشت، ورود فیسبوک به دنیای ارزهای دیجیتال، آن را ملزم خواهد کرد تا برای نگهداری ذخایر لازم مانند یک بانک عمل کند.
بنابراین ورود فیسبوک به حوزه ارزهای دیجیتال قوانین بازی را هم برای دنیای ارزهای دیجیتال و هم برای خود فیس بوک تغییر میدهد. که این تغییر برای فیسبوک، تبدیل شدن به چیزی بسیار بزرگتر و تاثیرگذارتر از یک شبکه اجتماعی خواهد بود.
پیامدهای این مسئله، هم برای سیستم بانکداری و هم برای خود فیس بوک با توجه به کاربردهایی که فیس بوک برای ارز دیجیتال خود برنامه ریزی کرده میتواند بسیار تاثیرگذار باشد. این شبکه اجتماعی با بیش از دو میلیارد کاربر فعال ماهیانه، میتواند امکان دسترسی به سیستمهای مالی را برای ۱.۷ میلیارد نفر از افراد جهان که دسترسی به سیستم بانکی ندارند (دو سوم این افراد تلفن همراه دارند) را فراهم کند.
با وجود اینکه تعداد بیشماری از طرحهایی که در زمینه ارائه خدمات بانکی توسط شرکتها و موسسات مختلف اجرا شده بودند، با شکست مواجه شدند، این طرح پتانسیل این را دارد که موفق شود. با وجود اینکه تعدادی از متخصصان هنوز مطمئن نیستند که فیس بوک و سایر شبکههای اجتماعی چطور در این مسیر جلو میروند، برخی دیگر بر این باورند که پیاده سازی سیستم مالی در بستر شبکه های اجتماعی یکی از روشهای منطقی برای جمعآوری حجم زیادی از اطلاعات مالی مربوط به کاربران خواهد بود.
آرتور هیز در این باره چنین بیان می کند:
شرکتهای شبکههای اجتماعی با تعداد کاربر فعال زیاد، برای ارائه و توزیع محصولات و خدمات مالی میتوانند جایگزین بانکهای سنتی شوند. آنها توجه نسل جوانتر را به خود جلب کرده و درک عمیقی از دادههایی که جمعآوری می کنند، دارند. این امر سبب می شود این شبکههای اجتماعی بهترین گزینه برای ارائه وام، کارتهای اعتباری و محصولات سرمایهگذاری باشند. این شبکههای اجتماعی علاوه بر اینکه باید به یک بانک ایدهآل تبدیل شوند، میتوانند از درگاههای یک بانک سنتی قانونگذاری شده نیز استفاده کرده و یک درآمد مستقیم از کارمزدهای ناشی از آن ایجاد کنند.
باوجود چنین امکاناتی، برخی از مفسران بر این باورند که انتظار ندارند این شبکههای اجتماعی و استفاده از ارزهای دیجیتال در آنها به این زودیها بتواند جایگزین بانکها شود. گاندهام در این باره عنوان میکند:
همانند هر مرحله تکاملی دیگری که تاکنون در سیستم مالی رخ داده و مرحله قبل از آن ناپدید نشده است. بنابراین، با شروع بانکداری دیجیتال، پول نقد ناپدید نمیشود. به عقیده من ارزهای دیجیتال جایگزین فیات نخواهند شد و سیستم بانکی خدمات دیگری را در کنار انتقال و نگهداری پول ارائه خواهد داد.
اما حتی اگر ارزهای دیجیتالی که قرار است بر بستر شبکههای اجتماعی راهاندازی شوند، منجر به از بین رفتن سیستم بانکی سنتی نشوند، بر روی سایر حوزهها تاثیر خواهند گذاشت. یکی از این تاثیرگذاریها این است که این ارزهای دیجیتال منجر به ایجاد یک اکوسیستم جدید از خدمات و محصولاتی می شوند که برای سرمایه گذاری روی ظهور پول جدید، ایجاد شده است، همچنین این ارزها میتوانند مدل کسب درآمد در شبکههای اجتماعی را تغییر داده و آنها را سودآورتر کنند. مدیرعامل مانفکس- مکس زاریک این چنین به کوین تلگراف اعلام کرد:
تبلیغات، بهترین و تنهاترین راه درآمدزایی شبکههای اجتماعی نیستند. یک ارز دیجیتال انحصاری، قدرت ایجاد یک اقتصاد جدید را دارد که در آن کاربران بتوانند داراییهای خود را ذخیره کرده و آن را برای پرداخت در برابر خرید محتوا یا خدمات مختلف، خرج کنند. ما بر این باوریم که فیس بوک و تلگرام در حال حرکت به سمتی هستند که به جهانیان نشان دهند، ارزهای دیجیتال امکان استفاده از یک مدل کسبوکار کاملا جدید را فراهم میکند که کاملا متفاوت از وضعیت کسبوکارهای فعلی است.
بدیهی ست ایجاد یک اکوسیستم جدید برای ارز دیجیتال فیسبوک، گرام یا هر ارز دیجیتال دیگر، سبب افزایش پذیرش آن ارز دیجیتال میشود. به عبارت دیگر، اگر ارز دیجیتالی که قرار است در بستر فیسبوک راهاندازی شود، با پذیرش گستردهای مواجه شده و مورد استفاده قرار گیرد، شرکتها ملزم خواهند شد محصولات و خدماتی ارائه دهند که از طریق آنها مردم بتوانند از ارزهای دیجیتال استفاده کنند.
در غیر اینصورت، گردش مالی، استفاده و پذیرش آن ارز دیجیتال محدود باقی خواهد ماند. اما از آنجایی که دسترسی و منابع موجود فیس بوک بسیار زیاد است، احتمال دارد بسیاری از شرکتها و پلتفرمها نتوانند در ارائه خدمات به دارندگان ارزهای دیجیتال شبکههای اجتماعی با فیس بوک رقابت کرده و سقوط کنند.
و این احتمال نیز وجود دارد که اگر فیسبوک، تلگرام و سایر شبکههای اجتماعی در رابطه با ارائه ارز دیجیتال در بستر خود موفق شوند، سایر شبکههای اجتماعی نیز به دلیل فشار رقابتی که بین شبکههای اجتماعی وجود دارد، ناگزیر به ارائه یک ارز دیجیتال بر بستر پلتفرم خود شوند.
گرین افزود:
وقتی شبکههای اجتماعیای مانند فیسبوک در حال ورود به این عرصه هستند، احتمالا سایر شبکههای اجتماعی نیز در این راه از فیسبوک پیروی کرده و به ارائه ارز دیجیتال در بستر پلتفرم خود بپردازند.
گرین در ارائه چنین نظری تنها نبوده و افراد دیگری نیز در این باره با او هم نظر هستند. کرنر نیز در مورد این موضوع با گرین موافق بوده و عنوان کرد «هر یک از شبکههای اجتماعی ارز دیجیتال خود را راهاندازی خواهند کرد» حتی اگر او در مورد ارزشی که ارزهای دیجیتال شبکههای اجتماعی در آینده خواهند داشت مطمئن نباشد، یک جهش خوب برای بیشتر بخشها به همراه خواهد داشت.
اما صرف نظر از اینکه آیا غالب ارزهای دیجیتالی که توسط فیسبوک و سایر شبکههای اجتماعی راهاندازی میشوند، واقعا ارز دیجیتال هستند یا خیر، کرنر معتقد است که راهاندازی این ارزها توسط شبکههای اجتماعی به طور کلی برای حوزه ارزهای دیجیتال بسیار مفید خواهد بود. گاندهام نیز در این باره چنین عنوان میکند:
بسیار بعید به نظر میرسد که این ارزهای دیجیتال شبکههای اجتماعی بتوانند به صورت مستقیم با ارزهای دیجیتال موجود رقابت کنند. ورود هر شرکت قدیمی و شناخته شدهای مانند فیسبوک و توئیتر به صنعت ارزهای دیجیتال میتواند مفید و خوب باشد. این موضوع نه تنها باعث افزایش آگاهی و اشتیاق مردم در مورد سایر ارزهای دیجیتال شده بلکه میتواند اعتبار این صنعت را نیز افزایش دهد. به ویژه اگر ارز دیجیتال فیسبوک فقط برای استفاده در پلتفرم فیس بوک کاربرد داشته باشد، از آنجایی که بیتکوین میتواند در تمام پلتفرمها مورد استفاده قرار گیرد، این امر میتواند تاثیر مثبتی بر بیتکوین داشته باشد.
منبع:Cointelegraph
دیدگاه تان را بنویسید