برخی تلگرام را عرصه قدرت نرم و بروز کنشهای ملت و مظهر تقابلهای سیاسی و اجتماعی در نسبت به هژمونی و قدرت حاکمیت می بینند. از این منظر تلگرام برای این نوع نگرش و رویکرد ، به نشانه تهدید هژمونی آنها و صدا و سیمای آنها است.
1- تلگرام در ایران برای اولین بار در یک فضای ارتباطی همگن، بین تمام اقشار اجتماعی، طبقات مختلف ، اصناف و مشاغل، گروههای آموزشی، فرهنگی ، مذهبی، اقتصادی و سیاسی ، از همه سطوح فکری و در هر سطحی از تحصیلات توانسته رابطه برقرار نماید.
شبکه های متفاوتی با انگیزه های گونه گون درون گروهی و بین گروهی با اهداف خانوادگی - فامیلی، اجتماعی و اقتصادی تاکنون توانسته اند از این فضای مجازی بهره ی مطلوب خود را ببرند.
در محیط تلگرام ، پیج های شخصی باکس های جدیدی را در جامعه ایجاد کرده است که عمدتا طبقات متوسط و تحصیلکرده در فضای آن، فرصت تولید و انتشار سریع الوصول افکار و اندیشه های خود را یافته است.
یک جوان ایرانی میتواند به راحتی حتی از خارج از میهن خود از طریق این ابزار با مردم کشورش ارتباط آسان و با سرعت عمل بالایی را برقرار کند و تا حدودی به انگیزه ها و نیازهای خود و جامعه جامه عمل بپوشاند.
۲- تلگرام برای اولین بار بدون نقش اصلی دولت و دخالت نهادهای حاکمیتی و بدون نفوذ پذیری و امکان دهی ظرفیت جایگزینی برای آن، بصورت رقیب در قامت یک رسانه ظاهر شده است.
حال باید دید تلگرام فقط یک پیام رسان است؟ یا یک رسانه است؟ آیا تلگرام یک حاکمیت است در دل حاکمیتها و دولتها؟!
آیا اگر دیگر رسانه های سنتی و مدرن در اختیار حاکمیت و دولت و از جمله مهمترین آن صدا و سیما به نقش ملی خود می پرداختند ؛ آیا تلگرام به این میزان امروزی در ایران جایگاه رفیع اثر بخشی و طرفدار می یافت؟
مخالفین تلگرام می گویند تلگرام بدنبال ایجاد دولت و نوعی حاکمیت است در دل حاکمیت رسمی!
آنان تلگرام را ابزار و وسیله ای به عنوان تهدید کننده قدرت ملی، قدرت امنیتی، نظامی، اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی تلقی و معرفی می نمایند! چرا چنین قدرتهای با ظرفیت سخت و نرم ؛ با ظرفیتهای در تراز ملّی ، باید اینچنین تصویر شوند که در برابر قدرت نرمی چون تلگرام احساس نا امنی می کنند!
باید در نگرش حاکمیتی در نسبت قدرت با ملت و تمایز قدرت از نفوذ یک ابزار یا روش و بطور کلی در تعریف قدرت ملی و نسبت آن با تلگرام بازنگری کرد.
برخی تلگرام را عرصه قدرت نرم و بروز کنشهای ملت و مظهر تقابلهای سیاسی و اجتماعی در نسبت به هژمونی و قدرت حاکمیت می بینند. از این منظر تلگرام برای این نوع نگرش و رویکرد ، به نشانه تهدید هژمونی آنها و صدا و سیمای آنها است.
آنجا که در میانه ی شکاف دولت - ملت قرار گرفته باشیم، در تعریف قدرت ملی نسبتی میان قدرت و ملت به میان نیاوریم، و بعبارت دیگر هرگاه قدرت از درون ملّت نشأت نگیرد؛ چون دولت و حکومت در ایران نتوانسته از ابزار های الزامی و قانونی که مهمترین آن نقش و کارکرد صندوق رأی در تحقق و تبلور خواست ملت است؛ به رویکرد ملت در جهت گیری های حاکمیتی وقعی بنهد ، بنابراین امروز نسبت کنش ملت؛ و قدرت نمایی او در هر شاکله و از هر خاستگاهی را بر نتابیده و در نتیجه آنرا در تقابل و تزاحم با کنش و هژمونی قدرت رسمی و حاکمیتی خود باز شناخته و در نتیجه با هر روش و ابزار مقابله آمیزی، در صدد فیلترینگ و سرپوش نهادن و سرکوب بر آمده است. لذا در چنین رویکردی انتظار تعریف درست از حاکمان از قدرت ملّی و امید به تحقق آن بیهوده است.
والاّ که هر دولت - ملتی دشمن دارد بشرطی که دچار دشمن ساختگی نشده باشد؛ و دشمن نیز نه از تلگرام که از هر ابزاری برای اهداف دشمنانه خود بهره برداری می کند. آیا این دلیل بر مسدود کردن و یا تنزل شأن و صحت رسانه به مثابه راستگویی آن می شود؟
۳- از سوی دیگر فضای مجازی از جمله پیام رسان تلگرام یک فضای غیر مسئولانه و مستعد هرج و مرج و توأم با تعریض و سودجویی و حریم شکنی نیز هست. لذا به مصونیت اخلاقی ، امنیتی و قضایی نیز احتیاج دارد.
برای ولنگاری و بی بندباری در این عرصه نه بعنوان یک قاعده که بصورت استثنائات باید چاره اندیشی کرد. فضای گمنامی و بی نام و نشانی و عدم احراز هویتی و چگونگی مقابله حاکمیتی با اینگونه موارد مسئله ساز و تهدید کننده؛ توجه به منشاء جرائم در تلگرام نیز مهم هستند.
نقطه ضعف نهادهای قانون گذار برای تعیین تکلیف جرائم در محیط فضاهای اینترنتی و مجازی و برطرف کردن ابهامات برای سالم سازی و بهداشتی شدن فعالیتها نیز در این زمینه محسوس است؛ فقدان دیپلماسی در مذاکرات حقوق بین المللی برای وضع قوانین و ایجاد محدودیتها و محکومیت های بین المللی و داخلی در اپ ها، خود بهانه ساز امنیتی شدن یا امنیتی کردن دنیای مجازی می شود.
در کشور ما بستن فضای آزاد برای فعالان خودجوش پیام رسان های داخلی و سر و کار آنها را به دادگاه ها انداختن ، خود بسترساز خروج ظرفیتهای داخلی و منابع انسانی با استعداد در این حوزه و بالطبع ورود پیام رسان های خارجی شده است. آنوقت در این شرایط توقع می رود مردم بویژه جوانان به پیام رسان های دولت ساز نیز اعتماد نمایند!
۴- نکته پایانی اینکه توجه نخبگان و مولّدان پیامهای دنیای مجازی می بایست به مفاخر و حراست از ظرفیتهای ملی و قانون اساسی، افتخارات تاریخی و میراث انقلاب اسلامی معطوف گردد. لیکن مسئولین امر نیز اگر صادقانه به موضوع می اندیشند؛ مصون ماندن افتخارات گذشته به منزله پیشگیری و ممانعت از متغیرهای آینده ساز برای جوامع نمی باشد.
تکنولوژی و نوآوریهای تکنولوژیک گفتمان ساز و خلق کننده هژمونی در اینده بشر امری ضروری و اجتناب ناپذیر است.
تلگرام به مثابه یک ابزار نه مکتب یا ایدئولوژی نگریسته شود. تلگرام قطعا یک اپ است! آیا اپ ها فی نفسه مشکل سازند یا حاکمان قدرت طلب با کارکرد و کنش سازی آنها مشکل دارند؟
جنگ با دشمن در آینده بشر صحنه جنگ مجازی است. بنابراین ایجاد پایگاه آن در داخل کشورها و استقلال در شبکه های دیتا سنتر ها امری ضروری است؛ ولی آیا ما شرایط لازم را در کشورمان فراهم نموده ایم.
آیا با افزایش شبکه های تلویزیونی و توسعه کمی در عرصه رسانه ها و دنیای مجازی بدون توجه به کیفیت و در واقع کارکرد آنها و مهمتر از آن آزادی های اجتماعی و سیاسی تاکنون نتیجه ای حاصل شده است. صرفا با بهانه های کلی در مورد امنیت ملی و انگ جاسوسی نمیتوان به مقابله تکنولوژی و ابزارهای ارتباطی بروز بشری رفت.