دو ماه گذشت از آن روزی که نماد عقلانیت و خردورزی انقلاب، دار فانی را رها و رهسپار دیار باقی شد.
وقتی عکس های اجلاسیه مجلس خبرگان را دیدم، یاد جمله دو سال پیش آیت الله افتادم که در مصاحبه با روزنامه شرق گفته بود:
"برای آن لحظه حساس (اثرگذاری در انتخاب رهبر)حتما لازم نیست رییس باشم، کافی است عضو خبرگان باشم. انسان در خبرگان میتواند صحبت کند و نظرش را بدهد و اگر بخواهم، تاثیرگذار هم خواهم بود".
از سال ۸۴ تا ۹۴، کسانی که این روزها او را برادر خطاب می کنند، هر چه توانستند کردند تا از صحنه سیاست حذفش کنند اما نتوانستند. چون آیت الله ، خدا را داشت و مردم را ...
هرچه بیشتر بر او سخت گرفتند و هجمه بردند، آیینه وجودش بیش از پیش صیقل یافت و چنان جلا گرفت و محبوب شد که در این سالها هیچ قرینی نداشت.
نه انگ فتنه گری، نه برچسب بی بصیرتی، نه ردّ کردن صلاحیتِ مُحرَزَش، نه اتهام خیانت و نه حتی سرلیست #لیست_انگلیسی خواندنش، هیچ کدام نتوانست اعتماد و باور مردم به روش ، منش و اندیشه اش را سلب کند و او را به عنوان گفتمان عقلانیت و خردورزی نظام برگزیدند.
در انتخابات اعجاب آور هفتم اسفند ۹۴، عالی ترین مدال اعتماد را از مردم گرفت و به رأی مردم، صدر نشین خبرگان مردم شد، اگرچه اعضای خبرگان ترجیح دادند رییس شورای نگهبان را به صدارت رسانند. همو که در سال ۸۶ در انتخابات ریاست مجلس خبرگان مغلوب آیت اللهِ مردم شده بود و به یمن فیلترینگ نظارت استصوابیِ یک نفره، منتخبِ منتخبان و منتصبان خویش گردید.
و اینک، که به تقدیر محتوم خدای بزرگ، آیت اللهِ مردم پر گشوده، عده ای میدان را تهی از رقیب مقتدر و خردمند خود می بینند و قصد دارند که در انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۶ و انتخابات مهم دیگر، جولان دهند و خر مرادشان را به مقصد رسانند.
اما زهی خیال باطل ، چه که مردم به آگاهی لازم نسبت به دوست و دشمن و نااهلان رسیده اند که آیت الله هاشمی خیالش از آینده راحت شده و گفته بود "حالا می توانم بمیرم"
او می خواست که در خبرگان باشد تا اثرگذاری اش را به رخ کشد هرچند بر کرسی صدارت سرخ نباشد. چراکه "شرف المکان بالمکین"
اما به هر حال نشد.
اما فراموش نکنیم که آگاهی، چشم اسفندیار خودکامگان و اقتدارگرایان است. و این، به لطف اللهی ، همان اثری را که آیت الله می خواست، خواهد گذاشت.