پدر مرحوم اولادی: علی کریمی گفت مگر این بچه پدر ندارد؟/ طاهری ارزشی برای صحبتهای من قائل نمی شود/ هیچکس را ندارم که شکایت کند
مدتهاست که استقلال، پرسپولیس و نفت تهران به دنبال تسویه حساب با طلبکاران خود هستند تا با دریافت مجوز حرفهای از لیگ قهرمانان آسیا حذف نشوند.
به گزارش جی پلاس، سرخابیها بارها اعلام کردهاند که با بخش بزرگی از شاکیان خود تسویه حساب کردهاند اما برخی مربیان و بازیکنان پیشین این دو تیم میگویند هیچ تماس تلفنی با آنها برای حضور در باشگاه و تسویه حساب انجام نشده است. علیدایی، امیر قلعهنویی، جواد نکونام، محمود فکری و صمد مرفاوی از جمله افرادی هستند که به صورت رسمی این موضوع را اعلام کردهاند. هرچند که برخی پیشکسوتان مثل امیرحسیناصلانیان مطالبات خود را بخشیدهاند اما سایر افراد همچنان شاکی هستند و گفته میشود برخی از آنها به AFC شکایت خواهند کرد تا مانع از ارسال مدارک جعلی به کنفدراسیون فوتبال آسیا شوند.
مهرداد اولادی نیز یکی از بازیکنان پرسپولیس بود که مبلغی در حدود 450 میلیون تومان از این باشگاه طلبکار است. او که چندی پیش به دلیل عارضه قلبی درگذشت، همان روزها اعلام کرد که قصد شکایت از باشگاه را ندارد اما پدر این بازیکن می گوید اتفاقات خاصی در باشگاه رخ داده که مانع از دیدار او با علی اکبر طاهری، مدیرعامل سرخپوشان شده است.
همانطور که در جریان اخبار هستید، باشگاه پرسپولیس اعلام کرده با بخش زیادی از طلبکاران خود تسویه حساب کرده، آیا با شما تماسی در این باره گرفته شده است؟
خیر، هیچ تماسی با من نگرفتند. چند روز پیش (شنبه هفته گذشته) به ملاقات علی اکبر طاهری رفتم. مسئولان باشگاه اعلام کردند که او جلسه دارد و اجازه ندادند به حضورشان بروم. جلسه تمام شد و چند نفر از باشگاه خارج شدند اما دوباره اجازه ندادند من پیش او بروم. داد و بیداد کردم و گفتم من پیرمرد هستم و پروستاتم را عمل کردهام. دو ساعت است که اینجا نشستهام چرا من را اذیت میکنید؟ گفتم من قرص میخورم و نمیتوانم منتظر بمانم اجازه بدهید به اتاق بروم اما اجازه ندادند.
چه کسی به شما اجازه ورود نداد؟
نگهبان دم در. به او گفتم اجازه بده بروم داخل ولی گفت اگر بخواهی میتوانی به زور وارد اتاق بشوی اما طاهری از دست ما عصبانی میشود. طاهری به آنها گفته بود اگر اولادی آمد، بگویید من نیستم یا در جلسه هستم.
در ادامه چه اتفاقی رخ داد؟
سر و صدا کردم و گفتم من بیمارم. پسرم مُرده، چرا مرا اذیت میکنید؟ من با شما چه کار کردم؟ اینها را که گفتم، گفتند برو بالا و با طاهری صحبت کن. رفتم بالا گفتند داد و بیداد کنی زنگ میزنیم به 110. گفتم زنگ بزنید. من شاکیام، شما میخواهید به 110 زنگ بزنید؟ سال 95 نیز یک بار با طاهری دعوا کردم و او مرا به اتاقش راه نداد. ما 6 سال است که از پرسپولیس طلبکاریم چرا پولمان را نمیدهند؟
واکنش طاهری چه بود؟
گفتم آقای طاهری چرا مرا اذیت میکنید؟ من نیز خدایی دارم. به همان خدا یک تومان از طلب ما را ندادهاند. طاهری گفت ما که باشگاه هستیم، الان بانکها نیز به مردم بدهکارند. من گفتم به من چه ارتباطی دارد؟ مگر مال مُرده را میخورند؟ من هم خدایی دارم. آه من تو را میگیرد.
مهرداد اولادی سابقه حضور در استقلال را نیز دارد؛ طلبی از این باشگاه ندارید؟
خیر. باشگاه استقلال با ما تسویه حساب کرده است.
از اتفاقات رخ داده در باشگاه پرسپولیس بگویید. بعد از جلسه با طاهری چه اتفاقی رخ داد؟
کاش دل من در داشت تا آن را باز کنم و ببینید چه خبر است. پسر من مُرده، من باید بروم سر خاک پسرم؟ او جوان بود. مهرداد باید میآمد سر خاک من. مشکل مهرداد این بود که به طاهری و هیچکس دیگری باج نمیداد. گفتند برو شکایت کن، هرکاری دوست داری بکن. من گفتم پس بروم شکایت کنم؟ حرف دیگری ندارید؟ گفتند خیر. برو هر کاری دوست داری بکن.
شکایت کردید؟
بله، پیش از این نیز به مهدی تاج و علیپور درددلهایم را گفته بودم و باشگاه را محکوم کردم. گفتند با شما همکاری میکنیم که پولتان را بگیرید اما هیچ کاری نکردند. طاهری ارزشی برای صحبتهای من قایل نمیشود. من 6 بار پیش او رفتهام اما جوری حرف میزنند که انگار پسر من طلبکار نیست. آن زمان که مهرداد بازی میکرد برای او چه کردند که حالا بکنند؟ پسرم را به یک تیم اماراتی فروختند اما پول آن را گرفتند و خرج کردند. چرا پول او را نمیدهند؟
ما 450 میلیون تومان از باشگاه پرسپولیس طلبکاریم که اگر این پول را در بانک میگذاشتیم، در حال حاضر دو برابر شده بود ولی نه پول میدهند و نه با ما تماس میگیرند. باور کنید قرصم را به همراه ندارم وگرنه نشانتان میدادم که روزی چند قرص باید بخورم و دنبال طلبم بدوم.
وقتی مهرداد اولادی درگذشت، اخباری مبنی بر اوردوز کردن او منتشر شد؛ شما این موضوع را تایید میکنید؟
بدون شک دروغ است. میگویند پسرم اوردوز کرده است. پسر من به سیگار لب نمیزد. نه فقط او که بقیه برادرانش نیز به این مسائل کاری ندارند. هرکس کنار من سیگار بکشد، سردرد میگیرم. پسر من این کارها را کرده و من خبر نداشتم؟ مگر میشود؟
چرا شکایت نکردید؟
هیچکس را ندارم که شکایت کند. راهش را نیز بلد نیستم، فقط خدا را دارم. به طاهری نیز گفتم که فقط خدا را دارم؛ کمکم کنید اما نکردند. همین تهمتها را میخواستند به هادی نوروزی نیز بزنند ولی چون استاندار مازندران بابلی است، اجازه ندادند آبروی ورزشکار کشورشان را ببرند ولی من کسی را نداشتم که جلوی این تهمت را بگیرم.
مسئولان قائمشهری واکنشی به این موضوع نشان ندادند؟
پیش آنها رفتم اما انگار نه انگار. چه کار باید بکنم؟ این کاری بود که با بچهام کردند و من نمیتوانم واکنشی نشان بدهم. دادستانی هیچ حرفی به ما نزد. نماینده قائمشهر در مجلس شورای اسلامی نیز اعتراضی به این شایعات نکرد ولی نماینده اهواز گفت چرا این مسائل را درباره یک ورزشکار بیان میکنید؟ این همه بازیگر و ورزشکار در جوانی ایست قلبی کردهاند؛ مهرداد نیز یکی از آنهاست.
موضوعی که مدتی است واکنش برخی هواداران را در پی داشته، این است که مهرداداولادی هنوز سنگ قبر ندارد؛ این در حالیاست که از مرگ او حدود دوسال میگذرد، چرا یک سنگ قبر برای او نخریدید؟
در حال حاضر او سنگ قبر ندارد و خاک هر بار نشست میکند. من میروم و خاک روی او میریزم. به من میگویند یک سنگ قبر معمولی مثل همه روی قبر او بگذار ولی قبول نمیکنم. میخواهم یادمان بسازم ولی اجازه این کار را نمیدهند. من 100 متر زمین به قیمت 12 میلیون تومان برای قبرستان خریدم و گفتم اجازه بدهید در اینجا دستشویی عمومی بسازم. به هر حال مردم از شهرهای مختلف به اینجا میآیند به خاطر رفاه حال آنها اجازه بدهید من اینجا را آباد کنم اما اجازه نمیدهند. حتی روز اول گفتم که اجازه بدهید در روستای دورتری که از قادیکلا (محل دفن مهرداداولادی) هست، او را دفن کنیم و آنجا یادمان بسازیم اما اجازه ندادند. ما به مسئولان شهر گفتیم مهرداد برای این کشور افتخار آفرینی کرده است، در خارج از کشور پرچم ایران را بالا برده اما گفتند نمیتوانیم این اجازه را بدهیم. مهرداد در تیمملی موفق بود و در عربستان پرچم کشورمان را بالا برد اما یک بار به احترامش بازی دوستانهای نکردند. کل جهان به ما تسلیت گفتند اما فدراسیون هیچ کاری برای او نکرد. حسین هدایتی تماس گرفت و گفت من 40 میلیون تومان پول میدهم و قبر این بچه را بسازید اما من قبول نکردم. گفتم یادمان او را با پول خودم میسازم تا روحش در آرامش باشد.
شنیدهایم علی کریمی نیز به نداشتن سنگ قبر او اعتراض کرده است.
بچه من را خیلی اذیت کردند. علی کریمی آمد و گفت مگر این بچه پدر ندارد؟ مگر پدر او مُرده که یک سنگ قبر برایش نمیخرد؟ گفتم من 100 متر زمین برای او خریدهام و به قبرستان هدیه کردهام تا 40 متر زمین به من بدهند و برای او یادمان بسازم ولی قبول نکردند. میگویند الان نمیتوانی برای او سنگ قبر بگذاری چون خاک نشست میکند. خاک بعد از دو سال هنوز دارد نشست میکند؟
در این میان برخی هواداران پرسپولیس نیز کم لطفی کردهاند. آنها هادی نوروزی را در دقیقه 24 تشویق میکنند اما یادی از مهرداداولادی نمیشود.
من از شما میپرسم که باشگاه پرسپولیس چه زمانی از مهرداد نام برده است؟ من از طاهری پرسیدم که چرا نامی از او نمیبرید ولی او پاسخی نداد. علیپروین و چند پیشکسوت پرسپولیس برای او مراسم یادبود برگزار کردند اما مهدی تاج، علیکفاشیان، علی اکبر طاهری و سایر مسئولان هیچ کاری نکردند. این در حالیاست که وقتی مهرداد فوت کرد، همه آمدند و گفتند اگر کاری بود به ما بگویید.
گفتید که پیش تاج رفتید و او گفت با شما همکاری میکند؛ کاری کرد؟
خیر، گفت شما برو ما پولت را میگیریم و به شما میدهیم اما خبری نشد.
در مدتی که مهرداد اولادی فوت کرده است، شخصی پیش شما آمد که از او گلایه داشته باشد؟
خیر، به خدا قسم هیچکس نیامد. همه از او راضی بودند. مهرداد پسر خوبی بود. یک بار که من مریض بودم آمد و عکس یک پسر سرطانی را نشانم داد و گفت او 15 سال دارد و سرطانی است. همه بیمار میشوند، نگران نباش حالت خوب میشود. گفتم نگران نیستم ولی بعدها با خودم گفتم کاش زیر عمل میمُردم و این داغ را نمیدیدم. این داغ تسکینی ندارد. نه شب داریم و نه روز. فقط در حال زجر کشیدن هستیم. در این دو سال یک مُرده متحرک شدهام اما کسی از ما خبری ندارد.
وضعیت مادر مهرداد چطور است؟
او بیمار است. بارها به دکتر مراجعه کردهایم و در حال حاضر 16-15 قرص در طول یک روز میخورد. زندگیمان از هم پاشیده هرچند که ما زندگی نمیخواهیم. من میخواهم بمیرم، زندگی به چه دردم میخورد؟
به موضوع طلبتان از باشگاه پرسپولیس برگردیم؛ کسی در باشگاه از شما دلجویی نکرد؟
دلجویی؟ خیر. فقط یک نفر وقتی دید من ناراحتم، صورتم را بوسید و گفت حاج آقا شما به خانه بروید. انشاا... درست میشود. من به خانه آمدم اما کسی کمکم نکرد.
اگر باشگاه به شما چک بدهد، رضایت میدهید؟
خیر. قبول نمیکنم زیرا به من بیاحترامی شده است. من حرفشان را قبول ندارم. اگر بیاحترامی نمیکردند، ممکن بود ببخشمشان اما در حال حاضر فقط پولم را میخواهم. 6 سال است که پول من پیش آنهاست و کاری برای وصول آن نکردهاند. چه کسی قبول میکند از خیر 450 میلیون تومان بگذرد؟ من وکیل گرفتهام و دنبال این قضیه هستم. رفتار آنها را نیز فراموش نمیکنم و به خدا واگذارشان میکنم.
(پدرش استشهاد محلی نشانمان میدهد که امضاهای زیادی دارد و ساکنان روستا از مسئولان خواستهاند که اجازه ساخت یادمان را بدهند) با این استشهاد نیز نتوانستید یادمان بسازید؟
خیر اجازه ندادند. من اصل این استشهاد را به فرماندار دادم ولی در نهایت اجازه ندادند. زمین را 17 بهمن 95 خریدم و به مسئولان قبرستان دادم ولی اجازه ساخت یادمان را نمیدهند. این جوان چهار بار پرچم ایران را بالا برده چرا اجازه نمیدهند به خاطر او یادمانای ساخته شود؟
صحبت خاصی مانده که بخواهید به مسئولان بگویید؟
مهرداد کمک زیادی به ما میکرد. به من میگفت بابا کار کردی، خسته شدهای. دیگر کار نکن من به تو پول میدهم اما من میگفتم اگر کار نکنم، خسته میشوم. میگفت پس کمتر کار و بیشتر استراحت کن. اگر پول بخواهی من به تو میدهم. در دوران بیماریام میگفت اگر زن و بچه داشتم تو را به تهران میبردم و درمانت میکردم ولی من گفتم آنجا چه کسی به داد من برسد؟ اینجا (قائمشهر) خواهر و مادرت از من پرستاری میکنند اما آنجا کسی را ندارم. همین بیکسی باعث شده نتوانم حق پسرم را بگیرم. مهرداد را دو سال و نیم به امارات فروختند، یک سال بعد بازیکن آزاد شد و به اسپانیا رفت. در آنجا در دو بازی دو گل زد، گفتند بیا قرارداد ببند اما باید به سربازی میرفت. به همین دلیل برگشت. من اعتراض کردم که چرا آنجا نماندی! گفت آمدم که به کشورم خدمت کنم اما سرنوشتش این شد. من خواستهای از مسئولان ندارم، آنها میتوانستند یک خیابان به نام مهرداد بزنند. پیش یکی از مسئولان شهر رفتم و او با تندی با من حرف زد. گفتم چرا تندی میکنی؟ مگر من چه خلافی مرتکب شدهام؟ چرا سر من پیرمرد داد میزنید؟ (اشک در چشمانش حلقه میزند) اگر پسرم زنده بود با من چنین رفتاری میکردند؟ میگویند چرا علیه ما صحبت میکنی؟ از وقتی مهرداد رفت، همه زندگیمان رفته است. حتی اگر قائمشهر مال من باشد، وقتی دل خوش ندارم به چه دردم میخورد؟ روز من مثل شب است. ناچارم که به مغازه میروم وگرنه حوصله زندگی ندارم. حتی برخی مردم با من نامهربانی میکنند. 6 ستون روی قبر پسرم کاشتم که یادمان بزنم. آمدند و آن را تخریب کردند. مگر میخواستم برای پسرم کاخ بسازم؟ چرا روی زخم من نمک میپاشید؟ من کافر نیستم، مسلمانم ولی اذیتم میکنند. به خدا میگویم مگر چه کار کردهام؟ جز این بوده که دنبال لقمه نان حلالی بودم؟ صبح به مغازه و عصر به خانه میروم. چه کار کردهام که با من همکاری نمیکنید که برای پسرم یک یادمان بسازم؟
دیدگاه تان را بنویسید