صدف صادق وزیری ملی پوش 17 ساله تنیس کشورمان در مسابقات بین المللی جوانان که به میزبانی اصفهان برگزار شد روی سکوی نخست ایستاد تا در قهرمانی این مسابقات هت تریک کند. او علاوه بر کسب عنوان قهرمانی از اینکه در خاک کشورش به مصاف رقبا رفته، خوشحال است. چراکه معتقد است به جز حضور خانواده اش شرایط میزبانی هم به نفعش بوده.
به گزارش جی پلاس ، صادق وزیری از هشت سالگی از بین چند رشته مجذوب شد. ورزشی که آن را رها نکرد و حالا بیش از هرچیز در ذهنش جا باز کرده است. این تنیسور خوش آتیه ایران ترجیح می دهد گام به گام جلو برود تا به جایی برسد که بتواند مقابل بازیکن های تاپ جهان قرار بگیرد.
شما عنوان قهرمانی مسابقات بینالمللی جوانان را از آن خود کردید. رقابت چطور بود؟
بالاخره این رقابتها بینالمللی بود. طبیعتا هم کار در آن سخت بود. حدود 20 بازیکن خارجی در جدول دو نفره حضور داشتند. اما اینکه در خاک کشور خودت در مسابقه بینالمللی بازی کنی خیلی لذتبخش و به نظر من زیباست. چون پدر و مادر و مربیام هستند و همینطور کسانی که من را تشویق میکنند. این میزبانی برای من خیلی قشنگ است و من با خیال راحت مسابقه میدهم. خدا را شکر توانستم سه بار قهرمان این مسابقات شوم.
وقتی در کشورهای دیگر پا به زمین مسابقه می گذاری چه حسی داری؟
من تجربه های زیادی از مسابقه در کشورهای دیگر دارم. مثلا همین هفته گذشته تونس بودم اما شرایطی که اینجا برای ما مهیاست در کشورهای دیگر فراهم نیست. هرچند هر کشوری برای خودش شرایطی دارد اما ما قدرت میزبانی داریم. شرایط آب و هوایی به نفع ماست و در زمینی مسابقه می دهیم که سال ها در آن تمرین کردیم. بنابراین همه چیز خیلی فرق می کند.
میزبانی اصفهان را چطور دیدی؟
بیشتر تنیسورهای حاضر در این مسابقه از تهران آمده بودند و بهتر بود که مسابقه در تهران برگزار شود اما اصفهان میزبانی خوبی داشت. بالاخره تنیس اصفهان خیلی قوی است و بیشتر بازیکنان دیویس کاپ ما از این شهر آمدهاند. اما از طرفی برگزاری مسابقه در شهرهایی غیر از تهران باعث رشد و پیشرفت شان می شود که اتفاق خوبی است.
کمی از خانواده ات بگو. آنها هم ورزشی هستند؟
نه خیلی (خنده). من یک خواهر کوچک تر دارم که 15 ساله است که ورزشکار هم نیست. پدر و مادرم هم خیلی ورزشکار نیستند.
چه شد که سراغ ورزش و البته تنیس رفتی؟
خانواده ام دوست داشتند که من به طور تفننی ورزشی را دنبال کنم. من هم چند ورزش را دنبال کردم مثل بسکتبال، سوارکاری و شنا اما وقتی وارد تنیس شدم خوشم آمد و دیگر هم رهایش نکردم (خنده).
دوست نداری خواهرت هم تنیسور شود؟
چرا خیلی دوست داشتم این اتفاق بیفتد چون می توانستیم به یکدیگر کمک کنیم ولی خواهرم چنین روحیه ای ندارد که بخواهد ورزشکار شود.
پس با این حساب مشوق هایت پدر و مادرت بودند؟
بله همینطور است. واقعا اگر پدر و مادرم نبودند به هیچ جا نمی رسیدم.
الگوی ورزشی ات چه کسی است؟
محمدعلی کلی اسطوره بوکس جهان، یوسین بولت قهرمان دوومیدانی و در تنیس نوواک جوکوویچ.
دوست داری روزی برسد که بتوانی با جوکوویچ بازی کنی؟
فکر کنم این اتفاق آرزوی تمام کسانی باشد که تنیس را بلدند ولی من دوست ندارم با او مسابقه بدهم (خنده). اما از خدایم است روزی برسد که آنقدر قوی باشم تا بتوانم مقابل بازیکن های قدر قرار بگیرم.
سقف آرزوهایت در تنیس کجاست؟
من تلاش می کردم تا در مسابقات زیر 18 سال به گرنداسلم برسم اما تنیس ورزشی سخت است که در طولانی مدت جواب می دهد. شاید در پنج،شش ماه آینده بتوانم به گرنداسلم برسم و اگر این اتفاق نیفتد راه طولانی را در پیش دارم. وارد جدول بزرگسالان خواهم شد و آنجا هدف های دیگری خواهم داشت.
از الان به اهدافت فکر کرده ای؟
بله ترجیح می دهم فعلا به هدف های کوتاه مدتم توجه کنم و نگاه بلندمدت ندارم.
در کنار آمدنت به جدول بزرگسالان زمان دانشگاه هم می رسد. بسیاری از ورزشکاران برای هماهنگی درس و ورزش دچار مشکل هستند. تو می خواهی چه کار کنی؟
فعلا نمی دانم. من دوره راهنمایی و دبیرستان را در مدرسه تیزهوشان گذراندم اما نمی دانم قرار است در آینده چه اتفاقی بیفتد. فعلا تنیس بیشتر ذهنم را مشغول کرده اما اینطور هم نیست که قید تحصیل را بزنم.
قبل از اینکه وارد ورزش شوی به شغل آینده ات فکر کرده بودی؟
زمانی که من تنیس را شروع کردم هشت سال بیشتر نداشتم و خیلی کوچک بودم اما خانواده ام دوست داشتند دکتر بشوم اما نشد (خنده).
در روز چقدر برای تمرین وقت می گذاری؟
من روزی سه ساعت تنیس بازی می کنم. حدود یک ساعت و نیم هم بدنسازی دارم. در این چهار،پنج روزی که برنامه بدنسازی دارم تمرینات سنگینی دارم. این تمرینات بیشتر برای پا است. مسابقات ما هم سه،چهار ساعت طول می کشد و باید بدنت را جوری آماده کنی که کم نیاوری. هم قدرت لازم داری و هم استقامت. تمرینات سنگین بدنسازی من چه در آکادمی المپیک و چه در باشگاه های خصوصی خیلی به من در این مورد کمک می کند.
از کار با مربی ات راضی هستی؟
بله مربی من خانم فصیحی هستند که هشت سال است به من آموزش می دهند. تقریبا از وقتی تنیس را شروع کردم شاگرد ایشان بودم و تا الان هم پیشرفت خوبی داشتم و به تمام هدف هایی که در هر مرحله مشخص کرده بودم دست یافته ام. البته در کنار این، کمپهای خارجی که رفتهام هم کمک زیادی به من کرده است. در مجموع اما تا الان شرایطم خوب بود.
تنیس بین مردم ورزشی جا افتاده که متعلق به قشر پردرآمد است. تو هم با این نظر موافقی؟
متاسفانه درست است. چراکه اجاره کردن زمین و داشتن مربی هزینه زیادی دارد. از طرفی تنیس مثل فوتبال نیست که یک زمینی داشته باشی و بتوانی کارت را شروع و در آن پیشرفت کنی.
به نظرت تهران تمام امکانات را برای تمرین و پیشرفت دارد؟
نه متاسفانه کمبودهایی وجود دارد. کسی که بخواهد با من تمرین کند و توپ بزند نداریم. بین دخترها که هیچ کس را نداریم. اگر چنین شخصی بود من طی این سال ها خیلی بیشتر پیشرفت می کردم. از طرف فدراسیون هم به پسرها چیزی نمی گویند که با دخترها تمرین کنند و آنها هم این کار را نمی کنند. به نظرم اگر مردم متحد و پشت هم باشند به رشد جامعه خیلی کمک می کند و تنیس هم نمونه ای از یک جامعه است ولی متاسفانه نیستند.
جدای از نداشتن شریک برای تمرین، دخترهای ما باید با پوشش اسلامی در مسابقات حاضر شوند. این موضوع برای تو چگونه است؟
ما دیگر عادت کرده ایم. من پنج، شش سال است که عضو تیم ملی هستم و در مسابقات مختلف شرکت کرده ام. اوایل کمی برایم سخت بود چون در شرایط آب و هوایی گرم مسابقه داشتیم و من هم بچه بودم. اما الان عادت کردم. شاید این پوشش درصد کوچکی جلوی سرعت و پیشرفت ما را بگیرد اما آنقدری نیست که بخواهیم روی آن تمرکز کنیم.
تا به حال شده به کسی تنیس یاد بدهی؟
خیلی نه اما به دخترخاله های کوچکم یاد دادم. چون خودم تنیس را خیلی دوست دارم به طبع مربیگری اش را هم دوست دارم. فکر می کنم آنها از آموزشم راضی بودند (خنده).
سخت ترین رقیبت در این سال ها چه کسی بود؟
چند سال پیش یک بار در مسابقات فدکاپ با نفر هفتاد دنیا مسابقه دادم. درواقع او رقیب من نبود، خیلی از من بهتر بود اما در جای خودش تجربه ای بود که کسب کردم.
زیباترین خاطره ات از تنیس را برای مان بگو.
قشنگ ترین خاطره ام برای مسابقات قهرمانی آسیا زیر 14 است که من در دسته 2 این رقابت ها قهرمان شدم. همه روزنامه ها برایم تیتر زدند صدف صادق وزیری تاریخ ساز شد. این یکی از زیباترین خاطره هایم از تنیس است.
نخستین مسابقه ات را به یاد داری؟
بله (خنده). اولین مسابقه ام قهرمانی کشور تبریز بود که در هشت سالگی شرکت کردم و فکر می کنم پنجم یا ششم شدم اما خیلی اوضاع خوب نبود (خنده). یادم است اولین توپی که به من سرویس زدند را با دست گرفتم (خنده).
سخت ترین مسابقه ات کجا برگزار شد؟
حدود دو سال پیش با بازیکن انگلیسی که الان نفر دوازدهم جونیورز دنیاست مسابقه دادم.
تا به حال با تنیسورهای پسر مسابقه دادی؟
نه پیش نیامده. اما این یک چالش برای من است که اگر رخ بدهد از آن استقبال می کنم.
از فدراسیون چه درخواستی داری؟
خواسته من این است که فدراسیون بیشتر از ما حمایت کند. اگر پدر و مادر من نبودند هیچ وقت به مقام هایی که الان دارم نمی رسیدم. چه از نظر حمایت مالی و چه مسایل دیگر.
در بخش های دیگر مثل اعزام ها از فدراسیون راضی هستی؟
وقتی با فدراسیون های کشورهای دیگر مقایسه می کنم متاسفانه راضی نیستم. البته ملاک من کشورهای صاحبنام مثل انگلیس، لهستان و آمریکاست. به هر حال در پیشرفت هر تنیسوری فدراسیون خیلی دخیل است و نقش بسیار مهمی دارد. بیشتر دلخوری من هم از این است که متاسفانه در فدراسیون ما بین دختر و پسر فرق زیادی وجود دارد. به جز مسایل اسپانسری کار دیگری برای فدراسیون نمی ماند.
پس معتقدی دخترهای تنیس مظلوم واقع شده اند؟
به هر حال همه جای دنیا دیویس کاپ اهمیت بسیار زیادی دارد. حالا این اهمیت در ایران کمی بیشتر است. اما با برقراری توازن قطعا بانوان هم پیشرفت زیادی خواهند داشت.
فکر می کنی برگزاری سمینار مثل آنچه برای مربیان برگزار شد، در پیشرفت تنیس ما تاثیرگذار است؟
بله حتما خیلی مفید است. مدرس های خوبی از فرانسه و اسپانیا آمده بودند و آقای برقعی هم حضور داشت. این کار باعث می شود مربی های ما خیلی بهتر شوند و به دنبال آن آنها هم تنیسورهای بهتری را پرورش بدهند. برای همه هم انگیزه می شود.
حرف آخر؟
از پدر و مادر و مربی ام تشکر می کنم. همچنین لازم است بگویم من و غزل که عازم مسابقات زنان مسلمان و بعد از آن فدکاپ هستیم تمام تلاش مان را برای کسب بهترین نتیجه به کار می گیریم. تمام سعی من و غزل این است که پرچم کشورمان را بالا ببریم و حتی شده چهار،پنج تیم بالاتر برویم، این صعود را داشته باشیم.