ورزشی جماران و به نقل از خبر ورزشی،  آقای آتیلا حجازی که ما هم تا همین چند روز پیش مثل خودشان فکر می‌کردیم قرار است سرپرست استقلال باشند. سلام، خیلی خوش آمدید به خبرورزشی.

- بنده هم سلام عرض می‌کنم خدمت شما و تمام همکاران محترم تان. خوشحالم بعد از مدت‌ها به خبرورزشی آمدم و دیداری با همه دوستان قدیمی.

ممنون از شما که تشریف آوردید. شروع کنیم با اتفاق عجیبی که در روزهای اخیر رخ داد، استقلالی‌ها استعلام شما را برای سرپرستی گرفتند و پاسخ هم مثبت آمد اما به یکباره ایمان عالمی‌به عنوان سرپرست انتخاب شد. ماجرا چه بود؟

- صحبت و بحث در این مقوله بسیار زیاد است. همانطور که شما گفتید این اتفاق افتاد و جا دارد به آقای عالمی‌تبریک بگویم انتخاب شدن شان به عنوان سرپرست استقلال را.

- اما صحبت‌ها پیش از به شکل دیگری پیش رفته بود. در این مدت سه ماهه که من در ایران و در خدمت باشگاه استقلال بودم، انواع و اقسام دروغ‌ها را شنیدم. واقعا از همه جهات آزرده خاطر شدم، از سرمربی بگیرید تا مدیریت باشگاه، صادق و روراست با من نبودند. خیلی صادقانه به باشگاه گفتم من مشکلی ندارم که در باشگاه نباشم و حق باشگاه است که هرکسی را می‌خواهد انتخاب کند ولی با اینکه تا یک هفته مانده به بازی استقلال و شمس آذر، تمامی‌صحبت‌ها چه با سرمربی و چه مدیرعامل انجام شده بود، یکباره از طریق آقای سمیعی متوجه شدم که ایمان عالمی‌به عنوان سرپرست انتخاب شده است.

مشکل استعلام نداشتم؛ فقط می‌خواستند از من برای آرام کردن فضا استفاده کنند و به کارهایی که می‌خواهند برسند!

استعلام شده مثبت آمد دیگر؟

- بله من از ابتدا هم مشکلی نداشتم اما کوتاهی‌ها از جانب باشگاه بود. علامت سوال بزرگی ۳ ماه در ذهن من مانده بود که دلیل انتخاب شدن من به عنوان سرپرست در اردیبهشت ماه چه بود؟ تماس گرفتند با من که باید به سرعت به تهران بیایی. بعد دلیلش را فهمیدم، آن زمان پس از جدایی علی خطیر از استقلال و پس از اختلافات جواد نکونام و ایشان و فضای ملتهبی که باشگاه درگیرش شده بود، خواستند من بیایم تا اوضاع آرام تر شود و بعد مدیریت باشگاه به کارهایی که می‌خواهد برسد.

با مهدی تاج و فدراسیون فوتبال هم صحبت شد در این مورد، درست است؟

- دقیقا هفته پیش با من تماس گرفته شد، حتی شاهد زنده هم الان در باشگاه استقلال حضور دارد که تایید کند این صحبت را. هفته پیش آقای سمیعی با من تماس گرفتند که شما با آقای تاج هماهنگ بکنید تا ما به سازمان لیگ برویم و بتوانیم قرارداد شما را ثبت کنید. آقای تاج هم همیشه به بنده محبت دارند، گفتند هیچ مشکلی نیست، هر زمان بخواهی به سازمان لیگ بروی من هماهنگ می‌کنم تا قرارداد شما ثبت شود. همین موضوع را به مدیرعامل باشگاه هم انتقال دادم. مدیرعامل هم تشکر کرد و خداحافظی کرد. بعد از سه چهار روز آقای مدیرعامل به بنده گفتند که آقای نکونام با آقای شهریاری جلسه گذاشته و به این نتیجه رسیدند که آقای عالمی‌سرپرست شود. اتفاق جالبی بود، البته در این ۳ ماه من جز دروغ از این دو نفر چیزی نشنیدم.

سمیعی گفت روی حرف‌های جواد حساب نکن

من این را هم شنیدم که باشگاه تازه ۱۰ تیر برای گرفتن استعلام شما اقدام کرد.

- بله من اردیبهشت ماه به ایران آمدم و تا پیش از آن تاریخ باشگاه هیچگونه فعالیتی برای من انجام نداده بود. کنجکاو شدم که چرا باشگاه پیگیر کار من نیست. زمانی که به آقای سمیعی این موضوع را گفتم، پاسخ داد در مورد کار خودت یک زنگ به آقای شهریاری بزن و با او صحبت کن. گفتم بنده به هیچ عنوان چنین کاری نخواهم کرد، باشگاه اگر من را بخواهد خودش با من تماس می‌گیرد. من با آقای نکونام صحبت کردم و به من گفته گزینه اول و آخر من تو هستی. ایشان یک مدت ممنوع الکار بودند و نبودند. از سفر که آمدند گفتم جواد از تو گله دارم، اصلا نیستی، نه تماسی می‌گیری و نه چیزی. گفت من اسپانیا و دبی درگیر کارهام بودم، آقای شهریاری را امروز دیدم و هلدینگ جلسه داشتم و گفتم آقای حجازی به عنوان سرپرست باید در باشگاه باشد. راست یا دروغش به گردن خودش، چیزی بود که جواد نکونام به من گفت. که آقای سمیعی به بنده گفت با شهریاری یک صحبتی کن، گفتم جواد نکونام به من اینطور گفته است. سمیعی پاسخ داد شما زیاد روی حرف‌های جواد حساب نکن. این دقیقا گفته آقای مدیرعامل در مورد آقای نکونام بود. آقای سمیعی گفت سرمربی به شخص دیگری هم قول سرپرستی داده است.

قبل از اینکه سوال بعد را بپرسم این توضیح را به مخاطبان بدهم، آقای ایمان عالمی‌به عنوان پیشکسوت استقلال بسیار شخصیت محترمی‌هستند و هر زمان بخواهند ما می‌توانیم در خبرورزشی در خدمت ایشان باشیم و صحبت و گپ و گفتی داشته باشیم اما برنامه امروز در خصوص آتیلا حجازی است و می‌خواهیم چند ماه حضور ایشان در استقلال را بررسی کنیم.

بعد از رفتن خطیر، سمیعی تماس گرفت و به من اصرار کرد همین فردا به تهران بیا و کارت را شروع کن!

برویم سراغ روزی که با شما تماس گرفتند. بلافاصله بعد از آن کودتا علیه علی خطیر بود. چه کسی از باشگاه با شما تماس گرفت و چه گفتند؟

- از باشگاه استقلال با من تماس گرفتند و گفتند با اولین پرواز خودت را به تهران برسان. راستش را بخواهید من آن زمان میهمان داشتم و نمی‌خواستم بیایم ولی چون با اصرار زیاد مواجه شدم گفتم اگر توانستید بلیت بگیرید من می‌آیم. ما حدود دوازده و نیم یک شب که صحبت کردیم من گفتم پرواز نیست چون نمی‌خواستم در آن تاریخ بیایم. ۱۰ دقیقه نگذشت که بلیت را برای من فرستادند. حتی گفتند رسیدی ایران منزل هم نرو، مستقیم بیا به یک دفتر در میدان ونک، خیابان عطار که بنشینیم و صحبت کنیم. درخصوص مسائل کلی صحبت کردیم و قرار شد از فردایش کارم را به عنوان سرپرست استقلال آغاز کنم.

چه کسی تماس گرفت و اصرار داشت سریع بیایید؟

- از طرف باشگاه بود، بالاخره سرخود که نمی‌توانند با من تماس بگیرند. تایید هیات مدیره و مدیرعامل بوده است. به من گفتند بیا تهران و من هم آمدم. از فضای فوتبال فاصله گرفته بودم اما من عاشق استقلالم و استقلال را دوست دارم. البته در رده‌های پایه نزدیک به ۲۰ سال است فعالیت دارم اما از استقلال دور بودم. به من پیشنهاد دادند، خوب استقلال تیم مورد علاقه من است، از بچگی با این تیم زندگی کردم، پدرم در این تیم بوده است.

جوانان الان آن دوران استقلال یادشان نیست اما من از بچگی کنار استقلال بزرگ شدم و به مسائل ریزش اشراف دارم. دوست داشتم اگر کمکی از دستم برمی‌آید، این کار را انجام دهم.

- کما اینکه در دورانی که آقایان خطیر و نکونام اختلاف داشتند، چند بار با آقای خطیر صحبت کردم. یک بار در شبکه خبر حضور پیدا کردم و در این خصوص صحبت کردم چون دوست نداشتم اختلافات به استقلال ضربه بزند. در آن برهه اما دوست داشتند من در باشگاه حضور داشته باشم در استقلال تا این حواشی استقلال کم بشود. این اتفاق هم واقعا افتاد. دیگر صحبتی نشد و تیم روال عادی اش را تا آخر فصل طی کرد.

در این فوتبال امروز ایران هرچقدر صداقت نداشته باشی، کارت بهتر پیش می‌رود؛ سرمربی و مدیرعامل تا روز آخر به من دروغ گفتند

به این خاطر پرسیدم چون باشگاه در اوج تغییرات بود و شاید برای هوادار هم مهم باشد چه کسی با شما تماس گرفته است.

- آقای سمیعی با من تماس گرفت. من با ایشان جلسه داشتم و از فرودگاه مستقیم رفتم پیش ایشان و در یک فضای کاملا دوستانه با هم صحبت کردیم. کارها خیلی خوب پیش رفت. البته که هیچ حکمی‌به من ندادند برای سرپرستی و قراردادی هم نداشتیم. واقعا حس و حالم این بود که به خانه خودم آمدم، این قدر احساس راحتی داشتم برای حضور در استقلال. البته اما حالا به این نتیجه رسیده ام که صداقت در فوتبال امروز ایران خیلی به کار نمی‌آید. هرچه صداقت نداشته باشی، کارت راحت تر پیش می‌رود. نمونه اش را در این ۳ ماه دیدم. مرتب با سرمربی و مدیرعامل صحبت می‌کردم و خیلی جالب است که تا روز آخر به من دروغ گفتند و من را سر دواندند. من بابت نبودم در باشگاه هیچ مساله ای نداشته و ندارم. پیام‌های من موجود است که گفتم شفاف به من اعلام کنید هستم یا نیستم. چون من باید پی زندگی و کارم برگردم. گفتند نه آقا شما صددرصد گزینه اول هستی.

خود من به نهادها مراجعه کردم و گفتند مشکلی از بابت استعلام نداری؛ سمیعی هم گفت استعلامت مشکلی نداشت اما عالمی‌سرپرست انتخاب شد!

چه زمانی به شما گفتند نمی‌توانید روی نیمکت بنشیند؟

- همان بازی اول که مقابل ذوب آهن بود گفتند نمی‌توانی روی نیمکت بنشینی، باید صبر کنی تا جواب استعلامت بیاید. بازی فولاد شد دوباره گفتند باید صبر کنی. نگو اصلا نه استعلامی‌وجود داشته و نه باشگاه اقدامی‌کرده برای گرفتن استعلام! من خودم کنجکاو شدم که ماجرای استعلام چیست؟ اصلا مگر من مشکلی دارم؟ یکسری اتهام‌ها به من زدند که من خودم مراجعه کردم به نهادهای مربوط و با چه برخورد خوبی مواجه شدم. جای دارد همینجا تشکر کنم از همه کسانی که پیگیر کار من بودند، نهادهای محترمی‌که از صحبت کردن با آنها بسیار لذت بردم. چون چیزی که در ذهن من بود و اینها گفتند اصلا متفاوت بود با واقعیت. خیلی منطقی و خیلی خوب با هم درددل کردیم. همچنین وزیر محترم ورزش که عیادت آقای علی چینی آمده بودند، همدیگر را دیدیم. گفت از استقلال چه خبر؟ سرپرست استقلال هستی؟ گفتم خودم هم نمی‌دانم. گفت مشکل چیست؟ گفتم والا مشکلی ندارم. گفت اگر می‌خواهی من پیگیری کنم که تشکر کردم و گفتم نیازی نیست. هیات رییسه فدراسیون فوتبال هم لطف داشتند به من. من مشکلی نداشتم هیچ موقع، بلکه مشکل را برای من به وجود آوردند. با این حال لحظه آخر که با آقای سمیعی حرف زدم گفتند استعلام حضور شما را بلامانع دانسته اما آقای عالمی‌سرپرست شدند.

کادر فنی استقلال خرافاتی بود!

در صحبت‌ها گفتید به خاطر آرام کردن فضای آن زمان استقلال خواستند شما باشید. فکر می‌کنید فقط همین دلیل بوده است؟

- دلیل دیگری را نمی‌بینم. اصلا دلیل دیگری نداشت که تماس بگیرند به سرعت بیا تهران. بعد هیچ قرارداد و حکمی‌هم در کار نباشد. بازی به بازی ما را پیچاندند تا به بازی آخر کشید. من دلیل دیگری نمی‌بینم. 

- متاسفانه این اتفاقات رخ داد. حتی جلسات پیش از بازی به من می‌گفتند برو، بعد یک بازی می‌گفتند نرو. بازی با نساجی که نتیجه مساوی شد، بازی بعد گفتند نه خود تو باید جلسه پیش از بازی را بروی. به هرحال خرافات و این داستان‌ها بود. بازی با ذوب آهن و فولاد که من رفته بودم پیروز شدیم، جلسه پیش از بازی نساجی را نبودم و بازی مساوی شد، گفتند آقای حجازی باید جلسه قبل از بازی را برود. اعتقاد به خرافات زیاد بود. می‌گفتند من جلسه را می‌رفتم می‌بردند و بازی با نساجی که نرفتم، نبردند، گفتند پس حجازی برود. تمام این داستان‌ها بود، با این حال من گله ای ندارم. تنها مساله این است که چرا با من بازی کردید و به من دروغ گفتید؟ چرا سه ماه، تا هفته آخر، تا ۴ روز آخر دروغ گفتید. هربار آقای سمیعی صحبت می‌کرد می‌گفت برادر دنبال کارهایت باش. برادر دنبال کارهایت باش. چه کاری، من مشکلی ندارم. آقای تاج هم گفت شما اصلا مشکلی برای ادامه کار نداری. این کار حرفه ای نبود.

این خرافات که گفتید از جانب چه کسی بود؟

- دیگر همه می‌دانند این را!

یعنی از سمت کادر فنی؟

- بله!

پس به نوعی از اسم و محبوبیت زنده یاد ناصر حجازی و حضور آتیلا حجازی استفاده شد...

- میان صحبت شما بگویم، شما می‌توانید کامنت‌ها را بخوانید، اصلا نیاز به گفتن من نیست. کامنت‌ها ۹۸ به ۲ بود. همه چیز خیلی مشخص است. یک بازی خنده داری راه انداختند. من ضرر نکردم، من عاشق استقلال هستم، رابطه هوادار با من خوب است، نمی‌توانستند این چیزها را ببینند.

برخی پیشکسوتان به من گفتند به استقلال نرو، سطحت به این آدمها نمی‌خورد؛ الان می‌بینم حرفشان درست بود!

برای حضور در استقلال از اطرافیان مشورت گرفتید؟ کسی گفت وارد این دعوا نشوید؟

- روزی که من به استقلال آمدم، چرا خیلی با من تماس گرفته شد. از پیشکسوتان و هواداران کلی پیغام گرفتم که آقا شما سطحت به این آدم‌ها نمی‌خورد. این نیست بخواهم از خودم بگویم اما واقعا این را می‌گفتند که با این اکیپ نمی‌توانی کار کنی. گفتم من برای استقلال آمدم. گفتند حالا در دراز مدت متوجه می‌شوی. الان می‌بینم که چه اندازه این حرف‌ها درست بود و واقعا نمی‌شود با این اکیپ کار کرد.

پاداش‌ها در قالب قرارداد بازیکنان پرداخت شده، صحت ندارد. برای من هم پاداش نوشته اند اما بنده هیچ قراردادی با باشگاه نداشتم. مثلا این بازی با فولاد است که ۹۰ میلیون تومان برای من پاداش نوشته اند. من یک قران از این پولها نگرفتم. قراردادی هم نداشتم که بگیرم. این در فضای مجازی وایرال شد که آتیلا حجازی پول گرفته، نه خیر این نیست. هرکس ثابت کند در این سه ماه من یک ریال از استقلال گرفتم، ۱۰ برابرش را پس می‌دهم.

مسئول فرهنگی باشگاه استقلال چرا باید پاداش برد بگیرد؟

آن افرادی که گفتید نامشان در لیست عجیب است، از کدام قسمت باشگاه هستند؟

- مثلا قسمت فرهنگی باشگاه، من نمی‌دانم چه ربطی به پیروزی باشگاه مقابل فولاد و ذوب آهن و گل گهر داشته؟ چرا تدارکات و پزشک زحمت می‌کشد اما برخی که هیچ نقشی در پیروزی تیم نداشته اند، به چه دلیل پاداش گرفته اند؟

سوالی هم که پیش می‌آید آقای فرشید سمیعی آن زمان سرپرست مدیرعاملی باشگاه بودند، این ابهام مطرح شد برای هواداران چطور می‌تواند بدون مصوبه هیات مدیره نامش در لیست پاداش باشد؟

- ببینید لیست پاداش‌ها را آقای نکونام می‌نوشت. ربطی به آقای سمیعی نداشت. همه کارها در باشگاه استقلال را سرمربی انجام می‌دهد. بقیه خیلی نقشی در باشگاه ندارند. پاداش‌ها می‌رفت دست مدیرعامل، مدیرعامل تایید می‌کرد و مالی پرداخت. این کلیت داستان بود. آقای سمیعی گفت من هیچ پاداشی نگرفتم. عین چیزی که برای من نوشته شده را برگرداندم. این چیزی بود که به من گفتند. حالا پول را برگرداند یا نه در حیطه اختیارات من نیست که حرفی بزنم.

در قائمشهر قهرمانی را از دست دادیم چون در زمین بد بازی کردیم

چه با حکم سرپرستی و چه بی حکم، چه با قرارداد و چی بی قرارداد، چه نیت شان سواستفاده از نام زنده یاد ناصر حجازی بوده و چه نیت خود شما که کمک به استقلال بوده، شما چند ماه در آن باشگاه حضور داشتید، در برهه حساسی هم بود. اگر موافق باشید در مورد چند ابهامی‌که در این دوران برای هواداران استقلال پیش آمد صحبت کنیم. اولی بازی با نساجی در قائمشهر که استقلال آن بازی را مساوی کرد و قهرمانی از دست رفت. گفته شد در آن بازی حواس نیمکت استقلال اصلا به بازی نبود بلکه بازی پرسپولیس را دنبال می‌کردند که در نیمه اول سه بر صفر از استقلال خوزستان عقب افتاده بود. چه اتفاق آن روز در قائمشهر افتاد.

- ببینید آن روز من روی نیمکت ننشسته بودم. پشت نیمکت روی سکو نشستم. مسلما بازیکنی که داخل زمین است تمام فکرش موفقیت تیم است و فکر به شرایط تیم رقیب ندارد. نیمکت چرا، مرتب در ارتباط است و استرس دارد و می‌خواهد نتیجه بازی همزمان را بداند. ما در قائمشهر در زمین بازی را باختیم. ارتباطی با دانستن نتیجه بازی پرسپولیس نداشت. بازیکنی که داخل زمین بود بعد از سوت پایان می‌پرسید چه اتفاقی رخ داده است؟ یعنی نمی‌دانستند چه اتفاقی رخ داده؟ ما بد بازی کردیم، به عنوان تیمی که داعیه قهرمانی دارد خوب نبودیم. البته آن بازی‌هایی که من بودم ذوب آهن، فولاد، نساجی، گل گهر و پیکان، به جز همین بازی آخر با پیکان که مستحق برد بودیم، خوب فوتبال بازی نکردیم.

- درست است که خود من می‌گفتم با این کیفیت فنی که بازیکنان دارند، واقعا کار بسیار بزرگی انجام شد. از حق نگذریم. اما برخی بازیکنان را می‌دیدم و از می‌گفتم خدایا، اینها چطور در استقلال هستند با این کیفیت؟! کما اینکه چند تن از این بازیکنان در کمال تعجب قراردادشان تمدید شد. ما از لحاظ کیفیت فنی بسیار پایین بودیم. اما با همین کیفیت فنی تیم کار بزرگی کرد و تا لحظه آخر برای قهرمانی جنگید. این را از حق نگذریم.

استقلال اما از قدیم به تیم هجومی‌معروف بوده است اما متاسفانه فصل پیش ما این را در استقلال ندیدیم. بیشتر به نتیجه فکر کردیم. البته این را هم بگویم تیمی که قهرمان می‌شود، دیگر یادمان می‌رود چه مدلی بازی کردیم. آن لحظه فقط قهرمانی مهم است. به همین خاطر بازی زیبا فدای نتیجه می‌شود. ممکن است این تفکر فلسفه خیلی از مربیان باشد. اما چیزی که دوست و آشنا و مردم می‌بینند و می‌پرسند این است که بازی دلچسب از استقلال نمی‌بینیم، ما هم می‌گفتیم انشاالله سال آینده. امیدوارم با این عملکرد نقل و انتقالات و بازیکنانی که جذب شدند، امسال بازی خوبی از استقلال ببینیم.

 

 

ده بیازی، دی بیاجو، کاپلو و یک مربی بلژیکی گزینه های نیمکت استقلال بودند

ابهام دوم که می خواهم در موردش صحبت کنیم. گفتید جواد نکونام مشکل ممنوع الکاری داشت، هلدینگ در آن دوره دنبال مربی خارجی بود؟

- بله شخصا با آقای سمیعی صحبت می کردیم درباره آمدن مربی خارجی و حتی به جمع بندی هم رسیدیم. اسامی ای که خود من با آن ها صحبت داشتم، آفر می دادند و به مراحل نهایی رسیدیم، لوییجی دی بیاجو ایتالیایی بود. آماده بود برای حضور در ایران. جانی ده بیازی بود که او هم آماده بود برای حضور در ایران. یک مربی بلژیکی مطرح که چندین سال در آفریقا کار کرد و بسیار هم موفق بود، دیگر گزینه بود. همه کارای ایشان هم انجام شده بود برای حضور در ایران. حتی با آقای فابیو کاپلو هم صحبت کردیم. با پسر ایشان ارتباط گرفتیم. اول موافقت کردند برای حضور در ایران اما در لحظه آخر گفتند تیم خودم را به ایران می آورم و خودم هم نظارت می کنم بر کار آنها. اما با آقای سمیعی که صحبت کردیم گفتند به این شکل جالب نیست. در نهایت به من اعلام شد با دی بیاجو و ده بیازی صحبت کنم و آنها مبلغ نهایی برای حضور در استقلال را اعلام کنند. لحظه آخر گفتند یک هفته دست نگه می داریم، اگر کار آقای نکونام درست شد که ایشان سرمربی هستند، اگر نشد به جمع بندی می رسیم کدام گزینه را به استقلال بیاوریم.

این بازیکنان در لیگ بوسنی سالی ۵۰ هزار یورو می گیرند، نه ۳۰۰ هزار یورو!

ابهام دیگر در مورد جذب بازیکنان خارجی بود. آخر سر نفهمیدیم هلدینگ جذب کرد، مدیر جذب کرد یا تصمیم سرمربی بود.

- ببینید آن موقع که من سرپرست الکی بودم که اصلا قاطی بازی نبودم. سرمربی تیم هم در آن مقطع بلاتکلیف بود. خیلی ابهام دارد این دو نفر را چه کسی جذب کرده است؟ پای این آفر باید امضای مدیرعامل باشد. البته سمیعی نقش امضا کننده دارد فقط. افراد بالاتری تصمیم گیری کردند. من به نهادهای نظارتی گفتم چرا ورود نمی کنید و نمی پرسید اینها را چه کسی به باشگاه آورده است؟ آیا خود هلدینگ جلسه گذاشته و مستقیم زنگ زده به مدیر برنامه خارجی؟ حتی من می دانم چه کسی اینها را به ایران آورده است. آخر هم پاسخ واضحی داده نشد. مدیرعامل مصاحبه کرده و گفته بله ما در مقطعی که تکلیف گلرمان آقای حسینی مشخص نبود، رفتیم گلر جذاب کردیم! شما کار اشتباهی کردی! اینجا استقلال است. اگر هم بخواهی بازیکن جذب کنی باید بازیکن باکیفیت خارجی بیاوری. این دروازه بان را برای چه آوردی؟ الان استقلال حاضر نیست این دروازه بان را اصلا نگه دارد. شفاف بگویند این بازیکنان را چه کسانی به استقلال آوردند؟

- یک نکته ای را برای روشن شدن ذهن هوادار بگویم در خصوص بازیکن بوسنیایی در لیگ بوسنی. شما ایجنت های فوتبال را می شناسید. ایجنت هایی هستند که دوستان خود من هم در بین آنها هست. بارها سوال کردم از آنها. حتی نهادهای نظارتی این موضوع را می دانستند. بپرسید بازیکن در حد همین بازیکنانی که استقلال آورده در لیگ بوسنی چقدر پول می گیرد؟ بیشتر از ماهی سه چهار هزار یورو نمی گیرند. ۱۲ ماهش می شود ۵۰ هزار یورو! چرا ۳۰۰ هزار یورو با این بازیکن قرارداد بستید؟ چرا کسی به این داستان ورود نمی کند؟ ورود کنید و ببینید سرنوشت این پول چه شده است؟ دروازه بان ۱۸۰ هزار تا بسته است، آن یکی بازیکن ۳۰۰ هزار تا!

به نکونام گفتم نه گنده تر از حجازی و پورحیدری هستی و نه محبوب تر از مجیدی، سکوها برای تو صبر نمی کنند!

دیگر نمی توانی بگویی زمین کج بود و داور بد!

- با آقای نکونام صحبت کردم. گفتم جواد جریان این بازیکنان چیست؟ گفت اینها بیخود بازیکن گرفتند، من که اصلا حضور نداشتم. چه کسی بازیکن گرفته است؟ گفتم اگر کیفیت شان خوب نیست بگو اینها را نمی خواهم، تعارف نداریم! پس فردا اگر نتیجه نگیری دیگر مثل پارسال نیست بهانه بیاوری، زمین کج بود، داور اینطوری کرد، دیگر همه امکانات را داری، اگر نمی خواهی بگو نمی خواهم! طرفدار استقلال برای تو دیگر صبر نمی کند. شما که گنده تر از ناصر حجازی و منصور پورحیدری نیستی! سکو به تو رحم نمی کند. کما اینکه نسبت به حجازی و پورحیدری و فرهاد مجیدی محبوبیتی هم نداری. نمی خواهی بگو نمی خواهم. گفت آره درست می گویی.

از اردوی ترکیه برگشتند، گفتم بوسنیایی چطور بود؟ گفت آتیلا خیلی ضعیف است، خیلی! دقیقا همین جمله را گفت. گفتم خوب بگو نمی خواهمش! اگر ردش کنند که باید ردش کنند، تکلیف معلوم است. اما اگر رد نکنند این بازیکنان را داستان می شود چیز دیگری. یعنی گفته شده این بازیکن را در هر شرایطی باید نگه داری. مربی گفت خیلی ضعیف است این بازیکن، حالا چطور نگهش داشتند خودشان می دانند.

به من هم ۱۰۰۰ میلیارد بدهید بهترین تیم را می بندم، اینکه هنر نیست

چیزی که تعجب مرا بیشتر می کند اینجا نقش مدیرعامل است. مالک یک سمت، سرمربی سمت دیگر، مدیر هیچ کاری نمی کند؟

- من خیلی دوست دارم سال دیگر مدیرعامل استقلال بشوم. ۱۰۰۰ میلیارد پول به حساب من بریزند، بگویند برو تیم ببند. من یک تیم استثنایی برای استقلال می بندم، این که هنر نیست! یک زمانی مهدی رحمتی، پژمان منتظری، حنیف عمران زاده، آندو، مجتبی جباری، کرار جاسم، فرهاد مجیدی و ... را بدون پول به استقلال می آوردند. نه اینکه بدون پول، بدون این رقم های عجیب و غریب ۵۵ میلیارد، ۶۰ میلیارد، ۴۰ میلیارد! من ۱۰۰۰ میلیارد در جیبم باشد، بروم جلوی دوربین پیراهن استقلال را هم بگیرم، این اصلا هنر نیست. این هنر پول است. از الان بگویند سال دیگر مدیرعاملی، ۱۰۰۰ میلیارد هم پول داری، ببین من چه تیمی برای تو می بندم. خیلی راحت.

بعد از چند سال رفاقت و همکاری هاشمی نسب را دور زدند

یک ابهام دیگر ماجرای مهدی هاشمی نسب است. برخی گفتند توافق مالی نشده برخی هم گفتند به دلیل اختلاف با نکونام...

- شما می توانید این سوال را از مهدی هاشمی نسب بپرسید. همانطوری که آقایان من را دور زدند، همانطور رفیق چندین و چند ساله شان را دور زدند. به راحتی آب خوردن. من ورود نمی کنم چون به من ربطی ندارد ولی شما از آقای هاشمی نسب، حی و حاضر سوال کنید. بعد از چندین سال همکاری و رفاقت به راحتی او را دور زدند.

مهدی آدمی نیست که روی مسائل مالی مانور دهد

فقط یک بله یا خیر، مساله مالی برای مهدی هاشمی نسب در استقلال مطرح بود؟

- از خودش بپرسید. اما می دانم مهدی آدمی نبود که روی مسائل مالی مانور دهد. ببینید مسائل مالی کم اهمیت نیست. مثلا من که از خارج از کشور آمدم و بیزنس و کار و زندگی ام را ول می کنم، درست است که عاشق استقلالم اما پول هم باید بگیرم. چرا طرف می گوید من ۵ میلیارد می خواهم، استقلال می گوید ۳.۵ ببند. آن طرف هم مسلما می بندد اما اینکه بگویند بیا ۵۰۰ میلیون بگیر معلوم است که قبول نمی کنی. یک چیزی به تو می گویند که قبول نکنی، اینطور نمی شود. با مهدی صحبت کردم، خوب با هم در ارتباط هستیم، مهدی، بهزاد غلامپور، کیانوش، محمد نوازی دوست هستیم و ارتباط بسیار خوبی داریم. مهدی خیلی ناراحت بود و متاسفانه این چیزها را داریم می بینیم در فوتبال مان. ببینید فوتبال حرفه ای است، من باز برای بار چندم می گویم، منِ سرمربی با شما راحت هستم کار کنم، با شخص دیگری نمی خواهم کار کنم، به او علنا و شفاف می گویم، شما در ایده های من جایی نداری! طرف می گوید خداحافظ و می رود اما اینکه تو سه چهار ماه طرف را بازی بدهی، دروغ بگویی، بپیچونی، چیز قشنگی نیست وگرنه استقلال نه مال من است و نه مال پدر من، استقلال متعلق به میلیون ها هوادارش است.

بدون تعارف بپرسم، آیا تشویق ها و محبوبیت در چیدمان نیمکت تاثیر داشت. چون همیشه می دیدیم مهدی هاشمی نسب و آتیلا حجازی بیش از سایرین تشویق می شوند. این تاثیر داشت روی چیدمان نیمکت؟

- واقعا نمی دانم. اگر کسی من را تشویق می کند در استادیوم، من نه لیدری دارم نه پول بده به کسی بودم و نه پدرم بوده است. همیشه بحث احترام بوده است. وقتی در قائمشهر به آن شکل تشویقم کردند، لذت بردم از فضای فوتبال. من که نساجی را نمی شناختم، پدرم در یک مقطع سرمربی نساجی بوده است. به قدری احترام گذاشتند و لطف داشتند که مرا شرمنده کردند. هرجا می روم احضار لطف و محبت دارند، با هیچ ثروتی قابل قیاس نیست. مقبولیت اجتماعی حرف اول را برای من می زند. همینکه مردم پیگیر کار من بودند و ابراز ناراحتی کردند بابت این مسائل، ارزش است.

آوردن من به تهران و استقلال نمایشی بود؛ باشگاه استقلال اصلا برای من استعلام نگرفته بود!

همینکه مشکل استعلام نداشتم برای اثبات حقانیت من کافی است

در رسانه ها از شما، ایمان عالمی و مهدی پاشازاده به عنوان گزینه های سرپرستی نام برده می شد. حالا غیررسمی اسامی دیگری هم بود اما رسمی نبود. یعنی باشگاه اینطور وانمود کرده بود که اگر مشکل استعلام شما حل شود، شما گزینه اول هستید.

- اصلا من مشکل استعلام نداشتم. وقتی من به نهادهای مرتبط مراجعه کردم فهمیدم باشگاه استقلال تا تاریخ دهم تیر ماه هیچ استعلامی برای من نخواسته بود! درخواست استعلامی ارسال نکرده بودند.

من خودم پیگیر شدم که ببینم ماجرا چیست که فهمیدم همان زمان که به من زنگ زدند و گفتند بیا ایران، در همان زمان استعلام آقای عالمی و آقای فراز فاطمی را دنبالش بودند. یعنی آوردن من به تهران نمایشی بوده است. خیلی مشخص است. پیام آقای سمیعی هست، نوشته برادر ما استعلام آقایان عالمی و فاطمی را دو ماه پیش گرفتیم. یعنی اصلا دنبال کار شما نرفتیم. من خودم پیگیر شدم. ببینید یکسری حرف ها الکی در جامعه پخش می شود که عه فلانی مشکل دارد! من چه مشکلی دارم؟ در آخر هم با باشگاه تماس گرفتند و گفتند آقای حجازی هیچ مشکلی برای فعالیت ندارد. همین برای اثبات حقانیت من کافی بود که هوادار بداند من مشکلی نداشتم. متاسفانه من اسیر آدمهایی شدم که صداقت نداشتند.

استقلال را کوچک کرده‌اند؛ حق هوادار استقلال این نیست

یعنی به گزینه های دیگر هم وعده وعید داده شده بود؟

- من با آقای سمیعی صحبت کردم، گفتند زمانی که نکونام ممنوع الکار بود، آقای داوود حقدوست -که از دوستان خوب من است و احترام ویژه ای برایش قائل هستم- پیگیر کار آقای نکونام بوده تا مشکلش برطرف شود. سمیعی گفت آقای حجازی، جواد نکونام داوود حقدوست را هم دور زد. قول سرپرستی به او داد، کارش که انجام شد، دورش زد. عین همین جمله را گفت. به جان دخترم یک واو پس و پیش نمی گویم. اصلا نیازی نیست که بگویم. الان هم که در استقلال نیستم. این حرف ها و رفتارها واقعا زشت است و در حد باشگاه استقلال نیست. باشگاه استقلال خیلی بزرگ است، میلیون ها هوادار با استقلال زندگی می کنند. من به یک شهرستان دور افتاده می روم، مثلا می بینم یک اتاق ۴ در ۴ زندگی می کنند و کمترین وسایل زندگی را ندارند اما عشقشان استقلال است، اما استقلال اسیر آدم های کوچک شده است. شما اقتدار داشته باش، کسی نمی تواند حرفی بزند. استقلال را از بالا تا پایین کوچک کرده اند. این حق هوادار استقلال نیست. امیدوار روز قهرمانی دوباره استقلال در آسیا برسد.

- استقلال تیم بسیار خوبی را بسته است و بهانه ای برای نتیجه نگرفتن وجود ندارد. هرچیزی سرمربی خواسته در اختیارش گذاشته اند. من مطمئن هستم استقلال باید قهرمان شود. اینکه قول قهرمانی نمی دهم و ندادم و ... خوب اگر قرار است قول قهرمانی ندهیم، من هم روی نیمکت بنشینم یا اول می شویم یا دوم دیگر! با این همه نفرات، با ۶۵۰ هزار دلار، ۶۵۰ هزار دلار، ۷۰۰ هزار یورو، ۵۰ میلیارد، ۶۰ میلیارد، خوب شما یک تیم هفتصد هشتصد میلیاردی می بندی، پانصد میلیاردی می بندی دیگر نقطه ضعفی نداری!

- پرسپولیس که نسبت به پارسال ضعیف شده، سپاهان چند جوان جذب کرده، شما می مانی و تراکتور. تراکتور هم که نشان داده هر زمان بازیکن اسمی آورده، در نهایت نتیجه نگرفته است. شما می مانی و خودت. ما لیگ را باید کنار بگذاریم. به نظر من این تیم در لیگ قهرمان است. هدف ما باید آسیا باشد. باید در آسیا نتیجه بگیریم. وگرنه در لیگ داخلی شما با این تیم یا اول می شوی یا دوم، هوادار استقلال این را می داند. در چند گروه چند هزار نفره هستم، همه عاشقانه استقلال را دوست دارند، بعضی مواقع پیغام های شان را می خوانم، بعضی مواقع پیام می دهم یا درددلی می کنند، آنجا کمتر از قهرمانی نمی خواهند. همه دنبال ستاره سوم هستند. ما حالا ذهن مردم را گمراه کنیم که نه امسال هم فلان؟ تازه شنیدم می گویند ما باز هم بازیکن لازم داریم. دیگر این همه بازیکن؟! بله برای آسیا شاید لازم باشد ولی برای لیگ همین بازیکنان برای قهرمانی کفایت می کنند. حق هوادار استقلال است و امیدوارم این اتفاق بیافتد. بعد از چند سال استقلال قهرمانی لیگ را بگیرد و آسیا هم با این تیم فکر کنم بتوانیم نتایج خوبی کسب کنیم.

تمام نهادها به من گفتند هیچ مشکلی نداری؛ باشگاه به دروغ گفت مشکل استعلام داری

گفتید سمیعی جواد نکونام را مقصر دانسته، آیا جواد نکونام هم تقصیر را گردن سمیعی انداخته است؟

- یک هفته قبل از بازی با آقای نکونام صحبت کردم و گفت آتیلا شما گزینه اول من هستی اما باشگاه به من گفته آتیلا نمی تواند فعالیت کند، به دروغ! آتیلا نمی تواند فعالیت کند پس از بین پاشازاده و عالمی یکی را انتخاب کن. دقیقا حرفش این بود که من مهدی پاشازاده را خیلی دوست دارم و با او خیلی رفیقم اما چون ایشان مربی هست، شاید به خاطر مسائل فنی بعدا مشکل پیش بیاید، گفتم عالمی باشد. یعنی باشگاه هم به دروغ گفته بود آتیلا نمی تواند باشد. از بالای بالا تا پایین هر نهادی که رفتم گفتند آقا شما هیچ مشکلی نداری. حتی آخر گفتند به آقای تاج بگو برویم قرارداد را ثبت کنیم که گفتم برویم. اما برای من مساله فقط بحث صداقت است. البته اشتباه از من بود که از آدم های کوچک انتظار صداقت داشتم.

- من خائن ولی استقلال باید قهرمان شود. با این تیمی که بستید استقلال باید قهرمان شود، خائن یعنی چه؟ من اصلا نمی‌فهمم!

- بله شما یک زمانی در یک تیم تعدادی بازیکن جوان جذب میکنی، بازیکنان ۲۰ ساله ای که سال اول لیگشان است، آن موقع فرصت می خواهی این تیم را بسازی اما الان چه کسی را می خواهی بسازی؟ رامین رضاییان و کاکوتای ۳۳ ساله را می خواهی بسازی؟ یا اندونگ و زکی پور و سیلوا و ماشاریپوف و بلانکو و مهرداد محمدی؟ چه کسی را می خواهی بسازی؟ الان تیمت خدا را شکر آماده است. امیدوارم حق این هوادار داده شود و بعد از مدتها هوادار استقلال خوشحال شود. همه چیز استقلال هوادار است. آن هواداری که با تمام سختی ها در شهرستان ها می آید و بازی استقلال را می بیند. دیدم هوادار از نان شبش می زند و به عشق استقلال می آید. البته در رابطه با قول قهرمانی من هم معتقدم که کار اشتباهی است کلا قول دادن، هیچ مربی عاقلی قول قهرمانی نمی دهد اما امسال با این تیم که همه چیز مهیاست، سال پیش هم تجربه کسب شده، اگر قرار است دوباره دوم یا سوم شویم، یک مربی معمولی می گذاریم با هزینه یک پنجم.

در آسیا چطور؟

- در آسیا بازی های داخل خانه خیلی سخت نیست. فقط النصر است که تیمش نصفه و نیمه است، خیلی تیم قدرتمندی نیست. بازی های خارج از خانه سخت است. الهلال و الاهلی و الریان و السد، اینها سخت است. خصوصا بازی با الهلال عیار تیم را مشخص می کند.

حضور شما درخبرورزشی همزمان شد با درگذشت آلن دلون، خیلی ها شبیه می دانستند ناصر خان حجازی را به آلن دلون و شنیدم بازیگر محبوب ایشان هم بوده اند.

- خبر خیلی تلخی بود. ناخوداگاه همیشه من را یاد پدرم می انداخت، حداقل استایل موهایش. همیشه فکر می کنیم مرگ برای این افراد نیست. متاسفانه مرگ با کسی شوخی ندارد و یکی از بزرگترین بازیگران سینما امروز درگذشت. به خاطر علاقه ای که پدرم به ایشان داشت خیلی سریع یادش افتادم. ناراحت کننده بود.

به قول یکی از دوستان که می گفت خوشتیپ ترین مرد روی زمین رفته و الان همه می توانند ادعا کنند خوشتیپ ترین مرد روی زمین هستند.

- بله دیگر همه برای دومی تلاش بجنگند.

آتیلا حجازی، خیلی ممنون که اینجا حضور پیدا کردید برای این گفتگوی صمیمانه و بی تعارف، همانطور که زنده یاد ناصر حجازی هیچ زمان تعارفی نداشتند و واقعیت را می گفتند. من دیگر سوالی ندارم. اگر صحبتی با مخاطبان است این شما و این دوربین خبرورزشی.

- خیلی خیلی ممنونم از شما که مرا دعوت کردید و بعد از مدتها حضور پیدا کردم در خبرورزشی. خیلی خوشحالم برخی از واقعیت ها را گفتم که دوست نداشتم در دلم بماند. بی پرده و بدون تعارف و عین واقعیت بود صحبت ها. دوست نداشتم به برخی مسائل ورود کنم، فعلا همین ها کافیست. به امید موفقیت تیم محبوبم، استقلال ایران در لیگ داخلی و لیگ قهرمانان آسیا.

 

دیدگاه تان را بنویسید