پدیده نامبارک گرایش به مصرف مواد مخدر در برخی از لایه های اجتماعی به یک تفریح و سرگرمی روزمره مبدل شده و همانگونه که برخی از اقشار جامعه با ورزش یا خواندن کتاب و روزنامه و امثالهم خود را سرگرم می کنند، این طیف از افراد نیز به بهانه دورهم جمع شدن و شادابی و تفریح بساط وافور و منقل را علم می کنند.
این معضل اجتماعی در برخی از مناطق به ویژه روستانشین نفوذ عمیقی داشته است، بدین گونه که فراهم نکردن زمینه مصرف تریاک در مراسم شادی، بی حرمتی به میهمان تلقی می شود.
برخی از میهمانان در آیین عروسی کادو و هدیه خود را بر مبنای فراهم کردن مواد افیونی از سوی میزبان تنظیم کرده و در صورت فراهم نبودن زمینه نشئگی، میزان کادو آب می رود.
قصه دردناک این معضل خانمانسوز از آنجا سرباز می کند که اعتیاد در این مراسم به قشر جوان نیز تسری یافته و هنگامی که والدین از مصرف مخدر توسط فرزندشان آگاه می شوند این موضوع را نه تنها عیب ندانسته بلکه مصرف مواد مخدر تنها در این مراسم را یک نوع سرگرمی و خاص قشر جوان می پندارد.
تحلیل های نادرست و غیرعلمی خانواده ها در زمینه مجاز بودن فرزندان به مصرف موادمخدر در آیین های شادی، زمینه ای برای آشنا شدن جوانان با لذت کاذب و زودگذر این مواد افیونی شده است و همین امر در کوتاه مدت جوان را در ورطه اعتیاد گرفتار می کند.
آشنا بودن به انواع مواد مخدر از جمله هروئین و کراک، تریاک و سیگاری، بنگ و حشیش، کراک و گراس و به تازگی مخدر گل، نحوه استعمال آن در برخی از لایه های اجتماعی به مثابه داشتن مدال افتخار ارزشمند بوده و به داشتن این هنر فخر می فروشند.
و این طیف از افراد، جوانان ناآگاه و مشتاق به دستیابی به این هنر را با ترفندهای مختلف به خصوص بیان مکرر جمله 'هیچکس با یکبار مصرف معتاد نشده' به این مسیر ناهموار سوق می دهند.
در اتاق هایی که در عروسی ها بساط مصرف مواد مخدر از پیش آماده می شود، گروهی از جوانان قد و نیم قد دیده می شوند که در بین حلقه های دود گم شده اند و زمزمه افرادی به گوش می رسد که خاطرات خوشگذرانی خود با دیگر دوستان در زمینه مصرف مواد را با لذت و آب و تاب تعریف می کنند و جوانان ناآگاه را بیش از پیش تشنه مصرف مواد مخدر و دست یافتن به این لذت کذایی می کنند.
با وجود هشدارهای مستمر در باره آثار و تبعات منفی این معضل خانمانسوز همچنان برخی خانواده و جوانان بر این باورند که با یک بار مصرف معتاد نمی شوند و این در حالی است که لذت اولین مرحله مصرف موادمخدر به قدری زیاد است که فرد مجدد برای رسیدن به این مرحله از لذت اقدام به مصرف دوباره مواد افیونی می کند.
این چرخه نامیمون به دلیل اینکه دفعات بعدی نشئگی، لذت اولین مرحله را ندارد، باعث می شود که اصرار فرد برای استعمال مواد مخدر و روان گردان و دستیابی به لذت نخست را بیشتر کند؛ غافل از اینکه آرام و خزنده پای در منجلاب اعتیاد می گذارد.
انکار دو سویه اعتیاد به موادمخدر از سوی والدین و فرد معتاد، از دیگر مشکلاتی است که جامعه کنونی با آن درگیر است و این فرهنگ غلط با وجود اقدامات گسترده آموزشی، هنوز از خانواده ها رخت بر نبسته است.
با توجه به اینکه اعتیاد به مواد مخدر امری مذموم بوده و همواره مردم به افراد معتاد با سوء ظن می نگرند و پذیرش اجتماعی این افراد به علت 'انگ اعتیاد' کاسته و امکان کار و تحصیل نیز از وی سلب می شود، لذا پذیرش اعتیاد از سوی نوجوانان و از سوی دیگر خانواده ها بسیار سخت و دشوار است.
بر همین مبنا نوجوانان و جوانان برای فرار از انگ اعتیاد به بهانه هایی همچون 'با یکبار مصرف فرد که معتاد نمی شود'، 'هر وقت اراده کنم ترک می کنم'، 'برای سرگرمی مصرف می کنم' و 'چون نمی خواهم پیش دوستانم کم بیارم مصرف می کنم مگر نه من که معتاد نیستم'، روی می آورند.
انکار اعتیاد از سوی این قشر دلایلی همچون از دست ندادن حمایت خانواده، از دست ندادن پایگاه اجتماعی و جلوگیری از برچسب اعتیاد، و اخراج نشدن از محل تحصیل یا کار را دارد.
گرچه همواره انگشت اتهام در عامل اصلی اعتیاد به سمت بی ارادگی افراد نشانه می رود، اما تحلیل های روانشناختی و اجتماعی نقش خانواده را نیز در گرفتار شدن جوانان در دام اعتیاد نمایان می کند.
وقتی خبر استعمال مواد مخدر یک جوان به خانواده وی اطلاع داده می شود، خانواده به جای واکاوی علل موضوع، روی به انکار نهاده و با بهانه هایی همچون 'امکان ندارد در خانواده ما کسی به اعتیاد روی آورد'، 'از روی حسادت به بچه ما تهمت می زنند'، 'شاید تحت تاثیر دوستانش کارهایی کرده باشد ولی مواد هرگز' و غیره روی می آورند.
حتی برخی مواقع با وجود اینکه والدین از روی رفتار نامتعارف فرزندان به اعتیاد وی پی می برند، برای راحت کردن وجدان خود از آماج انتقاد دیگران در زمینه بی توجهی در تربیت فرزند و جلوگیری از کاسته شدن وجهه اجتماعی خانواده در بین اقوام و همسایگان، بر روی این موضوع سرپوش می گذارند.
ناگفته پیداست که این انکار دو سویه تبعات منفی جبران ناپذیری بر جای خواهد گذاشت که در مثال می توان به مواردی همچون عمق بخشی به این مشکل، افزایش تظاهر و دورویی، کاهش استفاده از تجارب و مساعدت گرفتن از افراد آگاه برای رفع این معضل اشاره کرد.
دست آخر اینکه جوانان و نوجوانان گاهی اوقات برای فرار از مشکلاتی که توان رویارویی با آنها را ندارند به لذات کاذبی همچون مصرف مواد افیونی روی می آورند که انتظار بر این است خانواده ها برای پیشگیری و کنترل فرزندان از گرفتار شدن در دام اعتیاد با وقت گذاشتن برای گوش دادن به درد دل های آنان، تصمیم نگرفتن به جای آنان، توجه کردن به نیازهای فرزندان، همدلی و همراهی با احساسات آنها و کمک به انتخاب دوستی شایسته، از ورود فرزندان خود به این منجلاب جلوگیری کنند.
در این میان، پرهیز از قرار گرفتن در محیط های به ظاهر خانوادگی و فامیلی که به بهانه های مختلف مصرف مواد مخدر و روان گردان در آنها توصیه می شود و در اختیار همگان قرار می گیرد، بی تردید باید به عنوان یک فرهنگ در جامعه نهادینه شود تا شاهد کاهش آسیب های اجتماعی این معضل باشیم.
**خبرنگار مرکز همدان
انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند
نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.