پایگاه خبری جماران، آیت الله دکتر سید مصطفی محقق داماد از سال 1360 تا 1373 ریاست سازمان بازرسی کل کشور را عهدهدار بودهاست. او که دانش آموختهٔ حوزهٔ علمیهٔ قم، دانشگاه تهران و دانشگاه کاتولیک لوون است، استاد حقوق دانشگاه شهید بهشتی است و بیش از ده سال مدیریت گروه حقوق دانشگاه تربیت مدرس را به عهده داشته است. همچنین آثار مختلف و متعددی در حوزهٔ فقه و حقوق از وی منتشر شدهاست.
با ایشان درباره ویژگیهای علمی و رفتاری مرحوم آیتاللهالعظمی صانعی به گفتوگو نشستیم.
ضمن عرض تسلیت رحلت آیتاللهالعظمی صانعی خدمت شما، برای شروع بحث از نحوه آشنایی و چگونگی ارتباط خودتان با ایشان نکاتی را بفرمایید.
با طلب مغفرت و رضوان الهی برای همهی فقیهان بزرگ، علمای اعلام و فقیهان شیعه و اهلبیت، عالمان خدمتگزار به تشیع و معارف اهلبیت، مرحوم آیتالله حاج شیخ یوسف صانعی به نظر اینجانب مورد عنایت پروردگار بودند به آن جهت که خداوند برای ایشان عوامل توفیق را فراهم آوردند. ببینید یک طلبه اگر بخواهد موفق بشود به نظر میرسد که چند عامل نقش دارد که او را موفق کند.
بعضی از این عوامل به دست خودش است و به تلاش خودش بستگی دارد ولی برخی از عوامل به صُدَف وابسته است و تحت عنایت خداوند است و خدا برای انسان فراهم میکند. من سال 1336 طلبه شدم، از دبستان بیرون آمدم و مشغول تحصیل علوم دینی شدم؛ روزهای اوایل زندگی طلبگیام بود، به درس آیتالله بروجردی میرفتیم چون برای ما جالب بود که ببینیم چه کسانی در درس ایشان حاضر میشوند؛ و میدیدم که یک طلبهی جوانی که هنوز عبا دوش نمیگیرد و جوانترین طلبههای درس آیتالله بروجردی بود. و برای ما جالب بود که یک طلبه جوانی که عبا دوشش نمیگرفت فقط قبا تنش بود در درس ایشان حاضر هستند.
بقیه طلبه ها در مورد ایشان چه نظری داشتند؟
می گفتند ایشان آشیخ یوسف صانعی است و در درس خواندن، خیلی جدی است؛ خداوند اولاً برایشان فراهم کرده بود که در آن وقت گرمترین پررونقترین ایام حوزه علمیه قم بود؛ در آن ایام حوزه قم جز درس خواندن، درس دادن، تحقیق کردن، مباحثه کردن، اصلاً چیز دیگری وجود نداشت. واقعا عجیب بود، شبهای تحصیلی همه در کتابخانه یا در منازل خودشان، مشغول مطالعه بودند؛ بعد از نماز مغرب و عشا در مدرسه فیضیه (که به امامت آیتالله اراکی برگزار میشد)، یک نفر در صحن یا جایی دیگر پیدا نمی شد؛ همه مشغول مطالعه بودند. در ساعات روز همه هم مشغول مباحثه بودند. از آن روزها بسیار بسیار ایام عجیبی را من در خاطر دارم که در یک مقالهای هم با عنوان «قم، آن گونه که من دیدم» در مورد آن نوشتهام.
در مورد فعالیتهای علمی مرحوم آیتاللهالعظمی صانعی در این مقطع بیشتر توضیح بفرمایید.
مرحوم آیتالله صانعی رحمت الله علیه و رضوانالله تعالی علیه، در آن ایام خاص، دوران جوانی و نشاط تحصیلیاش را میگذراند.
موقعیت دوم که باز خدا بر انسان فراهم میکند وجود اساتید برازنده و فرهیختهای است که برای یک طلبه وجود دارند. چون یک وقتی میآید در جایی مثل دانشگاه، یک دانشجو وقتی دانشجو میشود که استاد خوبی در دانشگاه نیست؛ یا یک طلبه در برههای به حوزه میآید که اساتید خوب فوت کردهاند، بیمارند یا وجود ندارند. اما در آن مقطع تحصیلی بهترین استادها در قم وجود داشتند و طلبههای علاقهمند به درسهای عدیده شرکت میکردند؛ من از کسانی که در آن ایام، غیر از تحصیل کردن، فعالیت دیگری نمی دیدم و متمرکز در تحصیل بودند، یکی همین آیتالله مرحوم آشیخ یوسف صانعی بود. اولاً، ایشان را در درس آقای بروجردی میدیدیم، درس امام خمینی رضوان الله تعالی علیه میرفتند، درس مرحوم والد ما رحمت الله علیه میرفتند؛ درسهای بسیار گرم و قوی پر نشاط را ایشان میرفت و به اصطلاح، مباحثه میکرد. و همیشه هم صدایش بلند بود و داشت مباحثه میکرد و در مباحث مختلف درگیر مسائل علمی بود؛ و این یکی از توفیقات الهی است که در یک مقطعی انسان بیاید تحصیل کند که اساتید همه مشغول و همه سالم و پرنشاط و گویی این اساتید جز تدریس کاری نداشتند. آیتالله العظمی بروجردی هم آنوقت وقت نشاطشان بود و هنوز درسشان گرم بود. درست است که مرجع بودند ولی به درس خیلی اهمیت میدادند این هم عامل دوم.
بعدا هم که انقلاب شد ایشان از مقربان و نزدیکان امام خمینی بود و از همان روزهای اول در یکی از سِمتهای علمی بسیار مهم که فقهای شورای نگهبان بود از طرف امام منسوب شد. این سمت هم، آن روز یک سمت علمی بود.
خلاصه، فقط کارش کار فقاهت بود، کار اجتهاد بود و اخلاقش هم خوب بود؛ این راجع به جنبههای علمی ایشان. البته بعد هم مدتی از طرف امام به عنوان دادستان کل کشور منصوب شد؛ اما مدت خیلی زیادی را ایشان ادامه ندادند. زمانی که دادستان کل کشور بود، واقعا من از ایشان اعتدال میدیدم، هیچ تندی و افراط نمی دیدم، شعارهای تند از ایشان من ندیدم، یا یک موضعهای تند بگیرد یا کارهایی که حالا من توضیح نمیدهم... بعضی ها مبتلا هستند به این روحیهی افراط یا تفریط در حالیکه یک حالت اعتدالی در اینجا داریم.
از همه مهمتر بعداً هم که از دادستانی کل استعفا دادند و به قم آمدند آنچه که برای من جالب بود این بود که، دغدغهی ذهنی ایشان این بود که منابع فقهی را بازخوانی کنند، آزادانه اجتهاد کنند، و مسائلی را که مطرح میکردند نگران اینکه این حرف مثلا با فتوای دیگری مخالف باشد، نبود. به هر حال حتی در مباحثی که مورد مطالعه قرار میدادند دغدغهشان را نشان میداد که ایشان دلش میخواهد مباحثی که حتی اگر مسلمات افراد هست را بازخوانی کند، فکر کند؛ و لذا هم در جزواتی که از ایشان منتشر شد انصافا نشان دهندهی دغدغهی خاطر ایشان است.
من در پیام تسلیتی که یکشنبه 24 شهریور منتشر کردم یک نکته ای را گفتم. به نظر من اگر کسی از من سوال کند که یک نمونهی کامل از خِرِّیجین و تربیت شدگان مکتب اجتهادی قم را معرفی کنم و نام ببرم، یکی همین آیتالله العظمی صانعی رحمتالله علیه هستند؛ یک تربیت شدهی مکتب اجتهادی قم.
اینها چند نفر هستند که نسل دوم مکتب اجتهادی قم هستند و نسل اول مکتب اجتهادی قم هم مرحوم پدر من رحمت الله علیه، مرحوم امام رضوان الله علیه، آیتالله شیخ محمد اراکی هستند که نسل اول فارغ التحصیلان مکتب اجتهادی قم بودند. قم دارای یک مکتب مخصوص اجتهادی است در کنار مکتب نجف، در کنار مکتب سامرا. این سه مکتب اجتهادی که من در نوشته هایم مفصل ویژگیهایشان را مطرح کردم.
به هر حال، قم برای خودش یک مکتب اجتهادی دارد و نسل دوم فارغ التحصیلان مکتب اجتهادی قم چند نفرند که یکیشان مرحوم آیتالله آشیخ یوسف صانعی رضوانالله علیه بود.
ویژگی خاص این مکتب اجتهادی چیست؟
دغدغهی این مکتب همین است که اجتهاد را مستمر میداند؛ (شما نگاه کنید در نوشته هایی که از مرحوم والد ما منتشر شده یا تقریرات امام خمینی؛) بسیاری از چیزهایی که تا قبل از این بزرگواران مسلّم بوده اینها همان را مورد بازبینی و مطالعه و بازنگری قرار دادهاند. این یک نظر و یک نوع اجتهاد خاصی است که توجهشان به آیات قرآن، توجه دقیق به اصل روایات و... این روش، از زمان مرحوم آشیخ عبدالکریم که مؤسس حوزه علمیه قم بوده، شروع شده و مرحوم آیتالله العظمی بروجردی هم همین شیوه را ادامه دادند که شده یک مکتب ؛ مرحوم آیتالله آشیخ مرتضی حائری، مرحوم مهدی حائری هم از فارغ التحصیلان نسل اول قم و خِرِّیج قم هستند. بعد هم این آقایان، نسل بعدی هستند.
در مورد سلوک اخلاقی و رفتاری مرحوم آیتاللهالعظمی صانعی هم نکاتی بفرمایید.
راجع به اخلاق شخصی ایشان، ایشان یک مرد بسیار متواضعی بودند. واقعیت این است که تواضعی از این بزرگوار دیدم واقعاً برای من جلب توجه میکرد؛ بسیار با تواضع و با اخلاص، علاقهمند به اهلبیت، علاقهمند به فاطمه زهرا (س). روضههایی که در ایام فاطمیه برگزار میکردند، من موفق میشدم یک روزش را شرکت میکردم، میدیدم ایشان چه انقلابی پیدا میکرد برای ذکر مصیبت حضرت زهرا صلوات الله علیها.
به هر حال من برای ایشان طلب مغفرت و رضوان واسعه حق میکنم و برای ایشان واقعاً مقام والا و تعالی روح مقدسش را از خداوند میخواهم و ان شاء الله خداوند ایشان را مقرب درگاه قرار دهد و با مقربینش و با موالی خودش مشحور کند و به بازماندگانشان، به فرزندشان، به اخوی محترمشان آیتالله شیخ حسن صانعی که او هم با چه خلوصی در انقلاب زحمت کشید و در کنار امام بود و هنوز هم با همان خلوص و تواضع هستند، خداوند ایشان را اجر و صبر جمیل بدهد.
ضمن تشکر از نکاتی که فرمودید، در پایان به کسانی که قدر این قبیل ذخایر را ندانسته و نمیدانند، چه توصیه و سفارشی میفرمایید.
به نظر من برای طلاب جوان، آیتاللهالعظمی صانعی یک الگو میتواند باشد. چون اگرچه در جوانی با کمال مناعت و قناعت زندگی میکرد (و شرائط زندگی ایشان را بنده به دلائل مختلفی آشنا بودم که با کمال مناعت و قناعت زندگی میکرد)، اما تمام وقتش را صرف تحقیق و تحصیل و مطالعه میکرد.
طلبهای که میخواهد در قم درس بخواند باید بداند که امروز دانش الهیات فقط فقه و اصول نیست، بلکه بسیار وسیع است و شامل: فقه و اصول و حدیث و رجال و معقول و منقول و تاریخ و تفسیر و ... میشود و اگر طلبهای بخواهد قدر ایامش را بداند باید از لحظه لحظهی خودش استفاده بکند. این نکتهی اول.
و نکته دوم، مسئلهی قدر شناسی است؛ واقعیت این است که مهمترین نقص برای طلبه، که ما از زمان جوانی خودمان تا الان دیدیم، این است که قدر پیشکسوتان و عالمان را نشناسد و خدای نکرده به این طرف و آن طرف توهین کند؛ بخاطر علاقه به الف به ب توهین کند یا بخاطر علاقه به ب، به الف توهین کند، اینها عاقبت به خیری ندارد.
خداوند انشاء الله از سر تقصیر همه ما بگذرد و ما را موفق به قدرشناسی عالمان بزرگ قرار دهد.