آنگاه انسان در روند شعورمندی و پیچیده شدن ذهن، صداهای طبیعت را چون دیگر امور هستی به تسخیر خود در آورده و به آن جان دیگری بخشیده و از گیاهان، اشیاء و ابزار کار برای بیرون کشیدن صدا و نواهای نهفته در ساز استفاده کرد.
اما اینکه چگونه اجسام بیجان همچون چوب، فلز و غیره توانستند منشاء دلنشین ترین و روحبخش ترین اصوات ممکنه باشند خود جای بحث دارد که مولوی نیز در همین راستا می گوید: خشک چوب و خوش سیم و خشک پوست _ از کجا می آید این آوای دوست؟
البته ساده ترین پاسخ برای این پرسش وجود احساسات به عنوان سرلوحه موسیقی و یا هر هنر دیگر است و متخصصان نیز بیان احساس و عاطفه بوسیله صدا را بهترین و آسان ترین تعریف برای این هنر دانستند.
**پیدایش نخستین آثار موسیقی
امروزه همه انسان ها چه آنان که در جوامع کوچک و سنتی و چه آنان که درکشورهای مدرن زندگی می کنند، با موسیقی آشنا هستند و با این هنر به فراخور درک و حس خود ارتباطی حسی و یا معرفتی برقرار می کنند.
بشر ابتدا موسیقی را جهت زنده ماندن، بقا و موفقیت در شکار استفاده می کرده به طوری که در اسناد تاریخی آمده است که اولین نمونه و سند آفرینش موسیقی توسط انسان اولیه، نقشی است که در یک غار در'آریپژ' فرانسه برجای مانده است.
این نقاشی یک شکارچی را نشان می دهد که خود را با پوست حیوانات استتار کرده و در تعقیب یک گوزن است. شکارچی کمانی را در دست دارد ولی از آن برای پرتاب استفاده نمی کند بلکه کمان را با دهان باز نگه داشته و آن را مانند 'زنبورک' می نوازد و با تغییرشکل دادن دهانش، اصوات (نت ها) را تغییر می دهد.
از آنجا که موسیقی برای انسان های اولیه حکم جادو را داشته، شکارچی نیز سعی بر سحر و جادو کردن گوزن را دارد زیرا قبایل اولیه اعتقاد داشتند که به وسیله موسیقی می توان بارندگی ایجاد کرد، بیماران را شفا داد و گیاهان را رویاند.
موسیقی با قدرت جادویی خود برای انسان های اولیه تنها راه درمان بیماری بوده و به قدرت سحر و شفابخشی آن اعتقاد داشتند زیرا جادو ویژگی اصلی درمان پزشکی محسوب می شده و به متخصص این کار 'شامان' (رهبرموسیقی، جادوگر و طبیب روحانی قبیله ) می گفتند.
شامان ها به وسیله نواختن طبل ها و زنگ های مخصوص و رقص، با خدایان ارتباط برقرار کرده و امراض را از جسم بیماران بیرون می آوردند.
انسان اولیه شیوه های جدیدی برای تکامل موسیقی ابداع کرد بدین طریق که ازغلاف گیاهان و دانه های خشک شده نوعی 'جغجغه'، از کشیدن پوست برکنده توخالی درخت'طبل'، از فلز کوبیده 'سنج' و از قطعات سنگی به اندازه های گوناگون 'چنگ' (هارپ) ساخته و برای ارتعاتش بیشتر اصوات سیم ها را روی جعبه ای توخالی نصب کرد که بعدها از این روش سازهایی مانند 'سنتور'، 'قانون'، 'گیتار' و غیره که در حال حاضر مرسوم است، ساخته شد.
استخوان های توخالی یا خیزران وسیله ای برای ساخت 'نی' شد و بعد پی بردند که چگونه با سوراخ های متعدد می تواند دامنه صدادهی آن را افزایش داد.
نخستین نشانه ها مشخص رشد و توسعه موسیقی در شرق را در بین النهرین و نزد اقوام و جوامع سومری، آشوری، بابلی و کلدنی می دانند. موسیقی در میان این اقوام بازتاب اعتقادات مذهبی آنان بوده که در طی مراسمی به منظور پرستش خدایان و تسخیر روح شیطان در محلی به نام 'زیگورات' اجرا می شد به طوری که موسیقی و درمان با معبد و مراسم مذهبی گره خورده بود.
در مصر باستان نیز موسیقی و پزشکی پیوند نزدیکی با جادو و دین داشته و درمان ها غالبا جنبه سحر و افسون داشت. آنان با صدا درآوردن سازها ارواح خدایان را احضار کرده و به رقص و آواز می پرداختند.
یونان درمیان مغرب زمین پیشگام موسیقی بوده و علم موسیقی درمانی در آنجا بسیار رواج داشته است. در یونان باستان'آپولون' رب الانوع موسیقی و طب بوده و مورد پرستش آنان قرار می گرفت. به اعتقاد یونانیان بیماری به علت عدم هماهنگی و هارمونی در اعضای بدن به وجود می آید و عامل درمان وایجاد این هماهنگی از طریق موسیقی امکان پذیر است و به این منظور از سازهای گوناگون خود استفاده می کردند.
آنان همچنین معتقد بودند که نغمه ها و وزن های موسیقی تاثیر فوق العاده ای بر روح انسان دارد و برای ادامه حیات بشری ضروری است. حتی فیلسوفان و پزشکان برای نظم وهماهنگی در شفای بیمار می باید از موسیقی استفاده کنند به نحوی که امروز می توان ' افلاطون' و'ارسطو' را از پیشروان موسیقی درمانی محسوب کرد.
ارسطو فیلسوف یونانی، موسیقی، شعر و رقص را از هنرهای زیبا می داند و آن ها را سه شاخه از یک ریشه بر می شمارد.
یونانیان برای موسیقی ارزش زیادی قائل بودند و مسابقاتی در این زمینه در بین نوازندگان وخوانندگان برگزار می کردند. آنان شیوه خواندن نت با حروف را اختراع کردند و آن را در بالای کلمات یک قطعه آواز می نوشتند و بدین ترتیب ایده مبهمی در مورد این گونه ملودی ها برای آیندگان به ارث گذاشته اند.
البته شیوه اجرایی آنان به خوبی خوانندگان تعلیم یافته امروزی نبوده و ممکن است که اجرای مشابه آنها به گوش ما ناخوشایند باشد.
سازهای آن زمان یونانیان 'گیتارا' و'اولس' بود که گیتارا برای همراهی سرودهای مذهبی و پرستش خدایان و واولس برای همراهی با رقص استفاده می شد.
نمایشنامه های یونانیان نیز اساسا نوعی از پرستش خدایان محسوب می شد و موسیقی به خاطر ارتباط جادویی و مذهبی در آن ها به کار می رفت.
در روم به عنوان آخرین تمدن باستانی تا قبل از قرون وسطی که در حقیقت وارث فرهنگ های ایران، یونان، بابل و مصر هستند در آغاز بیشتر از منابع گوناگونان هنری یونان الهام گرفتند و برای خود ذوق هنری ایجاد کردند. آنان حتی از عقاید یونانیان در زمینه قدرت شفا بخشی موسیقی بسیار استفاده کردند و زمانی که طاعون روم را فرا گرفته بود آنان بر این باور بودند به وسیله موسیقی می توان با این بیماری مبارزه کرد.
در دوران امپراطوری های بزرگ مصر و چین نمونه های گوناگونی از هر یک از این گونه سازهای اصلی وجود داشت و اغلب نوازندگان با 'چنگ'(هارپ)، 'شیپور' و 'طبل' در کاخ ها و معابد بزرگ برای پرستش خدایان برنامه اجرا می کردند و بطور کل بر اساس شواهد زیادی مراسم مهم و بزرگ عموماً با موسیقی و رقص برگزار می شد.
رومی ها از موسیقی بیشتر در میهمانی ها و مراسم مذهبی استفاده می کردند و نخستین خنیا گران دوره گرد در این سرزمین در واقع مردم فقیری بودند که می خواندند، می نواختند، می رقصیدند، شعبده بازی می کردند و در خانه های بزرگ نمایش می دادند و می توانستند به سراسر امپراتوری روم مسافرت کنند.
در انجیل نیز به آلات موسیقی بسیاری اشاره شده که نام برخی از آن ها از قبیل 'شائوم'(نوعی ساز بادی)،'سالتری' (نوعی چنگ)، 'شوفار'(نوعی ترومپت) وجود دارد.
همگام با گسترش مسیحیت هر کشوری نواهای آشنای خود را برای خواندن سرودها به کار می بردند و بدین ترتیب موسیقی مذهبی مسیحیان هر منطقه و کشور با یکدیگر تفاوت زیادی داشت.
زمانی که کلیسا به یک دستگاه سازمان یافته تبدیل شد، مسوولان آن تصمیم گرفتند که موسیقی کلیسا را از این حالت در آورند لذا کتابی زیر نظر 'پاپ گریگور اعظم' pope Gregory برای خواندن تدوین شد که در آن سرودها و نوشته های انجیل نگاشته شده بود و برای تعلیم آن مربیانی به سراسر اروپا اعزام شدند تا گروه های خوانندگان 'کر' را تعلیم دهند و اطمینان یابند که از نوای درست استفاده می شود.
این مجموعه 'آوازهای گریگوری' نامیده شد و امروز نیز به عنوان اساس موسیقی کلیسا محسوب می شود و در مراسم کلیسای کاتولیک مورد استفاده قرار می گیرد و از آنجا که نوازندگان دوره گرد برای این کار مناسب نبودند، از 'ارگ ' استفاده شد.
سال های متمادی نگارش نت ها بر روی چهارخط نوشته می شد وهنوز هم مربع های سیاه توپر، اشکال لوزی، یا مستطیل شکل در این سیستم مورد استفاده قرار می گیرد و می توان آن ها را در برخی از سرودهای مکتوب مذهبی مشاهده کرد.
حدود سال 1250 میلادی شیوه نگارش موسیقی پیشرفت کرد و خطوط حامل به پنج خط تبدیل شد. این سیستم 'نت نویسی فاصله ای' نام گرفت ودر آن فاصله و زیر وبم نت ها مشخص می شد.
با این سیستم نوازندگان قادر بودند قطعات را نوشته و اجرا کنند و موسیقیدانان کلیسا ها نیز با این روش توانستند قطعات بسیاری را تصنیف کنند.
آهنگسازان نیزمعمولا آوازهای سه یا چهار صدایی برای صدای مردان می نوشتند که با سازهای 'ویول' و 'فلوت ریکوردر' همراهی می شد.
در سال 1501 میلادی اولین قطعه چاپ شده موسیقی توسط یک ایتالیایی منتشر شد و ناشران هم بلا فاصله در تمام پایتخت های بزرگ اروپایی از او پیروی کردند وبدین ترتیب برای مردم خارج از صومعه و قصرها نیز امکان استفاده از موسیقی به وجود آمد.
سازهای متداول در این دوره شامل 'ویول' سازهای آرشه ای به اندازه های مختلف، 'لوت' ساز بزرگ گلابی شکل و از ماندولین فعلی بزرگتر و 'ویرجینالز' ساز کوچک کلاویه ای بوده است.
از اوایل قرن نوزدهم میلادی حضور در سالن های کنسرت یکی از متداول ترین تفریحات طبقه متوسط شد، تالارهای کنسرت بنیان گذاری شد و ارکسترهای سمفونی با چهار گروه'سازهای زهی'، 'بادی چوبی'، 'بادی مسی' و'کوبه ای' به راه افتاد.
برخی معتقدند اولین سمفونی های قابل توجه متعلق به هایدن و موتزارت است، اما به طور معمول از بتهوون به عنوان بزرگترین منصف فرم سمفونی یاد می شود و بعد از او آهنگسازانی نظیر شوبرت ، برامس، سیبلیوس و بسیاری از آهنگسازان دیگر این راه را ادامه دادند.
در گذشته نه چندان دور تعداد محدودی از مردم می توانستند موسیقی گوش کنند و اجراهای نوازندگان حرفه ای را بشنوند اما امروزه با استفاده از رادیو و سایر امکانات صوتی می توان موسیقی هر دوران را به وسیله بهترین نوازندگان گوش کرد.
اما در مورد تعریف موسیقی، تعاریف گوناگونی تاکنون در این باره ارائه شده که رایج ترین و متداول ترین آن 'بیان احساسات به وسیله است، البته صدایی که بر اساس اصول مشخصی تنظیم شده و سبب آرامش روح شود.'
برخی معتقدند موسیقی مجموعه ای از ترکیب صداها است، به طوری که خوشایند باشد و سبب لذت و انبساط خاطر شنونده شود و بازهم به اعتقاد همین افراد صدا شامل صدای موسیقی و غیر موسیقی می باشد و صدایی که از آلات موسیقی و یا توسط خوانندگان تولید می شود صدای موسیقی است که امروزه در قالب هفت نت 'دو'،'ر'،'می'، 'فا'، 'سل'، 'لا' و'سی' در سراسر جهان ارائه می شود که این صدا ها را در صورت نیاز می توان به وسیله علایم (دییز و بمل) نیم پرده تغییر داد.
موسیقی بر دو قسمت علمی و عملی تفسیم می شود که موسیقی علمی شامل شناخت نت، صدا شناسی، هارمونی (هماهنگی)، شناخت گام(تونالیته)، ساز شناسی، ارکستر راسیون، کنترپوان، فوگ، کمپوزسیون وغیره است.
موسیقی عملی شامل نواختن ساز، خواندن آواز و آهنگسازی است که در بسیاری از مواقع این دو نوع توام شده و مجری موسیقی (موزیکولوژ) از تحصیلات آکادمیک این هنر (موسیقی علمی) بر خوردار است. اما در برخی از موارد به خوانندگان و یا نوازندگانی برمی خوریم که به رغم زیبایی و قدرت فراوان در اجرا، از دانش موسیقی بی بهره هستند که این نوع یادگیری و یاد دهی در کشور ما اصطلاحا به آموزش 'سینه به سینه' شهرت دارد.
موسیقی همچون سایر هنرها مثل ادبیات، نقاشی، معماری و غیره در اروپا با توجه به قرون و اعصار گوناگون از قبیل قرون وسطی، رنسانس، عصر باروک، کلاسیک، رمانتیک، مدرن و پست مدرن دارای سبک، قالب، فرم و حتی سازهای خاصی است که در میان عامه همه آنها به موسیقی کلاسیک شهرت دارد زیرا شباهت و نقاط اشتراک در موسیقی های سبک ها و دوره های گوناگون به مراتب بیشتر از تفاوت هایشان است.
خبرنگار: زهره کرمی **انتشار دهنده: محسن حسن نیا
/1899/7330
انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند
نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.