علی حیدری/در قرآن آیه 5 سوره ابراهیم(ع) به"ایام الله" اشاره و بر یادآوری آن حکم شده است و در شرایط حاضر برخی روزهای مناسبتی( مذهبی، انقلابی و...) را بعنوان " ایام الله" می شناسند. و لی بنظر می رسد برخی از روزها علاوه بر جنبه های جهانی، ملی و مناسبتی می توانند جنبه " ایام الناس" داشته باشند. ایامی که متعلق به مردم است و مربوط به مقولات و مفاهیمی است که همه مردم ویا بخش قابل توجهی از مردم، ذینفع آن و یا ذیمدخل با آن می باشند.
البته اگر این مقولات و مفاهیم در جهت اهداف متعالی و برای خدمت به بندگان و خلق خدا و رفع آلام ومشکلات آنان باشد، می تواند تقدیس نیز بشود. اگر بموجب آیات و رویات خلق را فارغ از دین، نژاد، جنسیت ، رنگ پوست و ... "عیال الله" می دانیم، پس خدمات رسانی به خلق خدا از سوی هر کسی می تواند قابل تقدیس باشد و ایام الناس می تواند در طول ایام الله مطرح شود.
روز تأمین اجتماعی از این جنس است و روزی است که بایستی تلاشها، مساعی و مجاهدت های فکری و عملی چند نسل از همکاران سازمان تأمین اجتماعی در خدمت به بیمه شدگان و مستمری بگیران ارج گذارده شود. در قرآن دو سوره وجود دارد یکی سوره حمد که رابطه مخلوق را باخالق تعریف می کند و دیگری سوره مائون که رابطه مخلوق با مخلوق را در ذیل رابطه مخلوق با خالق تعریف می کند. در سوره مائون برخی از مصادیق تأمین اجتماعی جزو شروط قبولی ایمان، دینداری و عبادات انسانها قلمداد شده و آمده است که اگر انسانهایی که داعیه دینداری دارند، به وظایف خود در قبال همنوعان نیازمند خویش عمل نکنند ایمان، دینداری و عبادتشان مقبول واقع نخواهد شد.
بی شک شجره استوار تأمین اجتماعی در طی بیش از 6 دهه فعالیت خود که ما حصل چند نسل از مدیران و کارشناسان خدوم و تلاشگر می باشد، توانسته است زندگی های زیادی را از ورود به ورطه فقر نجات داده و از چرخه های بنیان برافکن آن خلاص بخشد و نکته حائز اهمیت اینکه خدمات سازمان تأمین اجتماعی با حفظ کرامت و شرافت انسانی افراد به آنان ارائه می شود و مناسبتی با روشهای تحقیر آمیز رایج برای کمک و مساعدت به اقشار و گروههای نیازمند ندارد.
قبل از سال 1353 در کشور و تا قبل از آنکه سازمان انتقال خون تأسیس شود، در ایران پدیده ای وجود داشت تحت عنوان" خون فروشی" و برخی از افراد نیازمند با فروش خون خویش امرار معاش می نمودند و در آنزمان این پدیده بعنوان یکی از جلوه های بارز فقر و فاقه مردم و چهره فاحش فلاکت اقشار و گروههای نیازمند مورد اعتراض و انتقاد قرار می گرفت ولی متاسفانه در شرایط حاضر به راحتی از کنار پدیده فروش اعضاء و جوارح انسانها می گذریم.
بی شک یکی از دلایل اصلی اینکه افراد در گذشته شیره جان خویش یعنی خون خود را می فروختند و اکنون به فروش پاره ای از تن خویش رضا می دهند، ابتلاءا به فقر و نیازمندی است و عدم اطمینان و امید به آینده و این موضوع رابطه مستقیمی با فقدان نظام رفاه و تأمین اجتماعی فراگیر، جامع و مکفی دارد. که اگر چنین نظامی همراه با فراگیری، جامعیت و کفایت شکل می گرفت و افراد نسبت به شرایط معیشتی و سلامتی حال و آینده خویش اطمینان و تضمین لازم را احساس می گردند، هیچگاه راضی به فروش پاره تن خویش برای تأمین نیازهای روزمره خود و خانواده نمی شدند و آیا می توان امیدوار بود و یا انتظار داشت تا انسانی که به سبب فقر، خود را مثله نموده است، نگاه مثبتی به جامعه داشته و در ادامه عمر خویش نیز تقید به رعایت مصالح، هنجارها، ارزشها، قواعد و قوانین این جامعه را در خود نهادینه سازد. آیا کسی که جامعه اش او را مجبور به مثله کردن خود ساخته و یا حداقل در قبال به مسلخ رفتن او بی تفاوت بوده، نسبت به این جامعه خوشبین خواهد شد؟ و آیا دین و فرهنگ جامعه می تواند با هجوم فقر از درب خانه پایدار بماند و از پنجره نگریزد؟ آیا می توان به راحتی از رشد وسیع جرم و جنایت در جامع چشم پوشید و آنرا نادیده گرفت؟ و آیا عدم تأمین حداقل کیفیت زندگی، تضمین حداقل معیشت و سلامت و اطمینان و امید به آینده یکی از دلایل اصلی ابتلاء جامعه به این مسائل و مشکلات اجتماعی نیست؟
قبل از سال 1353 اگر "خون فروشی" چهره جامعه را مشوه و دل عده ای دغدغه مند را می آزرد، در حال حاضر و بخاطر فقدان یک نظام فراگیر، جامع و مکفی رفاه و تأمین اجتماعی، پدیده های مذموم و بسیار تأسف برانگیز دیگری مشاهده می شود:
- فروش اعضاء بدن نظیر کلیه با اعمال جراحی بخاطر فقر و نیازمندی
- فروش آبرو یعنی تقبل جرم و رفتن به زندان در قبال تأمین معیشت و نفقه خانواده که در این پدیده برخی افراد که هیچ جرمی را مرتکب نشده اند، جرم یک باند قاچاقچی یا یک قاچاقچی و... را می پذیرند و به زندان می روند و در ازای آن باند مزبور یا قاچاقچی مبلغی را بصورت مستمری به او و یا خانواده او می پردازد.
- فروش اعضای بدن برای اخذ خسارت بیمه بطور مثال یک باند سوء استفاده بیمه های تجاری با یک فرد نیازمند قرارداد همکاری می بندد ، سپس با انجام بیهوشی دندانهای جلو و بالای اورا می شکنند و گزارش پزشکی قانونی اخذ می شود و گزارش حادثه مبنی بر وقوع این جراحت در لحظه تصادف در یک ماشینی یا در اثر تصادف با یک ماشین رخ داده تهیه می شود و سپس خسارت چند میلیونی از شرکت بیمه دریافت می شود و مبلغی از آن به این فرد نیازمند پرداخت و مابقی نصیب باند مزبور می شود. در پدیده تأسف بارتر همین باند با یک زن نیازمند قرارداد می بندد و پس از این زن به ازدواج موقت یکی از اعضاء در می آید و باردار می شود و سپس این بچه با عمل جراحی و بیهوشی سقط می شود و سپس از پزشکی قانونی گزارش حادثه مبنی بر اینکه فوت جنین ناشی از تصادف در ماشین و یا با ماشین بوده تهیه و خسارت بیمه دریافت و مبلغی به این زن پرداخته شده و مابقی به باند مزبور می رسد و قس علیهذا
- فروش دارو و تجهیزات پزشکی بیماران، بویژه بیماران خاص در بازار سیاه توسط خود مبتلایان به این بیماریها که اخیراً و با اجرای طرح توده ستایانه تحول نظام سلامت رونق و رواج بیشتری یافته است و...
- و....
آیا می توان از قربانیان این پدیده ها انتظار داشت که در ادامه حیات خویش نسبت به جامعه خود وهنجارها، قواعد و قوانین آن وفادار و متعهد باقی بمانند و نسبت به افراد جامعه که نظاره گر این جراح انسانیت بوده اند، نگاه مثبتی داشته باشند و آیا اگر یک نظام فراگیر، جامع و مکفی تأمین اجتماعی در کشور وجود داشت، از وقوع این پدیده ها کاسته نمی شد؟
و با این شرایط آیا نبایستی روز تأمین اجتماعی که یادمان تلاش و پاسداشت مجاهدت فکری و عملی چند نسل از مدیران و کارشناسان سازمان تأمین اجتماعی است، را تقدیس کرد و ارج نهاد؟ بی شک ارائه خدمات سازمان تأمین اجتماعی در حوزه درمان، بازنشستگی، از کار افتادگی،بازماندگان، بیمه بیکاری و... باعث گردیده است تا مشمولین این سازمان بطور نسبی کمتر به ورطه فقر افتاده و به ندرت در چنبره و چرخه فلاکت گرفتار شوند.
بهمین مناسبت بایستی روز تأمین اجتماعی را که روز بزرگداشت بازیگران عرصه خدمات اجتماعی کشور است، به همه مدیران و کارشناسان نسل های قبل و فعلی این عرصه تبریک گفت.
46