رمان ۴۱۲ صفحهای مادر نوشته مریم جمشیدی، مخاطب خود را در ابتدا با زندگی سنتی و خانوادهمدار رها دختر بزرگ این خانواده آشنا می کند، زندگی آرام همراه با خوشی که بیشتر ماها آن را در روزگارهای نه چندان دور که خبری از تکنولوژیهای نو و فضای مجازی نبود، تجربه کردیم.
رمان با محوریت داستانها و ماجراهای روزهایِ زندگی "رها" نقش اول این قصه ورق می خورد و صحنههایی از زندگی این دختر نوجوان دبیرستانی را به خواننده عرضه می کند، روزهایی که مادر همواره و در موقعیتی همراه و مشاور او بود.
حضور مادر در کنار رها آنچنان پررنگ است که او در تمامی لحظات زندگی و تصمیم گیریهایش از او کمک می گیرد و با همفکری او راه و مسیر خود را انتخاب می کند چرا که ایجاد رابطه صمیمانه میان این ۲ نسل باعث شد تا بین آنها شکافی وجود نداشته باشد و دختر بدون واهمه ای تمام مسائل خود را با مادر مطرح می کند که یاری گرفتن از حمایت مادر در راضی کردن پدر در انتخاب رشته از آن دست همراهی هایِ مادرانه بود.
پدرِ رها که خود یک مهندس است پیشرفت و موفقیت فرزندش را در انتخاب رشته علوم تجربی و پس از آن قبولی در رشته پزشکی می داند اما رها برای اولین بار خلاف نظر پدر به شعر و شاعری علاقه دارد و انتخاب رشته علوم انسانی را مدنظر دارد.
مهری خانم مادر رها که بیشتر از هرکسی دیگری از خصوصیات دخترش باخبر است از شوهرش می خواهد که جلوی انتخاب فرزندش مقاومت نکند و راه موفقیت او را تنها در پزشک شدن نداند و بدین ترتیب رها در رشته علوم انسانی ثبت نام می کند.
رها بدون هیچ کم و کاستی و دغدغهای سالهای دبیرستان را طی می کند و اما در سال پایانی دبیرستان اتفاقی مسیر زندگیش را تغییر داد و با مبتلا شدن مادرش به بیماری سرطان و پس از آن مرگش او به ناگاه تنها و بی کس شد.
ناراحتی و شوک پدر از مرگ همسر باعث شد تا او خود را با کار و شرکت سرگرم بکند و فرصتی را برای حضور پیش فرزندانش رها و علی نگذارد و این مساله زمینه ساز آن شد تا دختر نوجوانش برای پرکردن خلاهای عاطفی به افرادی غیر از اعضای خانواده اش پناه ببرد.
پیامک از یک فرد ناشناس اولین جرقه برای رقم خوردن یک ارتباط دوستانه مخفی بدور از چشم پدر بود، دختری که تمام مسائل زندگیش را خانواده در جریان بودند اکنون برای جبران فقدان مادر و تنهایی هایی که بر زندگیش سیطره کرد به پیامک و پیامک های بعدی جواب داد و بدین ترتیب رفاقت رقم خورد.
نتیجه ماهها شادی و خوشی کاذب با مهران باعث شد تا رها از کانون خانواده بیشتر دور شود به طوریکه این مساله بر روند تحصیلش تاثیر گذاشت و او از یک دانش آموز باهوش و درسخوان به دانش آموزی مبدل شد که در کنکور نتوانست موفق شود.
اما برغم تمام رخدادهای اجتماعی ناخوشایندی که برایش بوجود آمد بازگشت دوباره او به کانون خانواده و توجه و ارتباط بیشتر پدر با او باعث شد تا بار دیگر او سرپا بایستد و دوباره در مسیر موفقیت که مورد نظر مادرش بود قرار بگیرد.
نویسنده تمام اتفاق های درس آموز زندگی رها که نمونه ای از دختران نوجوان و جوان امروز جامعه ما هستند را تسبیح وار در این کتاب بیان می کند و نقش حضور و عدم حضور پدر و مادر را در این اتفاق ها ترسیم می کند.
مریم جمشیدی نویسنده کتاب مادر علاوه بر سابقه مدیر کلی امور بانوان و خانواده استانداری مازندران، نگارش کتاب های حواریون امام حسین (ع)، نرگس، ۶ رود، علی به زبان زمان و چترتو را باز کن در کارنامه فعالیت نویسندگی خود دارد.
او بیان بحران های دختران نوجوان و جوان در شرایط مختلف، تاثیر نبودن مادر در زندگی آنان، کمبود گفتمان در خانواده، نیازهای دختران و سبک زندگی جدید همراه با تنهایی با وجود اینکه در یک خانواده هستند را در کتاب مادر دنبال کرده است.
"مادر " کتاب ۴۱۲ صفحه ای که توسط مریم جمشیدی نوشته شد و سال گذشته یکهزار نسخه از این کتاب توسط انتشارات شلفین چاپ و روانه بازار کتاب شد.
قیمت این کتاب ۲۰ هزار تومان است.
۲۰۹۶ /۱۸۹۹