در ادامه این مطلب به قلم تهماسب کرمی چگنی آمده است: کشاورزی و دامپروری، صنعت و تکنولوژی و الکترونیک و نرم افزارهای رایانه ای و گردشگری و صادرات کالا و خدمات و استخراج مواد معدنی و تصفیه و تبدیل آنها بخشهای عمده توسعه اقتصاد در هر جامعه هستند.
آنچه که مهم است، این که اول ارزیابی محاسن و معایب و سود و زیان مادی و معنوی و تاثیر هر کدام از بخش های اقتصادی بر روی طبیعت و محیط زیست را مورد بررسی قرار داده و به حکم اولویت اقدام به سرمایهگذاری میکنند.
به نظر میرسد در کشور ما ایران بحث اولویت بندی با اتکال به مطالعات و استعدادهای طبیعی و انسانی رخ نداده است.
بدون شک روند توسعه قربانیهایی در بر داشته است، مثلاً در خیلی موارد صنایع دستی و یا کالاهای سنتی بومی یک منطقه جغرافیایی قربانی تکنولوژی شده، اما توجیه اقتصادی کالاهای اقتصادی به مراتب بالاتر و بیشتر از صنایع دستی بومی بوده است.
قصد دارم یک قربانی وحشتناک را در شهرستان چگنی به اطلاع خوانندگان محترم برسانم و آن چیزی نیست جز نابودی بخش بزرگی از طبیعت چگنی توسط معدنکاران سنگهای ساختمانی.
میدانم این دستنوشته به مذاق خیلیها خوش نمیآید، زیرا درآمد و هزینه زنگیشان از فعالیت در معادن سنگ تامین میشود، باید به آنها هم حق داد که نگران باشند اما سوال این است آیا مسئولان محترم تراز سود و زیان عمومی این صنعت بیرحم را مورد بررسی قرار دادهاند؟
آیا تناسب تخریب جنگل و جابهجایی خاک و لاشهبرداری رگههای سنگ نامرغوب و نابودی پوشش گیاهی و روان کردن خاک نرم و خشک در طبیعت وکورکردن و انحراف مجرای چشمههای آب سطحی و جادهسازی در دامنهی کوهها برای حمل سنگ و تخریب زیستگاههای جانوری و براندازی نسل جانوران و پرندگان بومی و باران خاک بر سر روستاها و خاطرات محبوس شده در سینه مردمان این دیار، در قبال تحصیل درآمد سرمایه و بهانه اشتغالزایی برای جدول بندی معابرو خیابانها و کف پوشی محوطه و سالنها با شرط تولید محصولات جایگزین مصنوعی و برداشت سنگ مشابه از معادن کم هزینهتر برای تخریب طبیعت را مورد ارزیابی قرار دادهاند؟
بدون شک در پاسخ خواهند گفت: پس چگونه باید کشور به توسعه برسد؟
اگر پاسخ این باشد، حتماً اشک غم از دیدگان خیلیها جاری خواهد شد زیرا از خود خواهند پرسید چند درصد کوه های آلپ و پیرنه و راکی قربانی توسعه اروپا و آمریکا و سایر ممالک شدهاند؟ چقدر از اکوسیستم طبیعت ژاپن، چین و هندوستان هزینه توسعه اقتصادی شدهاست؟
علاوه بر آن استخراج سنگ، یک درآمد موقت و کوتاه مدت و توسعه اقتصادی آن هم ناپایدار و شکننده است، اما عمق تخریب آن طولانی مدت و شاید هم به درازای تاریخ عمر باقیمانده کره زمین باشد. مضاف بر آن اگر به آمار تلفات انسانی این معادن شامل انواع بیماریهای ریوی و عصبی و قطع عضو و نقص عضو و جان باختن کارگران توجه داشته باشیم رقم قابل توجهی را نشان میدهد.
هر چند معتقدم که با دوربین عکاسی و فیلمبرداری و دستنوشته نمیتوان عمق ضرر و زیان این صنعت ویرانگر را به خواننده و بینندگان انتقال داد و بایستی مردم به عنوان یک فرصت گردشگری خود حضوراً در محدوده گسترده معادن گشت و گذاری داشته باشند، آنوقت است که به عمق فاجعه پی خواهند برد.
میدانستم قانون تنازع بقا بیرحم است اما فکر نمیکردم تا این حد بیانصاف باشد که برای تسلای خاطر تمایلات تجملپرستی خود نبات و جماد را بلعیده و حتا کلاغ سیاه را هم در سوگ بنشاند.
3022
آنچه که مهم است، این که اول ارزیابی محاسن و معایب و سود و زیان مادی و معنوی و تاثیر هر کدام از بخش های اقتصادی بر روی طبیعت و محیط زیست را مورد بررسی قرار داده و به حکم اولویت اقدام به سرمایهگذاری میکنند.
به نظر میرسد در کشور ما ایران بحث اولویت بندی با اتکال به مطالعات و استعدادهای طبیعی و انسانی رخ نداده است.
بدون شک روند توسعه قربانیهایی در بر داشته است، مثلاً در خیلی موارد صنایع دستی و یا کالاهای سنتی بومی یک منطقه جغرافیایی قربانی تکنولوژی شده، اما توجیه اقتصادی کالاهای اقتصادی به مراتب بالاتر و بیشتر از صنایع دستی بومی بوده است.
قصد دارم یک قربانی وحشتناک را در شهرستان چگنی به اطلاع خوانندگان محترم برسانم و آن چیزی نیست جز نابودی بخش بزرگی از طبیعت چگنی توسط معدنکاران سنگهای ساختمانی.
میدانم این دستنوشته به مذاق خیلیها خوش نمیآید، زیرا درآمد و هزینه زنگیشان از فعالیت در معادن سنگ تامین میشود، باید به آنها هم حق داد که نگران باشند اما سوال این است آیا مسئولان محترم تراز سود و زیان عمومی این صنعت بیرحم را مورد بررسی قرار دادهاند؟
آیا تناسب تخریب جنگل و جابهجایی خاک و لاشهبرداری رگههای سنگ نامرغوب و نابودی پوشش گیاهی و روان کردن خاک نرم و خشک در طبیعت وکورکردن و انحراف مجرای چشمههای آب سطحی و جادهسازی در دامنهی کوهها برای حمل سنگ و تخریب زیستگاههای جانوری و براندازی نسل جانوران و پرندگان بومی و باران خاک بر سر روستاها و خاطرات محبوس شده در سینه مردمان این دیار، در قبال تحصیل درآمد سرمایه و بهانه اشتغالزایی برای جدول بندی معابرو خیابانها و کف پوشی محوطه و سالنها با شرط تولید محصولات جایگزین مصنوعی و برداشت سنگ مشابه از معادن کم هزینهتر برای تخریب طبیعت را مورد ارزیابی قرار دادهاند؟
بدون شک در پاسخ خواهند گفت: پس چگونه باید کشور به توسعه برسد؟
اگر پاسخ این باشد، حتماً اشک غم از دیدگان خیلیها جاری خواهد شد زیرا از خود خواهند پرسید چند درصد کوه های آلپ و پیرنه و راکی قربانی توسعه اروپا و آمریکا و سایر ممالک شدهاند؟ چقدر از اکوسیستم طبیعت ژاپن، چین و هندوستان هزینه توسعه اقتصادی شدهاست؟
علاوه بر آن استخراج سنگ، یک درآمد موقت و کوتاه مدت و توسعه اقتصادی آن هم ناپایدار و شکننده است، اما عمق تخریب آن طولانی مدت و شاید هم به درازای تاریخ عمر باقیمانده کره زمین باشد. مضاف بر آن اگر به آمار تلفات انسانی این معادن شامل انواع بیماریهای ریوی و عصبی و قطع عضو و نقص عضو و جان باختن کارگران توجه داشته باشیم رقم قابل توجهی را نشان میدهد.
هر چند معتقدم که با دوربین عکاسی و فیلمبرداری و دستنوشته نمیتوان عمق ضرر و زیان این صنعت ویرانگر را به خواننده و بینندگان انتقال داد و بایستی مردم به عنوان یک فرصت گردشگری خود حضوراً در محدوده گسترده معادن گشت و گذاری داشته باشند، آنوقت است که به عمق فاجعه پی خواهند برد.
میدانستم قانون تنازع بقا بیرحم است اما فکر نمیکردم تا این حد بیانصاف باشد که برای تسلای خاطر تمایلات تجملپرستی خود نبات و جماد را بلعیده و حتا کلاغ سیاه را هم در سوگ بنشاند.
3022
کپی شد