جاده های فرعی پر پیچ و خم بخش شاهیوند چگنی به سمت مناطق روستایی محروم را که می پیمایی سرگیجه می گیری.
آن وقت است که می فهمی منظور از نام هایی همچون چم دانه، چم پلک، چم خوشه و بقیه اسامی چم ها همین چم و خم های جاده است؟!
در حاشیه جاده ای که آخرش به سوخته زار ختم می شود، تراکتور بر تن زمین خراش انداخته و این یعنی امید و زندگی و نوید اینکه ساکنان آن منطقه حتی برای رفع گرسنگی شان هم که شده قدر این مقدار کم زمین کشاورزی را می دانند ولی به سوخته زار که می رسی خبری از کشاورزی و دامداری نیست!
کمیته امداد بنا بر آئین نامه های درون سازمانی خود افراد بی سرپرست و افراد سالمند را زیرپوشش می برد ولی در همین روستاهای بسیار محروم لرستان که غالب جمعیت آنها را افراد جوان، بیکار و در آستانه انواع آسیب های اجتماعی تشکیل می دهند، دختران در حالت خوشبینانه ازدواج می کنند اما مواردی نیز وجود دارد که در سنین پایین 12 و 13 سال ازدواج کرده و در 16 سالگی طلاق گرفته اند.
نیلوفر 17 ساله از روستای ولدکش شاهیوند یکی از همین دختران جوان مطلقه است هرچند از سوی اطرافیانش مورد انتقاد قرار می گیرد که همچون دختران سه راه مطهری (منطقه ای در خرم آباد که به جای خوب و بالای شهر در نظر عامه مردم تلقی می شود) آرایش می کند اما سرزنش چرا؟! دلش به همان خوش است.
دختری خوش رو و مهربان که می گوید همسرش علاوه بر بیکاری، مشکل اعتیاد هم داشته و دیگر امکان ادامه زندگی با او را نداشته است اکنون برای پشت سرگذاشتن یک سری کلاس های مشاوره بعد از طلاق از سوی مدیر کمیته امداد چگنی راهنمایی می شود.
نیلوفر به همراه خواهران و برادرانش در خانه پدرش به سر می برد و می گوید از کمیته امداد وام برای ساخت مسکن دریافت کرده اند و پدرش در حال ساخت خانه جدید شان در مجاورت همان خانه سنگی گلی قدیمی است.
تنها درآمدشان به غیر از یارانه، گاوی است که از شیر و ماستش استفاده می کنند و به قول خود نیلوفر همان را هم 'خدا کند این روزها به جای قرض های پدر نبرند'.
از روستای نیلوفر که رد می شوی در سکوت جاده و حرکت خودرو برای رفتن به جایی که تا به حال ندیده ای همیشه مناظری هست که برای لحظه ای هم که شده، رشته افکارت را پاره و تمام توجه را به خود جلب کند مثل همان زن زیبای میانسال اهل کله هو که در سرمای زمستان، تمام رنگ های بهار را سرتا پا به تن کرده است و با جارویی در دست ایوان خانه را جارو می زند یا دود سنگینی که از دودکش های بخاری های هیزمی خانه های محل بالا می رود.
درختان حاشیه جاده اما گویا زمستان را به خوبی پذیرفته اند؛ زمانیکه حتی یک برگ بر تن ندارند و در سکوتی مبهم دور از هم ایستاده اند.
در حاشیه جاده ای که از بعد از پیچ و خم های زیادی که در هر خم و پیچش روستایی با نام چم خوشه، چم دانه، چم پلک، کرکز، خانه سرخ، درمره، کله هو، کرکز و ولد کش قرار دارد؛ آرامستان های طول مسیر چیز دیگری است چرکه می تواند رشته خیالت را از امتداد دور و نزدیک جاده پاره کند.
مردگان اینجا هم مثل همه جا عزیزند این را از مقبره های رنگارنگی که برای هر کدامشان ساخته شده می توان فهید.
هنگام عبور از این مکان ها در اندیشه فرو می رودی که آیا راهی برای توسعه این مناطق روستایی محروم وجود دارد؟ مناطقی که اهالی آن می گویند در صورت بیماری به دلیل نامناسب بودن راه، امکان دکتر رفتن را ندارند و زنان و دختران می گویند شاید سالی یکبار به شهر بروند شاید هم نروند!
ضریب محرومیت سه روستای پیری رضا، پیری سوخته زار و ولد کش بیشتر از جاها و روستاهای دیگر همین منطقه شاهیوند چگنی است.
نام زنان، مردان و کودکان اینجا را که می پرسی کامل خود را معرفی می کنند شاید به این امید که کسی آمده تا به قول خودشان تمام مشکلات و نداشته هایشان را مرتفع کند و همین کافی است تا عذاب وجدان و ناتوانی بیشتری در برابر این همه محرومیت از خود نشان دهی.
روستای پیری سوخته زار و یا پیری رضا برای اهالی و ساکنان، سوخته زاری بیش نیست چراکه دخترکانش تا پایه پنجم درس می خوانند و بعد بیکار و در انتظار می مانند و پسرانش در بهترین حالت برای کارگری راهی شهرهای بزرگ می شوند و اگر بازگشتند و ازدواج کردند که مجبور می شوند هر چند ماه یکبار از راه کارگری پولی را جمع کنند و برای خانواده و فرزندان بیاورند.
تا زمانیکه پول کارگری شان را دارند در روستایشان می مانند و وقتی رو به تمامی گذاشت خود خوب می دانند که راهی جز بازگشت و کارگری ندارند و این چرخه تا همیشه ادامه دارد.
سوخته زار انگار آخر دنیاست آنجا دیگر راه به جایی ندارد و باید مسیر خاکی سخت گذری را که رفته بازگردی.
در بازگشت از سوخته زار، روستای 34 خانواری پیری رضا قرار دارد؛ از همان ابتدای روستا، کانکس مدرسه را می بینی، مدرسه پنج پایه ای که در کل 25 دانش آموز دارد، در مقطع پایه پنجم آن پنج دانش آموز و در پایه اول 2 دانش آموز دارد یکی دختر و یکی پسر تحصیل می کنند.
دختران برای زنگ تفریح در زمین خاکی ناهمواری که کنار کانکس قرار دارد، بازی می کنند؛ دخترکانی که هیچ آرزویی ندارند و می گویند خوب می دانند امکان اینکه بیشتر از کلاس پنجم درس بخوانند را ندارند.
زینب، ثنا، سارا، نگار و نازنین دانش آموزان کلاس پنجمی که وقتی از آنها پرسیده می شود آرزویشان چیست فقط می خندند و می گویند ما که می دانیم بیشتر از این نمی توانیم درس بخوانیم.
اما درس خواندن را دوست دارند!
آنها که همگی شان سرفه های عمیق دارند؛ در جواب اینکه مهمترین خوسته شما چیست؟ می گویند همه چیز! با توضیح اینکه همه چیز را در چه می دانید با همان خنده های کودکانه خود به زیبایی می گویند جاده ای که راحت بشود ماشین از آن عبور کند و آنها را به شهر ببرد تا برای رفتن به شهر بتوانند همه چیز را به روستایشان بیاورند یا برای دکتر رفتن، مشکلی نداشته باشند.
در جواب اینکه شغل پدرانتان چیست؟ همه می گویند هیچ! در خانه نشسته اند.
اما ثنا دختر ریزجثه ای که شیطنت را در حرکات و چشمان سیاه و ریزش می توان حس کرد، می گوید بابای من بیکار نیست! پنج گوسفندمان را به کوه برده؛ آن وقت است که می فهمی آنجا حتی دامداری هم وجود ندارد و هر چه هست بیکاری و همان تعبیر مناسب تر بچه ها یعنی سراسر هیچ است.
در حال حاضر 9 بخش و دهستان محروم در استان لرستان شناسایی شده که این مناطق شامل تخت چان در پلدختر، قلایی در الشتر، بخش کاکاوند در دلفان، بخش های ذلقی و زز و ماهرو در الیگودرز، بخش پاپی، سرکوه ضرون در کوهدشت، روستاهای اطراف رودخانه سیمره و بخش شاهیوند در دوره چگنی یعنی همین جایی که توصیفش آورده شد؛ است.
هم اکنون 2 هزار و 864 روستا در لرستان وجود دارد که هزار و 561 روستا بالای 20 خانوار هستند و به عبارتی 92 درصد جمعیت روستایی لرستان در روستاهای بالای 20 خانوار به سر می برند با این حساب حدود 40 درصد جمعیت را روستائیان تشکیل می دهند، این میزان در مقایسه با میانگین کشوری قابل توجه است که لزوم و ضرورت توجه به توسعه روستایی را بیشتر می کند.

** نگاه علمی به توسعه مناطق محروم روستایی وجود ندارد
بهنام فروتن جامعه شناس و پژوهشگر مسائل اجتماعی در این خصوص به خبرنگار ایرنا گفت: در سال های پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران خدمات گسترده ای به اقصی نقاط مناطق روستایی به ویژه در زیرساخت های راه، برق، مدرسه سازی انجام شده اما بازهم شاهد بازتولید فقر در روستاهای محروم هستیم.
وی افزود: مناطق محروم روستایی نیازمند یک مدل توسعه ای تلفیقی درون زا و برونزا با الگوگرفتن از کشورهای توسعه یافته و یا طراحی الگوی ملی برای توسعه پایدار روستاها و نگهداشتن ساکنان در مناطق محل سکونت با رویکرد جلوگیری از مهاجرت به کلانشهرها و آسیب های مرتبط با آن هستند.
فروتن گفت: آنچه در روستاهای مناطق محروم نمایان است این است که نگاه اجتماعی - علمی به مساله فقر نشده است بطوریکه هر چند برخی زیرساخت ها فراهم شده اما توسعه پایدار و تربیت انسان های اجتماعی، مسئولیت پذیر، پویا، دانا، سالم و مولد مورد غفلت واقع شده است.
این جامعه شناس خصوصیت مشترک ساکنان مناطق محروم و روستایی را میزان اندک سطح درآمد و مصرف سرانه، سطح زندگی در حد امرار معاش، اشتغال اکثریت نیروی کار به بخش دامپروری سنتی، وجود بیکاری جوانان، کمبود سرمایه لازم و پائین بودن سرمایه گذاری عنوان کرد و افزود: از دیگر خصوصیات فقر می توان به رشد زیاد و سریع جمعیت به دلیل بالا بودن نرخ موالید، تغذیه ناکافی برای افراد در سنین مختلف، نسبت بالای کودکان، درصد بالای بی سوادی و ترک تحصیل کودکان و نوجوانان به علت هزینه های سنگین، نداشتن نوآوری و خلاقیت در تولید و ایجاد اشتغال اشاره کرد که همگی از عوامل موثر در بازتولید فقر هستند.
این پژوهشگر مسائل اجتماعی گفت: نخستین وظیفه دولت را طراحی و پی ریزی اصول بنیادی مناسب سرمایه گذاری های زیربنایی مادی مانند جاده، شبکه حمل و نقل، شبکه ارتباطات و زیرساخت های اجتماعی همچون تعلیم و تربیت همگانی، بهداشت عمومی، آموزش مهارت های زندگی، حمایت از گروه های آسیب پذیر و محروم (مبارزه با فقر)، حمایت از محیط زیست(قطع جنگل) با ایجاد دستیابی به انرژی مدرن و ارزان قیمت مانند گاز، ایجاد اشتغال های ارزان و زنجیره ای متناسب با ظرفیت منطقه و ایجاد بستر مناسب بازاریابی و فروش محصولات با تسهیلات ارزان قیمت است.
وی افزود: در بعد توسعه اجتماعی نیز باید اقداماتی همچون، بالا بردن سطح زندگی عمومی از طریق ایجاد شرایط مطلوب و بهینه در زمینه های فقرزدایی، تغذیه، بهداشت، مسکن، اشتغال، آموزش و چگونگی گذراندن اوقات فراغت با رعایت مشارکت مردمی و مطالعه بوم شناختی و پژوهش صورت گیرد.

** بیش از پنج هزار نفر در چگنی زیرپوشش کمیته امداد هستند
علی قاسمی مدیر کمیته امداد شهرستان دوره چگنی نیز به خبرنگار ایرنا گفت: هم اکنون تعداد افراد زیرپوشش کمته امداد شهرستان چگنی 2 هزار و 425 خانوار با جمعیتی معادل پنج هزار و 425 نفر است.
وی پرداخت کمک هزینه جهیزیه 300 نوعروس با هزینه ای معادل 6 میلیارد ریال، احداث و بهسازی 114 باب مسکن با هزینه ای افزون بر هشت میلیارد ریال و پرداخت تسهیلات اشتغال در زمینه کشاورزی، دامپروری، خدمات، حمل و نقل و صنایع دستی به یکهزار و 800 نفر با هزینه ای افزون بر 270 میلیارد ریال را از اقدامات انجام شده در منطقه شاهیوند عنوان کرد.
وی افزود: پرداخت کمک هزینه تحصیلی و لوازم التحریر به 230 دانش آموز با هزینه 115 میلیون ریال از دیگر اقدامات انجام شده در این بخش است.
از نگاه تخصصی تعریف میزان محرومیت و مطابق بخش نامه هایی درون سازمانی برای شدت محرومیت ها ضریب بندی وجود دارد؛ ضریب هایی که تا 9 ادامه دارد و در لرستان نیز مناطقی همچون مناطق محروم الیگودرز ضریب 9 محسوب می شوند اما آنچه که در چگنی و روستاهای محروم آن توصیف شد بنا بر همان تعاریف ضریبی، ضریب هفت را دارد.
حال فارغ از همه این تعاریف تخصصی و آئین نامه ای در مورد ضریب محرومیت می توان شدت آن را در نداشتن لباس گرم کودکان و پاهای سرماه زده زنان و کودکانی دید که گرانی نفت با بشکه ای 600 هزار ریال برایشان به صرفه نیست و لاجرم به بخاری های هیزمی پناه می برند که در آن سوخته زار پرسنگلاخ دیگر تنه درخت خشکیده ای هم وجود ندارد.
هرچند از آنها نمی توان انتظار فعال محیط زیست را هم داشت و از چوب درختان برای گرما استفاده نکنند ولی درختی هم وجود ندارد.
فارغ از تمام تعاریفی که از فقر می دانیم فقر را می توان در همان کفش های سایز بزرگتر از پای آن دخترک بازیگوشی دید که به تندپایی اش نمی رسند و او دنبال توپ می دود و کتونی های بزرگ ناهمراهش جا می مانند و اینجاست که شاید تا رسیدن به برنامه های جامع علمی برای رفع محرومیت این مناطق دست کم برای نهادن مسکنی بر این همه درد، ناچاری میانبری به مشارکت های مردمی و کمک های خیرخواهانه بزنی.
1920/3022
خبرنگار: مهری میر دریکوند ** انتشاردهنده: احسان کردی
انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.