محمد تقی عزیزیان- خیام علاوه بر شاعری، فیلسوف، ریاضیدان، ستارهشناس و رباعی سرای ایرانی در دورۀ سلجوقی بود. پایگاه علمی خیام به مراتب از جایگاه ادبی او رفیع ترست و لقبش «حجّةالحق» بودهاست. ولی در این میان، شاعری و رباعی های اوست که برایش شهرت جهانی می آورد.
رباعیاتی که مورد توجه و محل توافق آرای جهانی ادبیان و صاحب نظران واقع می شود. ترجمه های صورت گرفته از رباعیات دلایل اثبات این مدعاست. ادوارد فیتزجرالد رباعیات او را به زبان انگلیسی برگردانده و برای مردم مغرب زمین به ارمغان برده است.
مثلث موفقیت و ماندگاری خیام را می توان در سه بعد تعریف کرد. اگر دو بال برای پرندۀ شعر در نظر بگیریم، یکی اندیشه است و دیگری زبان است. خیام با اندیشۀ متمایز خود ظهور می کند و وقتی مانیفست این اندیشه فراگیر می شود، روندگان از پی این شیوۀ اندیشیدن روز به روز بیشتر می شوند و به قولی مورد اقبال و استقبال قرار می گیرد. دراین چند صد سال است که رباعیات خیام ( اعم از اصیل - الحاقی و مشکوک ) منتشر شده، همواره ورد زبان مردم صاحب ذوق بوده است. علاوه بر دو اصل زبان و اندیشه می بایست انتخاب مضامین را هم بر این اصل افزود. مضامینی را که خیام انتخاب می کند در واقع مسئلۀ آفرینش، بودن، نبودن و هستی و نیستی و سرانجام انسان است.
این انتخاب و ریزبینی و اصل نگری خیام را از لحاظ فلسفی ، آنچنان عمیق و پر مغز معرفی می کند که مخاطب را به تفکر در مورد بودن و ذات خود وامی دارد و دچار می کند. از دیدگاه خیام آغاز و پایان جهان معلوم نیست. هر آغازی که برای جهان تصور شود پنداری بیش نیست و فرجام زندگی نیز ناپیداست؛ البته این مطلب قابل تأویل است که در این مجال نمی گنجد. خیام می سراید تا به چراغ برسد و روشنایی را برای بشر به دست خود بشر بیافریند. طرح مشکلات و معماها و مجهولات برای تاریک نشان دادن نیست؛ بلکه برای تلنگرزدن و به تلاش واداشتن است. خیام را باید شاعر فکر، خرد و عقلانیت نامید. شاعری که در قالب کوتاه و فشردۀ رباعی، تمام مسائل وسیع و گستردۀ فلسفی دنیا و آخرت را که در ادوار مختلف انسان را پریشان کرده، واکاوی می کند.
یک قطرۀ آب بود با دریا شد
یک ذرۀ خاک با زمین یکتا شد
آمد، شدن تواندرین عالم چیست؟
آمد مگسی پدید و ناپدید شد
***
از دی که گذشت ، هیچ از او یاد مکن
فردا که نیامده ست، فریاد مکن
بر نامده و گذشته، بنیاد مکن
حالی خوش باش و عمر بر باد مکن
***
تا کی ز چراغ مسجد و دود کنشت؟
تا چند زیان دوزخ و سود بهشت؟
رو بر سرلوح بین که استاد قلم
روز ازل آنچه بودنی بود نوشت.
گرچه رنگ جبر خیامی را عامه بیشتر از وجوه دیگر می بینند و می پندارند شاعر به جهان مجبور عقیده داشته است؛ اما با تفسیر و جمع دیدن اشعار خیام و بررسی ریزه کاری های ساختاری و ارگانیک رباعی های خیام می توان دریافت که شاعر بشر مخاطبش را به تعقل و تأمل واداشته تا اتفاقات روزمره سرگرمش نکند و دلخوش به مسائل سطحی نباشد.
کارشناس ارشد زبان و ادبیات فارسی
46