آیت الله العظمی حاج آقا مجتبی تهرانی، که از مراجع عظام تقلید و از شاگردان مبرّز مکتب فقهی، اصولی، فلسفی، اخلاقی و عرفانی امام خمینی(س) بودند، در 13 دیماه 1391 و در سن 75 سالگی، با بیش از 30 سال کرسی دروس اسلامی در حوزه علمیه تهران دار فانی را وداع گفتند.
همة مردم به مدد رسانهها مرحوم آیتالله حاجآقا مجتبی تهرانی «رضوانالله تعالی علیه» را به عنوان یک معلم بزرگ اخلاق میشناسند و درست هم همین است، اما این، همة آنچیزی نیست که حاجآقا مجتبی بود. بله، وی یکی از برترین اساتید اخلاق در ایران معاصر بود. کلاسهای او که درست چندماه پس از پیروزی انقلاب دوباره برقرار شد، ویژگیهایی داشت از جمله اینکه بسیار منظم بود. در کل این چند دهه شاید کمتر از تعداد انگشتان یک دست، جلسات چهارشنبهشبها بدون اعلام قبلی لغو شد. حاجآقا رأس ساعت میآمد و نماز جماعت را با تمام آدابش با طمأنینه و دقت برگزار میکرد. سیر مشخصی در سلسله مباحثش داشت که از همان ابتدای سال 59 با برنامهریزی درازمدت آن را آغاز کرد و تا آخرین جلسة دوران حیات مبارکش آن را پی گرفت. در مباحث اخلاقی معمولاً یک جلسة آخر را به این اختصاص میداد که کسانی از آنور بام نیفتند و مثلاً اگر در فضیلت سکوت میگفت، یک جلسه را به این اختصاص میداد که سکوت در بعضی مواقع حتی ممکن است حرام باشد. یا اگر درباره غیبت سخن میگفت شاید دو سه جلسه آخر دراینباره سخن میگفت که مثلاً برای کسی که برای خواستگاری آمده و میخواهد شخص مورد نظر را خوب بشناسد، گفتن بعضی نکات به او غیبتِ حرام محسوب نمیشود و امثال اینها.
در ایام ماه مبارک رمضان و در دهه اول محرم و دهه آخر صفر مقید بودند که هم خودشان در پایان بحث، روضه بخوانند و هم مداحی که سالها بود میشناختندشان روضهخوانی و سینهزنی مختصری داشته باشد.
این عالم بزرگوار، همچنین در ابتدای جلسات ماه مبارک، دقایقی را به بیان مسائل شرعی و احکام میپرداخت و تأکید داشت بگوید به این کارم افتخار میکنم و آن را لازمه «مکتبی بودن» خود میدانم.
حاجآقا ظهرها که نماز را در زیرزمین مسجد جامع چهلستون بازار تهران اقامه میکرد، غیر از دو روزی که بین دو نماز را به نقل و توضیح یک حدیث از معصومین «علیهمالسلام» اختصاص میداد، بقیه روزها را برای کاسبان و بازاریان حاضر به بیان مسائل شرعی کسب و کار و تجارت و معامله و احکام اقتصادی میپرداخت و در این زمینه بسیار ریزبین و دقیق بود.
ایشان بشدت از استخاره گرفتن فراری بود و میگفت وظیفه من درس و روشنگری است نه استخاره گرفتن. اگر در بین کسانی که بعد نمازهای ظهر و عصر در بازار توی صف میماندند تا مسئله شرعیشان را بپرسند، کسانی بودند که قصد استخاره داشتند، آنها را یا رد میکرد یا میگفت اول باید سؤالات شرعی را جواب بدهم اگر وقتی میماند آنهم با اکراه استخاره میگرفت.
در جلسات چهارشنبه شبهای اخلاق هم همین شیوه را داشت و در یکربع زمان پاسخگویی به پرسشهای جوانان پیش از شروع سخنرانی، خیلی بسختی و اکراه راضی به گرفتن استخاره میشد و بخصوص برای استخارة ازدواج، شش شرط سخت گذاشته بود که کسی معمولاً همه آن شروط را نداشت!
حاجآقا مجتبی از اینکه در مباحث سیاسی وارد مصادیق بشود اکراه داشت و معتقد بود که با همین معارفی که از متون دینی ارائه میکنم، مخاطب به چندوچون راهی که میرود و میزان صحت و درستی یا اشتباه راهی که میرود متوجه میشود، اما گاهی بخصوص در شبهای تاسوعا و عاشورا که جمعیت هم بسیار بیشتر از جلسات هفتگی بودند، روی یک موضوع مهم سیاسی روز انگشت میگذاشت و با صراحت و قاطعیت موضع میگرفت. از جمله در زمانی که «اکبر گنجی» مطرح کرده بود که ماجرای عاشورا نتیجه خشونتی بوده است که علی [علیهالسلام] در جنگ بدر به خرج داده بود، ایشان بشدت بدون ذکر نام به وی تاخت [...]
از دیگر ویژگیهای اختصاصی حاجآقا مجتبی این بود که تقریباً از پذیرش هدایای مالی و جنسی مردم برای پذیرایی و اطعام در جلسات خودداری میکرد و اگر قبول میکرد باید کاملاً از شغل و شیوه کسب درآمد فرد مورد نظر و پرداخت وجوه شرعی وی اطمینان صددرصد پیدا میکرد تا اجازه میداد هدایای وی پذیرفته شود و میگفت: مسئولیت آنچه در این جلسات به خورد مردم داده میشود با من است و من باید بدانم که این پول از چه راهی کسب شده است.
در شبهای قدر، بزرگترین اجتماع برای برگزاری مراسم احیا در مسجد جامع چهلستون بازار تهران و توسط حاجآقا مجتبی تهرانی برگزار میشد به گونهای که تمام شبستانهای چندگانه این مسجد وحیاط و تمام راهروهای بازارهای نوروزخان و بازارهای اطراف تا خیابان 15 خرداد مملو از جمعیت زن و مردی میشد که برای شنیدن نصایح این مرد بزرگ خدا خود را به آنجا رسانده بودند. در این شبها حاجآقا برخلاف دیگر ایام و جلسات، که گاهی بار خوفی جلساتش بیشتر میشد و گاهی همزمان خوف و رجا را داشت، در این سه شب بهتمامی رجا و امید محض بود و حتی میگفت: اگر کسی در اینشبها به درگاه خدا آمد و شک کرد که بخشیده شده است، مغضوب خداست!
درباره حاجآقا مجتبی و ویژگیهای شخصیتی و رفتاریاش از جمله سادهزیستی، شهرتگریزی، عمل به تکلیف و ... بسیار بسیار میتوان نوشت، اما میخواهم دراینجا به یک بعد ناشناخته از ایشان اشاره کنم که تا حالا دربارهاش صحبتی نشده است:
حاجآقا مجتبی تهرانی علاوه بر همه اینها، یک مفسّر بسیار بزرگ قرآن مجید هم بود. او تفسیر قرآن را از پیش از انقلاب اسلامی آغاز کرده بود و از سال 59 مجدداً از سر گرفت. شیوه ایشان به این صورت بود که در هر جلسه یک آیه از سوره مورد نظر را مطرح میکرد، آنگاه به معنی تکتک کلمات آیه میپرداخت و توضیحی میداد و آنگاه یک معنی تحتاللفظی از آیه شریفه مزبور ارائه میکرد. سپس «شأن نزول» آن آیه را به نقل از کتب تاریخی و روایی توضیح میداد و پس از آن، به نقل تفسیرهایی میپرداخت که مفسران بزرگ قرآن چه متقدّمان و چه معاصران ارائه داده بودند. تا اینجای کار کسی که پای درس تفسیر ایشان نشسته بود یک نگاه کامل و فراگیر از آیه مورد بحث و نظرات مختلف مفسران درباره آن پیدا میکرد که خود همین بسیار شیرین و دلنشین و آرامشدهنده روح بود. ولی کار به اینجا ختم نمیشد. پس از همه اینها، حاجآقا گاه با قاطعیت این نظرات را رد میکرد و میگفت: به نظر میرسد نظرات آقایان تمام نباشد. و سپس خود نظر و دیدگاهش را درباره آیه شریفه مزبور با قید اینکه «شاید اینطور باشد» مطرح میکرد که اکثراً چیزی متفاوت با نظرات دیگران بود و آنگاه با استناد به آیات دیگر قرآن کریم و نیز احادیث مختلف به اثبات نظر خود میپرداخت. حالا دوباره گویی آبی بر آتش کنجکاوی شنونده ریخته میشد و سبکباری خاصی به حضار دست میداد.
خوشبختانه مؤسسه مصابیحالهدی که کار انتشار سخنرانیهای مختلف آیتالله مجتبی تهرانی را به عهده دارد، اخیراً علاوه بر کتبی که از مباحث اخلاقی ایشان منتشر کرده است، دو جلد از مباحث تفسیر قرآن ایشان را نیز به دست چاپ سپرده است که با عنوان «تفسیر نورمبین» در دسترس علاقهمندان است. در این دو جلد سورههای ناس، فلق، توحید، مسد، نصر، کافرون، کوثر، ماعون، قریش، فیل، هُمزه و عصر از سلسله مباحث تفسیری حاجآقا مجتبی عرضه شده است.
پنج سال شمسی از پرواز آن مرد بزرگ میگذرد و هنوز کسی نتوانسته است جای او را پر کند.