مهدی مروت
سوم اسفند سال 67 امام خمینی (ره ) پیامی را خطاب به روحانیت بیان کردند که بعد ها به منشورروحانیت مشهورشد واکنون بعد ازگذشت بیست وسه سال از آن تاریخ وبا توجه به اوضاع کنونی مملکت (چه تهدیدات خارجی وچه ماجرای های فتنه انگیز داخلی ) بازخوانی این پیام ودرس گرفتن دوباره ازآن والبته عمل به مفاد این عهد نامه که به آن منشورروحانیت می گویند نه برای روحانیت که برای تمامی اقشار جامعه روشنگرمفید به فایده ولازم است. مگرنه اینست که راه ما راه امام وکلام ما کلام امام است (مقام معظم رهبری) .
دراین پیام نکاتی بیان شده که خط به خط آن قابل توجه است ومانند دستوری جاودانی قابل اجرا
اولین نکته ای که می شود بدان اشاره کرد (باتوجه به موضوع مورد نظر که همان بحث روحانیت است ) این مطلب است که نقش روحانیت درطول تاریخ اسلام به جهت پاسداری ازمبانی دینی وتربیت دینی اقشارجامعه وهمچنین رساندن پیام اسلام ناب محمدی ازنسلی به نسل دیگر،نقشی اساسی وانکارناپذیراست .
البته دراین پیام برای چنین حوزه ای با این خصوصیات که گفته شد شروطی را هم مطرح می کنند که حوزه های علمیه اگرمی خواهند چراغ راه مردم باشند وهدایتگرنسلها، باید به وسایل این هدایت مجهز باشند وبهتربگویم فرزند زمان خویشتن باشند باپشتوانه ای از علم وعمل علمی که وامدارسنت است ودانسته هایی که به کار روز می آید وکارآمد است دراین پیام نکته ای که بسیارجلوه می کند پایبندی به اصول همراه با تجهیز به دانش روز است .
درادامه پیام نکته دیگری هم قابل توجه است وآن اینکه حوزویان محترم اگر باتمدن مخالفتی داشته اند به خاطرترس ازنفوذ بیگانه بوده است ولی می بینیم که اکنون ماجرا فرق کرده است ونباید به اسم محافظت ازدین به تحجرمبتلا شد همان دغدغه ای که امام (ره) هم درپیام خود به آن اشاره می کنند وازآن به عنوان خطرنام می برند حوزه هایی که تا همین چند سال پیش نسبتا دچا رهمین درد بودند طلبه حق نداشت به ورزشهایی مثل کاراته بپردازد نباید شبانه به دبیرستان برود ووو.
درحالی که میبنیم نظرامام اینست که طلبه باید سیاسی باشد، کاردان وزیرک باشد، حوزه ای که فلسفه را کفربداند وزبان خارجی را خروج ازدین، صلاحیت روشنگری نداردف چون کبریتی که لازمه روشن کردن چراغ است را ندارد واین درد را این طورمطرح می کنند که ظرف آبی را که کودک امام (حاج آقا مصطفی ) ازآن آب می خورند را به خاطرفلسفه گفتن پدرآب می کشند چرا که معتقدند فلسفه یعنی کفر.
ایشان درفرازدیگری می فرمایند : عده ای متحجربراین گمانند که تشکیل حکومت قبل ازظهورامام زمان(عج) باطل است . ایشان می گویند تشکیل حکومت امکان پذیراست ولی نمی گویند اگرتشکیل حکومت دادیم به این معنا است که دولت ما همان حکومت حضرت مهدی است ونکته همینجا است .
برای همین هم هست که درادامه پیام اضافه می کنند که من برای خودم ذره ای مصونیت وحق وامتیازقائل نیستم ووقتی امام امت چینن می گوید تکلیف پیروان او روشن است .
نکته بعدی حفظ وحدت بین طلاب علوم دینی وحوزه های علمیه است یعنی طلبه طلبه است و فرقی نمی کند سلیقه اش درسیاست چیست. مهم این است که همه پیرو یک مکتب علمی هستند. اگر طلبه ها گرفتارسیاست زدگی ونه سیاست مداری شدند وهرگروه دنبال یک سیاست را گرفتند وبه خاطرهمین اختلاف سلیقه درسیاست به هم چنگ ودندان نشان دادند قطعا ازخط امام خارج شده وبه کج راهه رفته اند که امام می فرمایند: امروزهیچ دلیل عقلی وشرعی وجود ندارد که اختلاف سلیقه وبرداشتها وحتی ضعف مدیریتها دلیل به هم خوردن الفت و وحدت طلاب وعلمای متعهد گردد.
چرا چون دراول پیام گفته شد که حوزه باید چراغ راه باشد واگردربالا دست آب گل آلود شد واختلافات باعث شد حوزه درنظر مردم مشوش جلوه کند عایدش چیزی نیست جز اسلام گریزی نسل ها وخواهد شد آنچه نباید بشود.
نکته دیگراین قسمت ازپیام امام است که هوشیاری طلاب ازلوازم ضروری حفظ نظام است ومباد که روحانی نماها ومقدس مآب ها با القائات خود باعث روی کارآمدن انقلابی نما ها شوند.
نکته آخروبسیارمهم این پیام این است که اگرطلبه ای منصب امامت جمعه وارشاد مردم یا قضاوت درامورمسلمین را خالی ببیند وقدرت اداره هم دراو باشد وفقط به بهانه درس وبحث مسئولیت نپذیرد ویا دلش را فقط به هوای اجتهاد ودرس خوش کند درپیشگاه خداوند بزرگ مؤاخذ خواهد بود وهرگزعذراوموجه نیست .ودراین فرازهم دونکته نهفته است اولا باید توان مدیریتی وخدمت وجود داشته باشد نه اینکه طلبه مدرکی بگیرد وافق دیدش نشستن پشت میز باشد وحوزه را پلی برای رسید ن به این امکانات بداند که برعکس باید هدفش هدفی خدایی باشد وخدمت صادقانه را سرلوحه کارخود کند ودیگراینکه اگرکسی توانش را داشت وجایش را به دیگری داد خطا کرده است.