روز گذشته اختتامیه جشنواره آئینه و آفتاب در تالار سوره حوزه هنری برگزار شد. به این بهانه با ناصر عنصری عضو هیأت داوران این جشنواره گفتگویی را انجام داده ایم و در رابطه با شرایط لازم برای رشد و گسترش سینمای انقلاب اسلامی و پرداختن به موضوعاتی در سینما که با تفکرات و اندیشه های امام خمینی قرابت بیشتری داشته باشد گفتگو کردیم. عنصری بیش از سی سال در عرصه مدیریت فرهنگ و هنر فعالیت کرده است و تهیه کنندگی آثار برجسته ای نظیر یک تکه نان به کارگردانی کمال تبریزی و اقلیما به کارگردانی محمد مهدی عسگرپور را بر عهده داشته است.
از دیدگاه شما به عنوان یک مدیر فرهنگی ضرورت پرداختن به شخصیت امام و انقلاب اسلامی در چیست؟موضوعی که انسان میخواهد به آن بپردازد یا به آن فکر کند باید از یک ویژگی خاصی برخوردار باشد اگر مساله ساده و پیش پا افتادهای باشد انسان یا سراغش نمیرود و یا به سادگی از کنار آن میگذرد. شخصیت امام و اتفاقی که در این سرزمین به اعتبار و شخصیت ایشان افتاد یعنی انقلاب اسلامی از آن مواردی است که نیاز به کار و بحث و نقادی دارد و ما متاسفانه در رابطه با این دو پدیده یعنی خود شخص امام و بحث انقلاب اسلامی خیلی کم حرف زدهایم و کار و تحقیق کردهایم و به نسبت اهمیتی که این دو موضوع دارند وظیفهمان را انجام ندادهایم.
بیشترین مسالهای که در این دو موضوع کار شده جنبه های سیاسیشان بوده، آیا جنبههای دیگری ندارند که به آن پرداخته شود؟
قطعا وجود دارد، منتها چون بحث وجه سیاسی قضیه غالب بر وجوه دیگر است بیشتر مورد توجه قرار میگیرد و حقیقتا هم وجه سیاسی بخش بسیار مهمی است. ما متاسفانه در هیچکدام از این مباحث وارد نشدهایم، نه در بحث سیاسی و نه بحثهای دیگر. من شخصا فکر میکنم که بخش سیاسی قضیه از وجوه دیگرش پراهمیتتر است و می بایست وقت و انرژی بیشتری صرف تحقیق و بررسی و نقادی این مساله بشود.
منظور من از نقادی، یک نگاه تحقیقی علمی است نه یک نگاه انتقادی سیاسی، یک بررسی کاملا علمی بدون جانبداری و باز تاکید میکنم که ما حتی روی بحث سیاسی آن هم کار نکردهایم. بحث سیاسی به معنای آن نیست که بیاییم تاریخ بگوییم که امام در کودکی آدم شجاعی بوده و در زمان خودش جزو معدود کسانی بوده که مبارزه میکرده و سرانجام انقلاب را رهبری کرد و به پیروزی رساند، بلکه به معنای تفکری است که امام بهعنوان یک فقیه برای تشکیل حکومت اسلامی داشته و اینکه ایشان قبل از انقلاب و پیروزی آن، در جوانی چه افکار، آرا و عقایدی داشتهاند و این افکار چگونه شکل گرفته و تبیین و سپس در انقلاب عملیاتی شده است و تامل در ابداعات و تحولاتی که امام بعد از انقلاب در افکار خودش به لحاظ آنچه که تدوین کرده بودند داشتند و در محل مواجه شده با یکسری مسائلی که آنها را جایگزین کرده است.
موارد بسیار زیادی وجود دارد که باید روی آنها کار شود و تا به حال انجام نشده است. چهبسا خیلی از مشکلاتی که ما امروز داریم به همین دلیل است که روی آن نگاه کار نشده است. امام کار بسیاربسیار بزرگی در تاریخ این مملکت کرد و آن تبدیل یک سیستم حکومتی شاهنشاهی به یک حکومت جمهوری است و ما این را نباید نادیده بگیریم و کم چیزی فرض کنیم. مسالهای که خیلی کم به آن پرداخته شده است خود اینها جای بررسی، تحقیق و مطالعه عالمانه و علمی دارد که اگر روی این مسائل مطالعه و بحث و تحقیق و نقادی میشد خیلی از مسائلی که ما امروز داریم روشنتر از آن چیزی بود که ما الان گرفتارش هستیم.
انگیزهای وجود نداشته یا مانعی بوده که این اتفاق نیفتاده است؟
اولاً اینکه سخت گرفتار مسائل دیگر شدیم؛ گرفتاریهایی از جنس جنگ که هر حکومت تازه تشکیل یافتهای میتواند داشته باشد و از طرف دیگر عامل مهمی مانع تحقق این مساله شد و آن اینکه هر وقت بحث تحقیق و بررسی افکار و آرای امام پیش میآمد و مخصوصاً این بحث نقادی که میگویم و برخورد علمی با قضیه به جهت آن فضایی که خودمان ایجاد کرده بودیم مانع از این میشد که به سراغ برخورد علمی با آرا و عقاید امام برویم. در صورتی که من معتقدم اگر قرار است یک شخصیتی مثل امام در تاریخ زنده بماند حتما باید این شخصیت را ببریم در سیستم دانشگاهیمان و به محققان و دانشجویان و اساتید اجازه بدهیم که این شخصیت را از همه جوانب نگاه کنند و در این صورت است که این شخصیت زنده میماند.
با تفکیک نگاه هنری از نگاه تحقیقی، از منظر سینما و فیلمسازی چگونه میشود به این موضوع نگاه کرد؟
سینما تافته جدا بافته از دیگر بخشهای جامعه نیست. سینما یک بخشی از جامعه است و قطعاً متاثر از اتفاقات و اوج و حضیضهایی است که در جامعه ایجاد میشود و این بستر اگر به وجود بیاید سینما هم میتواند منتفع بشود. سینما خودش فینفسه نمیتواند وارد این مقولهای که عرض کردم بشود چون آن مساله آشنایی، دانش و اشراف و احاطه بر شخصیت و افکار و آرا و امام میخواهد و این را باید اندیشمندان با هم بنشینند و بحث کنند و سینماگران هم وقتی که این اتفاق افتاد از این قضیه منتفع شوند. وقتی در یک فضای باز و راحت یک شخصیت مورد بررسی قرار میگیرد آنقدر ابعاد وجودی او باز میشود و به صحنه میآید که سینماگران هم میتوانند از بین آنچه در این بحث و گفتوگوها و نقادیها بیان میشود برای کارهای هنریشان استفاده کنند من تصوری ندارم که در یک شرایطی که هیچکس اجازه ندارد به حریم شخصیتی مثل امام به لحاظ بررسی نوع تفکر و آرای ایشان نزدیک شود سینماگری بتواند کاری انجام دهد چون این شرایط علمی حداقلی میخواهد که همه دارا نیستند و سینماگر باید از یک جریان دیگری که به وجود آمده استفاده کند.
الان اگر ما بخواهیم کاری کنیم میشود همین چیزهایی که تا حالا داشتهایم. یک مقداری در مورد مهربانی امام و مقداری راجع به مسائل سطحی و روزمره که امام به خانواده اش چایی می داد یا با بچه ها مهربان بود و از این دست مسائل، ولی در آن شرایطی که گفتم میتوانستیم وارد آرا و افکار امام شویم و نگاه امام برای تغییر حکومت و نگاه امام در مورد نوع حکومتی که آورد و اینکه این حکومت چه ویژگیهایی داشت و کجاهای این حکومت میتوانست ترمیم شود و اشکالاتش چه بود. اینها نکاتیاند که به نظر به شدت سیاسی است ولی از درون همینها میشود برای فیلمسازی انگیزههایی پیدا کرد و وارد عرصه فیلمسازی شد یا اصلا خود نگاه توحیدی که امام داشت را میشود وارد بحث شد و عمیق تر در موردش کار کرد. این نقادی که میگویم صرفاً منظورم انتقاد نیست بحث نقادی به معنی این است که ما عمیق وارد قضیه شویم ولی شرطش این است که خودمان را سانسور نکنیم و دیگران ما را سانسور نکنند و به ما اجازه دهند که در یک فضای کاملا علمی این شخصیت را همهجانبه بشناسیم. یعنی نورافکنهای زیادی را بتابانیم چون امام یک شخصیت ساده نیست یک شخصیت ساده را میتوان با یک چراغقوه ابعاد وجودیاش را شناخت ولی شخصیت امام، شخصیتی است که باید نورافکنهای زیادی را تاباند تا آن سایه روشنهای زیادی که در آن وجود دارد را روشن کند تا ما بتوانیم امام را ببینیم.
به نظر من بعد از 30 سال ما خیلی امام را نمیشناسیم همین جمله امام در وصیتنامهاش که «من با دلی آرام و قلبی مطمئن » خب وقتی ایشان از دنیا میرفتند مملکت ما در شرایط بحرانی بود. چگونه؟ ما هنوز این جمله امام را نفهمیدهایم و آن را هیچ تجزیه و تحلیلی نکردهایم. از همین جمله میتوانیم به شخصیتی رسید که چه ابعاد گستردهای به لحاظ عرفانی و ارتباط با خدا داشته و در همین ماجرا خیلی چیزها سیاسی هم برای ما روشن میشود.
نظر شما در رابطه با نقشی که سینما در مورد شناساندن شخصیت امام ایفا کرده است چیست؟
خیلیخیلی ضعیف! ما اصلا نتوانستهایم حق مطلب را ادا کنیم و همانطور که عرض کردم یکی از مسائل عمدهاش هم همین مساله است که در وهله اول خودمان و بعد شرایط اجتماعی به ما اجازه نداده که این شخصیت را همهجانبه نگاه کنیم و راجع به آن حرف بزنیم و این حرفها را در کنار همدیگر بچینیم و این شخصیت را تبیین و تدوین کنیم. ما با امام پز دادهایم و ایشان را وسیله تبلیغمان قرار دادهایم و اینها چیزهای بسیار سطحی است. به همین دلیل هم هست وقتی چیزی را زیاد استفاده میکنید مردم دیگر خیلی توجهی نشان نمیدهند و پس میزنند.
آیا نمی شود سینمای معناگرا را به عنوان انتقال بخشی از نگاه امام به سینما از مولودات انقلاب اسلامی دانست؟
بله، اما در مورد ارتباطش با امام میخواهم بگویم که ما هر وقت آمدهایم در مورد امام فیلم بسازیم چه در این موسسه چه در جاهای دیگر خود امام را هدف قرار دادهایم گفتیم امام یک جوری در سناریوی ما باشد. در نتیجه میرویم سراغ اینکه در نوفل لوشاتو چه اتفاقی افتاد، در جماران چه اتفاقی افتاد، از فلان ده فلان کس میخواست نامهای به امام بنویسد، ولی یک موقعی میبینیم که باید با افکار امام کار داشته باشیم. آن عدهای که سینما را مدیریت کردند از اول انقلاب بچههایی بودند که تحت تاثیر آن عمق افکار امام بودند و از آن وجه امام استفاده کردند و بحث هم همین است که امام نگاهی به عالم دارد که ما اگر آن نگاه را بشناسیم میتوانیم آن نگاه را در فیلمهایمان جاری کنیم و آن نگاه، نگاه قشنگی است که یک مقداریاش توسط بچههایی که بهطور خودجوش و نه بهصورت تبیین شده صورت گرفته، این ها استنباطهایی است که از ماجرا داشتند و آن استنباط این بود که ما باید سینما را به سمت مفاهیم الهی ببریم. امام قصدش از این انقلاب چه بود؟ اینکه یک جریان الهی در مملکت جاری شود و تفاوتهای آشکاری با جریانهای کفر و الحاد و بیدینی داشته باشد. خب! یک نگاه خشک میتواند این باشد که امام یک انقلاب کرده است، انقلاب اسلامی که در جامعه یک سری ظواهر داشته باشد و خیلی از فیلمهای ما در این ظواهر گیر کردهاند. آن سینمایی موفق بوده که از این ظواهر بیرون آمده است. امام آدمها را تغییر داد. چگونه؟ آدمهایی که قبل انقلاب گونهای دیگر میاندیشیدند و بعد از انقلاب جانشان را برای یکدیگر میدادند و برای مملکت و مرامشان جانفشانی میکردند. این آدمها لزوماً همگی نمازشبخوان نبودند و همه پاک و پاکیزه و مطهر نبودند. در میانشان آدمهایی متفاوتی هم بودند ولی همه آنها عوض شدند یا لااقل خیلیهایشان عوض شدند. این تغییر را وقتی نگاه میکنید میبینید که متاثر از آن شخصیت است و ما باید برویم سراغ اینگونه قضایا تا بتوانیم امام را همیشه بهصورت یک الگو داشته باشیم وگرنه راجع به خود امام کار کردن چقدر میتواند برای ما سوژه بدهد.
چیزی که در این جشنواره مشکل داریم این است شما تا کی میخواهید به فیلمسازان بگویید که در مورد شخص امام فیلم بسازید که امام حضور داشته باشد؟ بالاخره یک جایی تمام میشود. چون از زندگی امام ما فقط بهصورت مکتوب سابقهای از ایشان داریم نه فیلم و نه تصویر و حتی در زمان حیات امام ما که در تلویزیون بودیم هر کاری کردیم و تلاش کردیم که از زندگی خصوصی امام فیلم تهیه کنیم اجازه ندادند، پس میبینید که ما به لحاظ فیزیکی هیچ چیزی نداریم. موضوع قرار دادن امام هم موضوع محدودی است. بچهها تا حدی میتوانند سوژههایی پیدا کنند و بیاورند در مورد آن کار کنند و حضور شخص خود امام و چند تا ایده که در حقیقت بعد از مدتی آنها هم کلیشه میشود. پس ما ناچاریم که برویم روی شخصیت امام و ابعاد مختلف آن کار کنیم امام سه وجه کاملا اساسی داشت سه شخصیت کاملاً برجسته در وجود این مرد بود؛ وجه سیاسی و فقهی و وجه عرفانی. پس سه بحث عرفانی و فقهی و سیاسی داریم در هیچکدام از این زمینهها ما کار نکردیم. امام به لحاظ فقهی حرکت بسیار بزرگی کردند. همین بحث زمان و مکانی که در فقه مطرح کردند و بحث احکام ثانویه و بحث حکومت از نگاه فقهی و بحث عرفانی ایشان این است که اگر این اتفاقی که گفتم بیفتد در مملکت در مورد این شخصیت و بهصورت کاملاً آزاد و بدون سانسور مورد بحث و بررسی و نقادی قرار گیرد این برای خیلی از جاها میتواند خوراک باشد. برای جامعهشناسی، سیاست، خودسازی اخلاقی و البته برای فیلمسازی میتواند سوژه باشد. بحث نگاه امام از لحاظ فقهی که آیا امام اخباری بود یا اصولی؟ اینها خودش قضیه را باز میکند و این شخصیت را شفاف میکند. ما هنوز به این شفافیتی که امام باید در جامعه ما بهعنوان رهبری که یک انقلاب بزرگی را هدایت کرد و همه یکصدا میگفتند امام جایگاهش این نیست که الان مهجور بیفتد و فقط در یک موسسه و در یک جشنوارهای بگویند که فیلم بسازید و فقط هم در مورد خود امام فیلم بسازید و به ابعاد دیگر به هیچ چیز کار نداشته باشید. اتفاقا هم باید کار داشت اتفاقا هم باید به امام نزدیک شد و وارد شد در همه ابعاد وجودی امام و تا جایی که عقل و دانش انسان اجازه میدهد باید رفت و این وجود را از همه لحاظ شفاف و روشن کرد که همه بتوانند از آن استفاده کنند.
جشنواره آیینه و آفتاب چه نقشی می تواند داشته باشد ؟
من اصولاً با پارهپاره شدن جشنوارهها به شدت مخالفم و اینکه یک جشنواره اختصاص پیدا کند به آرا و افکار و نظریات و خود امام، من خیلی نمیپسندم. اینجور موضوعات باید در قالب جشنوارههای بزرگ که در مملکت اتفاق میافتد مطرح شود. من در مورد امام یک نوع جشنواره را میپسندم و آن این است که اگر این موسسه روزی تبدیل به بنیاد آثار و افکار امام خمینی بشود که کارش این باشد که همه کسانی را که در مورد امام از هر قشری در همه جای دنیا مطلبی، حرفی دارند چه مخالف و چه موافق، جمعآوری کند، البته با آن فضایی که ذکر کردم که اگر روشنگری در آن زمینه آثاری که میآیند کمتر درونشان نگاه تند و تیز سیاسی خواهد بود نگاهها بیشتر علمی خواهد شد و میرود به سمتی که در مورد نوع نگاه امام بحث شود نه شخصیت خود امام. در نتیجه ما میتوانیم آن موقع جشنوارهای را برگزار کنیم بهصورت آیینه و آفتاب که جشنواره بنیاد است و یک جایزه بزرگی به اسم جایزه بنیاد امام خمینی درحد مثلا جایزه نوبل بدهیم یعنی باید آنقدر بزرگ باشد. اگر بخواهد آنقدر بزرگ باشد، باید محتوایش هم آنقدر بزرگ باشد. در نتیجه میتوان در همه رشتهها بر معنای نگاه الهی که امام داشت که بحث انسانیت، حقوق بشر، اخلاق، مسائل روابط درست انسانی میتواند موضوع قرار بگیرد و در رشته فیلم و ادبیات و رشتههای دیگر که معمولا برایش جشنواره برگزار می کنند. جشنواره کاملی از همه اینها ایجاد شود و به یک کار شاخص از هر رشته جایزه اعطا شود. یک رمان از دنیا انتخاب شود و نگاه امام خمینی میتواند بستر قضیه باشد، نگاه امام الهی است بحث به وجود آوردن نگاه توحیدی و الهی است. هر اثری که واجد این نگاه باشد میتواند در این جشنواره شرکت کند. ممکن است کسی فیلمی ساخته باشد یا رمانی نوشته باشد مثلاً در مورد یک یتیم که یک مقوله قرآنی است که بسیار هم تاکید شده است اینها از محدوده فکر و مشی امام خارج نبوده است. امام برای همینها انقلاب کرده است. این چیزهای ریزریز را کنار گذاشتهایم و شخص امام را در مورد چیزهای به ظاهر درشت که جنبه تبلیغاتی دارد استفاده میکنیم. باید در مفاهیم کلی برویم که امام دنبال چه بود و اینها را پیدا کنیم و اگر پیدا کنیم آنقدر در آن سوژه هست که میتوان فیلم ساخت و رمان نوشت و شعر گفت. جشنوارهای با این ویژگی را من میپسندم.
من حدود دو سال مدیر تولید عروجفیلم بودم. زمانی که من در موسسه بودم کاری که کردم اتفاقا همین مساله بود. من با سینما جوان که به لحاظ سیستماتیک عهدهدار همین مساله است صحبت کردم که شما در بین موضوعاتی که هر سال برای هنرجویان و اعضای خود اعلام میکنید تا روی آنها تمرکز داشته باشند یک سال موضوع امام خمینی را هم قرار دهید و در قبال آن ما هم کمکی به بودجه انجمن سینمای جوان انجام میدهیم. نتیجه این دعوت ساخت 11 فیلم بود که هنوز هم بعضی اوقات شبکههای سیما در مناسبتها همان فیلمها را پخش میکنند. تعداد این فیلمها مهم نیست. بلکه نکته مهم این است که این 11 فیلم بهصورت کاملا غیرسفارشی و خودجوش و از درون انگیزههای افراد ساخته شده است. مقوله سینما و هنر بهطور عام مقوله بسیار پیچیدهای است، وقتی شما سفارش یک اثر هنری را میدهید نحوه برخورد با آن به یک گونه است و محصول نهایی قابلقبول نیست و تصنعی میشود؛ اما وقتی در یک جشنواره فرد با انتخاب خودش به موضوعی میپردازد در حالی که میتواند موضوعات دیگری را انتخاب کند با شوق و علاقه به موضوع میپردازد و تمام وجودش جستوجو و خلاقیت میشود؛ در نتیجه یک اثری خلق میشود که قابل تامل است؛ ممکن است ضعیف باشد اما قطعا قابل تامل است.
ارزیابی کلیتان از آثاری که دیدهاید چه بود؟
به نسبت سالهای ابتدایی جشنواره آیینه و آفتاب آثار بهتر شدهاند اما همچنان این جشنواره باید تلاش کند تا بتواند به یک جشنواره اثرگذار و مهم تبدیل شود و فیلمسازان و جوانان ما بتوانند با امام ارتباط عاطفی و احساسی برقرار کنند و امام را شفافتر و روشنتر از آنچه که تاکنون بوده ببینند و اجازه داشته باشند که در مورد امام آزادانه فعالیت کنند و نظر بدهند اگر چنین بستری فراهم شود به نظر من در آینده جشنواره خوبی بشود. در بین آثار رسیده آثار خوبی هم بود اما ایدهآل و چشمگیر نیست در حالی که انتظار میرود که در هر جشنواره دو سه کار ایدهآل وجود داشته باشد.
کپی شد