عکاس پیشکسوت دفاع مقدس که در حج خونین سال 66 حضور داشته این حادثه را به صحنه کربلا تشبیه می کند و ضمن بیان روایت خود از این حج خونین بر این امر تأکید دارد که باید جنایات آل سعود بیان شود تا مردم ببینند که آنها سال های سال است که دارند این جنایات را انجام می دهند.
علی فریدونی، عکاس پیشکسوت دفاع مقدس، در گفت و گو با خبرنگار پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران، روایت خود از حج خونین سال 66 را بیان کرد و گفت:
من سال 66 به عنوان عکاس تشویقی جنگ به حج اعزام شدم. قرار بود 5 سال دیگر نوبت من شود. اما استاد صمدیان گفتند امسال باید شما بروید. عکاسان به من می گویند تو خیلی عکاس خوش شانسی بودی و هر جایی می رفتی یک اتفاقی می افتاد. اشکال ندارد این اتفاق می افتاد؛ تنها علی فریدونی پشت ویزور نبوده و دهها علی فریدونی آنجا بوده است. آنها معرکه را ترک کردند. حج خونین واقعا وحشتناک بود. یعنی اصلا غیر قابل توصیف بود. من سه مرتبه صحنه کربلا را با چشم خودم دیدم؛ یکی از آنها مکه بود. وقتی نماینده امام یعنی آقای کروبی داشت سخنرانی می کرد راهپیمایی شروع شد و سعودی ها، عراقی ها، قطری ها همه جمع شده بودند یعنی برنامه ریزی کرده بودند که از ما یک زهر چشم بگیرند. جلوی صف خانواده شهدا، جانبازان، ویلچری ها، پیرمردها و پیرزن ها بودند و جلو را بستند و بچه ها احساساتی شده شروع به درگیر شدن و ادامه راهپیمایی کردند.
وقتی که خبر به بعثه رسید من از طبقه نهم عکاسی کردم جماعت بالای میلیون نفر در کادر من دیده می شود. من به سرعت خودم را به پایین می رسانم. غیر از من 10 یا یازده عکاس از وزارت ارشاد، بعثه، سپاه و مطبوعات کیهان، اطلاعات و جمهوری بودند و فریدونی دقیقا مثل دوران عملیات هایی که در جبهه بود به خط مقدم می رود. در مسیری که می رود عین جبهه اتفاقاتی که برای او می افتد را عکاسی و همچنین مجروح ها را ثبت می کند و به میدان اصلی درگیری ها می رود و سنگرهایی که در جبهه تجربه کرده و پشت درخت ها، مغازه ها و جاهای دیگری پیدا می کند و کمین کرده تا بتواند عکاسی کند. بعد از آن دوباره جرأت پیدا می کند و به دل جماعت می رود و به خط مقدم می رسد. یعنی جایی که جماعت میلیونی و کشتار بود و گارد عربستان سعودی که می کشتند و گلوله مستقیم به لیدرها می زدند.
ما آنجا بیش از 500 شهید و بیش از 700 مجروح دادیم. من دوربینم را روی بی نهایت (واید 28) می گذارم. من را شناسایی کرده بودند و خیلی هم می ترسیدم، (نه به خاطر خودم، به خاطر عکس هایی که گرفته بودم) دیدم اینها دارند می کشند و می آیند و 500 نفر جلوی من هستند. چون هیکل من از بقیه کوچکتر بود دوربینم را روی بی نهایت گذاشتم و روی سرم گرفتم. آنجا از تجربه ای که کسب کرده بودم استفاده کردم. تجربه ای که آموختم به من کمک می کند و من شروع می کنم بدون نگاه کردن به ویزور حداقل 7 فریم ثبت می کنم. آخرین فریم یک عکس غیر قابل باور است. غیر قابل باور عکاسی است. به این یک عکاس خوش شانس می گویند؛ که هرکسی در آن جمعیت که من 10 متر مثل موج دریا در جماعت این طرف و آن طرف می رفتم و عکاسی می کردم، آن فریمی که تمام جماعت از وحشت کشته شدن فرار می کنند و زیر دست و پا می افتند و شهید می شوند و آدم های تنومند سعی می کنند از معرکه فرار کنند. در کادر مستطیل من یک نفر سمت راست و یک نفر سمت چپ روی سرها دارند فرار می کنند. عکاس در ویزور نگاه نکرده و این عکس را انداخته و خدا خیلی دوستش داشته که این صحنه ثبت می شود.
من را به بعثه آورند و تازه آنجا یک نفس راحت کشیدم که علی رغم اینکه مجروح هم شده بودم توانستم صحیح و سالم به بعثه رسیدم. بعد بچه های بعثه گفتند تعداد زیادی از شهدا را آوردند و به زیر زمین رفتم و تا جایی که کادرم اجازه می داد حدود 3 فریم عکاسی کردم. همچنین به بیمارستان ها رفتم و عکاسی کردم.
این عکس ها ماندگار تاریخ شد. من سال 89 می خواستم 4 فریم از اینها را در نمایشگاه خانه هنرمندان به نمایش بگذارم وزارت ارشاد اجازه این کار را نداد؛ گفت رابطه ما با عربستان تیره می شود. همچنان آن عکس ها هیچ جایی منتشر نشده است. متأسفانه سالی که گذشت انتظار داشتم که این اتفاق افتاده و امسال هم که خدا را صد هزار مرتبه شکر اجازه ندادند این آقایان به حج بروند، از آن عکس ها برای نمایشگاه استفاده نکردند که مردم ببینند اینها سال های سال است دارند این جنایات را انجام می دهند.
یک سری ها به خاطر منافع شخصی است. این پولی که آنجا می برند و وهابی ها اسلحه می کنند و روی سر مسلمانان می ریزند جای دیگر هزینه کنند. در آن صورت حجشان خیلی مقبولتر است. برای اینکه من دو بار یک بار سال 66 و یک بار هم سال 77 رفتم و این تجربه را کردم که میلیون ها دلار در عربستان هزینه می شود که من حاجی شوم! ولله شما خانواده ای را نجات دهید حجتان مقبولتر از این است. علی رغم اینکه خیلی مسائل است که شاید عقل ما به آنجا اجازه ندهد.