ردپای پولهای کثیف در حراج تهران!
قوه قضائیه به دنبال سرنخهایی درباره متهمان اقتصادی است و کافیست خریداران آثار عرضه شده در حراج تهران را جستجو کند تا مردم متوجه شوندچه کسانی برای یک تابلوی مفهوم زده یک میلیارد تومان هزینه میکنند.
به گزارش جی پلاس، حراج تهران آنطور که وب سایت این حراجی گزارش میدهد ابتکاری است فرهنگی-اقتصادی در پاسخ به استقبال فزاینده از آفرینشهای هنری و یک فرصت منحصر به فرد برای دستیابی به شاخصترین آثار هنر مدرن و معاصر ایران در شرایطی مطلوب و مطمئن. برگزارکنندگان این رویداد که در این متن حراجگزار نامیده میشوند، مصمم به بهرهگیری از بهترین تجربیات و تسهیلات در گردآوری و ارائه شایسته آثار هنری فاخر برای مشتاقان فرهیخته آن هستند.
آخرین برگزاری این حراج که هشتمین دوره برگزاری این رویداد بازرگانی - هنری بود ۲۲ دی ماه ۱۳۹۶ در حالی برگزار شد که مجموع فروش این رویداد به چهارده میلیاردو پانصد و بیست میلیون تومان رسید. در حالی که ایسنا در گزارش میدانی منتشر شده، مبلغ ۱۴ میلیارد و ۹۵۲ میلیون را از فروش این حراجی اعلام کرد و تقریبا مغایرت مبالغ اعلام شده از سوی سایت حراج تهران با مبلغ درج شده از سوی خبرگزاریهای به حواشی این حراجی همچنان دامن میزند.
اگر ارقام گزارش شده توسط وب سایت این حراجی را جمع بزنیم درخواهیم یافت ۷۶۱ اثر هنری به ارزش رقمی معادل ۱۰۰ میلیارد تومان در این حراجی به فروش رفته است. این حراجی در ششمین برنامه خود توانست ٣٥ نقاشی و مجسمه را بالاتر از صد میلیون تومان به فروش رساند که برای بسیاری از این آثار هنرمندان حاضر در این حراجی یک رکورد محسوب میشود. گرانترین اثر این دوره به فرهاد مشیری هنرمند ٥٣ساله تعلق گرفت، اثر او با نام «شمارههای سیاه روی سفید» که سال ١٣٨١ خلق شده ٨٥٠ میلیون تومان چکش خورد.
اما با یک حساب سرانگشتی در سه دوره حراج تهران طی سالهای ۱۳۹۵ و ۱۳۹۶ گردش مالی این حراجی تقریبا ۶۰ میلیارد تومان است، رقمی معادل نیمی از گردش مالی سینمای ایران.
حواشی حراجی تهران
البته این حراجی حواشی خاص خودش را داشته است. در سال ۱۳۹۴ خبری منتشر شد مبنی بر اینکه تابلویی از سهراب سپهری به قیمت یک میلیارد و ۷۰۰ میلیون تومان و نقاشی دیگری از کمال الملک ۲۰۰ میلیون تومان فروخته شده است. «مجید مولا نوروزی» مدیر کل وقت دفتر هنرهای تجسمی وزارت ارشاد در پاسخ به این اتفاق اعلام کرد "علت اینکه اثر سهراب سپهری حدود یک میلیارد و ۷۰۰ میلیون و کمالالملک ۲۰۰ میلیون تومان فروخته شد این است که هنر معاصر با کهن متفاوت است، کار سپهری هنوز هم قیمت پایینی دارد و شاید ارزشی واقعی آن حدود ۱۰ برابر این قیمت باشد. اما حاشیه قابل اعتناتر به حراج تهران مربوط به نحوه قیمتگذاری آثار است. چنانچه سال گذشته نیز برخی رسانهها انتقادها و اعتراضهایی به این رویداد اقتصادی - فرهنگی داشتند و ارقام اعلام شده در حراجی را برخی رسانهها مشکوک دانستهاند و مدعی شدهاند که خریدهای این حراجی صوری است. نکته قابل توجه این بود که اغلب خریداران از مبالغ تعیین شده کاملا راضی به نظر میرسند. اما این پرسش بارها توسط رسانههای مختلفی مطرح شده که دلیل این قیمت گذاریها چیست و کسانی که چنین مبالغی می پردازند از چه طبقه و قشری هستند که به راحتی این خریدها را انجام می دهند؟ این مسئله سبب میشود که نمونه قابل اعتنای فروخته شده در آخرین حراجی تهران در ۲۲ دیماه را بررسی کنیم.
اثری هنری به قیمت یک میلیارد تومان
حراج تابلوی سهراب سپهری با قیمت یک میلیارد و هفتصد میلیون تومان در چنین حراجی کاملا طبیعی است اما تابلوی «گنبد سفید III » اثر کامران یوسف زاده که از طرف گالری گاگوسیان نیویورک به حراجی تهران منتقل شده است آیا یک میلیارد تومان ارزش دارد؟
«صادق تبریزی» نقاش پیشکسوت، پس از برگزاری دومین حراجی تهران در اظهار نظری گفت:" ۹۰ درصد آثار عرضه شده در حراجی تهران اثر هنری نیستند و قیمتهایی برای آنها تعیین میشود که در حد آنها نیست. امسال هم البته این حرف مطرح است که در میان آثار ارائه شده، آثار تقلبی وجود دارد.
اثری بدون عنوان به ارزش ۷۰ میلیون تومان
منوچهر لطفی رئیس انجمن مجموعهداران ایران با برشمردنِ ضعفهای این حراج گفت: نخستین ضعفی که برای این حراج میتوان برشمرد عدم شفافیت در برگزاری حراج تهران است. هیچ مکانیزمی در این حراج نیست تا آنچه در این حراج میگذرد را به روشنی و وضوح به اطلاع عموم برساند.
وی ادامه داد: نکته دیگر این است که تیم کارشناسیِ این حراج معلوم نیست و معرفی نمیشوند. به قطع یک حراج نباید به چند کارشناس محفلی اکتفا کند. این در حالی است که در مبحثِ بازار آثار هنری کارشناسانِ بسیاری داریم اما حراج تهران کارشناسان محدود و مجهولی را به کار میگیرد و به طور حتم وقتی انحصار باشد طرح شبهات کاملا بدیهی است.
لطفی در ادامه یادآور میشود: نتیجه این انحصار، قیمتهای بالای آثار هنری در حراج تهران است. ما میخواهیم از برگزار کنندگان حراج تهران بپرسیم که آیا حراج تهران یک ماه دیگر حاضر است همین آثار فروخته شده را با همین قیمتِ فروخته شده پس بگیرد. گاهی دیده شده که آثار فروخته شده چند ماه پس از فروخته شدن با قیمتهای پایینتر دست به دست میشود. ما معتقدیم قیمت پایهی آثار در حراج تهران بسیار بالاست.
وی تاکید میکند: یکی از نقاط ضعفِ حراج تهران مشخص نبودن کارشناسان و نحوهی کارشناسی است که به خوبی روشن نیست. نحوه قیمتگذاری فوقالعاده بالا نشان دهنده اختلافی فاحش بین قیمتهای کارشناسی شده آثار هنری و قیمتهای بازار واقعی آثار در ایران است.
رئیس انجمن مجموعهداران گفت: سومین نقیصهای که انجمن مجموعهداران مشاهده کرده ابهام در خریداران است. البته ما میدانیم که در حراجها خریدار میتواند معرفی نشود. اما چقدر خوب است که ما برای فرهنگسازی در ایران و برای ایجاد رونق در خرید و فروش آثار هنری برخی از خریداران را به مردم معرفی کنیم.
لطفی معتقد است برخی از افرادی که دستی در برگزاری حراج تهران دارند از سابقه شفافی در میان جامعه هنری برخوردار نیستند.
رئیس انجمن مجموعهداران ایران گفت: یکی از نکات دیگری که درباره این حراج میشود بیان کرد، برخوردهای محفلی در این حراج است. برخوردهایی که به سمت انحصار میرود و حاضر نیستند هیچ گروه دیگری را واردِ برگزاری این حراج کنند، در صورتی که میتوانستند از موسسهها و انجمنها کمک بگیرند تا نواقص حراج را رفع کنند.
لطفی تاکید میکند: انجمنها و موسسههایی که در این زمینه فعال هستند حتی میتوانند در زمینه شفافسازی و نظارت بر برگزاری این حراج نقش مهمی داشته باشند. اما متاسفانه در دورهی پنجم شاهد بودیم که برگزار کنندگان این حراج نه تنها هیچ بهرهای از وجود این انجمنها و موسسهها نبردند، بلکه برخی از آنان را از ورود به حراج منع کردند.
اما در طول فعالیت حراج تهران این سئوال دائما از سوی مطبوعات و کارشناسان مطرح میشود که آثار هنری و ارزش گذاری بر چه مبنایی و توسط کدام کارشناسان فرهنگی صورت میپذیرد. اگر تابلوها و آثاری فروخته شده که برخی از آنان در این گزارش مندرج شده، ارزشهای میلیونی و میلیاردی واقعی دارند؟ اگر این مسئله به صورت واقعی اثبات شود قطعا فرآیند حراج تهران توسط کارشناسان خبره قوه قضائیه و سایر نهادهای مرتبط با این رویداد باید قیمتها را ارزیابی کنند. چون به این ترتیب روند قیمتگذاری بدون پشتوانه کارشناسی زمینه تبانی برای پولشویی را فراهم میآورد و روند نظارت از سوی کارشناسان میراث فرهنگی و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، تقریبا شائبهها شایعات را به نحوی تعدیل خواهد کرد.
نکته دوم در صورت واقعی بودن قیمت تابلوهاست. با این نحوه قیمت گذاری نجومی به تدریج سرمایه گذاران داخلی برای حفظ ذخایر مالی خود در حوزههای اقتصادی مثل حراج تهران روی خواهند آورد تا سرمایه خود را با خرید آثار هنری حفظ کنند. در صورتیکههای آثار هنری عرضه شده همچنان فاقد قیمت کارشناسی است. در واقع با طرح مسئله دیگری میتوان به حیطههای دیگری ورود کرد که جنبه هنری چنین آثاری چقدر در نظر خریداران مطرح است؟ خالق این آثار اغلب افرادی هستند که در محدوده شهر تهران قابل شناسایی نیستند، اما نازلترین تابلوها و آثار تجسمی در این حراجی با قیمتهای پایه ۳۰ تا ۴۰ میلیون تومان به فروش میرسد.
برگزاری چنین مراسمی به غیر از جنبههای هنری، آیا سودی میتواند برای هنرمندان تجسمی داشته باشد؟
سمیع آذر مدیر اجرایی حراجی تهران در سال ۹۲ در مصاحبه ای گفته بود « ۱۵ درصد از عواید فروش این حراجی سهم برگزار کنندگان است ». اگر این مقدار سهم برگزار کنندگان باشد، سهم واقعی افرادی که آثار هنری آنان به فروش میرسد چه میزان است؟ این مسئله همچنان برای افکار عمومی شفاف نیست و سهم هنرمندان تجسمی مسئله قابل تاملی است.
نکته مهمتر این است که گالریداران و هنرمندان چه درصدی از این حراجی را دریافت میکنند و مسئله اصلی این است که این فرصت برای همه هنرمندان آثار تجسمی برای حضور آثارشان در حراج تهران فراهم است؟
البته گردانندگان حراج تهران و حامیانشان ادعا میکنند این حراجی سکویی برای مطرح شدن هنرمندان بینام و نشان و تبدیل آنها و آثارشان به پرفروشهای آینده این حراجی است. ابهامات در مورد خالقان آثار در حراجی تهران ابهام بزرگی است که همچنان بیپاسخ مانده و حل نشده است و البته گاه تابلوهایی که در این حراجی فروخته میشود که تعارضات فرهنگی عجیبی با فرهنگ متعارف رایج دارد.
ملانوروزی مدیرکل وقت هنرهای تجسمی در گفتگویی با باشگاه خبرنگاران جوان هم عنوان میکند: آثار شادی قدیریان و نیوشا توکلیان در این حراجی از آثار بحث برانگیزی که ملانوروزی به عرضه آثار این دو در همان گفتگو با باشگاه خبرنگاران جوان چنین توضیح میدهد" همچنین ما هرگونه مسئولیتی که نسبت به ضد انقلاب و ضد ارزش بودن این افراد در صورت وجود، مطرح باشد را میپذیریم و مسئولیت آنها بر عهدهی ما است.
اما مرور آثار فروخته شده و رقمهای جابجا شده در این حراجی میتواند نقطه روشنی را به پهنه تاریک حراج تهران میگستراند. کافیست برای شناخت موقعیت هنری و آثار عرضه شده هنری در حراج تهران برشی از فیلم هامون را دوباره بررسی کنیم.
در این فیلم همسر شبه روشنفکر حمیدهامون (خسرو شکیبایی) رنگها را به طرز بیهودهای روی تابلوها میریزد و ماحصل تلاش او و هیچ سازی شبه روشنفکرمآبانه به قیمت گزافی در نمایشگاهی توسط طبقه ثروتمند جامعه با قیمت بالایی به فروش میرسد. در واقع آنچه در حراجی تهران رخ میدهد را مهرجویی سالها قبل در فیلم هامون به تصویر کشیده است.
اما بررسی تک به تک آثار مشخص میکند که در حراج تهران بسیاری از آثار عرضه شده به هیچ عنوان ارزش هنری ندارند. به عنوان نمونه قیمت اولیه یک سطح کاشی صد قطعهای با چاپ عکسهای مختلفی از جهان پهلوان غلامرضا تختی، از ۸۰ تا ۱۲۰ میلیون تومان برآورد که توسط خسرو حسن زاده طراحی شده و در هشتمین حراجی تهران به ارزش صد و نود میلیون تومان به فروش میرسد. طبیعی است که ۱۰۰ قطعه کاشی با عکسهای متنوعی از جهان پهلوان تختی چه ارزش هنری میتواند داشته باشد و آیا افرادی در این کشور زندگی میکنند که برای چنین طرحی که صد عکس متفاوت از یک قهرمان را حاضر باشند به قیمت صد و نود میلیون تومان خریداری کنند؟
در نمونه بالا از رامیز شهوق تابلویی را میبینیم که که ترکیبی از مواد روی بوم است. این اثر طبق اطلاعات ارائه شده در نمایشگاههای آثار هنرمندان معاصر در نمایشگاه تالار قندریز و نخستین نمایشگاه هنری و بین المللی تهران (۱۳۵۳) به نمایش درآمده است. این اثر ۷۰ تا ۵۰ میلیون تومان برآورد شده و در نمایشگاه تهران به قیمت ۵۰ میلیون تومان فروخته شده است. آیا این تابلو یک عکس است. آیا یادآور شمایلی خاص است؟ چه هنری در درون تابلو تجلی یافته است که به قیمت ۵۰ میلیون تومان به فروش رفته است؟ در واقع آنچه عرضه میشود فاقد ارزش هنری است که با مراجعه به یک فراز مهم از فیلم هامون میتوان دریافت تقریبا هیچ در حراج تهران عرضه میشود.
تابلوی بدون عنوان از مجموعه «شب روز شب» از پری یوش گنجی که کمی آب مرکب را به صورت تصادفی روی بوم ریخته است در تهران ۴۶ میلیون تومان فروخته شده است.
واقعا اگر قوه قضائیه به دنبال سرنخهایی درباره متهمان اقتصادی است کافیست خریداران آثار عرضه شده در حراج تهران را جستجو کند و مردم متوجه شوند در کشور ایران و در شهر تهران چه کسی توانایی این را دارد که برای یک تابلوی مفهومزده ضد هنر سرخوشانه، یک میلیارد تومان پرداخت کند. نکته مهمتر این است مثل سایر کشورهای دنیا خریداران چنین آثاری و حراج تهران مالیات پرداخت میکنند؟
اما در ورای این تحلیل با اینکه این پوچ فروشی در حراج تهران جریان دارد اما کافیست یک تابلوی «و ان یکاد» یا یک تابلوی دینی و مذهبی با کمی آراستگی گرانسنگها تزیین شود و رسانهها هیاهویی راه بیندازند. در صورتی که در حراج تهران ضد مفهومترین و پوچ انگارانهترین آثار هنری با ارقام سوپر نجومی به فروش میرسد و کسی منتقد پوچ فروشی در حراج تهران نیست.
دیدگاه تان را بنویسید