رخشان بنی‌اعتماد:

دغدغه اکران فیلم مستند داشتم

رخشان بنی اعتماد با ضمن ارائه توضیحاتی درباره پروژه کارستان گفت: «من به شکل فردی فیلم‌هایی را با همین ایده ساختم، آن آرزوی بزرگ اتفاقی است که در شش فیلم برآورده شد.»

لینک کوتاه کپی شد

به گزارش جی پلاس، «کارستان» سری فیلم‌های مستندی است که برنامه‌ریزی و تولید آن در بخش خصوصی از سال ۱۳۹۳ آغاز شده و در حال حاضر شش مستند از این مجموعه آماده نمایش است.

ایده‌ ساخت مجموعه فیلم‌هایی درباره‌ کارآفرینان ایران، سال‌ها پیش زمانی که رخشان بنی‌اعتماد توسط دوست قدیمی‌اش فیروزه صابر به بنیاد توسعه کارآفرینی زنان و جوانان دعوت شد، متولد شد.

سایت گروه «هنر و تجربه» درباره این رویداد فرهنگی سینمایی، محمدرضا مقدسیان و یدالله نجفی کارستانی‌هایی که از بین ما رفتند و شیوه‌ها و مسائل مستندسازی در این پروژه با رخشان بنی اعتماد و مجتبی میرتهماسب گفت وگو کرده است.

خانم بنی‌اعتماد شما در جاهای مختلف فیلمسازی را  کنش و حرکت اجتماعی عنوان کرده‌اید. در کارنامه شما توفیقات زیادی در زمینه فیلمسازی و تاثیرگذاری اجتماعی وجود دارد. با این وجود اما از پروژه کارستان به عنوان یک آرزوی ۱۲ ساله یاد کردید. با وجود توفیقات فراوان شما در فیلم‌های متعدد و موفقیت در فیلمنامه‌نویسی چه آرزویی وجود داشت که ذهن شما را به خود مشغول کرده بود؟

بنی اعتماد: من به شکل فردی فیلم‌هایی با همین ایده ساخته‌ام. مستندهای «حیاط‌خلوت خانه خورشید»، «ما نیمی از جمعیت ایرانیم»، «اتاق ۲۰۲» اپیزودی از فیلم مستند کهریزک چهارنگاه  و... تلاش‌های فردی من در این زمینه بوده است. آن آرزوی بزرگ اتفاقی است که در این شش فیلم افتاد. یعنی جمعی با دغدغه مشترک دور هم قرار بگیریم و در یک تعریف حرفه‌ای بتوانیم ایده‌های مشترک­‌مان را عملی کنیم. این اتفاق به همت مجتبی میرتهماسب انجام شد.

جالب است در پروژه‌ای با این ابعاد و مقیاس به جای آن که مدام حرف از بودجه زده شود، موضوع دغدغه مطرح می‌شود. چه می‌شود به جای پول و بودجه که اتفاقاً بخشی از صنعت سینما و مشکل ساخت فیلم در سینمای ما است، در این پروژه به سمت زندگی و دغدغه‌های دیگر کوچ می‌کنیم؟

مجتبی میرتهماسب: بخشی از این مسئله مربوط به عادت سینما است و بین سینمای مستند و داستانی هم از این بابت تفاوتی وجود ندارد. عادت کرده‌ایم برای این که فیلمی بسازیم باید پولی داشته باشیم یا پولی پیدا کنیم تا تولید صورت بگیرد. این پول می‌تواند متعلق به دولت یا بخش خصوصی باشد. تسلط این نگاه تولیدی به دلیل معیوب تعریف کردن چرخه سینما است. به طور کلی صنعت سینما یعنی سرمایه‌گذاری، تولید و پخش. پخش یعنی جایی که این چرخه نهایی شده و اقتصاد سینما را کامل می‌کند. من هم‌چنان با سینماگران جوانی مواجه هستم که فکر می‌کنند سینمای مستند شأن اجلی از اقتصاد و فروش دارد. به همین دلیل دیده‌ایم فیلم‌هایی ساخته و در دایره محدودی اکران شده و نتوانسته با مخاطب ارتباط برقرار کند. من از آن جنس سینما نبودم و همیشه سعی کردم با مسئله برخورد دیگری داشته باشم.

اعتقاد من این است که فیلم‌سازی برای ما حاصل کنجکاوی‌های شخصی برای ورود به یک موضوع است. دوست داریم اگر در یک جا به نتیجه رسیدیم، آن را به دیگران هم منتقل کنیم. وقتی نگاه به سینما صرفاً تولیدی است، همه چیز در تولید و سود خلاصه می‌شود و از این منظر اولین راه‌حل پیدا کردن پول است. واقعا بعد از سال‌ها کارکردن در این شیوه‌ها و معطل ماندن برای پول برای من قابل فهم نیست. همیشه بحث من با فیلم‌سازان این است که اگر قرار است فیلمی را شروع کنید، آخرین مشکل این است که پول ندارید. راه‌حل‌های ساده‌تری هست. به شرط این که بدانیم فیلمی که می‌سازیم قرار است به چرخه پخش ببریم و اقتصادمان را کامل کنیم. وقتی این تعریف وجود داشته باشد، طراحی کردن و به نتیجه رساندن آن پروژه ساده می‌شود. در سینما معمول این است که وقتی تولید یک فیلم به پایان می­‌رسد، برای کارگردان و حتی تهیه‌کننده نقطه پایان تلقی می‌شود. اما من و خانم بنی‌اعتماد بعد از سه سال و نیم و به سرانجام رساندن پروسه تولید، الان خودمان را در ابتدای ماجرا می‌بینیم و مسئله پخش برای ما آغاز کارستان است. تمام تلاش ما و تیم اصلی کارستان از نزدیک دو ماه پیش مسئله پخش است.

درباره موضوع پخش کارستان بیشتر توضیح دهید. منظور از پخش در داخل است یا شامل پخش بین‌الملل هم می‌شود؟

میرتهماسب: هم داخل و خارج از ایران. به دلیل اهمیتی که موضوع پخش کارستان برای‌مان داشت، بخش بین‌الملل هم راه‌اندازی کرده‌‌ایم. این کار هم ادامه تجربه‌های تجمیع شده­ ما است که هر کدام­‌مان به­‌طور پراکنده تجربه کرده بودیم. همان‌طور که می‌دانید سینمای مستند در حوزه پخش بین‌الملل همیشه دچار کمبود است. چرا که ما در ایران چند پخش‌کننده حرفه‌ای قابل اعتماد بیشتر نداریم. این چند نفر هم طرف تقاضای تمام سینما هستند و طبیعی است که از سینمای مستند و داستانی افراد زیادی به سمت آن‌ها می‌روند و آن‌ها نیز به ناگزیر فیلم‌ها را در چرخه مرسوم پخش می‌اندازند که قدم اولش حضور در جشنواره‌ها است و تلاش‌هایی از این دست. این پروژه آن قدر برای ما اهمیت داشت که به فکر بیفتیم حتماً روی این بخش نظارت و سرپرستی دقیقی داشته باشیم.

ما صرفاً به خوشحالی از فیلم‌های خوبی که ساخته­‎ایم اکتفا نکردیم و در واقع مقصد نهایی ما تنها حضور در جشنواره و جایزه گرفتن نبود. شاید حضور در جشنواره‌ها آخرین دلیل راه‌اندازی بخش بین‌الملل برای ما باشد. ما برای دیده شدن کارستان در دنیا مخاطب‌شناسی کرده­‌ایم. مشابه همان کاری که در ایران انجام دادیم را برای مخاطب جهانی هم ترتیب دادیم و بر اساس موضوع، شخصیت‌ها و کلیت فیلم‌ها، دیتاهای تخصصی را پیدا و پیاده کردیم و الان می‌دانیم مخاطبان ما در جهان دقیقاً کجاها هستند و برای این تماشاگران برنامه‌ریزی داریم. به عنوان مثال یکی دو ماه پس از پایان تولید بود که مستند «شاعران زندگی» با همین هدف به مهم‎ترین جشنواره آسیایی فیلم­‌های محیطزیستی رفت و جایزه ویژه هیئت داوران جشنواره سئول را گرفت. ما با هدف­گذاری‌های خودمان سراغ پخش فیلم رفتیم و فکر می‌کنم با همین دلایل به نتیجه مطلوب خواهیم رسید. کما اینکه از مارچ ۲۰۱۸ تور اکران شش فیلم کارستان را با دانشگاه برکلی در امریکا شروع می‌کنیم و سعی داریم در تمام دانشگاه‌های معتبر امریکا، کانادا و بعد کم‌کم اروپا این مجموعه را به نمایش در آوریم. هدف‌گذاری فیلم برای جشنواره‌ها یک مسئله است و ایده پخش گسترده و رساندنش به مخاطب حتی در عرصه بین‌الملل مسئله‌ای دیگر. این تصمیمات جزو طراحی اولیه ما بود و البته برای داخل نیز همین نگاه را داشتیم.

نگاه شما به کارستان یک نگاه پکیجی است یا این که هر اثر به طور مستقل مورد توجه و تاکید قرار می‌گیرد؟

میرتهماسب: به نظر من این موضوع در شکل عرضه تعریف می‌شود. مثلاً ما در بخش جشنواره‌­های بین‌الملل این ویژگی را حذف کردیم و مشخصاً گفتیم شش فیلم مستند و قابل عرضه ساخته‌ایم و مثلاً اگر قرار باشد فیلم‌ها به تلویزیون‌ها فروخته شود شش فیلم مستقل محسوب می‎شوند. اما وقتی صحبت از نمایش فیلم در دانشگاه‌ها می‌شود آن‌ها خودشان متقاضی نمایش این مجموعه در کنار هم هستند. برای این که با دیده شدن این شش فیلم در کنار هم است که می‌توانند تصویر کامل‌تری از فضای کار در ایران ببیند. در داخل هم وضع به همین منوال است. کارستان یک کانسپت است که  درون آن فیلم‌هایی با شاخصه‌های مختص به خود و منفرد قرار گرفته که در جاهایی به هم وصل می‌شوند و جاهایی مستقل از هم عمل می‌کنند.

رخشان بنی­‌اعتماد: تاکید می‌کنم تعریف مجموعه‌ای در بخش پخش و جاهایی که خودشان چنین درخواستی دارند معنا می‌دهد وگرنه تمام این فیلم‌ها شخصیت و ساختار کاملا جداگانه‌ای دارند و مطلقا شکل سریالی در آن‌ها وجود ندارد. موضوع کار و ارزش‌­آفرینی کاراکترها تنها وجه اشتراک آن‌ها بایکدیگر است.

شما در حوزه فیلم‌سازی شناخته شده و فعال هستید. آیا انتظار ساختن فیلمی توسط شما در فازهای بعدی وجود دارد؟

میرتهماسب: فکر می‌کنم تمایل من و خانم بنی‌اعتماد در همین سمت‌هایی است که اختیار کردیم و البته لذت آن بیش از ساخت یک فیلم توسط خودمان بود. ما شاید به اندازه ساخت شش فیلم درگیر بودیم و لذت بردیم. خود پروژه الگویی برای ما شده بود که باید کاری کرد، کارستان. از نظر من کارستان صرفاً یک پروژه سینمایی و یا یک رسالت مسئولانه اجتماعی نیست، بلکه یک راه‌حل برای سینمای ایران است و پیشنهادی جدی برای ورود سینمای مستند ایران به عرصه حرفه‌ای شدن را مطرح می‌کند.

منظور از این پیشنهاد از لحاظ  بودجه است یا طراحی؟

میرتهماسب: تمام آن چیزی که از ایده تا انتهای پخش وجود دارد. ما برای کارستان سند پخش نوشتیم. زمانی که شروع به کار کردیم به این موضع توجه داشتیم. بعد راه­‌حل‌های موجود نمایش یک فیلم مستند در سینمای ایران را وسط گذاشتیم. اول موانع را نوشتیم. مثلاً هنروتجربه یک راه‌حل موجود نمایش است اما ما مشکلات و موانع هنروتجربه را شناختیم و با علم و اطلاع وارد عرصه پخش شدیم. اول سعی کردیم با این موانع مواجه شویم و دوم خواستیم ظرفیت‌های موجود را ارتقا دهیم. نکته مهم‌­تر این بود که از روز اول ما به دنبال راه‌های نرفته بودیم و به این اعتبار تلاش می­‌کردیم، چون قرار بود فیلم به میان مخاطبان رفته و تماشاگر باید با آن ارتباط برقرار کند. یعنی همه چیز با هدف پخش انجام شد اعم از انتخاب موضوع و شخصیت، نوشتن فیلم‌نامه، تدوین و...

خانم بنی‌اعتماد! جهان فیلم‌سازی شما چه در فیلم‌های داستانی و چه در مستندسازی در عین امیدبخشی فضاهای تیره‌ای دارد اما در کارستان چنین فضاهایی دیده نمی‌شود. این به معنی تغییر رویکرد در شما است یا این تصمیم به دلیل انتخاب شما برای حرکت کردن در راستای ایده کلی کارستان است؟ به عبارت دیگر این پروژه جدا از جهان فیلم‌سازی شما است یا این دو در جایی به هم می‌رسند؟

بنی اعتماد: اخیرا در نشست نمایش فیلم «شاعران زندگی» ساخته شیرین برق‌نورد اشاره کردم اگرچه فضای فیلم‌های کارستان فضایی متفاوت از فضای فیلم‌های داستانی من است، اما زنجیره پنهانی بین این‌ها می‌بینم که کاملاً آن‌ها را به هم مرتبط می‌کند. درست است که در فضای داستانی شخصیت‌های من درگیر موقعیت دراماتیکی هستند که به قول شما فضای آن تاریک است اما در عین حال امید در آن‌ها جاری است. اساساً من امید را به گونه دیگری می‌بینم. وقتی شخصیت‌ها در همان فضای تاریک سعی می‌کنند که بجنگند و تن به شرایط موجود ندهند برای من معنای امید دارد. در کارستان شخصیت‌ها در موقعیت دیگری قرار دارند که البته با شرایط می‌جنگند اما درگیر آن آسیب‌ها نیستند. چون فضای آن‌ها متفاوت از فضای درام سینمایی‌ام است. به همین دلیل اصلاً من این‌ها را چیزهایی جدا از هم یا تغییر رویکرد نمی‌بینم. هیچ بعید نیست فیلم دیگری که بسازم باز در همان فضاها باشد. آدم‌هایی که من دغدغه پرداختن به آن‌ها را دارم ویژگی‌های مشترکی دارند و آن اشتراک همان مقاومت و ایستادن در برابر شرایط موجود است.

خانم بنی‌اعتماد شما در ایمیل خودتان اشاره کرده بودید که چرا نام من در بین مستندسازان نیامده است. آیا این موضوع به عدم اکران مستندهای شما برنمی‌گردد؟ در حال حاضر گروه هنروتجربه امکان اکران این مستندها را دارد. چرا تابه حال در این زمینه اقدامی نکردید؟

بنی‌اعتماد: تا پیش از چند سال اخیر امکان دیده شدن فیلم مستند فراهم نبود. فیلم‌ها در آن زمان صرفاً در جمع‌هایی حرفه‌ای و تخصصی محدود نشان داده شد و البته هیچ‌کدام از آن‌ها فیلم‌هایی نیست که در کمد مانده شده باشد. بلکه در موقعیت‌های مختلفی دیده شده است. فیلم‌سازانی مانند من از ۲۰ سال پیش همواره دغدغه اکران فیلم مستند را داشتیم. در واقع ما حرفش را می‌زدیم اما راهکاری برای آن پیدا نکردیم. یادم است که در سال ۸۰ فیلم «روزگار ما» را با چه مشقتی توانستم در فصل سوخته اکران سینمایی یعنی دو هفته مانده به تعطیلات نوروزی در دو سینما اکران کنم. در آن زمان جریانی مانند هنروتجربه نبود و راهکاری برای طراحی پخش مستند وجود نداشت. اما امروز حتماً می‌شود به اکران این فیلم‌ها یا در گروه هنروتجربه یا به صورت بسته بندی دی وی دی فکر کرد و حتماً باید این کار را بکنم.

 

دیدگاه تان را بنویسید