طبق آخرین پژوهش های ملی، میزان افسردگی در بین مردم فارس 13 درصد است و با توجه به این آمار که به نظر می رسد در حال حاضر بالاتر هم باشد، حمایت اطرافیان و درمان در فازهای اول، فرد را از افتادن به عمق افسردگی نجات می دهد.

به گفته متخصصان امر، بیمار افسرده ای که افکار خودکشی دارد نباید تنها گذاشته شود و گوش دادن به حرف های این افراد و نه سرزنش، همچنین تغییر الگوی زندگی، خواب و نوع تغذیه می تواند درمان را تسریع بخشد. در این باره احساس غمگینی مداوم و عدم علاقه به فعالیت هایی که قبلا از آن لذت می بردید از نشانه هایی است که اگر بیشتر از دو هفته طول بکشد باید جدی گرفته و پیگیری شود.

معاون بهداشت روان دانشگاه علوم پزشکی شیراز در این باره به «خبرجنوب» می گوید: طبق آخرین پیمایش ملی، شیوع اختلالات روانپزشکی در سطح فارس 23 و 6 دهم درصد است که از این میزان حدود 13 درصد اختصاصا افسردگی دارند.

فریبا رضایی می افزاید: افسردگی یکی از شایع ترین و ناتوان کننده ترین اختلالات روانپزشکی در استان است و در این فرآیند شیوع اختلال افسردگی در زنان حدود دوبرابر بیشتر از مردان است و زن به همان نسبت می تواند کل اعضای خانواده را درگیر این بیماری کند.

وی یادآور شد: طبق آمار موجود، افسردگی یکی از عمده ترین دلایل خودکشی است و پژوهش ها نشان می دهد اغلب افرادی که افکار خودکشی دارند دچار درجاتی از افسردگی هستند به طوری که 80 درصد آنهایی که در استان اقدام به خودکشی کرده اند، افسرده بوده اند.

رضایی می گوید: به همین دلیل باید اختلال افسردگی را جدی گرفت و آن را دنبال کرد؛ احساس غمگینی مداوم و عدم علاقه به فعالیت هایی که قبلا از آن لذت می برده اید باید جدی گرفته شود و اگر این نشانه ها بیشتر از دو هفته طول بکشد، ممکن است افسردگی باشد.

وی می افزاید: فرد افسرده حتی سر کار می رود اما عملکرد کاری او پایین می آید و دچار افت بازدهی می شود.

معاون بهداشت روان دانشگاه علوم پزشکی شیراز می گوید: اختلال افسردگی مختص یک گروه سنی و یا قشر خاص نیست و افسردگی نشانه ضعف و یا نقص نیست و با وجود شیوع بالا، اگر به موقع در مورد آن اقدام شود در فازهای اولیه قابل درمان است.

رضایی اضافه می کند: دارودرمانی و درمان های روانشناختی برای درمان افسرده ها تجویز می شود و روانشناسی به بیمار کمک می کند که با تغییر سبک زندگی و به کار بردن تکنیک هایی سعی کند به زندگی عادی برگردد به طوری که از علایق خود مانند قبل لذت ببرد.

وی می گوید: خانواده بیمار باید به فرد افسرده توجه کند چرا که حمایت اطرافیان، دوستان و اعضای خانواده می تواند روند درمان افسردگی را تسریع بخشد و باید بگوییم درمان افسردگی زمان بر بوده و نیاز به صبر و حوصله اطرافیان هم دارد.

رضایی یادآور می شود: افسرده ها باید سعی کنند سبک و الگوی زندگی را تغییر دهند و به طور مثال صبح ها سر ساعت خاصی از خواب بیدار شوند، علاوه بر این بین اطرافیان فردی قابل اعتماد پیدا کنند و درباره احساسات خود صحبت نمایند.

وی می گوید: در این مورد باید فردی را انتخاب کرد که احساسات ما را درک و به آنها توجه کند چرا که بیشتر خانواده ها به سرزنش بیمار می پردازند که این می تواند فرد را وارد درجات عمیق تری از افسردگی کند.

رضایی می افزاید: بیمار افسرده خود هم باید به دنبال درمان باشد و به پزشک یا روانپزشک مراجعه نماید و لیستی از کارهایی که قبلا علاقه داشته، تهیه کند و آنها را انجام دهد؛ هرچند که در شروع ممکن است لذتی نبرد اما این روش پس از مدتی جواب می دهد.

وی می گوید: افسرده ها ارتباطات اجتماعی خود را قطع نکنند و با حس دوری از دیگران مقابل نمایند و با اعضای خانواده و دوستان در تماس باشند.

این مسئول دانشگاه علوم پزشکی شیراز می افزاید: فرد افسرده باید بیماری را بپذیرد و انتظارات را از خود کاهش دهد چرا که بازده کاری افسرده به خوبی قبل نیست و باید بیشتر تلاش کند که آن فعالیت را تکرار نماید.

رضایی یادآور می شود: الگوی غذایی مطلوب هم در کاهش افسردگی تاثیر می گذارد و در مورد اغلب آنها میل به غذا کاهش می یابد که می توانند وعده های غذاخوردن را افزایش دهند. مصرف بیشتر میوه و سبزی و غذاهای حاوی پروتئین بیشتر، همچنین استفاده از ماهی در کاهش افسردگی موثر است.

وی می گوید: تنظیم خواب شبانه هم اهمیت دارد، برخی افسرده ها در طول شب بارها بیدار می شوند و صبح احساس خستگی می کنند، به این افراد توصیه می کنیم خواب روزانه را حذف کنند و شب ها سر ساعت خاصی استراحت را آغاز نمایند.

رضایی می افزاید: آنها در طول روز باید به یک فعالیت ورزشی بپردازند چرا که این امر خواب بیمار افسرده را مدیریت می کند، علاوه بر این بیماران یادشده در صورت امکان ساعاتی از روز را در معرض نور آفتاب قرار گیرند چرا که پژوهش ها نشان داده نور آفتاب می تواند افسردگی را کاهش دهد.

این مسئول دانشگاه علوم پزشکی شیراز یادآور می شود: افراد افسرده در برنامه زندگی، ورزش را حتما بگنجانند و اوایل با ورزش های سبک و کوچک و حتی در منزل شروع کنند و پس از آن به گروه های ورزش همگانی بپیوندند.

رضایی می گوید: اگر کسی که دچار افسردگی است در کنار علایم آن، افکار خودکشی هم دارد، باید سریعا از اطرافیان و روانشناس کمک بگیرد.

معاون بهداشت روان دانشگاه علوم پزشکی شیراز می افزاید: بیمار باید سعی کند فکرهای منفی و مخربی که در ذهنش می چرخد را منحرف نماید و خود را به فعالیت های دیگری مشغول و آن افکار را مدیریت نماید.

رضایی یادآور می شود: طبق تکنیکی، فرد افسرده باید ساعت خاصی را تعیین و فقط در آن ساعت به افکار منفی و مزاحم فکر کند و این اثرگذار است و کم کم می تواند به مدیریت این افکار بیانجامد.

وی می گوید: به طور کلی خانواده ها فرد را حمایت کنند و اطلاعات خود را راجع به اختلال افسردگی بالا ببرند، به حرف های فرد افسرده گوش داده و نشان دهند که قصد کمک کردن دارند و به بیمار اطمینان دهند که در طول درمان او را همراهی می کنند.

رضایی می افزاید: الگوهای تغذیه و خواب این بیماران هم باید بهبود یابد و اگر افکار خودکشی در آنها دیده شد حتما سراغ پزشک و یا روانشناس بروند. خانواده نیز در این شرایط به هیچ عنوان آنها را تنها نگذارند و هر چیز برنده و یا مشابه را از دسترس فرد افسرده دور کنند.

وی می گوید: در این باره خانواده های بیماران افسرده باید بر مصرف داروها هم نظارت داشته باشند و در صورت مشاهده افکار خودکشی، خود داروها را به بیمار بدهند.

رضایی همدلی با فرد افسرده، درک شرایط بیمار، گذاشتن خودشان جای او و همراهی با احساسات منفی و مثبت را در این باره ضروری می داند.

دانشیار بخش روانشناسی دانشگاه شیراز هم می گوید: استفاده از اصطلاح افسردگی در بین مردم عادی بدون تشخیص متخصص، حتی برای اعضای خانواده روتین شده و این صحیح نیست.

دکتر مسعود حسین چاری می افزاید: درصد بالایی از مردم، یک فرد غمگین را افسرده می دانند که این مسئله گاهی باعث فراموشی بیماری افسردگی می گردد.

زنان افسرده

وی می گوید: اگرچه غمگین بودن یک مقوله و افسردگی موضوع دیگری است اما استفاده آنها به جای هم عادت شده، در حالی که افسردگی یک اختلال روانشناختی است که معیارهای خاص خود را دارد و تنها توسط متخصصین تشخیص داده می شود.

دکتر حسین چاری می افزاید: افسردگی در درجه های ملایم، متوسط و شدید بروز می یابد و با غمگین بودن فرق دارد.

وی می گوید: البته دورشدن از شادکامی می تواند فرد را به اختلال افسردگی نزدیک کند و با وجود این ارتباط، به شکلی که باید شادکامی در جامعه تبلیغ نمی شود به طوری که برخی مواقع حتی از آن پیشگیری هم می گردد.

دکتر حسین چاری می افزاید: شادی تقریبا جزو نیازهای سطح بالا است و مردم باید در حوزه های غذا، آب، مسکن و امنیت اجتماعی تامین باشند تا بعد آن به فکر شادی بیفتند.

وی می گوید: شادکامی باید از درون بجوشد و نمی توانیم از بالا به پایین به مردم بگوییم شاد باشند و به این منظور باید فعالیت های اساسی انجام داد.

این دانشیار بخش روانشناسی دانشگاه شیراز می افزاید: جشن هایی که در برنامه ریزی های فرهنگی داریم خیلی کم شادی را مدنظر قرار می دهد و در این زمینه باید فعالیت های اساسی کرد.

دکتر حسین چاری می گوید: انگار ما به نوعی غمگین بودن را دوست داریم و آن را ترویج می دهیم. متاسفانه برخی تاکید شگفت انگیزی در مورد ترویج غم و غصه دارند.

وی می افزاید: برای شادمانی سنین مختلف باید برنامه های خاص آنها را تدوین کرد، اما فعالیت های فرهنگی فعلی مخاطب محور نیست.

دکتر حسین چاری می گوید: تنش اجتماعی و احساس فشاری که مردم در مسایل مختلف دارند هم اگر اساسی و ساختاری بررسی و حل نشود به جایی نمی رسیم چرا که کارهای موقت نمی تواند کارساز باشد.

وی می افزاید: نوجوانان، جوانان و زنان بیشتر در معرض افسردگی هستند؛ افرادی که به مدت زیادی تمایل به تنهایی و انزوا دارند، بی دلیل گریه می کنند، الگوی خواب و خوراک آنها دچار ناهماهنگی شده و مهمتر از همه افکار خودکشی دارند، برای تشخیص به موقع باید به متخصص مربوطه مراجعه کنند.

46

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

  • کدخبر: 988500
  • منبع: khabaronline.ir
  • نسخه چاپی
نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.