در این یادداشت به قلم حمید مقدس فرد آمده است: مشکل ترین تعطیلات آموزش کشور مانند همیشه به خاطر دشواری پرکردن اوقات فراغت جامعه تقریبا 20 میلیونی دانش آموزان گریبانگیر نهادهای آموزش و خانواده هاست و هیچگاه آسان نشده است.
آموزش و پرورش گویا فقط می تواند کمتر از 5 میلیون دانش آموز را پوشش دهد و بقیه به حال خود رها می شوند. خانواده هایی که توانایی مالی دارند می توانند تا اندازه ای سه چهارماه تعطیلات را با مسافرت و کلاس های تفریحی و هنری و ورزش و رستوران پر کنند ولی وقت بقیه به بطالت می گذرد.
از سوی دیگر، روی آوردن نوجوانان به برنامه های رسمی اوقات فراغت در حد انتظار مسئولان این برنامه ها نیست که طیفی از علت ها مانند برآورده نشدن نیازهای نوجوانان و فراوانی دامنه ها و فعالیت ها درگذران اوقات فراغت، این پدیده را همه گیرکرده اند.
درهمه این حالت ها نارسایی درنهاد سازی برای اوقات فراغت و کمبود امکانات برای همه مهمترین مشکل است که چون حل نشده تعطیلات تابستان همچنان یک مشکل جدی برجامانده است.
نهاد سازی در مقیاس فرهنگی باید شکل بگیرد که شامل بخش مدرن آن مانند سینما و تئاتر و موسیقی می شود. کودکان و نوجوانانی که به این فعالیت ها جذب می شوند بسیار کم شمارند؛ ازهر ده هزار نفر یکی که آن هم به توانایی مالی خانواده و طرز فکر پدر و مادرها وابسته است.
نقش گسل های فرهنگی و فاصله های طبقاتی در دسترسی دانش آموزان به امکان گذران اوقات فراغت سازنده، آشکارتر از نقش نهادهای رسمی و دولتی است که به وظیفه ذاتی خود درنهادسازی برای اوقات فراغت فرهنگی عمل نمی کنند. جز این بود شمار سینماها وسالن های تئاتر و کنسرت های موسیقی چنان بود که هم به کار تابستان می آمد و هم نهادسازی فرهنگی ممکن می شد.
فقط در یک مورد سینما سال هاست دیگر چیزی به نام سینمای کودک و نوجوان نداریم و هیچ اثرجدی در این زمینه ساخته نشده است. بیشتر دانش آموزان با تئاتر آشنا نیستند و بیشتر آنها هنوز یک نمایش حرفه ای ندیده اند. از کنسرت موسیقی خبری نیست و ورزش هم برای یک درصد دانش آموزان یک فعالیت به حساب می آید. به جز شمار کمی از آنها که تابستان به یک خرده فعالیت اقتصادی جذب می شوند ( که درهمین جا هم ردپای فاصله های طبقاتی پابرجاست ) بقیه باید با پدیده ای که می توان آن را نهادینه شدن اتلاف وقت نامید سرگرم شوند یا با وقت گذرانی درکوچه ها و پارک و پاساژها یا دربازی های کامپیوتری. درهرحال هیچ کدام از این گروه های به حال خود رهاشده و آنان که دریک برنامه آموزش وپرورش هستند به اساسی ترین کنش فرهنگی یعنی کتاب روی نمی آورند چون درسال تحصیلی به اندازه کافی ازکتاب زده شده اند.
این مهمترین گسل فرهنگی است که چهارماه طولانی تعطیلات را به اندازه یک عمر محروم ماندن از فرهنگ نوشتاری و کتاب گسترش می دهد و یکی از ریشه هایش درآموزش رسمی است.
نارسایی همین نهاد است که تعطیلات تابستان را ازماه های تحصیل جدا می کند و مشکل این تعطیلات هم با نوسازی این نهاد با فرهنگ مدرن و واگذاشتن محافظه کاری و سنت گرایی ازآن و از بقیه نهادهای رسمی متولی فرهنگ حل می شود. ولی درنبود نوسازی میدان به دست تن آسایی هایی می افتد که برای آنها سرمایه گذاری های کلان شده و سودهای نجومی هم بازمی گرداند.
رایج ترنیشان هم بازی های دیجیتالی آنلاین است که کاربرانشان سالیانه تا 140 میلیاردتومان آنها برای آن هزینه می کنند تا نیازهای تن آسایی را درتابستان گرم و طولانی تأمین کنند و همچنان مساله قحطی نهادی شده درنهاد سازی برای اوقات فراغت سازنده، حل نشده بماند و زیان هایش نصیب اقتصاد توسعه و خانواده ها و بیشتر سهم دانش آموزانی شود که درتابستان نه به سفر رفته اند و نه مهارت آموزی وهنرآموزی کرده اند و از تعطیلات طولانی فقط بطالتش را تجربه کرده اند؛ همان چیزی که طبیعت تعطیلی در زندگی اجتماعی ایرانی شده است.
9873/ 2027
آموزش و پرورش گویا فقط می تواند کمتر از 5 میلیون دانش آموز را پوشش دهد و بقیه به حال خود رها می شوند. خانواده هایی که توانایی مالی دارند می توانند تا اندازه ای سه چهارماه تعطیلات را با مسافرت و کلاس های تفریحی و هنری و ورزش و رستوران پر کنند ولی وقت بقیه به بطالت می گذرد.
از سوی دیگر، روی آوردن نوجوانان به برنامه های رسمی اوقات فراغت در حد انتظار مسئولان این برنامه ها نیست که طیفی از علت ها مانند برآورده نشدن نیازهای نوجوانان و فراوانی دامنه ها و فعالیت ها درگذران اوقات فراغت، این پدیده را همه گیرکرده اند.
درهمه این حالت ها نارسایی درنهاد سازی برای اوقات فراغت و کمبود امکانات برای همه مهمترین مشکل است که چون حل نشده تعطیلات تابستان همچنان یک مشکل جدی برجامانده است.
نهاد سازی در مقیاس فرهنگی باید شکل بگیرد که شامل بخش مدرن آن مانند سینما و تئاتر و موسیقی می شود. کودکان و نوجوانانی که به این فعالیت ها جذب می شوند بسیار کم شمارند؛ ازهر ده هزار نفر یکی که آن هم به توانایی مالی خانواده و طرز فکر پدر و مادرها وابسته است.
نقش گسل های فرهنگی و فاصله های طبقاتی در دسترسی دانش آموزان به امکان گذران اوقات فراغت سازنده، آشکارتر از نقش نهادهای رسمی و دولتی است که به وظیفه ذاتی خود درنهادسازی برای اوقات فراغت فرهنگی عمل نمی کنند. جز این بود شمار سینماها وسالن های تئاتر و کنسرت های موسیقی چنان بود که هم به کار تابستان می آمد و هم نهادسازی فرهنگی ممکن می شد.
فقط در یک مورد سینما سال هاست دیگر چیزی به نام سینمای کودک و نوجوان نداریم و هیچ اثرجدی در این زمینه ساخته نشده است. بیشتر دانش آموزان با تئاتر آشنا نیستند و بیشتر آنها هنوز یک نمایش حرفه ای ندیده اند. از کنسرت موسیقی خبری نیست و ورزش هم برای یک درصد دانش آموزان یک فعالیت به حساب می آید. به جز شمار کمی از آنها که تابستان به یک خرده فعالیت اقتصادی جذب می شوند ( که درهمین جا هم ردپای فاصله های طبقاتی پابرجاست ) بقیه باید با پدیده ای که می توان آن را نهادینه شدن اتلاف وقت نامید سرگرم شوند یا با وقت گذرانی درکوچه ها و پارک و پاساژها یا دربازی های کامپیوتری. درهرحال هیچ کدام از این گروه های به حال خود رهاشده و آنان که دریک برنامه آموزش وپرورش هستند به اساسی ترین کنش فرهنگی یعنی کتاب روی نمی آورند چون درسال تحصیلی به اندازه کافی ازکتاب زده شده اند.
این مهمترین گسل فرهنگی است که چهارماه طولانی تعطیلات را به اندازه یک عمر محروم ماندن از فرهنگ نوشتاری و کتاب گسترش می دهد و یکی از ریشه هایش درآموزش رسمی است.
نارسایی همین نهاد است که تعطیلات تابستان را ازماه های تحصیل جدا می کند و مشکل این تعطیلات هم با نوسازی این نهاد با فرهنگ مدرن و واگذاشتن محافظه کاری و سنت گرایی ازآن و از بقیه نهادهای رسمی متولی فرهنگ حل می شود. ولی درنبود نوسازی میدان به دست تن آسایی هایی می افتد که برای آنها سرمایه گذاری های کلان شده و سودهای نجومی هم بازمی گرداند.
رایج ترنیشان هم بازی های دیجیتالی آنلاین است که کاربرانشان سالیانه تا 140 میلیاردتومان آنها برای آن هزینه می کنند تا نیازهای تن آسایی را درتابستان گرم و طولانی تأمین کنند و همچنان مساله قحطی نهادی شده درنهاد سازی برای اوقات فراغت سازنده، حل نشده بماند و زیان هایش نصیب اقتصاد توسعه و خانواده ها و بیشتر سهم دانش آموزانی شود که درتابستان نه به سفر رفته اند و نه مهارت آموزی وهنرآموزی کرده اند و از تعطیلات طولانی فقط بطالتش را تجربه کرده اند؛ همان چیزی که طبیعت تعطیلی در زندگی اجتماعی ایرانی شده است.
9873/ 2027
کپی شد