در این یادداشت به قلم محمد عسلی صاحب امتیاز و مدیرمسئول روزنامه عصر مردم آمده است: در اصل 27 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران آمده است: «تشکیل اجتماعات و راهپیمایی ها، بدون حمل سلاح، به شرط آن که مخل به مبانی اسلام نباشد آزاد است.»
در اصل 22 همین قانون نیز آمده است: «حیثیت، جان، مال، حقوق، مسکن و شغل اشخاص از تعرض مصون است مگر در مواردی که قانون تجویز کند»
و اما بعد:
دو اصل فوق الذکر از مترقی ترین قوانینی است که اگر در قوانین اساسی بعضی کشورهای پیشرفته و مدعی حافظ حقوق بشر رعایت شود؛ کافی است تا ملت ها از آزادی های مصوب شده برخوردار باشند.
متأسفانه هر زمان جمهوری اسلامی اجازه داده راهپیمایی هایی برای اعتراضات بحق مردم ما انجام شود عده ای دانسته و یا ندانسته در این راهپیمایی ها وارد شده و دست به تخریب اموال عمومی، مغازه های مردم و اتومبیل های کسانی زده اند که هیچکدام نه پاسخگوی مطالبات مردم هستند و نه گناهی مرتکب شده اند که به چنین عقوبتی گرفتار آیند.
گویی امنیت جامعه در شرایطی مقدور است که تظاهرات خیابانی نداشته باشیم؛ این واقعیت پیوسته راه را بر بسیاری از آزادی های مصرح در قانون بسته است و دخالت نیروهای انتظامی را برای حفظ اموال عمومی و پیشگیری از تخریب های بیشتر لازم کرده است.
در همین قانون اساسی نیز آمده است که مطبوعات در بیان مطالب آزادند مگر آنکه مخل به نظم عمومی و… باشند.
هر زمان که مطبوعات فضایی برای ارائه آزاد اخبار و مطالب پیدا کرده اند نیز به گونه ای دست هایی با افراط گرایی و توهین به مقدسات و یا اختلاف افکنی بین اقوام موجب شده اند فضای رسانه ای محدود و یا بعضی نشریات تعطیل شوند.
در این روزها نیز شاهدیم که تظاهرات مسالمت آمیز مطالبه گری مردم توسط افرادی به آشوب، قتل، ضرب و جرح و تخریب و توهین به مقدسات کشیده می شود که با خواسته اکثریت مردم و مطالبات آنها از دولت فاصله های بسیار دارد.
تظاهرات اولیه در هر نقطه ای از ایران بر علیه گرانی و برنامه های اقتصادی دولت به صورت خودجوش و یا سازماندهی شده بود، اما افرادی که دشمنی آنها با نظام جمهوری اسلامی به سال های آغازین انقلاب برمی گردد با تأسی به حمایت های سیاسی و هدایت های مخرب و دشمنانه مخالفان و معاندان دولت های خارجی از جمله آمریکا، اسراییل و نوچه های آنها با ورود به صفوف مردم در راهپیمایی ها خواسته های مسالمت آمیز مردم را به سمت اهداف خود منحرف می کنند و به گونه ای عمل می کنند که ورود و مقابله نیروهای انتظامی و امنیتی یک ضرورت تشخیص داده می شود و نهایتاً مردم را از خواسته های خود پشیمان می کنند.
این حرکت ها چند معنی و هدف را نمایندگی می کند. نخست اینکه ساختار فکری و سیاسی دولت آمریکا علیرغم اظهارات دروغین دولتمردان آنها این است که برای هیچیک از دولت های مسلمان چه در خاورمیانه و چه در دیگر نقاط دنیا حکومت مردمی و مردم سالار را تحمل نمی کنند زیرا در آن صورت نمی توانند از انقلاب های مردمی و دولتمردان کشورهای آزاد باج گیری کنند و آنها را به استثمار و استحمار بکشانند.
وقتی مردم ایران فریاد مرگ بر آمریکا و مرگ بر اسراییل سر می دهند ترامپ و نتانیاهو آنها را ملتی تروریست می خوانند؛ اما وقتی عده ای فریب خورده و دست آموز خودشان اموال عمومی را به آتش می کشند و امنیت جامعه را به خطر می اندازند؛ آنها را شجاع و ملت ایران را نترس می خوانند و قول مساعدت و پشتیبانی می دهند.
این قسم حضرت عباس و دم خروس فقط این بار نیست که تکلیف وعده های دروغین آمریکایی ها و کشورهای هم پیمان آ نها را روشن می کند؛ بلکه از ابتدای انقلاب تاکنون ظرف 40 سال گذشته هرگاه عده ای فرصت یافته اند در ایران آشوب و بلوا به پا کنند تا به خیال خام خود نظام را تغییر دهند و دوباره وابستگان و دلبستگان به آمریکا و اسراییل را به کشور برگردانند همین قول و قرارها تکرار شده و وعده هایی داده شده است.
غافل از آنکه مردم ایران ظرف این 40 سال چنان آبدیده شده و بینش سیاسی هدفمندی پیدا کرده اند که دیگر کشوری نمی تواند با انقلاب فیسبوکی همانند کشور لیبی مردم را بر علیه حکومت بشوراند.
بارها شاهد بوده ایم که در کشورهای اروپایی و آمریکایی هم که به اصطلاح تظاهرات آزاد است پلیس با قاطعیت بسیاری تظاهرات مردمی را سرکوب کرده است و حتی در انگلستان زمانی که تظاهرکنندگان دست به تخریب اموال عمومی زدند و تظاهرات داشت از کنترل پلیس و نیروی انتظامی خارج می شد فیسبوک و اینترنت برای مدتی قطع شد.
پس مرگ خوب است برای همسایه؟
و اما بعدتر:
مردم ما به حق تقاضاهایی دارند و نسبت به عملکرد اقتصادی دولت و گرانی اعتراض دارند. این اعتراض ها به هر میزان که باشد زنگ خطری است به گوش دولتمردان و حاکمیت که باید به فریاد مالباختگان، حقوق بگیران ناتوان، کارگران وامانده از پس هزینه ها برسند و با تغییراتی در برنامه و بودجه کشور به گونه ای عمل کنند که زمینه اشتغال بیشتری فراهم شود؛ مردم در آرامش بیشتری قرار گیرند، آزادی های مصرح در قانون اساسی عملی شوند و بی جهت موی دماغ کسی نشوند.
تمامی این خواسته ها که نیاز به شفاف سازی بیشتری دارد حق طبیعی و مشروع مردم است اما ذکر این نکته مهم و تجربه شده نیز ضروری است که کشور در حال حاضر نیاز به سرمایه گذاری خارجی هم دارد. اگر این روند تظاهرات کور عده ای مغرض ادامه یابد ریسک سرمایه گذاری در کشور بالا می رود و برنامه های دولت در جذب سرمایه گذار خارجی بی نتیجه و عقیم می شود که خود بیشتر به بحران اقتصادی دامن می زند.
مضافاً اینکه کسانی که شعارهای ساختارشکنانه می دهند باید بدانند که لازمه برپایی هر حکومت مردم سالار رعایت نظم و قانون اساسی است و هیچکس حق ندارد خواسته خود را وسیله ضرر به دیگران قرار دهد زیرا مردم نسبت به حفظ مال، جان، ناموس و شغل خود محق هستند و دولت هم مسئول حفظ آنهاست.
پس هر کس دست به آشوب و تخریب بزند که به زعم دشمنان امنیت و نظام جامعه را خدشه دار کند مستحق مجازات و کیفر است.
مگر همین مردم با تظاهرات مسالمت آمیز و به صورت میلیونی انقلاب نکردند؟
پس بپذیریم که خواست مردم نه آشوب و نه تخریب بلکه اصلاح اقتصاد و رفع گرانی و بیکاری است. زیرا مطالبه گری با اغتشاش و تخریب همخوانی ندارد. مثل اینکه کسی سنگ بردارد سر دیگری را بشکند و از او توقع محبت و مرحمت داشته باشد.
همه می دانند که به اصطلاح بهار عربی برنامه ریزی شده آمریکا بر سر کشورهای مسلمان و عربی چه آورده است و آنها هم اکنون در چه شرایطی هستند که آرزوی همان وضع سابق را می کنند. به هوش باشیم و فریب نخوریم.
6114/ 2027
دریافت: علی اکبر خرامش ** انتشاردهنده: سیداحمد نجفی
در اصل 22 همین قانون نیز آمده است: «حیثیت، جان، مال، حقوق، مسکن و شغل اشخاص از تعرض مصون است مگر در مواردی که قانون تجویز کند»
و اما بعد:
دو اصل فوق الذکر از مترقی ترین قوانینی است که اگر در قوانین اساسی بعضی کشورهای پیشرفته و مدعی حافظ حقوق بشر رعایت شود؛ کافی است تا ملت ها از آزادی های مصوب شده برخوردار باشند.
متأسفانه هر زمان جمهوری اسلامی اجازه داده راهپیمایی هایی برای اعتراضات بحق مردم ما انجام شود عده ای دانسته و یا ندانسته در این راهپیمایی ها وارد شده و دست به تخریب اموال عمومی، مغازه های مردم و اتومبیل های کسانی زده اند که هیچکدام نه پاسخگوی مطالبات مردم هستند و نه گناهی مرتکب شده اند که به چنین عقوبتی گرفتار آیند.
گویی امنیت جامعه در شرایطی مقدور است که تظاهرات خیابانی نداشته باشیم؛ این واقعیت پیوسته راه را بر بسیاری از آزادی های مصرح در قانون بسته است و دخالت نیروهای انتظامی را برای حفظ اموال عمومی و پیشگیری از تخریب های بیشتر لازم کرده است.
در همین قانون اساسی نیز آمده است که مطبوعات در بیان مطالب آزادند مگر آنکه مخل به نظم عمومی و… باشند.
هر زمان که مطبوعات فضایی برای ارائه آزاد اخبار و مطالب پیدا کرده اند نیز به گونه ای دست هایی با افراط گرایی و توهین به مقدسات و یا اختلاف افکنی بین اقوام موجب شده اند فضای رسانه ای محدود و یا بعضی نشریات تعطیل شوند.
در این روزها نیز شاهدیم که تظاهرات مسالمت آمیز مطالبه گری مردم توسط افرادی به آشوب، قتل، ضرب و جرح و تخریب و توهین به مقدسات کشیده می شود که با خواسته اکثریت مردم و مطالبات آنها از دولت فاصله های بسیار دارد.
تظاهرات اولیه در هر نقطه ای از ایران بر علیه گرانی و برنامه های اقتصادی دولت به صورت خودجوش و یا سازماندهی شده بود، اما افرادی که دشمنی آنها با نظام جمهوری اسلامی به سال های آغازین انقلاب برمی گردد با تأسی به حمایت های سیاسی و هدایت های مخرب و دشمنانه مخالفان و معاندان دولت های خارجی از جمله آمریکا، اسراییل و نوچه های آنها با ورود به صفوف مردم در راهپیمایی ها خواسته های مسالمت آمیز مردم را به سمت اهداف خود منحرف می کنند و به گونه ای عمل می کنند که ورود و مقابله نیروهای انتظامی و امنیتی یک ضرورت تشخیص داده می شود و نهایتاً مردم را از خواسته های خود پشیمان می کنند.
این حرکت ها چند معنی و هدف را نمایندگی می کند. نخست اینکه ساختار فکری و سیاسی دولت آمریکا علیرغم اظهارات دروغین دولتمردان آنها این است که برای هیچیک از دولت های مسلمان چه در خاورمیانه و چه در دیگر نقاط دنیا حکومت مردمی و مردم سالار را تحمل نمی کنند زیرا در آن صورت نمی توانند از انقلاب های مردمی و دولتمردان کشورهای آزاد باج گیری کنند و آنها را به استثمار و استحمار بکشانند.
وقتی مردم ایران فریاد مرگ بر آمریکا و مرگ بر اسراییل سر می دهند ترامپ و نتانیاهو آنها را ملتی تروریست می خوانند؛ اما وقتی عده ای فریب خورده و دست آموز خودشان اموال عمومی را به آتش می کشند و امنیت جامعه را به خطر می اندازند؛ آنها را شجاع و ملت ایران را نترس می خوانند و قول مساعدت و پشتیبانی می دهند.
این قسم حضرت عباس و دم خروس فقط این بار نیست که تکلیف وعده های دروغین آمریکایی ها و کشورهای هم پیمان آ نها را روشن می کند؛ بلکه از ابتدای انقلاب تاکنون ظرف 40 سال گذشته هرگاه عده ای فرصت یافته اند در ایران آشوب و بلوا به پا کنند تا به خیال خام خود نظام را تغییر دهند و دوباره وابستگان و دلبستگان به آمریکا و اسراییل را به کشور برگردانند همین قول و قرارها تکرار شده و وعده هایی داده شده است.
غافل از آنکه مردم ایران ظرف این 40 سال چنان آبدیده شده و بینش سیاسی هدفمندی پیدا کرده اند که دیگر کشوری نمی تواند با انقلاب فیسبوکی همانند کشور لیبی مردم را بر علیه حکومت بشوراند.
بارها شاهد بوده ایم که در کشورهای اروپایی و آمریکایی هم که به اصطلاح تظاهرات آزاد است پلیس با قاطعیت بسیاری تظاهرات مردمی را سرکوب کرده است و حتی در انگلستان زمانی که تظاهرکنندگان دست به تخریب اموال عمومی زدند و تظاهرات داشت از کنترل پلیس و نیروی انتظامی خارج می شد فیسبوک و اینترنت برای مدتی قطع شد.
پس مرگ خوب است برای همسایه؟
و اما بعدتر:
مردم ما به حق تقاضاهایی دارند و نسبت به عملکرد اقتصادی دولت و گرانی اعتراض دارند. این اعتراض ها به هر میزان که باشد زنگ خطری است به گوش دولتمردان و حاکمیت که باید به فریاد مالباختگان، حقوق بگیران ناتوان، کارگران وامانده از پس هزینه ها برسند و با تغییراتی در برنامه و بودجه کشور به گونه ای عمل کنند که زمینه اشتغال بیشتری فراهم شود؛ مردم در آرامش بیشتری قرار گیرند، آزادی های مصرح در قانون اساسی عملی شوند و بی جهت موی دماغ کسی نشوند.
تمامی این خواسته ها که نیاز به شفاف سازی بیشتری دارد حق طبیعی و مشروع مردم است اما ذکر این نکته مهم و تجربه شده نیز ضروری است که کشور در حال حاضر نیاز به سرمایه گذاری خارجی هم دارد. اگر این روند تظاهرات کور عده ای مغرض ادامه یابد ریسک سرمایه گذاری در کشور بالا می رود و برنامه های دولت در جذب سرمایه گذار خارجی بی نتیجه و عقیم می شود که خود بیشتر به بحران اقتصادی دامن می زند.
مضافاً اینکه کسانی که شعارهای ساختارشکنانه می دهند باید بدانند که لازمه برپایی هر حکومت مردم سالار رعایت نظم و قانون اساسی است و هیچکس حق ندارد خواسته خود را وسیله ضرر به دیگران قرار دهد زیرا مردم نسبت به حفظ مال، جان، ناموس و شغل خود محق هستند و دولت هم مسئول حفظ آنهاست.
پس هر کس دست به آشوب و تخریب بزند که به زعم دشمنان امنیت و نظام جامعه را خدشه دار کند مستحق مجازات و کیفر است.
مگر همین مردم با تظاهرات مسالمت آمیز و به صورت میلیونی انقلاب نکردند؟
پس بپذیریم که خواست مردم نه آشوب و نه تخریب بلکه اصلاح اقتصاد و رفع گرانی و بیکاری است. زیرا مطالبه گری با اغتشاش و تخریب همخوانی ندارد. مثل اینکه کسی سنگ بردارد سر دیگری را بشکند و از او توقع محبت و مرحمت داشته باشد.
همه می دانند که به اصطلاح بهار عربی برنامه ریزی شده آمریکا بر سر کشورهای مسلمان و عربی چه آورده است و آنها هم اکنون در چه شرایطی هستند که آرزوی همان وضع سابق را می کنند. به هوش باشیم و فریب نخوریم.
6114/ 2027
دریافت: علی اکبر خرامش ** انتشاردهنده: سیداحمد نجفی
کپی شد