در این یادداشت به قلم اسماعیل عسلی سردبیر این روزنامه آمده است: مرور چالشهای مرتبط با فضای مجازی در کشور این پرسش را پیش میآورد که چرا سایر کشورها خصوصاً کشورهای توسعه یافته در پیوند با فضای مجازی با مشکلاتی به این گستردگی مواجه نیستند.
شاید پاسخ این باشد که چون فضای مجازی در جامعه ما وظایفی را بر عهده گرفته که چنین وظایفی در کشورهای توسعه یافته بر عهده رسانههای مکتوب و صوتی و تصویری است، به همین دلیل به لحاظ نقشهای گوناگون، با چالشهای فراوانی روبهرو است؛ ضمن این که کمیت و کیفیت ارتباطات اجتماعی در سایه فضای مجازی تغییر کرده و برخی محدودیتهای زمانی و مکانی را از میان برداشته است.
در گذشته، کدام جوان میتوانست نیمههای شب به خوابگاه دانشجویی دختران برود و از همکلاسیاش بخواهد که تصویر جزوه دیروز استاد را برایش بیاورد؛ در حالی از طریق فضای مجازی چنین امری امکانپذیر است.
وقتی با ظرافت به تأثیر فضای مجازی در زندگی نگاه میکنیم متوجه میشویم که انقلاب واقعی همین است که با کمترین هزینه زندگی مردم را از این رو به آن رو کرده است.
یکی از بستگان میگفت من تصور میکردم اگر فرزندم برای ادامه تحصیل به خارج از کشور برود در فراق او دق میکنم اما اکنون هر شب حتی بیشتر از زمانی که در خانه بود او را در واتساپ میبینم! باید قبول کنیم پذیرش مسئولیتها و نقشهای جایگزین فراوان فضای مجازی را به این روز انداخته است. مردم انتظار دارند فضای مجازی فقدان تشکلهای مردم نهاد، مطبوعات آزاد و صدا و سیمای مردمی را جبران کند چنین چشمداشتی جامعه کنونی را به جولانگاه فضای مجازی تبدیل کرده و آنچنان سیلآسا همه را درمینوردد که از دست هیچ کسی کاری ساخته نیست.
روزنامهها نیز چون میخواستند نقش احزاب را هم بر عهده بگیرند از وظایف اصلی خود بازماندند و فعالان حوزهی مطبوعات را با بیثباتی شغلی، استرس بیش از حد و همچنین قبض و بسطهای فصلی مواجه کردند. فضای مجازی هم غیر از وظایفی که به اقتضای فلسفهی وجودیاش بر عهده دارد نقش رسانههای آزاد را هم ایفا میکند!
بیگمان اگر رسانههای صوتی- تصویری و مکتوب میتوانستند بدون دغدغه و ترس از برخوردهای غیرمنطقی، واقعیتهای اجتماعی را بر اساس آمار دقیق بازتاب دهند و به نقد و تحلیل اوضاع کشور بپردازند و اگر خبرنگاران به اطلاعات آزاد و آمار و ارقام واقعی دسترسی داشتند و بر اساس آن میتوانستند مسئولین را جوابگو و مطیع مردم بار بیاورند، فضای مجازی برای مردم این همه جذابیت نداشت و فرصتی برای گروههای مختلف اجتماعی به منظور طرح دیدگاهها و مطالباتشان محسوب نمیشد.
طبیعتاً زمانی که یک وسیلهی ارتباطی با قابلیت فراوان به صورت ناگهانی در اختیار مردم قرار میگیرد که میتواند جانشین مناسبی برای تلویزیون و رادیو و روزنامه باشد چرا مردم از آن استقبال نکنند؟
پرواضح است که بحث سوءاستفاده از فضای مجازی نیز ریشه در محبوبیت آن دارد. اصولاً هر چیزی که مورد توجه مردم قرار گیرد میتواند موضوعی برای سوءاستفاده باشد. دین هم میتواند مورد سوءاستفاده قرار گیرد و عدهای با تظاهر به تقوا و دینداری مردم را سرکیسه کنند.
لذا این تنها فضای مجازی نیست که بساط فریب و کلاهبرداری در آن پهن شده است. بخشی از کلاهبرداریهایی که از طریق فضای مجازی صورت میگیرد هیچ پیوندی با تواناییهای این وسیله ارتباطی ندارد بلکه عامل اصلی آن آزمندی مردم برای پولدار شدن و برخورداری از زندگی اشرافی است که تب آن حتی گریبان برخی مدیران را نیز گرفته است.
در مورد دروغ پراکنیهایی که در فضای مجازی شاهد آن هستیم نیز باید گفت چون فضای مجازی با فرهنگ شفاهی پیوندی نزدیک دارد، تمامی امکانات خود را در اختیار چنین فرهنگی قرار داده است.
لذا همان یک کلاغ چهل کلاغهایی که در محاورات و ارتباطات اجتماعی شاهد آن هستیم به فضای مجازی منتقل شده است. ضمن این که فضای مجازی را نمیتوان به یک خبرگزاری تشبیه کرد که از امکان دیدبانی برخوردار است. در این فضا دیدبانی وجود ندارد بلکه هر چه هست تلاش برای جذب مخاطب است. از این رو همان غیبتها، تهمتها، پشت هماندازیها، سخنچینیها و بزرگنماییهایی که مردم در ملاقاتهای روزمره مرتکب آن میشوند به این فضا منتقل شده و با سرعت بیشتری دنبال میشود.
لذا اگر در گذشته خاله یا عمه شما 4 بار در سال به دیدن مادرتان میآمد و با بالا و پایین کردن چند واقعه روزگار شما را گل سنبلی میکرد اکنون به عضویت گروهی در آمده که هر لحظه در دسترس است. کافی است دختر خواهر شوهر همسرتان روی مبلی مدل جدید بنشیند و عکس خود را در گروه بگذارد. به دنبال آن همه میپرسند مبارک باشد این مبل را از کجا خریدهاید و به این ترتیب با رد و بدل شدن چندین پیام همسرتان شما را به بازار مبل میکشاند و میشود آنچه نباید بشود.
با آمدن فضای مجازی اتفاق خاصی نیفتاده جز این که مردم از این وسیله به عنوان جایگزین وسایل ارتباطی که قادر به ایفای نقش واقعی خود نیستند استفاده میکنند و صد البته نظیر برخی مطالب که از قول مدیران و مسئولان در رسانهها به خورد مردم داده میشود با کمی کوچکنمایی یا بزرگنمایی در فضای مجازی از قول خود مردم مطرح میگردد.
فرضاً در گذشته وقتی فردی در اثر تصادف به گوشهی خیابان پرتاب میشد روزنامهها خبر فوت او را پس از تأیید پزشک قانونی و نیروی انتظامی بازتاب میدادند اما در فضای مجازی چنین تشریفاتی رعایت نمیشود و چه بسا فرد نمرده باشد اما همین که بیحرکت روی زمین پهن شده به حساب مرگ او گذاشته میشود.
شکی نیست که در شرایط کنونی امکان این که بتوان چنین وسیلهای را از مردم گرفت و یا آن را فیلتر کرد وجود ندارد مگر این که رسانهها و روزنامهها بتوانند وظایف قانونی خود را بدون ترس و سانسور انجام دهند و واقعیتها را منعکس نمایند که در این صورت نیز دیگر نباید از فضای مجازی ترسید!
منبع: روزنامه عصرمردم
7375/ 2027
شاید پاسخ این باشد که چون فضای مجازی در جامعه ما وظایفی را بر عهده گرفته که چنین وظایفی در کشورهای توسعه یافته بر عهده رسانههای مکتوب و صوتی و تصویری است، به همین دلیل به لحاظ نقشهای گوناگون، با چالشهای فراوانی روبهرو است؛ ضمن این که کمیت و کیفیت ارتباطات اجتماعی در سایه فضای مجازی تغییر کرده و برخی محدودیتهای زمانی و مکانی را از میان برداشته است.
در گذشته، کدام جوان میتوانست نیمههای شب به خوابگاه دانشجویی دختران برود و از همکلاسیاش بخواهد که تصویر جزوه دیروز استاد را برایش بیاورد؛ در حالی از طریق فضای مجازی چنین امری امکانپذیر است.
وقتی با ظرافت به تأثیر فضای مجازی در زندگی نگاه میکنیم متوجه میشویم که انقلاب واقعی همین است که با کمترین هزینه زندگی مردم را از این رو به آن رو کرده است.
یکی از بستگان میگفت من تصور میکردم اگر فرزندم برای ادامه تحصیل به خارج از کشور برود در فراق او دق میکنم اما اکنون هر شب حتی بیشتر از زمانی که در خانه بود او را در واتساپ میبینم! باید قبول کنیم پذیرش مسئولیتها و نقشهای جایگزین فراوان فضای مجازی را به این روز انداخته است. مردم انتظار دارند فضای مجازی فقدان تشکلهای مردم نهاد، مطبوعات آزاد و صدا و سیمای مردمی را جبران کند چنین چشمداشتی جامعه کنونی را به جولانگاه فضای مجازی تبدیل کرده و آنچنان سیلآسا همه را درمینوردد که از دست هیچ کسی کاری ساخته نیست.
روزنامهها نیز چون میخواستند نقش احزاب را هم بر عهده بگیرند از وظایف اصلی خود بازماندند و فعالان حوزهی مطبوعات را با بیثباتی شغلی، استرس بیش از حد و همچنین قبض و بسطهای فصلی مواجه کردند. فضای مجازی هم غیر از وظایفی که به اقتضای فلسفهی وجودیاش بر عهده دارد نقش رسانههای آزاد را هم ایفا میکند!
بیگمان اگر رسانههای صوتی- تصویری و مکتوب میتوانستند بدون دغدغه و ترس از برخوردهای غیرمنطقی، واقعیتهای اجتماعی را بر اساس آمار دقیق بازتاب دهند و به نقد و تحلیل اوضاع کشور بپردازند و اگر خبرنگاران به اطلاعات آزاد و آمار و ارقام واقعی دسترسی داشتند و بر اساس آن میتوانستند مسئولین را جوابگو و مطیع مردم بار بیاورند، فضای مجازی برای مردم این همه جذابیت نداشت و فرصتی برای گروههای مختلف اجتماعی به منظور طرح دیدگاهها و مطالباتشان محسوب نمیشد.
طبیعتاً زمانی که یک وسیلهی ارتباطی با قابلیت فراوان به صورت ناگهانی در اختیار مردم قرار میگیرد که میتواند جانشین مناسبی برای تلویزیون و رادیو و روزنامه باشد چرا مردم از آن استقبال نکنند؟
پرواضح است که بحث سوءاستفاده از فضای مجازی نیز ریشه در محبوبیت آن دارد. اصولاً هر چیزی که مورد توجه مردم قرار گیرد میتواند موضوعی برای سوءاستفاده باشد. دین هم میتواند مورد سوءاستفاده قرار گیرد و عدهای با تظاهر به تقوا و دینداری مردم را سرکیسه کنند.
لذا این تنها فضای مجازی نیست که بساط فریب و کلاهبرداری در آن پهن شده است. بخشی از کلاهبرداریهایی که از طریق فضای مجازی صورت میگیرد هیچ پیوندی با تواناییهای این وسیله ارتباطی ندارد بلکه عامل اصلی آن آزمندی مردم برای پولدار شدن و برخورداری از زندگی اشرافی است که تب آن حتی گریبان برخی مدیران را نیز گرفته است.
در مورد دروغ پراکنیهایی که در فضای مجازی شاهد آن هستیم نیز باید گفت چون فضای مجازی با فرهنگ شفاهی پیوندی نزدیک دارد، تمامی امکانات خود را در اختیار چنین فرهنگی قرار داده است.
لذا همان یک کلاغ چهل کلاغهایی که در محاورات و ارتباطات اجتماعی شاهد آن هستیم به فضای مجازی منتقل شده است. ضمن این که فضای مجازی را نمیتوان به یک خبرگزاری تشبیه کرد که از امکان دیدبانی برخوردار است. در این فضا دیدبانی وجود ندارد بلکه هر چه هست تلاش برای جذب مخاطب است. از این رو همان غیبتها، تهمتها، پشت هماندازیها، سخنچینیها و بزرگنماییهایی که مردم در ملاقاتهای روزمره مرتکب آن میشوند به این فضا منتقل شده و با سرعت بیشتری دنبال میشود.
لذا اگر در گذشته خاله یا عمه شما 4 بار در سال به دیدن مادرتان میآمد و با بالا و پایین کردن چند واقعه روزگار شما را گل سنبلی میکرد اکنون به عضویت گروهی در آمده که هر لحظه در دسترس است. کافی است دختر خواهر شوهر همسرتان روی مبلی مدل جدید بنشیند و عکس خود را در گروه بگذارد. به دنبال آن همه میپرسند مبارک باشد این مبل را از کجا خریدهاید و به این ترتیب با رد و بدل شدن چندین پیام همسرتان شما را به بازار مبل میکشاند و میشود آنچه نباید بشود.
با آمدن فضای مجازی اتفاق خاصی نیفتاده جز این که مردم از این وسیله به عنوان جایگزین وسایل ارتباطی که قادر به ایفای نقش واقعی خود نیستند استفاده میکنند و صد البته نظیر برخی مطالب که از قول مدیران و مسئولان در رسانهها به خورد مردم داده میشود با کمی کوچکنمایی یا بزرگنمایی در فضای مجازی از قول خود مردم مطرح میگردد.
فرضاً در گذشته وقتی فردی در اثر تصادف به گوشهی خیابان پرتاب میشد روزنامهها خبر فوت او را پس از تأیید پزشک قانونی و نیروی انتظامی بازتاب میدادند اما در فضای مجازی چنین تشریفاتی رعایت نمیشود و چه بسا فرد نمرده باشد اما همین که بیحرکت روی زمین پهن شده به حساب مرگ او گذاشته میشود.
شکی نیست که در شرایط کنونی امکان این که بتوان چنین وسیلهای را از مردم گرفت و یا آن را فیلتر کرد وجود ندارد مگر این که رسانهها و روزنامهها بتوانند وظایف قانونی خود را بدون ترس و سانسور انجام دهند و واقعیتها را منعکس نمایند که در این صورت نیز دیگر نباید از فضای مجازی ترسید!
منبع: روزنامه عصرمردم
7375/ 2027
کپی شد