یادداشت پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران -تهران

​حاشیه ای بر تغییرات دانشگاه آزاد؛

مشکل دانشگاه آزاد را در تضاد «اساسنامه قانونی» و «رویه سابق» بجویید

پایگاه خبری جماران: دانشگاه آزاد بیمار است. باور کنید. برای درک این نکته لازم نیست خیلی به اخبار پشت پرده دست رسی داشته باشید. فقط روند حوادث را مرور کنید

دی ماه ٩٥ رییس هیأت امنا و پدر حقیقی دانشگاه آزاد به دیار باقی می شتابد. میرزاده رییس دانشگاه است. با حکم رهبر انقلاب ، ولایتی رییس هیأت مؤسس این دانشگاه می شود. معلوم است که از نظر رهبری ، ولایتی باید جایگزین هاشمی شود. ولایتی بعد از تعارفات اولیه ، در اسفند ماه رییس هیأت امنا هم می شود. اصرار ولایتی به میرزاده مبنی بر تغییر معاون فرهنگی توسط میرزاده پذیرفته نمی شود. در جلسه ای که قانونی بودن آن زیر سؤال است، در اردیبهشت ٩٦، میرزاده عزل می شود. سید حسن خمینی و ناطق نوری از حضور در دانشگاه استعفا می دهند.  نوریان سرپرست دانشگاه می شود. رسانه های مرتبط و از جمله صدا و سیما،  اتهامات مالی فراوانی را متوجه میرزاده می کنند. اتهاماتی که بعد از سکوت میرزاده، به طور کلی فراموش می شود و اصلاً پی گیری نمی شود. معلوم است که بهانه ای برای عزل لازم بوده است. سه نفر از نیروهای نزدیک به ولایتی از جمله طهرانچی و فرهاد رهبر در مرداد ٩٦ به هیأت امنا اضافه می شوند.پاییز ٩٦ نوریان هم بعد از کش و قوس با ولایتی کنار می رود و فرهاد رهبر رییس دانشگاه می شود. از ماه های بعد اختلاف بین رییس جدید و ولایتی هم بالا می گیرد. خبرها ضد و نقیض است. سرانجام در مرداد ٩٧ رهبر هم برکنار می شود. 

این داستان البته ادامه دارد و مطمئن باشید، در آینده، نزاع بین طهرانچی و ولایتی باز هم به گوش خواهد رسید. 

اما چرا چنین اتفاقاتی امروزه در دانشگاه آزاد رخ می دهد؟ و چرا در زمان هاشمی رفسنجانی چنین نبود؟

علت این مشکل ، اختلاف بین «اساسنامه قانونی» و «رویه ی سابق» در این دانشگاه است. 

مطابق اساسنامه ی دانشگاه آزاد، رییس هیأت امنا و هیأت مؤسس هیچ نقشی در اداره ی این دانشگاه ندارد. چنانکه در دوره مدیریت فرهاد دانشجو، با اینکه به ظاهر آیت الله هاشمی ریاست هیأت امنا و هیأت مؤسس دانشگاه را در اختیار داشت، ولی عملاً هیچ نقشی در دانشگاه و اطلاعی از اوضاع و احوال آن نداشت و حتی رییس وقت دانشگاه در طول حدود دو سال ریاست خود یک بار هم در جلسات هیأت مؤسس شرکت نکرد. اما در غیر دوره ی مدیریت دانشجو، عملاً هاشمی رفسنجانی زعیم دانشگاه بود. و این همان رویّه ای است که به آن اشاره کردم. رابطه ی جاسبی و میرزاده با هاشمی، رابطه ای پدرانه بود. نه «گوش به فرمان» بودند و نه «نافرمان». 

در چنین رابطه ای آنچه مهم است، «سعه ی صدر از سوی زعیم» و « احترام گذاشتن توأم با پذیرش از سوی دیگران» است. این دو امر مهم، همه ی علت ثبات مدیریت و توفیقی است که در دوره ریاست هاشمی رفسنجانی شاهد بودیم. هاشمی، مخالفت های گاه و بیگاه و بعضاً بسیار زیاد رؤسای دانشگاه یعنی جاسبی و میرزاده، را تاب می آورد و به نظر کارشناسی آنها تن می داد. و رؤسای دانشگاه هم احترام او را نگه می داشتند و هیچ گاه به سمت تقابل نمی رفتند. 

اما اکنون چنین رابطه ای بین ولایتی و رییس دانشگاه وجود ندارد. ولایتی تحت تأثیر برخی اطرافیان و مهم تر از همه محمدیان است و رییس دانشگاه اصرار به اجرای اساسنامه ای دارد که او را مسئول قرار داده و نقشی برای رییس هیأت امنا قائل نیست. ولایتی دخالت های خود را به احکام بالادستی مستند می کند و همین عملاً اساسنامه دانشگاه را مختل می نماید. 

به همین جهت است که می گویم دانشگاه آزاد مریض است و هر کس در جایگاه رییس، چون نمی تواند رابطه ای از نوع رابطه ی پدر و فرزند با ولایتی داشته باشد، سرانجام به تقابل با او خواهد رسید. 

در این میان ممکن است  امثال محمدیان و یا نوریان هم اثر گذار باشند ولی این تنها جزء داستان است. مشکل در تضاد اساسنامه با نقشی است که ولایتی برای خود تعریف کرده است. 

برای حل این مشکل به نظرم باید یا ولایتی به جایگاه قانونی خود تن دهد و یا اصلاً شخص او به عنوان رییس دانشگاه انتخاب شود. تردید نکنید اعتبار ولایتی برای این کار از طهرانچی بیش تر است.

* مشاور ارشد ریاست اسبق سازمان سما

 

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.