مراسم نکوداشت سیزدهمین سال درگذشت میرمصطفی عالی نسب غروب پنجشنبه (14 تیر ماه) در مؤسسه مطالعات دین و اقتصاد برگزار شد.
به گزارش خبرنگار جماران، دکتر محمدرضا بهشتی در این نشست طی سخنانی با اشاره به جلسات مربوط به صادرات غیر نفتی در دوران دفاع مقدس، گفت: در سال های 64 تا یکی دو سال بعد جمعی در نخست وزیری با مدیریت آقای عالی نسب تشکیل می شد. من توفیق پیدا کردم جلسات آنها را گوش کنم. بحث بر سر صادرات غیر نفتی بود. ارز نفت محدود بود و بودجه با ارقام پایین عجیبی بسته و تقریبا یک سوم این بودجه صرف جنگ می شد و ارز مختصری باقی می ماند.
عضو هیأت علمی دانشگاه تهران یادآور شد: در این وضعیت مرحوم عالی نسب توجه ها را به سمت صادرات غیر نفتی و ارز حاصل از آن جلب کرد و واحدهایی که فکر می کردند می توانند صادرات داشته باشند آنجا می آمدند و گزارش می دادند. صحبت این بود که باید توجیه کنند می توانند ارزآور باشند. شرکت های مختلف آمدند و توجیهاتی داشتند. هر پیشنهادی که می آمد مرحوم عالی نسب پرسش دقیق و انتظار پاسخ دقیق داشت. یک مورد فرش و مورد دیگر سیب بود و با التهاب آمده بودند که منابع کشور دارد از بین می رود. به نظر من هر دو توجیه داشت اما هر سؤالی که پیش می رفتیم معلوم می شد دید ما از دور بوده است.
وی تصریح کرد: در مورد سیب ایشان ارزبری هر بخش را حساب می کرد و گفت ما به شما ارز نمی دهیم؛ چون این سیب از کود، سمّ، بسته بندی، سوخت و غیره استفاده می کند و به جای ارزآوری ارزبری دارد. پیشنهاد کرد یک دیاگرام بکشید و اسم آن را «سیب نفت خوار» بگذارید. این دید مرحوم عالی نسب بود که می توانست تحت تأثیر فضا قرار نگیرد و کلان و برای آینده نگاه کند. بعدا اجازه دادند به ازای هر سه کیلو سیب یک کیلو موز وارد شود و خدا می داند چه مقدار سیب قبل از رسیدن به مقصد تلف شد.
بهشتی ادامه داد: نمونه دیگر صنعت دیرینه فرش و پشتیبانی قوی آن بود. مرحوم می گفت کلمه ها وزن و هزینه دارند. ایشان تحلیل می کرد که آیا صادرات فرش برای آینده کشور توجیه دارد؟ محاسبه کرده بود که ما و کشورهای دیگر داریم مسابقه می دهیم که کدام نیروی کار را ارزان تر بفروشیم. ایشان محاسبه کرده بود که کل گردش مالی فرش کمتر از گوجه فرنگی بود. پس برای چه می دویم؟ بافته های هنری شاید توجیه داشت؛ اما معنای تولید انبوه فرش چه بود؟
وی افزود: همان موقع من یادم هست که کمیته امداد اعلام کرد ما یک میلیون دار قالی زده ایم. در همان موقع نپال از فرش ما پیشی گرفت و ارزان فروشی عجیبی بود. یادم هست هند کاری کرد که واقعا من عصبانی شدم. من دیدم واحد صادرات فرش از تخته به تن تبدیل شد. به نظر می رسید این کار با آینده نگری سازگار نیست اما نمی شد کاری کرد.
عضو هیأت علمی دانشگاه تهران با اشاره به اینکه در ایران عادت داریم که اسطوره می سازیم، تأکید کرد: در مورد آقای عالی نسب این طور نیست. نمونه ای مثل عالی نسب کجا مطرح می شود؟! مرحوم عالی نسب کارخانه دار موفق قبل از انقلاب بود و جزو واحدهای غیر دولتی بود که کاملا علمی اداره می شد. با این حال به منزل ایشان رفتم و دیدم کتاب «چهل اشتباه مدیریتی» را می خوانند و می گفت پیر شده ام ولی سیر نشده ام. در عین حال که کارخانه موفقی داشت فهمیده بود که مهمترین عامل موفقیت نیروی انسانی است.
وی اظهار داشت: آیت الله بروجردی بروجردی تقلید در حوزه اقتصادی را برای مرحوم عالی نسب حرام کرده بود. این نشان دهنده علم بالای اقتصادی ایشان بود. حیف که در کشور ما به انواع و اقسام چیزها توجه می شود و اما کمتر مطلبی از آدمی مثل ایشان می شنویم.
علی رضا قلی،دیگر سخنران این نشست، با اشاره به معضلات دلار، رانت، فساد و بانک های خصوصی، در این نشست گفت: کسی که می خواهد اقتصاددان شود اول باید فرآیند تحول را بشناسد و بعد عزم تغییر وجود داشته باشد. نکته سوم این است که منفردا جامعه را بشناسد. فارغ از این باشد نمی تواند پیچ و مهره ها را حل کند.
این پژوهشگر ممتاز توسعه افزود: وقتی تاریخ تجارت ایران را نگاه کنید، پهلو به پهلوی ساختار اروپا پیش می رود. اینها مواد خام صادر و مواد اولیه آنها را تأمین می کردند. حتی بیل و کلنگ را هم آنها تولید می کردند. لازم است تاریخ ایران را بشناسد و اینها منافاتی با کار روزانه ندارد؛ ولی غفلت از آنها اجازه نمی دهد مشکلات اساسی را بشناسند و از بحران ها نجات پیدا کنند.
وی تأکید کرد: در تاریخ ایران همیشه افرادی مثل عالی نسب وطن دوست و از جان گذشته بوده اند و خدمت کرده اند و کارشناسی کرده اند ولی گروهی که می توانستند آثار کار آنها را تحریب کنند حجمشان بیشتر بوده است. چطور است که اینها مثل بقیه نیستند؟ مثلا بعد از جنگ دوم روس، فتحعلی شاه همه را صدا کرد و تنها کسی که بلند شد و گفت جنگ نکنیم قائم مقام بود. من سی سال خدمت کرده ام و دیدم که حتی در جمهوری اسلامی همه مدیران دهان وزیر را نگاه می کردند
رضا قلی با اشاره به خاطرات ابوالحسن ابتهاج ادامه داد: ابوالحسن ابتهاج گفت که قدرت نظامی بدون بنیه اقتصادی فایده ندارد؛ من این تیر و تفنگ ها را نمی خواهم. همان طوری که احمدی نژاد اختیارات سازمان برنامه را گرفت، شاه هم اختیارات سازمان برنامه را گرفت و به هیأت دولت داد. ما از این نمونه ها در تاریخ داشته ایم که بیش از 80 درصد نخست وزیرهای ایران توسط شاهان کشته شده اند.
وی با بیان اینکه انسان منفعت خواه، یعنی در واقع بیشینه خواه فرصت طلب است، اظهار داشت: این کارهایی که در مورد ارز و طلا می کنند با این تز نئوکلاسیک جور در می آید که هر جا منافعتان ایجاب کرد قانون را زیر پا بگذارید و گروه هایی که قدرت چانه زنی دارند، و معمولا نامرئی هم هستند، این کار را می کنند. اما خیلی افراد منافعشان ایجاب می کند که قانون را بشکنند ولی این کار را نمی کنند و در جایی وارد کارزاری می شوند که منافعشان ایجاب می کند این کار را انجام ندهند و خلاف منافعشان کار می کنند.
این پژوهشگر ممتاز توسعه گفت: به نظر من اقتصاددانان باید شرایطی که افراد فرصت طلبی می کنند را بشناسند. کدام شرایط اجازه داد روی سکه و دلار این کار را بکنند؟ مکررا در تاریخ این اتفاق افتاده است. زمان ناصر الدین شاه آنقدر سکه را دستکاری کرده بودند که درهم تبدیل به پول سیاه شده بود. بعد با تلاش امین الضرب قرار شد سکه های یک قرانی را به صرافی ها بدهند و هرکس می رفت بگیرد می گفتند تمام شده است. عین بعضی اوراق قرضه ها که اگر شب هم پشت در بانک بخوابی می گویند تمام شده است.
وی تأکید کرد: امثال آقای عالی نسب تاریخ ایران داشته که در بزنگاه ها بایستند و مدد کنند و بسازند و این شدنی است و جای یأس هم ندارد. اگر صرف منفعت طلبی را بگیرید چیزهایی هست که نمی توان توضیح داد. یکی از آنها تخصیص بخشی از منابع است. بخش عظیمی از سرمایه ها صرف این می شود که دولت ها خودشان را توجیه کنند. تلاش زیادی می کنند که حس خودشان از عدالت را تعمیم دهند ولی خودشان آسیب نبینند.
رضا قلی یادآور شد: نهادگراها می گویند اول باید کشور را از دخالت دیگران مهار کنید؛ تا منابع خود را بشناسید و بعد بتوانید از منابع استفاده کنید. وقتی ایدئولوژی برای وحدت ملی و دفاع از کیان کشور و قدرتمند شدن کشور و رفاه مردم می آید، از روزی که ایرانی ها دور هم جمع شدند به نحو احسن آن را می شناختند. اگر اصلاح الگوی تولید و مصرف و تلاش برای آبادانی و دفاع از کشور جایی برای خود باز کند، هیچ جای ناامیدی نیست که کسی بتواند این کارها را انجام دهد.