سران اروپایی سعی می‌کنند دست کم بخشی از برجام را نجات دهند. من بشدت شک دارم ایران پیشنهاد‌های جدید اعلام شده توسط دولت ترامپ را بپذیرد. یک نتیجه پیش رو این خواهد بود که امریکا از قرارداد خارج شود و باقی مانده گروه 1+5 رابطه‌ای را با ایران حفظ کنند

به گزارش جماران، روزنامه ایران نوشت: بعد از نخستین گفت‌و‌گو با پروفسور «نوام چامسکی» درباره سرانجام مذاکرات هسته‌ای در اردیبهشت ماه سال 1391 در روزنامه شرق، به‌دنبال فرصتی بودم تا این بار و پس از شش سال، درباره تحولات سیاسی ایران و منطقه بویژه موضوع برجام با این نظریه‌پرداز، مورخ، فیلسوف و زبان‌شناس پرآوازه امریکایی صحبت کنم. سرانجام چندی پیش، پروفسور چامسکی را در دفتر بسیار ساده‌اش در دانشکده زبان شناسی دانشگاه ایالتی آریزونا در شهر توسان، ملاقات کردم. ملاقاتی که قرار بود نیم ساعت باشد، دو ساعت به طول انجامید. در این مدت این فرصت فراهم شد که نظر ایشان را درباره برجام، شرایط خاورمیانه و وضعیت سیاست داخلی ایالات متحده جویا شوم. آنچه در ادامه آمده است، حاصل گفت‌و‌گو با آورام نوام چامسکی (Avram Noam Chomsky) زبان شناس و منتقد بی‌محابای سیاست امریکا است، سیاستی که در برهه جدید و دوران زمامداری ترامپ از عناصر میلیتاریستی و نظامی بهره می‌برد و بر همین اساس چامسکی آن را بی‌رحمانه به زیرتیغ نقد می‌کشد.
٭٭٭
 نظرات شما درباره سیاست خارجی ایالات متحده برای همه آشناست. حتی در زمان ریاست جمهوری باراک اوباما شما منتقد بخش‌هایی ازسیاست خارجی او بودید. با توجه به استقرار دولت ترامپ، نظر شما درباره سیاست خارجی ایالات متحده بویژه در رابطه با خاورمیانه چیست؟
ترامپ کاملاً دنباله رو خط اسرائیل و عربستان سعودی است و این به طور کلی اتحادی بسیار کینه توزانه‌ای علیه ایران است. نیکی هیلی، سفیر ایالات متحده در سازمان ملل بارها درباره تخلفات ایران از توافق هسته‌ای درسازمان ملل صحبت کرده است. اگرچه امریکا تمام وقت درحال تخلف از توافق هسته‌ای و برجام است ولی هیچ کس در این باره صحبت نمی‌کند.
 توافق هسته‌ای - برجام - در زمینه تعهد امضاکنندگان صریح است وهیچ طرفی حق دخالت در روابط اقتصادی ایران با سایر کشورها  ندارد ولی امریکا به طور مداوم این تخلف از توافق را انجام می‌دهد. به‌نظر من ترامپ تمام تلاش خود را برای نابود کردن برجام می‌کند هرچند اروپایی‌ها سعی می‌کنند اقدام‌های بازدارنده برای جلوگیری از خروج کامل ترامپ از برجام  انجام بدهند ولی من تردید دارم که تلاش بازدارنده آنها در اصلاح و توقف سیاست‌های ترامپ نتیجه بدهد.
سیاست خارجی امریکا منسجم نیست. در چند ماه گذشته ترامپ بشدت منتقد سیاست‌های پاکستان بوده و پاکستان هم با کمک به تشدید فعالیت طالبان درافغانستان، عکس‌العمل نشان داده است.
به نظرم می‌آید که لازمه درک خط مشی ترامپ در صحنه دیپلماسی، داشتن شناختی روشن از شخصیت و پایگاه اجتماعی اوست. هنوز هاله‌ای از معما دور شخصیت او را فراگرفته است. به یاد دارم که پس از انتخاب ترامپ به ریاست جمهوری، شوک بزرگی به دنیا وارد شد. حتی برخی شهر‌های امریکا هم در شوک و ناباوری فرو رفتند. در شیکاگو مردم بی‌محابا اشک می‌ریختند. من فکر می‌کنم هنوز این سؤال به طور جدی مطرح است که چرا و چطور ترامپ به قدرت رسید و اساساً ابزارها و عناصر قدرت او چیست؟
دلایل بسیار مختلفی وجود دارد. همان‌طور که گفتم بخشی از پایگاه نفوذ او جریان‌های بنیادگرای مسیحی هستند. گروه‌های مذهبی 25 درصد جمعیت را تشکیل می‌دهند، آنها فقط به‌دلیل حمایت رهبران آنجلیکایی به ترامپ رأی دادند.
دلیل حمایت‌شان از ترامپ این است که او را نماینده‌ای مناسب برای رسیدن به اهدافشان می‌بینند. اهدافی مانند «تدریس انجیل در مدارس»، «جلوگیری از تغییر در قوانین اسلحه»، «ضدیت با قوانین سقط جنین» و غیره. این مسائل برای بسیاری از جمعیت امریکا مهم است. البته رهبران جمهوریخواه هیچ اهمیتی به قوانین اسلحه، حق سقط جنین برای زنان یا هر چیز دیگر که برای پایگاه رأی دهندگانشان مهم است نمی‌دهند. این شعارها فقط تکنیکی است برای حفظ پایگاه طرفداران عامه شان، در حالی که آنها مشغول خدمت به ثروتمندان یک درصدی و قدرتمندان پرنفوذ هستند.
 بنابراین، دو پایگاه حمایت سرسخت از ترامپ وجود داشته و دارد. یک گروه حامی، جامعه مذهبی است و گروه دیگر ثروتمندان و مدیران شرکت‌های بزرگ که مزایای بسیاری از دوران ریاست ترامپ بر کاخ سفید می‌برند. از سوی دیگر، نژادپرستان سفیدپوست هم که بسیار قابل توجه هستند. این گروه ضدیت خاصی با جامعه زنان دارد. در ایالات متحده تا دهه 60، ما قوانین زن ستیز داشتیم. قوانین آن دوران بسیار افراطی‌تر از آلمان نازی بود. زن ستیزی ریشه عمیقی در ایالات متحده دارد و هنوز بسیار قوی است. به هر حال ترامپ چنین پایگاه اجتماعی دارد هر رسوایی هم که به وجود بیاورد، آنها از او حمایت می‌کنند. البته ثروت عظیم و حمایت رسانه‌ای مانند سیستم رسانه‌ای فاکس نیوز و برخی رادیو‌های حامی او وجود دارد. ایستگاه‌های رادیویی محلی نقش مهم و تأثیر‌گذاری بر مردم دارند و در بسیاری از موارد مجریان این رادیو‌ها بسیار متعصب و البته محبوب هستند. تعصبی شدید در جامعه وجود دارد که باورش سخت است. دامنه‌ای وسیع از تئوری‌های توطئه در این کشور وجود دارد. برای مثال، بعد از کشتار پارکلند در فلوریدا، یکی از مجریان مطرح رادیویی، الکس جونز، بلافاصله تقصیر کشتار را به گردن دموکرات‌ها انداخت و گفت آنها می‌خواهند با این کار به حق مالکیت اسلحه محدودیت اعمال کنند. میلیون‌ها نفر از مردم امریکا به این برنامه‌ها گوش می‌دهند و هر چه را می‌شنوند باور می‌کنند چون اطلاعات دیگری ندارند.
البته شکایات مردم هم از وضع موجود  بی‌اساس نبود. بخش بزرگی از جمعیت امریکا سال‌ها کنار گذاشته شده‌اند. نئولیبرال‌ها و سیاست‌هایشان به اکثریت جامعه آسیب رسانده است. هیچ کس به این قسمت از مردم اهمیت نمی‌دهد. اوباما اهمیتی به آنها نداد، کلینتون هم اهمیتی نداد. هیچ کس توجهی به آنها نمی‌کند. آنها ارزشی برای کسی ندارند ولی بخش بزرگی ازجمعیت را تشکیل می‌دهند. حقوق‌هایشان برای 4 دهه راکد مانده است. وضع زندگی‌شان بدتر از 1979 است زمانی که نئو لیبرال‌ها قدرت گرفتند. طول عمر طبقه سفید پوست کارگر کاهش یافته است.در رده سنی شاغل 50-30 سال،  میزان مرگ و میر در حال افزایش است. این در کشورهای پیشرفته یا هر جای دیگری اتفاق نمی‌افتد، مگر اینکه کشور درگیر جنگ باشد. دلیل اساسی این شرایط افسردگی، اعتیاد به الکل، مواد مخدر و آینده‌ای تاریک است. بخش اعظمی از جمعیت روستایی کاملاً نادیده گرفته شده‌اند. آنها به ترامپ رأی می‌دهند برای اینکه فکر می‌کنند او ناجی آنهاست. اما او بیشترین ضربه را به آنان زده و خواهد زد. از سوی دیگر باید توجه کنیم که هربار که رسانه‌ها ترامپ را سرزنش و اعلام می‌کنند او درباره موضوعی دروغ می‌گوید، این یک هدیه به حزب راستی‌ها (جمهوریخواهان) است.
راست‌های واشینگتن و حامیان سیاسی ترامپ، عاشق این حمله رسانه‌ها هستند. من فکر می‌کنم هر چه بیشتر رسانه‌ها ترامپ را مسخره کنند طرفدارانش بیشتر از او حمایت می‌کنند.
باید توجه داشته باشیم که ترامپ هم سیاستمدار زیرکی است. البته اساساً باید بگوییم کلاهبردار مؤثری است که از احساسات برخی از مردم، بیشترین استفاده را می‌کند.
برگردیم به بحث سیاست خارجی ترامپ در منطقه و به‌طور خاص در قبال ایران، چه ارزیابی از رفتارها و تصمیم‌های اخیر وی در صحنه خاورمیانه و ایران دارید؟
بعضی مفسران آگاه مانند «نیکلاس نو» می‌گویند که جنگی جدی شروع خواهد شد. این موقعیتی بسیار ترسناک است. در صحنه خاورمیانه هم‌اکنون در یمن، امریکا و اسرائیل با پشتیبانی بریتانیا در حال نابود کردن این کشور هستند. آنها انگشت اتهام را به سمت ایران نشانه می‌روند ولی مقصر اصلی امریکا و بمباران عربستان سعودی است. در دیگر سوی خاورمیانه، ترکیه به سوریه حمله کرده است تا گروه‌های کُرد را تا جایی که می‌تواند از مرزهایش دور نگه دارد. چند هفته پیش رجب طیب اردوغان، رئیس جمهوری ترکیه به یک دختر 6 ساله گفت اگر کشته شود باید به خود افتخار کند. من نمی‌توانم تصور کنم که در ذهن این افراد چه می‌گذرد. اینها افراد بسیار غیرقابل پیش‌بینی و خطرناک هستند. در همین راستا در اسرائیل هم شرایط سیاسی ثبات ندارد. بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر با مشکلات بسیار جدی مواجه است و احتمال دارد برای خلاصی از وضع بحرانی‌اش و فرار از اتهامات فساد مالی یک عملیات خشونت بار را آغاز کند. همه سناریوها بسیار خطرناک است و من فکر می‌کنم لبنان به احتمال زیاد قربانی بزرگ می‌شود.
بدون شک اگر جنگ دیگری شروع شود، بسیار بدتر از جنگ قبلی خواهد بود. چرا که دست کم براساس گزارش‌های متعدد حزب‌الله تاکنون ظرفیت موشکی چشم‌گیری به دست آورده که اسرائیل قادر به مقابله با آن نخواهد بود.
 من مایل به صحبت درباره آینده توافق هسته‌ای با ایران JCPOA (برجام) هستم. دونالد ترامپ بارها گفته است که این توافق را کنار می‌گذارد. او همچنین ممنوعیت سفر شدیدی برای ایرانیان به امریکا اعمال کرده است که البته من تجربه شخصی در این زمینه دارم. دولت ترامپ همچنین به اروپا برای بازبینی روابطش با ایران فشار می‌آورد. با این همه و باتوجه به تغییرات اخیر در کابینه ترامپ، فکر می‌کنید گام بعدی او چه خواهد بود؟
سران اروپایی سعی می‌کنند دست کم بخشی از برجام را نجات دهند. من بشدت شک دارم ایران پیشنهاد‌های جدید اعلام شده توسط دولت ترامپ را بپذیرد. بسیار بعید به نظر می‌آید. به این ترتیب اگر امریکا همچنان از قبول شرایط موجود امتناع کند، که بسیار امکانپذیر است، یک نتیجه پیش رو این خواهد بود که امریکا از قرارداد خارج شود و باقی مانده گروه 1+5 رابطه‌ای را با ایران حفظ کنند. البته اروپا در عین حال سعی خواهد کرد رابطه خود را با ایالات متحده قطع نکند. بنابراین، سران اروپایی درموقعیت سختی قرار دارند. از سویی مایل به رها کردن ایران نیستند و از سوی دیگر از رفتار امریکا بیمناک هستند. روسیه و چین روابط شان با ایران را حفظ می‌کنند ولی نمی‌توانند کمبود روابط غربی را جبران کنند.
درباره آینده دولت ترامپ بحث‌های داغی در محافل سیاسی امریکا جریان دارد در چند هفته گذشته دونالد ترامپ مسئول کارزار انتخاباتی 2020 خود را انتخاب کرد. به نظر می‌سد او به پیروزی در دور بعدی انتخابات امریکا امیدوار است. آیا به نظر شما ترامپ شانس پیروزی دوباره در انتخابات 2020 دارد؟
 طبقه اجتماعی حامی او بسیار متعصب هستند و خود را وقف او کرده‌اند. هر اتفاقی بیفتد از پشتیبانی از ترامپ دست برنمی‌دارند. بسیاری از آنان مسیحیان انجیلی هستند. دولت سکولار برای آنان ارزشی ندارد. به باور آنها عیسی می گوید باید از ترامپ پشتیبانی کنید. احتمالاً طرفداران مسیحیان انجیلی 25 درصد امریکایی‌ها را تشکیل می‌دهند. ثروتمندان هم از ترامپ حمایت می‌کنند. دولت ترامپ در دو سطح اداره می‌شود. در یک سطح، نقش ترامپ برای رسانه‌ها است و اطمینان از اینکه او هر روزه در سرخط خبرها است. «ترامپ» نخستین چیزی است که  هر روز در تلویزیون‌ها می‌بینند. ازهمین رو، او همواره جنجال‌های دیوانه واری را یکی بعد از دیگری برپا می‌کند. برای او مهم نیست که چه جنجالی باشد. از سوی دیگر، رسانه‌ها از ترامپ انتقاد می‌کنند و این پایگاه طرفدارانش را بشدت تحریک می‌کند. آنها رئیس جمهوری منتخب و محبوب خود را تحت حمله رسانه‌های لیبرال می‌بینند. بنابراین از او حمایت می‌کنند و در نهایت، ترامپ از این بازی سود می‌برد و در آن شرکت می‌کند. تا وقتی این وضعیت هست احتمال موفقیت ترامپ در دور آینده نیز دور از انتظار نیست.
اما در پشت پرده، تبهکاران واقعی «پال رایان» و «میچ مک کانل» مشغول از بین بردن تمام جنبه‌های دولتی هستند که شاید بهره‌ای به جمعیت عمومی و مردم برساند. آنها به حوزه انتخابیه واقعی شان خدمت می‌کنند، به ثروتمندان و شرکت‌های بزرگ با تعهدی شگفت انگیز به دزدی آشکار.
 لایحه مالیاتی هدیه‌ای بزرگ به طبقه بسیار ثروتمند امریکا بود با خرده سکه‌هایی برای بقیه که ساکت بمانند. رایان و مک کانل مشتاقانه در حال یافتن بهانه‌هایی برای از بین بردن بیمه همگانی و بازنشستگی همگانی و برنامه کمکی تغذیه الحاقی و هر چیزی که به جمعیت عمومی و مردم بهره‌ای برساند، هستند. درعین حال آنها پایگاه طرفداران خود را با ملی‌گرایی سفیدپوستان، ‌نژادپرستی، افراط‌ گرایی مذهبی تقویت می‌کنند. وضعیت بسیار خطرناکی است. همچنین  شاید در سراسر کشور دیده باشید، مردم مسلح هستند. کشور رو به خشونت گذاشته است و گروه‌های شبه نظامی بشدت مسلح همه جا هستند. گاهی حتی گروه‌های شبه نظامی از پلیس ایالتی هم مسلح‌تر هستند. مردم عصبانی آماده رفتن به جنگ هستند. من فکر می‌کنم اگر ترامپ در انتخابات 2016 پیروز نشده بود، احتمالاً جنگ داخلی شروع می‌شد.

 

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.