تأکید می کنم با سپاه در جایگاهی فراتر از همه احزاب و گروهها و دسته بندی ها با برخوردی این چنین با گروهها و احزاب در دایره نظام، ضرورتی به مذاکره نیست و از سوی دیگر اگر این سپاه قدرتمندی تنزل یافته در حد احزاب و گروه ها باشد، اساسا دیگر قابل مذاکره نیست؛ زیرا نفعی برای مذاکره کنندگان در بر نخواهد داشت.

اعلام آمادگی برای گفت و گوی اصلاح طلبان با سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، یکی از بحث های هفته های اخیر در فضای سیاسی کشور بوده است.

این موضوع برای نخستین بار توسط یک عضو دولت اصلاحات و فعال سیاسی، در نمایشگاه مطبوعات مطرح شد که با فاصله اندکی در همان نمایشگاه توسط سخنگوی سپاه با پاسخ مثبت مواجه شد.

سردار سید علی صنیع خانی طی یادداشتی در این زمینه که در اختیار جماران قرار داده، به بررسی اصل این گفت و گو پرداخته و امکان و ضرورت آن را بررسی کرده است.

متن کامل این یادداشت در پی می آید:

در این روزها در رسانه های جمعی و در شبکه های مجازی مطالبی در مورد گفتگو و تعامل بین سپاه و اصلاح طلبان مطرح شده است و سرآغاز آن با پیشنهاد آقای حاجی وزیر آموزش و پرورش دولت اصلاحات صورت می پذیرد و با اظهار نظر و استقبال سخنگوی سپاه آقای سردار شریف پیگیری می شود و از آنجا عده ای از نویسندگان در موافقت و مخالفت دست به قلم شده یا نقطه نظراتشان را در مصاحبه ها با رسانه ها به خصوص در شبکه های مجازی بیان می دارند.

به نظر بنده یک اشتباه فاحشی آقای حاجی مرتکب شدند و آن قرار دادن سپاه در ردیف گروه های سیاسی اصلاح طلبان و احزاب رقیب اصلاحات و اصولگرایان می باشد.

دستاورد مذاکره و مفاهمه و تعامل با سپاهی که در حدّ گروه ها و احزاب سیاسی تنزل داده شده، چه نتیجه ای برای اصلاح طلبان و یا هر حزب و گروه دیگری در پی خواهد داشت؟! و مذاکره برای روشن شدن چه موضوع و موضوعاتی است واصلاً طرح این تعامل چه دستاوردی برای اصلاح طلبان خواهد داشت؟!

اگر تعامل و مذاکره با احزاب و گروههای اصولگرا و سایر احزاب مطرح شود موضوعیت خواهد داشت به خصوص در این شرایط حساسی که مملکت با آن روبه رو است که یاری و مساعدت همگان را می طلبد تا مشکلات کمرشکنی که اکثریت جامعه را به خود مشغول داشته را کاهش دهند. و سپاه به لحاظ اینکه وظیفه ذاتی اش پاسداری از انقلاب و نظام است نمی تواند در کنار دولت ها نباشد و از آن طرف هرکس که وابسته به این نظام است و قانون اساسی آن را عملاً پذیرفته نمی تواند حامی سپاه نباشد و قطعا باید عملاً این حمایت را به اثبات برساند؛ چه سپاهی که در راس هرم نظام قرار گرفته و یا سپاهی تنزل یافته در حد احزاب و گروهها.

مطلبی که دلسوزان نظام و به خصوص اصلاح طلبانی که برای پیروزی و تداوم آن سرمایه گذاری نموده اند را نگران می نماید تنزل سپاه از رأس هرم نظام و قرار گرفتن در حد یک حزب و گروه است؛ موضعی که امام رحمة الله علیه به شدت سپاه را از آن پرهیز می دادند.

سپاه در کنار تجهیزات پیشرفته اش ناگزیر از برخورداری حمایت همه اقشار خواهد بود و این به این معنا نیست که اصلاح طلبان در مقابله با دشمنانمان ما به خصوص یاوه گوییهایشان در این زمان پشت سپاه را خالی خواهند نمود بلکه در کنار سپاه بوده و خواهند بود همان گونه که رئیس دولت اصلاحات آقای سیدمحمد خاتمی در جمع ایثارگران اصلاح طلب بیان داشتند که: «ایجادکنندگان تنش اگر بخواهند چشم بد به این کشور داشته باشند همه ما در همه جناح ها در برابر آنها می ایستیم».

و همه باید بپذیریم تأمین امنیت این مملکت با سپاهی ممکن است که سپاه همه باشد و فراتر از همه گروه ها و احزاب در رأس هرم زیر نظر فرماندهی کل قوا.

وقتی سپاه در این جایگاه قرار گرفت دیگر چه ضرورتی به مذاکره و گفتگو با او؟!

این سپاه است که عملاً باید قرارگرفتن در جایگاهش را به اثبات برساند.

سپاه، شورای نگهبان، ائمه جمعه و جماعات باید متعلق به همه مردم باشند و نگاهشان به گروه های چپ و راست و اصلاح طلب و اصولگرا همانند دیدگاه امام به این گروه ها باشد.

 

آنجا که آقای محمدعلی انصاری نامه ای که در آن از چرایی حمایت از افراد و گروه های چپ و راست به امام خمینی(ره) نوشتند و در قسمتی از آن آورده شده:  «...ولی دو جریان عقیدتی و سیاسی که هر دو نیز وابسته به انقلاب و مدافع اسلامند و طرفداران زیاد و شخصیت های معتبر دارند، امروز به شکل جدی تری در میدان رقابت با یکدیگر قرار گرفته اند که این رقابت صرفا در جنبه تئوری نیست بلکه در تمامی میدان های سیاسی واجتماعی و اقتصادی بروز کرده است و احتمالا هرچه جلوتر برود، بر ادامه رقابت ها و در حقیقت تضادهای خواسته و ناخواسته افزوده می شود که جدای از آن تبعات و آثاری که در کشور به بار می آورد، در مقطع کنونی یک نوع حیرت و سرگردانی شدید در میان طرفداران و افراد هر دو گروه به وجود آورده است که حقیر از جمله این افرادم و نمی دانم وظیفه چیست و چه باید کرد و آن چیزی که این تحیر را افزون می کند، این است که از یک طرف می بینیم اجرای نظریات کلی و سیاسی واقتصادی هر کدام از این دو جریان در کشور وانقلاب منتهی به نتایجی می شود که طرف مقابل آن را خلاف مصلحت می داند، به همین دلیل است که در انتخابات مجلس و دولت و امثال اینها رقابت ها فشرده تر و جدی تر گردیده و از طرف دیگر در مواضع کلی و اصولی انقلاب، مانند دفاع از اسلام و محرومین و مبارزه با شرق و غرب آنقدر مرز مواضع نزدیک و در حقیقت آمیخته است که چیزی به نام اختلاف مشاهده نمی شود و مزید بر این مسئله همه می دانیم که اکثر رهبران وافراد مسئول این دو جریان از چهره های مبرز و شخصیت هایی هستند که بالاترین شاخص اعتبار آنان ارتباط طولانی با حضرتعالی در کسب فیض علمی و اخلاقی و سیاسی بوده است و هر کدام بگونه ای در انقلاب سهیم بوده اند و مهم تر از همه اینها اینکه در جریان تائیدات حضرتعالی می بینیم که اکثر افراد این دو جریان با هم مورد حمایت وعنایت بوده اند و هر گاه یکی از این جریان تائید شده است، مدتی بعد جریان دیگر تائید گردیده و نمونه ها زیاد است. مثلا وقتی افراد جامعه مدرسین یا سازمان تبلیغات حمایت می شوند در کنار آن افراد دفتر تبلیغات تائید می گردند، از یک طرف شورای محترم نگهبان ،از طرف دیگر شورای مصلحت،از یک سو جامعه روحانیت مبارز تهران،از طرف دیگر روحانیون مبارز،از یک سو آقای محتشمی و آقای نخست وزیر و از سوی دیگر آقای ناطق و آقای آذری...».

 و امام در پاسخ به ایشان فرمودند: «این مسئله روشن است که بین افراد و جناح های وابسته به انقلاب اگر هم اختلاف باشد، صرفاً سیاسی است ولو اینکه شکل عقیدتی به آن داده شود. چرا که همه در اصول باهم مشترک هستند و به همین خاطر است که من آنان را تأیید می نمایم. آنها نسبت به اسلام و قرآن و انقلاب وفا دارند و دلشان برای کشور و مردم می سوزد و هرکدام برای رشد اسلام و خدمت به مسلمین طرح و نظری دارند که به عقیده خود موجب رستگاری است، اکثریت قاطع هر دو جریان می خواهند کشورشان مستقل باشد. هر دو جریان می خواهند سیطره شرّ زالو صفتان وابسته به دولت، بازار و خیابان را از سر مردم کم کنند. هر دو می خواهند کارمندان شریف و کارگران و کشاورزان متدیّن و کسبه صادق بازار و خیابان زندگی پاک و سالمی داشته باشند. هردو میخواهند دزدی و ارتشاء در دستگاه های دولتی و خصوصی نباشد. هردو می خواهند ایران اسلامی از نظر اقتصادی به صورتی رشد نماید که بازارهای جهانی را از آن خود کند. هر دو می خواهند اوضاع فرهنگی و علمی ایران به گونه ای باشد که دانشجویان و محققان از تمام جهان به سوی مراکز تربیتی و علمی و هنری ایران هجوم آورند. هر دو می خواهند اسلام قدرت بزرگ جهان گردد. پس اختلاف بر سر چیست؟ اختلاف بر سر این است که هردو عقیده شان این است که راه خود باعث رسیده به این همه است».

تأکید می کنم با سپاه در جایگاهی فراتر از همه احزاب و گروهها و دسته بندی ها با برخوردی این چنین با گروهها و احزاب در دایره نظام، ضرورتی به مذاکره نیست و از سوی دیگر اگر این سپاه قدرتمندی تنزل یافته در حد احزاب و گروه ها باشد، اساسا دیگر قابل مذاکره نیست؛ زیرا نفعی برای مذاکره کنندگان در بر نخواهد داشت.

اصلاح طلبان چه انتظاری از گفت و گو و مذاکره با سپاهی دارند که همه چیز در اختیار اوست؛ از بسیج ادارات و صنوف، محلات و مساجد گرفته تا ائمه جمعه و جماعات با پشتوانه مالی اعم از تأمین از طریق دولت و کسب از فعالیت های عمرانی و اقتصادی؟!!.

دشمنان این مرز و بوم و به خصوص رئیس جمهور نابالغ آمریکا بدانند انتظارات اصلاح طلبان از سپاه آنان را از حمایت از سپاه و پشتیبانی از سپاه دور نخواهد نمود و همه در کنار سپاه خواهند بود چه در جایگاه اصلی و چه در سپاه تنزل یافته.                    

                                  

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.