علی(ع) می فرماید: «مردم زمانی صالح می شوند که والیان و پیشواهایشان دزد نباشند، خائن و قدرت پرست نباشند. کینه توزی نکنند. بزرگ و کریم باشند لئیم و پست و فرومایه نباشند.»

به گزارش جماران، شب گذشته حجت الاسلام والمسلمین رسول منتجب نیا که در هیات جوانان حزب اعتمادملی سخنرانی می کرد درباره قیام اباعبدالله الحسین(ع) اظهار کرد: امام حسین(ع) درباره قیام خود می فرمایند: «من تصمیم دارم امر به معروف و نهی از منکر کنم و در سیره پدر و جدم حرکت نمایم.» بدون شک امربه معروف و نهی از منکر جزو مظلوم ترین واژه هایی است که در دین اسلام وجود دارد زیرا بسیار اندک به آن توجه شده است. به طوری که به واژه آن بسیار توجه اما به مفهوم آن بسیار کم توجهی می شود. متاسفانه بسیاری از کسانی که امروزه امربه معروف و نهی از منکر می کنند خود باید به کلاسی فرستاده شوند که در آنجا این مساله را آموزش می دهند یا خود باید مورد عتاب و خطاب در این مقوله قرار گیرند. حتی برخی نیز باید به دلیل نشناختن امربه معروف و نهی از منکر و انجام بدون اطلاعش مجازات شوند.

وی در ادامه با اشاره به اهداف قیام اباعبدالله الحسین(ع) گفت: امام حسین(ع) فرمودند: «من برای اصلاح در میان امت جدم قیام می کنم» ایشان همچنین می فرمایند:« اگر اصلاح برقرار شود آنگاه است که مظلومان در امان خواهند بود.»«تا اصلاحات نباشد ظالمان در امانند اما مظلومان هیچ احساس امنیتی ندارند.» این موضوع هم در کلام علی(ع) و هم در سخنان حسین(ع) دیده می شود. سیدالشهدا می فرماید: «وقتی  اصلاحات در جامعه برقرار شود مردم به واجبات، سنن و احکام الهی عمل می کنند.» کلام سیدالشهدا(ع) ما را به جایی می کشاند که وقتی از نهضت ایشان صحبت می کنیم مجبوریم به سراغ اصلاحات رویم. حسین(ع) می فرماید: «من برای اصلاح و اصلاحات قیام کردم.» درواقع می توان گفت که قیام سیدالشهدا(ع) جنبشی اصلاح طلبانه است. و قیام علی بن ابی طالب(ع) در طول زندگی و به ویژه در دوره 5 ساله حکومتش حرکتی اصلاح طلبانه بود. همانطور که از کلام آن بزرگواران پیداست همه برکات، امنیت ها در شغل، فرهنگ، سیاست و... در سایه اصلاحات برقرار می شود. همچنین عمل کردن و تقید به احکام اسلامی و رسوم در صورتی محقق می شود که اصلاحات در جامعه اجرا شود.

قائم مقام حزب اعتمادملی افزود: هدف تمامی انبیاء نیز اقامه اصلاحات بوده است. به نحوی که پیامبر اکرم  می فرماید: «من که قیام کردم و پیام خدا را برای شما ابلاغ کردم هیچ هدفی جز اصلاح ندارم.» در قرآن نیز 35 مرتبه واژه اصلاح بکار برده شده و درمقابلش 50 مرتبه واژه فساد و افساد آمده است. باید پرسید «اصلاح» چیست؟ اصلاح به معنای محقق کردن شایستگی و بایستگی در جامعه است. شایستگی یعنی انسان آنچه را که فطرت و عقل می پسندد و آنچه را که عقلای عالم و آموزه های شرع می پسندند محقق سازد. شایستگی یعنی واقعیت منطبق با حقیقت شود. واقعیت یعنی ما ناهنجاری ها یا خوبی ها و بدی های در جامعه می بینیم اما حقیقت آن چیزی است که باید باشد. «اصلاح» یعنی انطباق دادن واقعیت با حقیقت، به روایتی وضع موجود را با وضع مطلوب تطبیق دادن به معنای اصلاح است. اصلاح از فکر و اندیشه و از جهان‌بینی انسان آغاز می شود و به رفتار فردی و اجتماعی او منتهی می شود. همچنین نظام حکومتی را نیز دربر می گیرد. در جهان‌بینی به تعبیر دکتر شریعتی، انسان باید هرسه عنصر خدا، انسان و طبیعت را در جایگاه مناسب خود قرار دهد و نفی هرکدام از آنها مایه فساد و ضد اسلام است. اما اصلاح در زمینه حیات، زندگی و مرگ نیز مورد تاکید سیدالشهدا بوده است. حسین(ع) می فرماید: «من می خواهم حیات و ممات و زندگی و مرگ را به شما نشان دهم و دید شما را در این زمینه اصلاح کنم.» ایشان می فرماید: «حیات و زندگی به این معناست که انسان آزادانه و با سربلندی و عزت بمیرد و زندگی در کنار ظالمان، بصورت مسالمت آمیز و  ذلت بار چیزی جز خسارت، سرافندگی و مرگ واقعی نیست.» این کلام بر زبان علی(ع) نیز جاری شده زیرا ایشان نیز می فرماید: «زندگی آن است که شما پای هدف و فکرتان بایستید و همه هزینه ها را بپردازید هرچند که بمیرید اما مرگ آن است که شما زنده اما توسری خور، ذلیل و خوار باشید.»

نماینده اسبق مجلس شورای اسلامی در ادامه بیان کرد: سیدالشهدا می فرماید: «خداوند نه برای ما و هیچ کدام از پیروان ما نمی پسندد که از انسانهای فرومایه، پست و بی شخصیت  پیروی کرده و آن را بر قتلگاه و شهادت مقدم بدانیم. مرگ و حیات را می بایست از مکتب من بیاموزید و یارانی که ایستادند، پایمردی کردند و شهید شدند و تن به ذلت ندادند.»  اینکه تمامی معصومین نیز شهید شدند بدین خاطر بود که مبارزه کردند و ایستادند و گرنه اگر می خواستند سازش کنند شهید نمی شدند. حسین(ع) فرمود:« اینهایی که زمام امور کشور را در دست دارند و خود را خلیفه رسول الله قلمداد می کنند جزو فاسدترین افراد هستند.» در یکی از خطبه هایش نیز می فرماید: «من سزاوار این کار بودم اما شما رفتید کسی را حاکم کردید که آمده تا از من بیعت بگیرد. من فرزند فاطمه(س) هرگز با مثل یزید بن معاویه بیعت نمی کنم.»

این فعال سیاسی اصلاح طلب گفت: علی(ع) می فرماید: «اگر می خواهیم جامعه ای سالم داشته باشیم باید مسوولان سالم باشند» معنا ندارد رئیس جامعه ای فاسد باشد و ما از جوانان انتظار داشته باشیم که سالم باشند یا از زنان انتظار سالم بودن داشته باشیم. علی(ع) می فرماید: «مردم زمانی صالح می شوند که والیان و پیشواهایشان دزد نباشند، خائن و قدرت پرست نباشند. کینه توزی نکنند. بزرگ و کریم باشند لئیم و پست و فرومایه نباشند.» پرسیده شد چه زمانی مسوولان صالح می شوند؟ که علی (ع) فرمود: «وقتی مردم محکم، مستحکم و مقاوم باشند. اگر ترسیدند و میدان را خالی کردند والیان و پیشوایان فاسد برآنها حاکم می شوند.» در روایات چنین آمده که دو دسته هستند اگر صالح باشند جامعه نیز صالح و اگر فاسد باشند جامعه فاسد می شود. دسته نخست علما به ویژه «علمای دینی» و دسته دوم «پیشوایان» هستند. البته در برخی روایات از قاریان قرآن نیز به عنوان دسته سوم نام برده شده است و تاکید شده آنهایی که دم از قرآن می زنند و چون به خلوت می روند آن کار دیگر می کنند فساد اعمالشان، به نام قرآن بر جامعه تسری پیدا می کند. پس علی(ع) می فرماید: «اگر بخواهید جامعه سالم شود باید مسوولان سالم باشند و اگر می خواهید پیشوایانتان سالم باشند نباید از مرگ بترسید، بایستید و مقاومت کنید و هزینه بپردازید تا پیشوایتان سالم باشند.» پیامبر فرمودند: «هرکسی مسوول ستمگری را ببیند که حرام خدا را حلال می کند و پیمان خدا را می شکند و باسنت رسول الله مخالفت می کند و در میان مردم با گناه و ظلم وستم رفتار می کند. اگر مردم چنین مسوولی را دیدند و علیه او نشوریدند و ترسیدند و نه با سخن و نه با عملشان بر علیه او قیام نکردند خداوند آن مردم را برادر، یاور و شریک آن ظالم قرار می دهد و هرجا که او را می فرستد آنها را نیز خواهد فرستاد.» ملتی که سکوت را بخاطر منافع مادی بر قیام برگزیند، شریک ظلمه است و حقش این است که حقوق اجتماعی اش را سلب کنند. این را امام حسین(ع) می فرماید: «علیه کسانی که اطاعت خدا را در جامعه ترک کردند و فساد می کنند و اموال عمومی را غارت می کنند من سزاوار ترین فردی هستم که علیه آنها قیام کنم زیرا اگر من که فرزند رسول خدا هستم بنشینم دیگران نیز خواهند نشست. امام می فرماید: «پس می خواهم در هر کجای تاریخ که قرار دارید  برای شما اسوه و الگو قرار گیرم»

منتجب نیا در پایان تصریح کرد: انقلاب ساختار کاملا پوسیده و فاسد را از بین می برد. وقتی جامعه ای آنقدر فاسد شود که امیدی به اصلاح در آن نرود چاره ای جز انقلاب نیست. پیامبر(س) وقتی مبعوث به رسالت شدند نظامی حاکم بود به نام جاهلیت، که اساس و بنیانش بر جهل و نادانی، کفر و شرک و ظلم و ستم بود. در آنجا اصلاح دیگر بی معنا بود و باید اساس آن نظام برچیده می شد. لذا پیامبر(س) ساختاری جدید را بنا کردند. امام خمینی(س) نیز سالها نصیحت نمود و تلاش کرد که نظام سابق را اصلاح کند. اما ظلم 2500 ساله قابل اصلاح نمودن نبود. لذا امام به مردم می گویند که حالا دیگر بروید و تیشه به ریشه این نظام فاسد ستمشاهی بزنید. تفاوت فاحش اصلاحات با انقلاب در این است که در اصلاحات، نظامی برپا شده که ساختارش صحیح و قانونی است ولی عده ای فاسد وارد شدند و دست به سوءاستفاده زدند یا عده ای آمدند و باعث انحرافش شدند. در اینگونه نظام ها اصلاحات سازنده و موثر است. همانگونه که علی(ع) توانست نظام منحرف شده پس از رحلت پیامبر اکرم را اصلاح کند. اباعبدالله الحسین(ع) نیز با نظامی مواجه بود که توسط جد بزرگوارش ایجاد شده بود لذا نمی خواست ساختارش آسیب ببیند بلکه ایشان در برابر انحرافات و سوءاستفاده ها قیام کردند و برای این کار روی به اصلاح آوردند. روحیه انقلابی واقعی همان اصلاح طلبی است. وقتی دولتی بعد از 8 سال روی کار می آید که عقل را حاکم می کند چرا باید برخی با آن مخالفت کنند و با صهیونیست ها و آمریکایی ها هم صدا شوند و دربرابر عقلانیت بایستند و در عین حال، دم از انقلاب و انقلابی گری زنند. آنها باید بپذیرند که دچار انحراف شده و بر سفره امام نشسته و نمکدان شکسته اند. همه باید به راه امام(س) بازگردند و  شعارشان شعار حسین(ع) و امام خمینی(س) باشد که در برابر ظلم ایستادگی کردند. 

 

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند
نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.