این جریان در کار بود که مردم را از شما جدا کند... این آقای بهشتی مسلمان، متعهد، مجتهد، این چه کرده بود که تو تاکسی می نشستی، می دیدی که دو نفر آدم به هم می رسند یک حرفشان فحش به اوست؟! تو اجتماعات، یک دست های مرگ بر کی، ... خوب، شما ببینید چه ظلمی [بود] به یک همچو موجود فعالی، که مثل یک ملت بود برای این ملت ما با چه حیله هایی این را می خواستند بیرون کنند.
حضرت امام خمینی رهبر انقلاب بزرگی است که نظام 2500 ساله شاهنشاهی را سرنگون ساخت و حکومتی مستقل و ازاد و به دور از سلطه استعمار خارجی و استبداد داخلی در ایران بنیان نهاد.
به گزارش جماران؛ امام خمینی در این نهضت تاریخساز و بینظیر خویش، از یارانی خالص، وفادار، مبارز، از جان گذشته و آماده برای همه گونه فداکاری و ایثار تا مرز شهادت بهره میبرد، و شهید مظلوم آیتالله بهشتی یکی از این یاران انقلابی و سخت کوش بود که سرانجام در مسیر تحقق آرمانهای الهی امام خمینی به فوز عظیم شهادت نائل آمد. بیتردید، زیباترین و کاملترین عبارات و تعابیر در وصف شخصیت این شهید والا مقام را باید از حضرت امام خمینی شنید.
*دست امریکا از آستین این خائن ها بیرون آمد و یک همچو جنایتی به مسلمین وارد کردند و کسانی [را] که جز به مصلحت مسلمین اندیشه نمی کردند، از وکلای مجلس و از دولت، وزرایی که بسیار ارزشمند بودند، وکلایی که ارزشمند بودند و از قوه قضائیه هم مثل آقای بهشتی، که از اول شکل گرفتن جمهوری اسلامی مورد هدف بود، [به شهادت رساندند] شما شاهد بودید که تمام این ارگانهای اسلامی مورد هدف بودند؛ مجلس مورد هدف بود؛ مجلس خبرگان وقتی که دیدند بسیاری از آنها یا اکثر از آنها علما هستند، مورد هدف واقع شد؛ مجلس شورا وقتی دیدند که اکثریت آنها اشخاص متعهد و بسیاری از آنها از علما هستند، مورد هدف واقع شد؛ قوه قضائیه وقتی که دیدند بدست اشخاص دانشمند متعهد فعال واقع شد، مورد هدف واقع شدند. این یک جریانی بود و هست. الآن ما بسیاری از دوستانمان و علاقه مندان به اسلام را از دست داده ایم، لکن من به ملت ایران تهنیت عرض می کنم که چنین فرزندانی را تحویل جامعه داد و در پیشگاه خدای تبارک و تعالی فرستاد و باز هم ایستاده است و خم به ابرو نیاورده.
ما هر روز در جبهه ها فرزندان بسیار عزیزی که برای حفظ این کشور و حفظ این جمهوری اسلامی کوشش می کنند و به دفاع از کشور اسلامی قائم هستند و شب و روز خودشان را نمی شناسند و ارتش دلاور ایران و سپاه پاسداران عزیز و بسیج عمومی و عشایر کشورمان و اهالی عزیز آن سامان تمام مجهز هستند و ایستاده اند و ابداً راجع به این مسائلی که در پشت جبهه واقع می شود یا در خود جبهه واقع می شود، اهمیتی به آن نمی دهند که دست از کارشان بردارند. همه منسجم تر می شوند، قویتر می شوند و همه مستعد این هستند که این کاروان را به آخر برسانند و این درخت ثمربخش اسلام را به ثمره خودش برسانند.
البته یک ملتی که می خواهد در مقابل همه قدرتها بایستد، نمی خواهد سازش کند با بلوک غرب و نمی خواهد سازش کند با بلوک شرق و «لا شرقیة و [لا] غربیه» می خواهد باقی بماند، می خواهد صراط مستقیم انسانیت و اسلامیت را پیش بگیرد، باید مهیا بشود از برای اینکه همه پیشامدهایی که پیش آمده است و پیش خواهد آمد. ما نباید گمان بکنیم که پیشامدها تمام شد. ما دست این ابرقدرتها را از مخازن خودمان و تسلطشان را از کشور خودمان کوتاه کرده ایم و آنها ساکت نمی نشینند. و ما باید توجه داشته باشیم و با کمال قدرت، اتکال به یک قدرت غیر متناهی- و آن قدرت الهی است- [داشته باشیم.]
وقتی که ما پشتوانه مان قدرت الهی است و پشتوانه مان اسلام است و مقصدمان حق است، برای چی در این مصائب سست بشویم؛ وقتی که ما راه خودمان را یافته ایم ملت راه خودش را یافته است و آن راه را دارد با کمال جدیت و قدرت تعقیب می کند. البته راه حق دشواریها دارد، راه حق ناگواری ها دارد، لکن آن که اهل حق است و راه حق را می خواهد برود، آن نباید هیچ تصور این را بکند که کوچکترین سستی را به خودش راه بدهد و باید با کمال قدرت به پیش برود.( صحیفه امام، ج 15، ص 6 و 7)
* این جریان در کار بود که مردم را از شما جدا کند... این آقای بهشتی مسلمان، متعهد، مجتهد، این چه کرده بود که تو تاکسی می نشستی، می دیدی که دو نفر آدم به هم می رسند یک حرفشان فحش به اوست؟! تو اجتماعات، یک دست های مرگ بر کی، «طالقانی را تو کشتی» [می گفتند.] خوب، شما ببینید چه ظلمی [بود] به یک همچو موجود فعالی، که مثل یک ملت بود برای این ملت ما با چه حیله هایی این را می خواستند بیرون کنند. خوب، حالا رفته است کنار، ولی اینها بدانند که با رفتن این و آن و آن و آن، خیر، مسائلشان حل نمی شود؛ مردم بیشتر می فهمند که شما چه کاره بودید و می خواستید چه بکنید.
این تکلیف آقایان است که راجع به مسائل اسلامی، که پیش می آید، چه وکیل بخواهید تعیین کنید و چه- عرض بکنم که- رئیس جمهور بخواهید تعیین کنید، باید در صحنه باشید؛ عذری ندارید که بروید کنار بنشینید. البته اشخاصی پیدا می شوند که با گفته های خودشان، نوشته های خودشان می خواهند شما را نگذارند وارد بشوید. آنها می خواهند که اشخاصی را تعیین بکنند که بعدها ما گرفتار بشویم. شماها باید وارد باشید.( صحیفه امام، ج 15، ص 18)
* من این ضایعه بزرگ را به ملت ایران و شما آقایان که نزدیک بودید با آقای بهشتی و مطلع بودید از افراد دیگری که شهید شدند، به همه شما آقایان و ملتمان تسلیت عرض می کنم. بنای دشمن های شما بر این است که افرادی که لیاقتشان بیشتر است بیشتر مورد حمله قرار بگیرند. آنها افرادی را هدف قرار می دهند که از آنها خوف دارند که مبادا یک وقتی به آنها صدمه بزنند. و این را من کراراً گفته ام که مرحوم آقای بهشتی در این مملکت مظلوم زیست. تمام مخالفین اسلام و مخالفین این کشور حمله مستقیم شان را به ایشان و بعضی دوستان ایشان کردند. کسی را که من بیشتر از بیست سال می شناختم و روحیاتش را مطلع بودم و می دانستم چه جور مرد صالحی و مرد به درد بخوری برای این کشور است، مخالفین او را در کوچه و بازار و محله و صحبت هایی که همه می کردند، آن طور جلوه دادند. یک مرد صالحی را به صورت یک دیکتاتور درآوردند! و شما باید مهیا [ی] این جور مسائل باشید؛ یعنی، کشوری که نهضت کرده برای آزاد شدن و برای مستقل بودن و برای اینکه وابسته نباشد به هیچ قدرتی از شرق و غرب، باید خودش را مهیا کند برای توابعی که پیش می آید. یا باید انسان تن در بدهد به همه ذلتها و به همه زیر بار بودنها و تحت سلطه بودنها و یا اگر بخواهد مستقل باشد، باید عوارض و لوازمش را بپذیرد . (صحیفه امام، ج 14، ص 515)
* این پیشامد برای همه ملت ما ناگوار بود و یک اشخاصی که برای خدمت خودشان را حاضر کرده بودند و خدمتگزار این کشور بودند، اشخاصی بودند که آن قدری که من از آنها می شناسم از ابرار بوده اند، از اشخاص متعهد بوده اند که در رأس آنها مرحوم شهید بهشتی است. ایشان را من بیست سال بیشتر می شناختم. مراتب فضل ایشان و مراتب تفکر ایشان و مراتب تعهد ایشان بر من معلوم بود. و آنچه که من راجع به ایشان متأثر هستم، شهادت ایشان در مقابل او ناچیز است و آن مظلومیت ایشان در این کشور بود. مخالفین انقلاب، افرادی [را] که بیشتر متعهدند، مؤثرتر در انقلاب اند، آنها را بیشتر مورد هدف قرار داده اند. ایشان مورد هدف اجانب و وابستگان به آنها در طول زندگی بود. تهمت ها؛ تهمت های ناگوار به ایشان می زدند! از آقای بهشتی اینها می خواستند موجود ستمکار دیکتاتور معرفی کنند، در صورتی که من بیش از بیست سال ایشان را می شناختم و بر خلاف آنچه این بی انصافها در سرتاسر کشور تبلیغ کردند و «مرگ بر بهشتی» گفتند، من او را یک فرد متعهد، مجتهد، متعهد، متدین، علاقه مند به ملت، علاقه مند به اسلام و به درد بخور برای جامعه خودمان می دانستم. و شما گمان نکنید که این آقایان که وارد شدند در این شغلهای دولتی، اینها یک اشخاصی بودند یا هستند که راهی برای استفاده جز این مقام ندارند؛ اینها هر کدام اشخاص متعهدی بودند که در پیش مردم مقام داشتند، در پیش روحانیت مقام بزرگ داشتند، و این طور نبود که واخورده باشند که بخواهند بیایند اینجا انحصار طلب باشند. خدا انصاف بدهد به آنهایی که انحصارطلب بودند و می خواستند بهشتی و خامنه ای و رفسنجانی و امثال اینها را از صحنه خارج کنند. اینها رفتند به آقای بهشتی و این جمعی که در این واقعه [...]؛ در این واقعه فجیع [که] به دست عمّال امریکا و به دست اشخاصی که کسی [که] «شناخت» «1» آنها را خوانده باشد، می داند که به هیچ یک از اصول اسلامی اعتقاد نداشتند، [درست شده بود،] به دست اینها شهید شدند و به درگاه خدا شتافتند وَ نَحْنُ انْ شاءَ اللَّهُ بِهِمْ لاحِقُون. (صحیفه امام، ج 14، ص 518 و 519)
* مسائل امریکاست و اسلام؛ جریان، جریان امریکایی در مقابل اسلام. از همان اول، از همان وقتی که احساس این شد که شاه باید برود، از همان وقت بختیار می آید و بختیار از یک گروه ملیگرا. من باب احتیاط هم آنها می گویند که دیگر او از حزب ما و از جبهه نیست. این احتیاطی بود که کردند که اگر او کنار رفت، باز جبهه ای در کار باشد. از همان وقت که دیگر اساس سلطنت سست شد، این جریان در کار افتاد. همان وقت که من در پاریس بودم این جریان شروع شد. همان وقت هم می خواستند که شاه را نگه دارند، به اسم اینکه او سلطنت کند نه حکومت، با این اسم می خواستند حفظش کنند و از همان وقت هم می خواستند که بختیار را بیاورند و با ما آشتی بدهند، ما کانَّهُ نزاعمان با بختیار بود از این جریان. از اول یک جریانی منسجم شده و برنامهریزی شده در کار بود و ما درست توجه به آن نداشتیم. کم کم هی مطالب معلوم شد، کم کم خودشان را لو دادند و رسید به اینجا که من هر چه جدیّت کردم که نرسد به اینجا، رسید. نه از باب اینکه به اینها اعتمادی داشتم، از جهات دیگری که به خود آقایان گفتم. حالا رسیده جریان به اینجا که از حفظ شاه و بعدش بختیار و بعدش شورای سلطنتی و بعدش اصل جمهوری اسلامی که با آن مخالفت می شد و بعدش مجلس خبرگان و بعدش مجلس شورای اسلامی و بعدش دولت و بعدش قوه قضایی که با همه مخالفت می شد. نه از باب اینکه با رجایی و بهشتی و هاشمی و امام جمعه تهران مخالفتی داشتند، چه مخالفتی؟ یک جریانی بود که باید افراد متعهد نباشد. اگر شد آنها را از صحنه بیرون کنند و منعزل کنند از مردم، بهتر. شایعه سازی کنند که حتی این اجناسی که برای جنگزده ها می خواهند ببرند این می رود تو جیب آقای بهشتی و آقای خامنه ای و آقای کذا، آقای هاشمی. هر جنایتی که در ایران به دست خود آنها واقع می شد به مردم می گفتند که اینها کردند. این یک جریانی بود و هست که میخواهند این کشور را با آن جریان بکشند به طرف امریکا. خوب اگر به طرف امریکا کشاندند شوروی هم شریک است. ... (صحیفه امام،ج 15، ص 24 و 25)
* شما تا توانسته اید به فرزندان اسلام چون شهید بهشتی و شهدای عزیز مجلس و کابینه با حربه ناسزا و تهمتهای ناجوانمردانه حمله کردید که آنها را از ملت جدا کنید، و اکنون که آن حربه از کار افتاد و کوس رسوایی همه تان بر سر بازارها زده شد، در سوراخها خزیده و دست به جنایاتی ابلهانه زده اید که به خیال خام خود ملت شهیدپرور و فداکار را با این اعمال وحشیانه بترسانید، و نمی دانید که در قاموس شهادت واژه وحشت نیست. اکنون اسلام به این شهیدان و شهیدپروران افتخار می کند و با سرافرازی همه مردم را دعوت به پایداری می نماید، و ما مصمم هستیم که روزی رخش ببینیم و این جان که از اوست تسلیم وی کنیم.
ملت ایران در این فاجعه بزرگ 72 تن بیگناه به عدد شهدای کربلا از دست داد. ملت ایران سرافراز است که مردانی را به جامعه تقدیم می کند که خود را وقف خدمت به اسلام و مسلمین کرده بودند و دشمنان خلق گروهی را شهید نمودند که برای مشورت در مصالح کشور گرد هم آمده بودند. ملت عزیز، این کوردلان مدعی مجاهدت برای خلق، گروهی را از خلق گرفتند که از خدمتگزاران فعال و صدیق خلق بودند. گیرم که شما با شهید بهشتی که مظلوم زیست و مظلوم مُرد و خار در چشم دشمنان اسلام و خصوص شما بود دشمنی سرسختانه داشتید، با بیش از هفتاد نفر بیگناه که بسیاریشان از بهترین خدمتگزاران خلق و مخالف سرسخت با دشمنان کشور و ملت بودند چه دشمنی داشتید؟ جز آنکه شما با اسم خلق از دشمنان خلق و راه صاف کنان چپاولگران شرق و غرب می باشید.( صحیفه امام، ج15، ص2 و3)
* من کراراً گفته ام که مرحوم آقای بهشتی در این مملکت مظلوم زیست.( صحیفه امام، ج14، ص515)
* خدا انصاف بدهد به آنهایی که انحصارطلب بودند و می خواستند بهشتی و خامنه ای و رفسنجانی و امثال اینها را از صحنه خارج کنند. ( صحیفه امام، ج14، ص519)
* مسائل امریکاست و اسلام؛ جریان، جریان امریکایی در مقابل اسلام... یک جریانی بود که باید افراد متعهد نباشد. اگر شد آنها را از صحنه بیرون کنند و منعزل کنند از مردم. (صحیفه امام، ج15، ص24 و 25)