یک مردمگرای عادیساز و صادقْ آگاهانه و مسؤولانه و راستگویانه از تحریک سلسلهاعصابی که سیاست را به عواطفواحساسات پیوند میزند، استفاده میکند، ولی باید بداند که در رقابت امسال، نفس آمار و اطلاعات دادن و مقایسه کردن پیشرفتهای دولت کنونی در حل مشکلات با پسرفتهای دولت قبل کافی نیست.
یک مدرس دانشگاه انتخابات اردیبهشت ۹۶ را رقابت میان دو گونه پوپولیسم می داند.
به گزارش جماران، محمد مهدی مجاهدی در یادداشتی تلگرامی نوشت:
این انتخابات (بسیار بیش از ادوار انتخاباتی قبلی) عرصهی رقابت میان دو گونه پوپولیسم خواهد بود:
- پوپولیسم عادیساز و مردمگرا و صادق
- پوپولیسم استثناطلب و مردمفریب و لافزن
هر دو هم مهمترین تکنیکشان مردمانگیزی است.
مردمانگیزی یعنی تحریک کردن سلسلهی اعصابی که عواطفواحساسات را به سیاست پیوند میزند.
پوپولیسم عادیساز و مردمگرا و صادق (مثل برنی سندرز و خاتمی) بخشهایی از حقایق و واقعیتها را میگوید که مردم را برمیانگیزد و آرمانهایی را به یاد مردم می آورد که مردم را گرم و جذب میکند.
پوپولیسم استثناطلب و مردمفریب و لافزن (مثل ترامپ و مثل معجزهی هزاره) مستقل از واقعیت و حقیقت، سخنان بیمعنی ولی برانگیزاننده میگوید.
یک مردمگرای عادیساز و صادقْ آگاهانه و مسؤولانه و راستگویانه از تحریک سلسلهاعصابی که سیاست را به عواطفواحساسات پیوند میزند، استفاده میکند، ولی باید بداند که در رقابت امسال، نفس آمار و اطلاعات دادن و مقایسه کردن پیشرفتهای دولت کنونی در حل مشکلات با پسرفتهای دولت قبل کافی نیست.
پیامها و شعارهای انتخاباتی استثناطلبانی که رقیب رئیسجمهور کنونی اند، دستکم پنج دسته از عواطفواحساسات را تا کنون نشانه گرفتهاند و برمیانگیزند:
۱. احساس ترس مردم از دزد (اشاره به فساد)
۲. احساس ترس مردم از دشمن (اشاره به تهدیدهای پیش رو)
۳. احساس همدردی مردم با تنزهطلبان و سادهزیستان (اشاره به قدرتگریزی نامزد مورد نظر)
۴. احساس نیاز مردم به استعلا (اشارات متعدد مذهبی)
۵. احساس خشم عمومی (از دشمنان داخلی و خارجی ملت)
استراتژی تبلیغی عادیسازان مردمگرا باید علاوه بر توجه به پنج محور پیشگفته، جواب مناسبی به ترسها و تحقیرها و احساسات منفی مردم، مثل تحقیرشدگی و خشم، باشد.
در عین حال، یک نیروی عادیساز مردمگرا باید صادقانه و متواضعانه راستش را به مردم بگوید و بداند که با مخاطبانی مواجه است که شبکهی عواطف و احساسات آنها بهشدت بر ضد دولت کنونی تحریک شده است.
چنین مخاطبانی هم نیاز به آرامش دارند و هم باید نیازها و احساسات پایهی آنها با شنیدن وعدههایی قابل تحقق پاسخ بگیرد.