یادداشت پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران -تهران

آیا حوزه علمیه می داند چه فرزندی را از دست داده است؟

 

تا هستم ای رفیق ندانی که کیستم

روزی سراغ وقت من آیی که نیستم

یکی از ابعاد مغفول مانده آیت الله هاشمی  فقاهت اوست که حتی در جمع حوزویان نیز چه بسا روحانیونی باشند که از اجتهاد و قدرت فقهی او چندان اطلاعی ندارند. آیت الله هاشمی علاوه بر اینکه دوره های علوم حوزوی را طبق سنت مرسوم از ادبیات و معانی وبیان و منطق و فقه و اصول بطور منظم در مقطع سطح و خارج با جدیت طی کرده بود در ابواب فقهی بویژه بخش­های اقتصادی و اجتماعی با تسلط بر مبانی فقهی دارای نوآوری­هایی بود.

اصولا نیل به مدارج علمی نیازمند چهار عامل تعیین کننده است: 1) استعداد قوی 2) پشتکار 3) فرصت کافی 4) بهره­مندی از اساتید برجسته. نبودن هر یک از این چهار عامل مانع رسیدن به درجات عالی علمی است.

آیت الله هاشمی در جوانی و مقطع حساس زندگی خود از عمده این توفیقات بهره­مند بود. اولا استعداد و حافظه­ ایشان بحدی قوی بود که الفیه ابن مالک را که شامل هزار بیت در اصول ادبیات عرب از نحو و صرف و اشتقاق و قرائت است از حفظ داشت. کتاب تهذیب المنطق را هم ازبر بود علاوه بر اینکه حافظ قرآن کریم هم بود. آیت الله بروجردی او را از قرآن و الفیه و منطق امتحان می­کند. آیه ای از قرآن را تلاوت می کند و از آقای هاشمی می خواهد ادامه دهد و ایشان ادامه آیه را قرائت می کند، سپس بیتی از الفیه را می­خواند که آقای هاشمی بلافاصله بیت بعدی را خوانده و مورد تشویق ایشان قرار می­گیرد. بعید می دانم امروز در میان ده ها هزار طلبه که در حوزه های علمیه ایران مشغول تحصیل­اند ده نفر حافظ کل الفیه باشند.

دومین عامل موفقیت پشتکار و جدیت ایشان در امر تحصیل علم بود. چنانکه در خاطراتشان آمده است لحظه­ای از عمر خود را به بطالت نمی­گذراند و در فراگیری انواع علوم حوزوی جدّی بود و از فرصتی که در سالهای نوجوانی دور از هیاهو­ها و اشتغالات زندگی برایش فراهم شده بود نهایت بهره­برداری را نمود. یکی دیگر از توفیقات آیت الله هاشمی این بود که دوران طلبگی ایشان همزمان شده بود با حضور اساتید بسیار برجسته در حوزه علمیه قم.  ایشان از محضر پر فیض اساتید مهمی در دروس رسائل و مکاسب از جمله آیت الله مجاهدی، آیت الله فکور و آیت الله سلطانی طباطبایی بویژه از مدرّس مدقّق آیت الله صالحی نجف آبادی بهره­ها برد. واما در مورد اساتید درس خارج ایشان، ابتدا باید نکته­ای را توضیح دهم که دوستان حوزوی آن را بخوبی می­دانند. آن نکته عبارت از این است که درس­های خارج فقه و اصول گاهی ثمره لازم را برای اهل علم ندارد، خصوصا زمانی­که استاد لباس مرجعیت را بر تن پوشیده باشد. درس استاد در این صورت، گرچه برای شاگردان بی فایده نیست ولی نوعا جنبه تشریفاتی آن بر جنبه تحقیقی بودنش می چربد. البته این قاعده عمومیت ندارد ولی غالبا چنین است، و لذا طلبه­های درس­خوان بیشتر سراغ مدرسانی می­روند که استاد سمتی نداشته و ممحّض در علم و تحقیق باشد.

درحوزه علمیه قم در آن روزگار دو نفر به عنوان مجتهد محقق در دروس عالیه به این صفت مشهورتر بودند. این دو بزرگوار گرچه در حد مرجعیت بودند ولی از این سمت ها به کلی کناره­گیری کرده و تمام  وقت و همت خود را به مطالعه و تحقیق و شاگرد­پروری مصروف می­داشتند. این دو مدرسِ خارج یکی آیت الله محقق داماد  و دیگری آیت الله حاج آقا روح الله خمینی بود . آقای هاشمی برای تکمیل مدارج عالی علمی سراغ آنها رفت و چنانکه خود در خاطراتش فرموده او سالها از شاگردان ثابت درس خارج آیت الله محقق داماد بود و همچنین از محضر امام خمینی در فقه  و از علامه طباطبایی و آیت الله منتظری در فلسفه بهره­ها برده بود. آقای هاشمی مدتی را هم به نجف اشرف مشرف گردید و در حوزه علمیه نجف، ضمن آنکه در دروس مراجع بزرگ به­صورت پراکنده شرکت می­کرد، اما همه روزه در محضر آیت الله العظمی میرزا حسن بجنوردی حاضر می­شد. انتخاب آیت الله العظمی میرزا حسن بجنوردی به عنوان مدرس اصلی به همان ملاکی بود که عرض شد. زیرا وی که از بزرگترین فقهای تاریخ تشیع محسوب می­شود حاضر نشده بود ردای مرجعیت را بر دوش بگیرد و لذا فارغ­البال­تر و محضر درسش پربارتر بود. فرزند ایشان حضرت  آیت الله سید محمد بجنوردی نقل­ می­کرد: یک روز پدرم می گفت این طلبه کم­ریش که از قم آمده فهم فقهیش خیلی خوب است، که منظورش آقای هاشمی بود.

 آن­چه به­اختصار گفته شد روند تحصیلی آیت الله هاشمی در کسب مدارج عالی فقاهت و اجتهاد بود. و اما نقش فقاهتی ایشان بعد از پیروزی انقلاب اسلامی که نقش کارآمدی بود جای بحث فراوان دارد.

بعد از انقلاب وقتی مقرر گردید تشکیلات نظام نوپای جمهوری اسلامی که در نظامهای جهانی سابقه­ای نداشت طراحی و برنامه­ریزی شود، هریک از اعضای شورای اولیه انقلاب و یاران امام خمینی(ره) مسؤولیتی را بر عهده گرفتند. در بخش­های اصلی از جمله شیوه اجرایی اداره کشور،  امنیت و دفاع، طراحی زیرساخت­های اجتماعی، آموزشی و قضایی تقسیم کار شد. آیت الله دکتر بهشتی و آیت الله موسوی اردبیلی مسؤولیت طراحی نظام قضایی و دادگستری کشور را، دکتر باهنر امور تعلیم و تربیت را و آیت الله هاشمی با شرکت در انتخابات و حضور در مجلس شورای اسلامی مدیریت و پی­ریزی نظام قانونگزاری را به عهده گرفتند. بدیهی است کسی که مسؤولیت حوزه قانونگزاری را در اولین روزهای انقلاب برای تدوین و تصویب قوانین زیربنایی جمهوری اسلامی عهده­دار می­شود قاعدتا باید نسبت به فقه و مبانی دینی اشراف کامل داشته باشد و هاشمی مناسبترین بود. ایشان در طول دوره ریاست بر مجلس در هدایت نمایندگان برای تصویب قوانین و در موارد زیادی نیز در مباحثه با فقهای شورای نگهبان و قانع کردن آنها  نقش فوق العاده­ای داشت. پژوهشگران ارجمند حوزوی می­توانند با انجام بررسی و تحقیق در سه منبع از آثار ایشان، مجموعه دیدگاه­های فقهی و نوآوری­های آن فقیه ارجمند را استخراج و در معرض استفاده محققان قرار دهند. متأسفانه با همه تلاشهایی که بزرگان ما پس از انقلاب، برای غنی­سازی منابع علمی در حوزه­های جدید علوم اجتماعی و اقتصادی بر اساس مبانی دینی داشته اند هنوز هم دچار فقر منابع هستیم، و برای چاره­جویی فقهی در حوادث مستحدثه و حل مسائل مبتلا­به روز مانند ارث، دیه، بانک، رأی اکثریت، حقوق شهروندی، نظارت همگانی، حقوق جزایی و ده­ها عنوان دیگر نیازمند منابع علمی می­باشیم و هرچه در این باره کار کنیم با توجه به نیازهای روز افزون و عقب ماندگی­های تاریخی باز هم کم است.  دیدگاه­های آیت الله هاشمی در این زمینه بسیار راهگشا و کارساز است. امید است صاحب­نظران در این زمینه از طرح مباحث و اطلاعات خود دریغ نکنند و دانش­پزوهان و مراکز علمی را، هم از بعد سیر تاریخی تحولات فقه حکومتی و هم از جهت مبانی اجتهادی بهره­مند سازند. این قلم هیچ ادعایی در این باب ندارد، بلکه این یادداشت تنها فتح بابی برای ورود در این مسأله مهم است.

 سه منبعی که به نظر می رسد برای آشنایی با اندیشه­های ایشان و غنا بخشیدن به منابع فقهی مفید است عبارتند از:  1) بیست جلد «تفسیر راهنما » که اثری کم­نظیر در تبیین حقایق قرآنی با نگاه کاربردی است و نیز 33 جلد «فرهنگ قرآن»؛ این دو مجموعه میراث­ گرانبهایی از آیت الله هاشمی رفسنجانی هستند. از این منابع غنی بویژه در ذیل آیاتی که به عنوان آیات الاحکام شناخته می­شوند می­توان برداشتهای فقهی ایشان را استخراج کرد. 2) نظرات ایشان در جلسات تدوین قانون اساسی و مجلس شورای اسلامی با بهره­گیری از مشروح مذاکرات مجلس خبرگان قانون اساسی و مشروح مذاکرات مجلس شورای اسلامی. 3) خطبه های نماز جمعه که طی آن بسیاری از مباحث مهم اجتماعی و اقتصادی و خانوادگی را به صورت تحقیقی بیان کردند. گفتنی است که ایشان برای ایراد هر خطبه ساعتها مطالعه و تحقیق می­کردند و خطابه­های ایشان قابل استناد و مشحون از نکات بدیع علمی است.

تلاش آیت الله هاشمی برای یافتن راهکار فقهی جهت بازکردن گره از مشکلات اجرایی و حوادث نوظهور بسیار چشمگیر بود. با ذکر یک نمونه سخن را به پایان می برم. ایشان در دیدار با اصحاب فرهنگ و رسانه فرموده­ بودند:

«....حکمی وجود دارد که می‌گوید همسران نمی‌توانند از زمین ارث ببرند؟ این مساله برای من قابل توجیه نبود؛ چرا که قرآن این را نمی‌گوید و تنها بحث یک چهارم از اموال همسر مطرح است.... پس از اینکه به قم رفتم و با مراجع دیگر صحبت کردم، آ‌نها گفتند با احتیاط و مصالحه در این زمینه عمل شود. صحبتی هم با رهبر معظم انقلاب در این‌ زمینه داشتم، ایشان دستور دادند علما در جلسه‌ شب‌های پنج‌شنبه در این‌باره بحث کنند. آیت‌الله شاهروی این بحث را آغاز کرد و این فتوا خیلی اصلاح شد.... و به مجلس فرستادند و نمایندگان هم پس از بررسی‌های میدانی، قانونی را تصویب کردند تا این ظلم تاریخی جبران و یا حداقل جلوی گسترش آن گرفته شود....) ( ایرنا،17/12/94)

افسوس که قدر این عالم و متفکر بزرگ چنانکه شایسته بود دانسته نشد. حتی در مراسم ختم ایشان در مسجد اعظم قم که به اذعان همگان، از هر حیث در طول سی سال گذشته بی نظیر بود، واعظ مجلس شاید به دلیل بی اطلاعی از مراتب علمی آیت الله هاشمی حق مطلب را ادا نکرد و موجب شد مرجع و علامه بزرگ آیت الله جوادی آملی قبل از پایان یافتن مجلس در حالی که می گفت: هاشمی مظلوم حیا و میتا، جلسه را ترک کند. آری، قدر عالم را عالم و قدر مفسر قرآن را مفسر قرآن می شناسد.

قدر زر زرگر شناسد قدر گوهر گوهری....

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند
نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.