درگذشت آیت الله توسلی در جلسه مجمع تشخیص مصلحت نظام و در حین سخنرانی اعتراضی خود، یکی از اتفاقات نادر در تاریخ انقلاب به شمار می‌رود. مرحوم آیت الله توسلی در آخرین لحظات عمر شریفشان نیز در دفاع از راه و اندیشه حضرت امام(س) و بیت مکرم ایشان به رحمت ایزدی پیوست. متن زیر نطق کامل ایشان در جلسه شنبه 26 بهمن‌ماه 1386 مجمع تشخیص مصلحت نظام است که مرور دوباره آن در سالگرد رحلت این یار و همراه صدیق حضرت امام سودمند و ضروری است.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران متن کامل این سخنان به شرح زیر است:

آقای توسلی - ایستادند در مقابل دشمنان خارجی که این چنین به انقلاب اسلامی وفادار هستند و حضرت امام(ره) که فرمودند: «جانم فدای تک تک این ملت.» امام(ره) این ملت را شناخت و با عرض تسلیت به پیشگاه مقام معظم رهبری و ملت عزیز لبنان و حزب الله ، در رابطه با شهادت عماد مغنیه و با تاسف از اینکه در ایام دهه فجر(که از روز ورود حضرت امام (ره) تا 22 بهمن، روز خوشحالی ملت ایران و همه به یاد امام (ره) بودند.) جای تاسف است که در چنین ایامی به بیت رفیع حضرت امام (ره) آن طور اهانتها و تهمتها و دروغ پردازیهایی شد که حتی رادیوهای بیگانه همه کلمات این سایت را نقل کردند. همانطور که حضرتعالی فرمودید ما نمی‌دانیم که چه کسی هست. اما متوجه می‌شویم که یک دستی در کار است که بیت امام (ره) و شخصیت‌های مبارز اسلام را که به انقلاب دلبستگی داشتند، آنها را از صحنه خارج کنند.
آقای حاج حسن آقای خمینی، دو تا مطلب ذکر کرد. که حالا منشاء آن هم، من یک خوابی که ایشان دیده بودند بگویم حدود دو ماه قبل، بعضی از بزرگان اطلاع دارند، ایشان گفتند که من خواب دیدم امام(ره) به من فرمودند که: «حسن من را دارند از این خانه بیرون می‌کنند» گفتم آقا چه کسی شما را از این خانه بیرون می‌کند. باز خواب دیدم دوباره که امام(ره) فرمودند: «حسن من را دارند از این خانه بیرون می‌کنند.» تا سه مرتبه من این خواب را دیدم. البته من نمی‌گویم که خواب حجت است، اما گاهی خوابهایی است که انسان از آنها چیزهایی را متوجه می‌شود. من در کلمات حضرت امام(ره) مطالعه کردم و دیدم که این پیش بینی را خود امام(ره) کرده است:« در تاریخ 23 آبان 61، اینجانب هیچگاه میل نداشتم و ندارم که درباره نزدیکان خود سخنی بگویم یا دفاعی کنم. لکن علاوه بر آنکه در پیشگاه مقدس حق (جل و علا) مقصر و مجرم هستم و از درگاه متعالش امید عفو و بخشش دارم و تمام سرمایه ام اعتراف به تقصیر و عذر از آن است. و در نزد مسلمان و ملت عزیز نیز اعتراف به قصور، تقصیر و از آنان امید عفو و طلب آمرزش دارم. اما در پیش گروههایی و اشخاصی گناهانی نابخشودنی دارم. و احتمال قوی می‌دهم که پس از من برای انتقام جویی از من به بعضی نزدیکان و دوستانم تهمت ها که من آنها را ناروا می‌دانم بزنند. و به آتشی که باید مرا بسوزانند، آنان را بسوزانند. و احیانا به صورت دفاع از من، انتقام مرا از آنها بگیرند.» این نامه‌ای است مفصل از امام(ره).
آقای هاشمی(رئیس) - این نامه کجا است؟ آیا این نامه چاپ شده؟
آقای توسلی - بله، عین نامه هست. البته این نامه مفصل است و من قسمتی از آن را خواندم.
آقای هاشمی(رئیس) - این در صحیفه نور و اینها هم هست؟
آقای توسلی - در صحیفه امام (ره) هست، و در وعده دیدار امام (ره) هست. این نامه در وعده دیدار امام (ره) هست و این نامه ای است.
آقای صانعی - در دو سه جا هست.
آقای توسلی - این نامه در دو، سه جا هست. شما ببینید آقای حاج حسن آقا یک مسئولیتش نگهداری ... ، موسسه تنظیم و نشر آثار امام(ره) مربوط به ایشان است. و اگر او نخواهد، امام(ره) را حفظ کند و کلمات امام(ره) را نگهداری کند، خوب چه کسی باید بکند؟ حاج حسن آقا یک کسی است که هم تولیت آستانه حرم امام(ره) را دارد و هم مسئول موسسه تنظیم و نشر آثار امام(ره) است. خوب وقتی که نگاه می‌کند و می‌بیند که کلمات امام(ره) دارد طور دیگری معنا می‌شود.
این وصیت نامه امام(ره) است در بند (ل) وصیت نامه: وصیت برادرانه من در این آخرین قدمهای آخرین عمر بر قوای مسلح به طور عموم، آن است که: ای عزیزان که به اسلام عشق می‌ورزید، بیدار باشید و هوشیار. وصیت اکید من به قوای مسلح آن است که از مقررات نظام، عدم دخول در احزاب و گروهها و جبهه‌ها است، به آن عمل نمایید و قوای مسلح، چه نظامی و انتظامی و پاسدار و بسیج و غیر اینها، درهیچ حزب و گروهی وارد نشده و خود را از بازیهای سیاسی دور نگه دارند. در این صورت می‌توانند قدرت نظام خود را حفظ کنند.»
امام(ره) در آنجا می‌فرمایند: به عنوان دفاع از من، ارزشهای انقلاب امام(ره) فقط به روضه خوانی و سینه زنی و اینها نیست. ارزشهای انقلاب امام(ره) به آن چیزهایی است که امام(ره) از آنها خون دل می‌خورد. شما ببینید منشور روحانیت امام(ره) در سال 67 است. می‌فرمایند که در 15 خرداد 42، مقابله با گلوله تفنگ و مسلسل شاه نبود که اگر اینها بود مقابله را آسان می نمود. بلکه علاوه بر آن گلوله حیله مقدس نمایی، تحجر بود، گلوله زخم زبان و نفاق و دورویی که هزار بار بیشتر از باروت و سرب، جگر و جان را می‌سوخت و می‌درید. عده‌ای مقدس نمای واپس‌گرا، همه چیز را حرام می‌دانستند. خون دلی که پدر پیرتان از این دسته متحجر خورده است، هرگز از فشارها و سختی‌ها دیگران نخورده است.
امام(ره) آمد ارزشهای انقلاب را که بگوید تهمت نزنید، دروغ نگویید، ریا نکنید. من یک روز داشتم می‌رفتم در اتفاق، دیدم که مرحوم حاج احمد آقا، با یکی از دوستان دارند صحبت می‌کنند و به ایشان می‌گویند که امروز خدمت امام(ره) نروید ایشان هر روز خدمت امام(ره) می‌رفتند. ایشان گفتند: که برای چه؟ حاج احمد آقا فرمودند: آیا شما در جایی صحبتی کردید؟ ایشان گفت:‌ بله، فرمودند که امام(ره) صحبت‌های شما را گوش کرده، شما در صحبت‌هایتان ظاهرا یک چیزهایی گفتید که مثلا گفتید امام(ره) خدمت امام زمان(عج) می‌رسد. فریاد امام(ره) بلند شد که:« این نسبتها چه هست که به من می‌دهند. من هم خودم یک فرد عادی هستم. چرا این حرفها را به من نسبت می‌دهند. این حرفها چه هست که نسبت به من می‌زنند.» شما خودتان در خاطرتان هست.
آقای هاشمی(رئیس) - این مسئله چه بود؟ آیا این مسئله سری است.
آقای توسلی - حالا نام ایشان را من چرا ببرم. اگر خواستید من به طور خصوصی به شما می‌گویم.
آقای هاشمی(رئیس) - حالا در مجمع که، در حضور آقایان ایرادی ندارد.
آقای توسلی - عرض شود که آن چیزی که شما خودتان می‌دانید، آن سه نفری که آمدند و می‌خواستند بگویند که ما خدمت امام زمان(عج) می‌رسیم، شما واسطه بودید. دو نفر مرد بودند و یک خانم بود.
آقای هاشمی(رئیس) - نه یک زن و شوهر بودند.
آقای توسلی - به هر حال، یک کتاب خطی هم آوردند و بردند خدمت امام(ره) رسیدند و گفتند که ما خدمت امام زمان(عج) می‌رسیم. امام(ره) فرمودند که من «سه تا سئوال دارم»، اول اینها را از آقا سئوال کنید و برای من بیاورید، من با شما صحبت می‌کنم.
1- حادثه ی ربط حادث به قدیم برای من لاینحل مانده است
2- آن چیزی که من به آن خیلی علاقه دارم چه هست؟
3- و یک چیزی هم گم کرده‌ام که آن چه هست؟
مقصود امام(ره) از آن گم شده است ...
آقای هاشمی(رئیس) - ایشان به یک عکسی علاقه مند بودند.
آقای توسلی - که مقصود ایشان یکی از دیوان ایشان بود و یکی هم عکس رسول الله که روبروی امام(ره) در اتاقشان عکس مبارک رسول الله بود. بنا شد که بروند و خبر بیاورند، دو روز آمدند و سر سه راه، به مرحوم حاج احمد آقا، فرمودند که:« برو ببین که چه می‌گویند».
من متوجه نشدم که چه چیزی گفتند به مرحوم حاج احمد آقا، که وقتی برگشت، امام(ره) فرمودند و به ایشان گفت:« شیادها، دست از این حرفهایتان بردارید و دنبال این شیادی‌ها نروید.» برنامه امام(ره) این بود، نمی‌خواستند مردم را با این حرفها سرگرم کند. و حرف امام (ره) این بود ....

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
2 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.