سعید الله بداشتی: سی و چهارمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی به رهبری حضرت امام خمینی بهانه ای شد تا با دکتر محمدحسین جمشیدی استاد دانشگاه و پژوهشگر اندیشه سیاسی برویم و از وی در خصوص اهداف و انگیزه های ایجاد و تداوم نهضت اسلامی ملت ایران سوال کنیم. دکتر محمدحسین جمشیدی که نویسنده آثاری همچون «اندیشه سیاسی امام خمینی»، «نظریه عدالت از دیدگاه ابونصر فارابی، امام خمینی و شهید صدر»، «مردم سالاری دینی» و « زندگانی سیاسی شهید سید محمدباقر صدر (با تکیه بر تاثیرگذاری بر انقلاب اسلامی ایران)» و مقالاتی همچون «ویژگی های همبستگی و وحدت اسلامی در اندیشة سیاسی امام خمینی(س)»، «امام خمینی و تحزب» و «حکومت مطلوب از منظر امام خمینی» است در این گفت و گوضمن برشمردن ویژگی های جامعه ایران در آستانه انقلاب اسلامی بخشی از اهداف و آرمان های این انقلاب را بر می شمرد. این عضو انجمن علوم سیاسی ایران در هیئت علمی دانشگاه تربیت مدرس و پژوهشکده امام خمینی و انقلاب اسلامی نیز عضویت دارد و به تدریس و پژوهش در زمینه اندیشه سیاسی می پردازد. در ادامه متن گفتگوی پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران با دکتر جمشیدی را می خوانید:

با توجه به فضای سالهای 55 ، 56 و 57 و با عنایت به ویژگی‌های اندیشه‌ای و رفتاری حضرت امام و همچنین روش مبارزه امام با رژیم پهلوی به اعتقاد شما جامعه ایران دارای چه ویژگی‌هایی بود که نسبت به حرکت امام موافقت و همراهی بالایی از خود نشان داده و در نتیجه این خیزش ملی منجر به پیروزی انقلاب می‌شود.

ویژگی‌های جامعه ایران در فضای سال‌های 56 و 57 و همگرایی آن با دیدگاه و اندیشه‌های حضرت امام زمینه را برای تحقق انقلاب اسلامی فراهم کرد که این ویژگی‌ها را در چند دسته می‌توان بیان کرد؛ مسئله اول ویژگی‌های فرهنگی و مذهبی و اعتقادی است؛ در این عرصه نوعی توجه به اسلام یا موجی از بیداری اسلامی و توجه به احیای فرهنگ خودی یعنی فرهنگ اسلامی-ایرانی مورد توجه مردم قرار گرفت و این مسئله در واقع دو علت اساسی داشت، که یکی از علت‌های آن را می‌توان اسلام ستیزی رژیم یا مبارزه رژیم با بنیان‌های فرهنگی-اسلامی دانست. همچون تغییر تاریخ هجری شمسی از سوی رژیم یا موارد مشابه آن، عامل دوم تلاشی است که حضرت امام در راستای احیای شعائر فرهنگی، عقیدتی و اسلامی کرد و این نمادها و ارزش‌ها را در قالبی زنده و به روز به جامعه عرضه می‌کرد. نگاهی که حضرت امام به مسئله عاشورا و محرم و عزاداری‌ها‌، شهادت در راه خدا و همچنین نگاه به مفاهیمی دینی همچون صبر، تقیه، مبارزه، امر به معروف و نهی از منکر غبار فراموشی را از این ارزش‌های متعالی زدود.

امام بر آن بود که این مفاهیم را در قالب منطبق با اذهان عموم جامعه و در حد امکان با فرهنگ و مقتضیات جدید جامعه انطباق داشته باشد و تعریفی انقلابی را از این گونه مفاهیم به جامعه ارائه دهد و در مجموع می‌توان گفت تفسیری که امام در قالب سیاسی کردن اسلام به معنای مطلوبش مطرح کرد، عامل دومی بود که توجه ملت را به لحاظ فرهنگی و اعتقادی به سخنان و اندیشه امام برانگیخت و زمینه ساز وقوع انقلاب شد. !S1!
جنبه‌ی دوم، عامل سیاسی است. یعنی جامعه ایران به لحاظ سیاسی هم نوعی‌ زدگی و نا‌امیدی از رژیم، ادعاهای رژیم، قدرت و توان رژیم و اقتدار و مشروعیت رژیم را پیدا کرد که این تنفر از رژیم زمینه‌ی حرکت به سوی مبارزات و اعتصابات را فراهم کرد‌، در واقع به لحاظ سیاسی هم باز عوامل گوناگونی این وضعیت را در ملت ایجاد می‌کرد، بخشی از این عوامل از ناحیه خود رژیم تحقق می‌یافت، مانند وابستگی رژیم به غرب، ملت را به سمت استقلا‌ل خواهی و رهایی‌طلبی از غرب سوق می‌داد یا عملکرد رژیم در حیف و میل بیت‌المال و رواج ظلم و ستم و بی‌عدالتی از سوی مامورین در جامعه و امثال این بی تدبیری‌ها که از سوی رژیم اعمل می‌شد، از دیگرسو تغییرات سریع مدیریت‌ها در ساختار قدرت به خصوص در سال‌های آخر عمر رژیم بی‌ثباتی حاکمیت را برای جامعه هویدا می‌کرد و این تغییرات هم بیشتر بین مهره‌های خاصی می‌چرخید، مهره‌هایی که در بین ملت فاقد هویت ملی و مذهبی بودند و ملت این موارد را نمی‌توانست به راحتی قبول کند، نقطه مقابل این عملکرد‌های نابخردانه، امام حرف جدیدی برای گفتن داشت و این سخنان و مواضع امام مهمترین عامل سیاسی برای خیزش ملت در این دوره بود. امام از سال 48 به بعد سعی کرد در برابر رژیم سلطنتی و پادشاهی پهلوی، طرح جدیدی را در قالب ولایت فقیه عرضه کند که البته مفهوم حکومتی آن در اواخرسال 56 و بیشتر در سال 57 ‌، در قالب جمهوری اسلامی تحقق پیدا می‌کرد.

امام بر روی مسائلی مثل نفی ذات سلطنت و مقابله اسلام با نظام وراثتی و سلطنتی تاکید فراوان می‌کرد و از سوی دیگر ایده جمهوری اسلامی را مطرح می کرد که بر پایه اسلام یعنی همان اعتقادات غالب مردم ایران و بر دین اکثریت قریب به اتفاق ایرانیان تاکید داشت و از بعد دیگر امام بر روی جمهوریت این نظام جدید و همچنین بر آرا و نقش مردم و خواست عمومی و مشارکت مردم در نظام تکیه می‌ورزید و به همین جهت این عامل یعنی طرح نظام جدید آن هم نظامی که مبتنی بر «مشارکت مردم و اسلامیت به معنای دین مورد باور اکثریت مردم این سرزمین» بود، زمینه‌ی مناسبی را برای ورود به عرصه مبارزه مردم فراهم می‌کرد و در واقع یک راه روشنی را پیش پای مبارزان قرار می‌داد که بعد از پیروزی به چنین ساختار حکومتی خواهند رسید که با ساختار حکومت موجود که هم وابسته به بیگانه هست و هم با اعتقادات مردم سر ستیز دارد و از سوی دیگر مبتنی بر فرامین شخصی و فردی شاه و مشاوران او تمرکز پیدا می‌کند کاملا تضاد دارد و همچنین اینکه غالب افراد این نظام موجود از گروه‌های خاص و اعتقادات خاص و نگرش‌های خاص که مورد قبول اکثریت مردم ایران نیستند، گزینش می‌شوند، مجموع این عوامل باعث شد که مردم بر طرحی که حضرت امام ارایه می‌کند و در قالب نظام جمهوری اسلامی متبلور است، یک طرح ایده آل و مطلوب از سوی معترضین و مخالفین حکومت تلقی شود و در برابر حکومت پهلوی که یک حکومت نا‌مطلوب از سوی آن‌ها بود ارجحیت یابد.

در عرصه اقتصادی چه عواملی به این پروسه دامن می‌زند؟

در عرصه اقتصادی هم مسائلی مثل اصلاحات ارضی موثر بود، اصلاحات ارضی نه تنها به نفع ملت تمام نشد، بلکه نتایج منفی برای مردم به بار آورد، از سوی دیگر اقتصاد تک محصولی و تکیه بر نفت‌، همراه با مهاجرت شدید مردم از روستاها به شهرهای بزرگ به خصوص تهران و ظهور یک قشر حاشیه‌نشین و قشر متوسطی که توقعات بسیار بالایی داشتند و امکان تحقق این توقعات نبود به این نارضایتی دامن زد. در کنار وضعیت نابرابری‌های اقتصادی و تبعیض‌های اقتصادی و شکاف بین فقرا و اغنیا و شکافی که بین سردمداران نظام و بخش عمده توده مردم احساس می‌شد همه اینها همراه با طرحی که امام مطرح کرده بود به عنوان نقطه مقابله با حکومت جان گرفت و جایگزین مطلوب این وضعیت به لحاظ اقتصادی نیز حکومت عدل اسلامی بود‌، حکومتی که به همه مردم به چشم برابر نگاه می‌کند و مستعضفین و کسانی را که به لحاظ اقتصادی در وضعیت پایینی قرار دارند را در وضعیت مناسب‌تری قرار دهد و این موارد باعث شد که در عرصه اقتصادی هم زمینه را برای آمادگی ملت در جهت مبارزه برای سرنگونی رژیم و تلاش و کوشش در راستای وقوع انقلاب فراهم کرد. !S2!

برخی نظریه پردازان تاثیر عوامل را نفی می کنند و سعی می کنند آن را کمرنگ جلوه دهند به نظر شما آیا مطالبات اعتقادی هم از مولفه های حرکت و اعتراضات مردمی در شکل یابی انقلاب بود؟

قطعاً همین‌طور است، مردم هم در عرصه اعتقادی و هم درعرصه مذهبی خواهان حفظ و گسترش اعتقادات خود و مکتب خودشان در جامعه و جلوگیری از انحرافات بودند. در عرصه فرهنگی خواهان توسعه فرهنگی در جامعه و بیداری و آگاهی بیشتر و افزایش سطح باسوادان جامعه و آگاه شدن از آنچه در جامعه می‌گذرد، و در عرصه سیاسی مردم خواستار دگرگونی رژیم و ایجاد یک حکومتی که مردمی و به دست مردم اداره شود، بودند تا مردم سهم بیشتری در اداره امور جامعه داشته باشند و شاهد انتخاب‌هایی باشند که واقعی باشد و فرمایشی نباشد. در عرصه اقتصادی هم مردم مطالبات گسترده‌ای داشتند که این مطالبات به دو دسته تقسیم می‌شوند: یکی در عرصه رشد و تحول اقتصادی یا همان توسعه به این معنا که رژیم جز یک سری صنایع مونتاژ و وابسته و تولید‌ی که کارایی اساسی زیادی در جامعه نداشت چیز دیگری به دنبال نیاورده بود و به همین دلیل مردم خواهان یک نوع اقتصاد مستقل و توسعه یافته بودند و تاکید آن ها به خصوص بر ایجاد صنایع اولیه و صنایع مادر بود، در زمینه دوم به دلیل وجود نابرابری و شکاف طبقاتی به خصوص بین قشر حاکم و سیاست‌مداران و رجال سیاسی جامعه و عموم جامعه، مردم خواهان به وجود آمدن نظام اقتصادی جدیدی بودند که در چهار چوب آن یک نوع برابری اقتصادی شکل بگیرد که افراد به حقوق اولیه خودشان برسند و این شکاف‌های اقتصادی کاهش پیدا بکند در واقع به طور کلی خواستار عدالت اجتماعی و اقتصادی بودند. و در کنار این دو عامل و دو خواست اصلی خواست اقتصادی دیگری هم مطرح بود و آن اینکه بالاخره در فضای سالهای 55 تا 57 ما شاهد یک موج گسترده‌ای از مهاجرت ها از شهرهای کوچک به شهرهای بزرگ به خصوص تهران شکل می‌گیرد، این مهاجرت‌ها یک نوار حاشیه‌ای در شهرهای بزرگ ایجاد کرد که این قشر متوسط (با توقعات فرهنگی مثل شغل مناسب، مسکن مناسب) زمینه دیگری بود که به خصوص این ها را که تمرکز بیشتری به دلیل مهاجر بودن داشتند را متحد می‌کرد و باعث می‌شد که این خواسته‌ها‌ی عدالت‌خواهانه هم به عنوان یک عامل در بین عوامل اقتصادی در خیزش ملت نقش داشته باشد.

تنوع تلقی مردم از نتیجه انقلاب یک امر بدیهی و اجتناب‌ناپذیر است یعنی طیف متنوع منتقدین و مخالفین رژیم پهلوی تلقی‌های متفاوتی از نتیجه انقلاب داشتند. چه شد که ما شاهد یک اجماع در رابطه با الگوی حکومت در همان کوران مبارزه بودیم؟

البته ما باید همان فضای قبل از پیروزی را در نظر بگیریم، چون مسائل بعد از پیروزی متفاوت خواهد بود. در فضای قبل از پیروزی در این‌که بالاخره تمام کسانی که در جریان انقلاب به خصوص در سال 57 که انقلاب فراگیر شد، شرکت داشتند دارای دیدگاه‌ها، نگرش‌ها، نقطه نظرها و ایده‌های گوناگونی بودند. یعنی هیچ تردیدی نیست اما این‌که چه شد که همه این‌ها به اصطلاح در یک راستا حرکت کردند و در نهایت به 22 بهمن 57 رسیدند، بسیار مهم است. در اینجا دو مسئله اساسی وجود دارد، یکی اینکه به لحاظ وضعیت موجود همه طیف‌های مخالف بر روی یک مسئله اتفاق نظر داشتند، که رژیم موجود توانایی اداره جامعه را ندارد و وضعیت موجود وضعیت نامطلوبی است که باید تغییر کند. این اصل اولی بود که همه گروه‌ها در آن اتفاق نظر داشتند و در این اتفاق نظر هم همه‌ی گروه‌ها در نهایت بر سر رفتن شاه و تغییر کل رژیم به یک نوع اجماع رسیده بودند. ما شاهد تنوع جایگزین‌ها از سوی مخالفین رژیم بودیم، چون هر گروهی یک الگوی جایگزین برای خودش داشت، اما مسائلی که امام در این سال‌ها مطرح می‌کند و مهم همین است که امام به گونه‌ای مطرح می کند که کم و بیش خواسته‌های همه گروه‌ها را پوشش می‌دهد، یعنی همه گروه‌ها خواهان حکومتی هستند که در آن نقش داشته باشند و لذا الگوی جمهوری اسلامی نوعی از این حکومت می‌توانست باشد و دیده شد که در نگاه همه گروه‌ها ارضا کننده و ایده‌آل بود و به اصطلاح همه معترضین و مردم احساس می‌کردند، می‌توانند در این الگو نقش و جایگاه خود را داشته باشند، حتی گروه‌های غیر اسلامی هم احساس می‌کردند حکومتی که امام خمینی از آن سخن می‌گوید، قطعاً در آن جای دارند.

امام تاکید داشتند که ما حق هیچ اقلیتی را فدای اکثریت نخواهیم کرد. و این عامل دومی بود که باعث می‌شد یک اتفاق نظر برای رسیدن به پیروزی و نظام بعد از پیروزی به وجود آید اما این‌که بعد از انقلاب چه شد و چه دگرگونی‌هایی رخ داد و بعضی از گروه‌ها از همراهی با این پیروزی و نظام جدید برگشتند، بحث های دیگری است که باید در فرصتی دیگر به آن پرداخت.

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.