اشاره: مجید انصاری این روزها به شدت نگران دور شدن جامعه از آرمانها و اندیشه های امام است زیرا به گفته او حفظ کرامت انسانی و پایبندی به اصول اخلاقی که مورد تاکید امام خمینی بوده، امروز نادیده گرفته میشود و شاهد اضمحلال اخلاقی هستیم.در گفتوگو با این عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام که در زمان حیات حضرت امام، مدتی رئیس سازمان زندانها بوده است ناگفته هایی از برخورد امام با خودسری های صورت گرفته در زندانها مطرح شد که نشان دهنده عمق توجه امام به حقوق شهروندی است. مجید انصاری همچنین اصول مغفول مانده اندیشۀ امام را صداقت در گفتار و عمل، پایبندی به کرامت و آزادی رای مردم و نیز رعایت اخلاق می داند.
گفتنی است این گفتگو در ایام سالگرد ارتحال امام خمینی(س) انجام گرفته و اینک منتشر می گردد.
یکی از مهمترین اهداف انقلاب اسلامی گسترش اخلاق در جامعه و حفظ کرامت انسانی بود جنابعالی که از نزدیک با امام در ارتباط بودید توجه ایشان را به موضوع اخلاق چگونه دیدید؟
اخلاق در مفهوم کلی و وسیع کلمه بسیار فراگیر است و میتواند فلسفه بسیاری از آموزهها ، احکام و شریعت و دین باشد. بنابراین انقلاب اسلامی ما هم که براساس اندیشه سیاسی امام شکل گرفت و با همت ایشان و اتحاد مردم به پیروزی رسید تبعاً همین هدف متعالی را دنبال میکرده است. به هر میزان که جامعه پایبند به رعایت قوانین و دستورات شرع و انضباط برآمده از متن قانون باشد مطمئنا به اخلاق و نتایج اخلاق نزدیکتر است، نفس قانونشکنی چه قوانین موضوعۀ کشور و چه دستورات قوانین شرع، خود نمود بارزی از بیاخلاقی است. حضرت امام در زندگی شخصیشان بهصورت تمامعیار به اخلاق پایبند بودند همه رفتار ،گفتار و کردار ایشان در محیط زندگی، جوانی و حتی نوجوانیشان و بعد از آن در محیط طلبگی، علمی و مرجعیت خودشان و نیز در طول حیات سیاسیشان چه قبل و چه بعد از انقلاب یک الگوی تمامعیار از پایبندی یک انسان به مبانی اخلاق آن هم اخلاق ناب منطبق با فطرت انسان و منطبق با شرع بوده است. در این میان خاطرات زیادی از حضرت امام است و بعضا ممکن است بسیار جزئی و کوچک به نظر بیاید اما مجموع اینها یک سامان منسجم را در فکر امام و رفتار امام نشان میدهد که چارچوب کلی آن همان مکارم اخلاق الهی است. من اخیراً کتاب تازه انتشار یافته خانم دکتر طباطبایی عروس حضرت امام مطالعه را میکردم دیدم که حقیقتاً از جزئیترین جزئیات در زندگی شخصی امام از برخورد با فرزندانشان گرفته تا نحوه خواستگاری برای فرزندانشان توصیههایی میکردند که رعایت اخلاق در برخورد با حقوق همسر و فرزند آن هم در محیط به شدت محدود و تحجر زده 60 سال پیش نشان میدهد که ما اکنون با اندیشههای امام خیلی فاصله داریم.
*یعنی ما نسبت به 40 سال قبل هم عقبتر هستیم؟
شما رفتار حضرت امام را به عنوان یک مسلمان آگاه و یک روحانی و یک مرجع تقلید عالم با رفتار خودمان در زندگی شخصی و خانواده ببینید که تا چه میزان به موازین اخلاقی پایبند هستیم امام با اینکه هیچ نیازی به حضور در کلاس درس آیتالله بروجردی از حیث علمی نداشت ولی برای هدف متعالیتر که تقویت مرجعیت و تقویت حوزه علمیه در برابر تهدیداتی که حوزه و اسلام را مورد هدف قرار داده بود پشت پا به تمام خودبینیها و تکبرها میزند و همراه با شاگردانشان سر درس آیتالله بروجردی مینشیند.برخورد امام با تمام اقشار مردم چه قبل و چه بعد از انقلاب واقعاً یک منظومهای از رفتار اخلاقی تمامعیار است که اگر ترسیم و به درستی تبیین بشود برای ما کافی است.
*حاجآقا، شما در زمان حضرت امام مسئولیت سازمان زندانها را بر عهده داشتیدوقتی فردی رئیس سازمان زندانها باشد لزوما باید بحث اخلاق را هم رعایت کند خود امام شخصاً به شما چه توصیهای برای این موضوع داشتند و اینکه امام از عملکرد شما در این سمت راضی بودند؟این سوال به این دلیل عنوان می شود که اپوزیسیون خارج از کشور مباحثی را در ارتباط با مدیریت شما در آن زمان مطرح میکند
سؤال خیلی خوبی کردید، اولا باید بگویم که اپوزیسیون دچار یک اشتباه خواسته یا ناخواسته شده است حوادثی در سال 67 در زندانها اتفاق افتاد که بعضا در تحلیلهای خود در ارتباط با این موضوع اسمی از من هم میبرند در حالی که بنده در 19 خرداد 63 به عنوان نماینده شورای قضایی در دادگاه و دادسرا مسئولیت گرفتم و بعدها با اقداماتی که شد سازمان زندانها تاسیس شد و به عنوان رئیس سازمان زندان منصوب شدم و در دیماه سال 66 به دلیل اینکه میخواستم در انتخابات مجلس سوم شرکت کنم باید از سمت خود استعفا میکردم عملاً هم در 7 خرداد 67 مجلس سوم شروع شده بود و بنده عضو مجلس بودم و در سازمان زندانها دیگر سمتی نداشتم. نفس پذیرش مسئولیت در امور زندانها گرچه از سوی شورای قضایی صورت گرفت ولی به نوعی به دلیل حساسیت و پیگیری مدام حضرت امام نسبت به مسائل زندانها انجام شد چون گزارشاتی از رفتار برخی از زندانبانها و بازجوها با زندانیان خدمت حضرت امام میرسید. در فضای ملتهب سالهای 61 و 62 که گروهکهای تروریستی فعال بودند در برخی از زندانها و بازجوییها در دادسراها برخوردهای تندی با زندانیها صورت میگرفت به همین دلیل گزارشاتی خدمت حضرت امام رسیده بود که حضرت امام هیأتی شامل آقایان دعایی ،محمدعلی هادی نجفآبادی، علیمحمد بشارتی و سیدهادی خامنه ای را مأمور کرده بودند که گزارشاتی در خصوص وضعیت زندانها تهیه کنند از آنجا که بعد از تهیه گزارش منتج به یک اقدام عملی روشن نشد شورای عالی قضایی به بنده مأموریتی دادند به عنوان نماینده شورای عالی در دادگاهها و دادستانی که در فاصله 6 ماه گزارش مستقیم و مداوم از درون زندانها بهخصوص زندانهای اوین ،رجاییشهر ، قزلحصار ،توحید و عمدتاً زندانهای تحتپوشش دادگاه انقلاب تهیه کردم و این گزارش را که نتیجه گفت وگو با بیش از 100 نفر از زندانیان بود به رئیسجمهور وقت که آیتالله خامنهای بودند و نیز رئیس مجلس وقت یعنی آقای هاشمی رفسنجانی و نیز شخص حضرت امام دادم.
پس نگرانیهای امام بی دلیل نبود؟
بله، گزارشهای زیادی از سو ء رفتارها مخابره میشد و این سوءرفتارها هم در بسیاری از موارد به خاطر خودسری و اجتهاد به رأی بود که نتیجه گزارش من به مسئولین و حضرت امام منجر شد که در دادستانی انقلاب تغییراتی صورت گیرد.
یعنی مدیریت آن تغییر یافت؟
بله. آقای لاجوردی مسولیت دادستانی تهران را بر عهده داشتند که تمام زندانها و بازداشتگاهها زیر نظر ایشان بود و در نهایت مسئولیت از آقای لاجوردی گرفته شد.
در ارزیابی علت بیقانونیهای صورت گرفته معلوم شد پراکندگی دستگاههای مختلف تصمیمگیر در زندان و بازداشتگاهها و وجود بیش از 10 دستگاه مختلف یکی از علل این معضل بود بنده بعد از پذیرش مسئولیت راهحل را در این دیدم که باید تمرکز به وجود بیاید و مدیریت زندان از دستگاههای امنیتی- انتظامی جدا شود و حتی از دستگاه قضایی به معنای دادسراها جدا شود که در نهایت منجر به قانون تاسیس سازمان زندانها شد این قانون با هماهنگیهایی که با مسئولان انجام دادم و گزارشهایی که اشک بعضیها را هم درآورد زمینه تصویب قانون سازمان زندانها و اقدامات تامینی و تربیتی کشور شد که روح اصلی حاکم بر این قانون این بود که همه زندانها و بازداشتگاهها باید تحویل این سازمان شود و هر بازداشتگاه و زندانی که خارج از سازمان زندانها باشد غیرقانونی است و رئیس سازمان زندانها با مسئولیت روشن از رئیس دستگاه قضایی تعیین میشد که آن زمان شورای قضایی بود. در زمان مسئولیت من چهار پنجم زندانیها که گروهکی بودند آزاد شدند
*چه مراحلی طی شد که آزاد شدند؟
حضرت امام مکرر به من میفرمودند که اگر افرادی تحت تأثیر بودند و فریب خوردند و احساس میکنید قصد و نیت خاصی نداشتند و آزادی آنها مضر بر جامعه نیست و دست به ترور و جنایت نمیزنند، اقدام کنید .ما هم با کمیته دادیاران، سازمان زندانها و دادستانهای هر استان مرتب لیستهایی را تهیه میکردیم و به مناسبتهای مختلف خدمت حضرت امام میفرستادیم
*از صحبتهای شما اینگونه نتیجه میگیرم که تغییرات ایجاد شده در زندان ها به دلیل حساسیت حضرت امام بود...
بله درست است. حضرت امام در کار زندانها بسیار حساس بودند بهطوری که وقتی من مصاحبهای کرده بودم راجع به امور زندانها مرحوم حاج احمد آقا به محض اینکه رفتم دفتر فرمودند امروز راجع به مصاحبهای که کردید حضرت امام حساس بودند و گفتند از فلانی. بپرسید جریان چیست ؟یا گاهی نامههای عادی که درباره مسائل زندان خدمت امام ارسال میشد حضرت امام ذیل نامه دستور رسیدگی می دادند.اما آنچه که به تعبیری شاه بیت برخورد امام راجع به زندانیان بود زمانی بود که بعد از پنج یا شش ماه از بررسی وضعیت زندانها وقتی گزارشی خدمت ایشان دادم که حکایت از برخی انحرافات و سوء رفتار داشتند به شدت از این موضوع ناراحت شدند و تأکید کردند که این روند اصلاح شود.انجام برخی از دستورات و اقدامات ایشان مستلزم این بود که نیروهای قابل اعتقاد و خوشفکر و سالم را از بیرون به مجموعه وارد کنم که این احتیاج به مجوز قانونی استخدام و پول داشت که پروسه طولانی باید طی میشد که حضرت امام به من گفت" برو انجام بده" و من براساس همین دستور امام انجام دادم، چون اگر میخواستم دنبال طی کردن مراحل قانونی باشم معلوم نبود انجام اصلاحات مورد نظر انجام میپذیرفت یا نه؟ البته من بعدها شنیدم مرحوم لاجوردی خدمت حضرت امام رفته بودند و در آنجا از جنایتهای منافقین صحبت کردند و گزارش مفصلی خدمت امام دادند، امام فرمودند" آقای لاجوردی اگر جمهوری اسلامی بهدست اینها(منافقین) ساقط شود بهتر از آبروی اسلام است که با این کارها(خودسریهای داخل زندان) برود. شما بروید مسئولیت را تحویل دهید". چون آقای لاجوردی مسئولیت را تحویل نمیدادند. من در آن زمان برای ایجاد گشایش در امر زندانیان و پرسنل زندان درخواستی از حضرت امام کردم که نیازمند امکانات بسیار وسیع و باارزشی بود همینکه من خدمت امام این درخواست را مطرح کردم بدون معطلی حضرت امام به مسئول بنیاد آن زمان و نیز نخستوزیر وقت جناب آقای مهندس موسوی دستور دادند که امکانات در اختیار ما قرار گیرد حضرت امام بارها تاکید میکردند که برخورد با زندانیان صددرصد باید منطبق با قانون باشد و اگر کسی جنایت کرده و حتی انسان کشته و قرار است قصاص شود کسی حق ندارد برای اینکه این فرد محکوم به عدام هست یک سیلی اضافی به او بزند. ایشان بحث کرامت انسانی و حقوق افراد را مورد تاکید قرار میدادند، امام میفرمودند با متخلف برخورد قاطع شود اما در چارچوب قانون.
* آقای انصاری، همانطور که می دانید امام به آزادی بیان اعتقاد خاصی داشتند ولی از طرفی برخی افراد چنین اعتقادی ندارند و با اشاره به برخی سخنان امام نظیر موضعگیریشان در قبال روزنامه میزان نتیجه میگیرند که امام به آزادی بیان اعتقادی نداشتند ،نظر شما چه هست؟
ببینید، متأسفانه گاهی چینشهای گزینشی برخی از گفتارها یا نوشتا هار با حذف صدر و ذیل آن موجب سوءبرداشت میشود و بعضی از گروهها و اشخاص یا جریاناتی که میخواهد استفاده ابزاری کنند ممکن است از آن استفاده ابزاری کرده و برخورد طنزگونهای نسبت به رهنمودهای امام دارند.باید سخنان امام را در موقعیت همان زمان بررسی کرد. در شرایطی که یک ملت تحت فشار تمامعیار دشمنان خودش قرار گرفته است که ترسیم شرایط آن برای نسل سوم و چهارم غیر ممکن است یعنی فقط نسل ما میتواند توصیف کند که چه شرایطی در آن زمان حاکم بوده است. خیلی سخت است یک کشور بعد از 50 سال استبداد شاهنشاهی انقلاب کرده باشد و نظامی را تشکیل داده که بعد از انقلاب هم بلافاصله جبهههای مختلفی علیه او گشوده شد .از همه مهمتر جنگ تحمیلی که از 8 میلیارد دلار درآمد سالانه 5/2 میلیارد دلار آن مستقیم خرج جنگ میشد و همینطور توطئههای منافقین در آن زمان که دموکراتیکترین کشورهای دنیا در قرن 21 هم در چنین شرایط اضطراری بسیاری از آزادی های خود را محدود میکنند ولی در یک چنین بحرانی حضرت امام پایبند به موازین اخلاقی بود که با مردم میثاقش را بسته بودند یکی از آن بحث آزادی مردم در انتخابات بود امام یک روز هم به بهانهای اینکه جنگ داریم از خیر انتخابات نگذشتند حتی در شهرهایی مثل آبادان و قصر شیرین که ساکنان آن مهاجرت کرده بودند یا اگر شورای نگهبان میخواست به هر بهانهای جلو آزادی مردم را بگیرد امام مقابل آن میایستادند یا اگر میخواستند به بهانههایی انتخابات را به نفع یک جریان مهندسی کنند، امام طرف آزادی مردم را میگرفتند.اینکه حضرت امام برای تحقق جمهوریت نظام شخصاً پای کار ایستادهاند و سعی کنند مردم در میدان انتخابات آزاد باشند این یک رفتار اخلاقی است. سوال من در بیست و دومین سالگرد حضرت امام این است که آیا رفتار انتخاباتی ما مثل رفتار انتخاباتی دوران حضرت امام است یا نیست؟ اگر هست که باید سجده شکر به جا آوریم و اگر بهتر شده دو تا سجده شکر به جا آوریم و البته لازمه مسلمان بودن این است که باید بهتر میشد چون مسلمان دو روز آن نباید مثل هم باشد ما در مسیر انتخابات و مردمسالاری و دموکراسی دینی میبایست شاخصهایمان ارتقاء یافتهتر از دوران امام باشد چون آن زمان دوران گذر از استبداد بود امروز ما در سی و دوسالگی پیروزی انقلاب هستیم ولی اگر واقعاً با شاخصهای انتخابات سالم ، آزاد و رقابتی عقبگرد داشتیم باید بنشینیم و در رفتار خودمان تجدیدنظر کنیم و من نمیخواهم هیچ کسی را متهم کنم. بنده از کسانی هستم در انتخابات مختلف شرکت کردم من امروز به عنوان یک فردی که در انتخابات دور اول مجلس به عنوان جوانترین کاندیدا از شهر زرند کرمان کاندیدا شدم و در یک رقابت تنگاتنگ توانستم پیروز شوم و تا 4 دور دیگر هم از تهران در مجلسهای مختلف بودم با صراحت عرض میکنم که بسیاری از شاخصهای سلامت انتخابات که مورد نظر قانون اساسی و مورد نظر شخص امام بوده و مردم بر این اساس با این نظام میثاق بستند به شدت عقبگرد داشته و به هیچ وجه قابل مقایسه با شاخصهای آن زمان نمیباشد.
*یعنی قانون ما اشکال دارد یا مجریان انتخاباتی؟
قانون هم به تدریج براساس گرایش و تشخیص یا تفسیر ناصحیح برخی محدود شده است. سلب آزادی شرعی از مردم با استفاده قانون هم یک بدتخلاقی است. قانون محترم است و باید محترم شمرده شود اما اگر چاقوی قانون برگلوی عدالت تیز شود دیگر محترم نیست. البته معنای آن این نیست که بیقانونی شود باید با روشهای خاصی قانون اصلاح شود. براساس دید فقهی حضرت امام عدالت و اخلاق در سلسله علل احکام هستند این نکته مهمی است. یعنی اگر دیدیم یک قاعده یا یک رفتاری بر خلاف عدالت هست باید بدانیم آن غیراسلامی است.حضرت امام هم بحث عدالت و بحث اخلاق را در واقع یکی از علل احکام میداند و ما براساس حفظ کرامت انسانی باید شاخص بسازیم و با این شاخص قانون بسازیم و برنامهسازی کنیم و اگر قرار باشد با انگیزه سیاسی قانونی تدوین و تصویب شود و دستورعملی تهیه شود که حرمت انسانی را زیر پا بگذارد و آزادی رای مردم را سلب کند با سیره امام و اخلاق سیاسی امام مغایرت دارد.
* آقای انصاری تحولاتی که درمنطقه در حال رخ دادن است به اعتقاد کارشناسان امر بیداری اسلامی نام گرفته است، این تحولات را تاچه حد همسو با اندیشههای حضرت امام می دانید؟
من فکر میکنم نفس وقوع انقلاب اسلامی در ایران که در اوج خفقان حاکم بر ایران و بر رژیمهای منطقه بود خود به خود الهام بخش شد ، حضرت امام وقتی از صدور انقلاب حرف می زدند ،بعضی ها امام را متهم میکردندکه قصد مداخله در امور کشورهای دیگر را دارد. برخی افراد و گروههای تندرو از این موضوع استفاده ابزاری می کردند و میگفتند جمهوری اسلامی میخواهد بحث صدور انقلاب را دستآویزی برای مداخله مستقیم در امور کشورهای دیگر کنند، امام با صراحت این را رد کردند و فرمودند منظور از صدور انقلاب یعنی الهام بخشی مفاهیم و ارزشهای انقلاب از یک سو و الهام بخشی رفتار مردم ایران از سوی دیگر. صدور انقلاب یعنی اینکه مردمی در برابر ظلم و زور ،خوف و هراسشان بریزد. برافتادن لکنت از زبان شهروندان در برابر حاکمان زورگو درسی بود که از انقلاب گرفتیم. البته همینطور که در سایر مسائل اجتماعی تأثیرات فوری نیست و تحولات کند صورت میگیرد و همانطور که امام میفرمودند گاهی یک نسل و دو نسل باید بگذرد تا تأثیرات مثبت و یا منفی یک جریان ظاهر شود، به نظر من پیروزی انقلاب اسلامی هم به لحاظ شکل و هم به لحاظ محتوا الهامبخش بوده است .به لحاظ محتوا از این جهت که قبل از پیروزی انقلاب در خود ایران بسیاری از جوانها به علت تحریفی که در مباحث اسلامی صورت گرفت از مسلمان بودن خودشان خجالت میکشیدند،در دانشگاه خجالت میکشیدند که بگویند من مسلمان هستم،مسلمانان سر به زیر و توسری خور بودند و زود تسلیم میشدند گرچه امروز هم بعضیها میخواهند یک تصاویری از اسلام بسازند که تصاویر خرافی و غیراخلاقی است که دوباره موجب شده برخی از مسلمان بودن خودشان خجالت بکشند. ولی من به صراحت میگویم این اسلامهای بدلی و خرافی که امروز در ایران ترویج میکنند یا اسلام خشونتگرای و انحصارطلبی که درجاهای دیگر ترویج میدهند هیچ سنخیتی با اسلام واقعی ندارد. ولی محتوای اسلامی که امام مبلغ آن بودند و موتور محرک انقلاب اسلامی شد اسلامی که در کنار مردم برای کرامت و آزادی مردم به صحنه آمد و غرورآفرین و الهامبخش شد واین محتوا در طول این 30 سال صادر شد چون در زمان خود حضرت امام با تبلیغاتی که در زمان جنگ میکردند یک غباری بر این مسئله نشسته بود که به تدریج حقایق خودش را نشان داد،از سویی عدم کارآیی روشها یا مکتبهایی که در دنیای غرب در کشورهای اسلامی بود در عمل برای مردم مسلمان جواب نمیداد. مردم دنیا دیدند آن اصل مهمی که توانست در ایران کمر رژیم شاه و آمریکا را بشکند حضور همه مردم در صحنه بود. حضرت امام هیچگاه قبل از انقلاب با مبارزه مسلحانه با رژیم شاه موافقت نکرد. امام میفرمود با آگاهی مردم به پیروزی میرسیم. به نظر من این رفتار و تجربه در ایران موفق بود و خود به خود بعد از 30 سال کشورهای اسلامی احساس کردند یگانه راه پیروزی همین است .البته مثل هر حرکت اجتماعی دیگر وجود بسترها و مقتضیات زمان و مکان هم موثر است یعنی همچنان که همین مکتب فکری حضرت امام در سال 42 جواب نداد، یک بستر 14 یا 15 سالهای را میطلبید تا پخته شود و قبل از آن هم در دوران مشروطیت جواب نداد یا اگر جواب داد زود منحرف شد، در کشورهای اسلامی هم به نظر من بذر انقلاب اسلامی به لحاظ محتوای انقلاب اسلامی که اسلام صلحخواه ،عقلانی و دور از خرافات است پاشیده شد. و این 30 سال الزام و اجباری است که در فرآیند تکامل در آغاز قرن 21 طی شده و آمریکا ناگزیر است از شعار دموکراسی حمایت کند در این بستر است که حرکتهای منطقه شکل گرفت و به پیروزی رسید و میتوان گفت بیداری اسلامی است از این جهت که مسلمانانها بدون نفی هویت اسلامیشان این موضوع را تحقق میبخشند.
آیا معترضین به دنبال تشکیل حکومت دینی هستند؟
ببینید، مسلمانها یکی از دلخوریهایشان در این کشورهای اسلامی قطعا برخی رفتارهای غیراسلامی بوده که حکومتهای آنها داشتند و مایل هستند حکومتهایشان،حکومتهایی باشند که نسبت به دین بیاعتنا نباشند بلکه می خواهند حاکمانشان به دین پایبند باشند ،حتماً مردم مصر علاقهمند هستند که حاکمشان طبق موازین اسلام و موازین شرع حکم درست بدهند و این الزاما به معانی این نیست که ما حکومت دینی ارائه میکنیم ، ولی آنها مایل نیستند بر خلاق قرآن و اسلام عمل شود ،ممکن است که زندگی مسالمتآمیز با اسرائیل را به عنوان یک ضرورت نفی نکنند ولی حتماً قراردادهای ذلتبار سازش یک طرفه با اسرائیل را از این پس قبول نخواهند کرد و به همین سبب شما میبینید که یک تحولی در فلسطین به وقوع پیوسته است. بنابراین این حرکتها را مثبت تلقی میکنم که به نظر من به روح اسلام نزدیک است ، اسلام میخواهد اتکا امور بر اراده مردم باشد نه به اراده 4 نفر حاکم، ما میگوییم این حرکت حرکت اسلامی است و معنای حرکت اسلامی این است که آزادی مغایر با اسلام نیست.بنابراین من میتوانم بگویم این تحولات متاثر از انقلاب اسلامی است البته نه صددرصد ، بلاخره خودشان هم زمینهها و آگاهیهایی دارند و چون مردم مسلمان مایل هستند به مقدسات آنها احترام گذاشته شود میتوان گفت به نوعی انگیزه اسلامی در آن وجود دارد ولی اگر فکر کنیم که اینها یک انقلابات اسلامی است برای تشکیل حکومتهای خاص انقلابی نه چنین ادعایی نمیتوان کرد.
*به عنوان آخرین سوال، شما کدام بخش از اندیشههای امام را در مقطع فعلی نیازمند بازخوانی و توجه بیشتر میدانید؟
به طور مشخص من بر سه نکته تأکید دارم، نکته اول صداقت و راستگویی است ،طی چند سال گذشته دروغگویی در سطح رفتار اجتماعی و حکومتی به راحتی آب خوردن شده است و برخی از مسئولین آمار غلط و وعده دروغ میدهند.
این ادعای بزرگی است آقای انصاری ...
بنده برای این ادعای خود حاضرم صدها مورد مستند در دادگاه بدهم.
بیشتر در چه شاخصهایی مدنظرتان است؟
در همه زمینهها، ببینید ادعای اینکه این دولت قانونمندترین دولت تاریخ ایران است از دید من یک ادعا و دروغ بزرگ است که در محضر مردم ایران شده است در حالی که به گواهی گزارش دیوان محاسبات کشور از تفریغ بودجه بیشترین تخلفات از قانون بودجه سنواتی در این دولتها انجام شد، به گواهی گزارشات سازمان بازرسی کل کشور و به بررسی مرکز پژوهشهای مجلس و کمیسیون اصل 90 مجلس و دستگاههای نظارتی دیگر بسیاری از آمارهایی که گفته میشود نادرست است ،یا همین ادعای قانونگرایی، خوب این چه ادعایی است در حالی که فریاد مجلس بلند است که وزیر ورزش را معرفی نمیکند ،(هنگام انتشار مصاحبه وزیر مربوطه معرفی شد ) ادغام وزارتخانه ها به این صورت خلاف اصل قانون است ، تعیین سرپرست برای برخی از وزارتخانهها خلاف قانون است سرپرستی رئیسجمهور بر وزارت نفت خلاف قانون است ندادن پول مصوب متروی شهرهای مشهد و اصفهان و تهران علیرغم تصویب مجلس و تأیید مجمع تشخیص مصلحت خلاف قانون است و صدها مورد که از روز روشنتر است که اینها خلاف قانون عمل شده و ادعای اینکه این دولت قانونمندترین دولت تاریخ ایران است یک ادعای کذب است . مسئله دوم پایبندی به کرامت و آزادی رای مردم است ، الآن هم در سال انتخابات مجلس هستیم ، میراث بزرگ حضرت امام(ره) جمهوری اسلامی بوده است و ما نباید جمهوریت نظام را به بهانه اسلامیت فدا کنیم که اگر فدا کنیم اسلامیت هم همراه جمهوریت و حتی زودتر از جمهوریت فدا خواهد شد. لذا من فکر میکنم احترام به جمهوریت و برگذاری انتخابات سالم رقابتی یکی دیگر از مسائلی است که باید با تکیه بر اندیشههای امام به آن توجه کرد و نکته بعد هم همان موضوع عمومی اخلاق است. موضوع رعایت اخلاق در برخورد با رقیب و رعایت انصاف و برخورد با مخالف و رعایت قانون ،اخلاق و انصاف است .این اصول مواردی است که مغفول مانده است. البته اگر بخواهم نکته چهارمی هم به آن اضافه کنم مسئله روشنفکری و روشنبینی دینی است. این چهره ترسناک خرافاتی که امروز از اسلام به خورد مردم داده میشود و ادعاهای عجیب و غریب راجع به امام زمان و راجع به هاله نور و ارتباطات با رمالی درست نیست ، کار ما دیگر به جایی رسیده که در قرن 21 باید در زندانهایمان مشاوران رمال و جنگیرباشند و یا مشاوران دستگاههای دولتی از رمال و جنگیران باشند ،ما در گذشته هشدار می دادیم و به ما میخندیدند و می گفتند شما دارید ما رامتهم میکنید و چوب لای چرخ مامیگذارید اما امروز اینها واقعیت خارجی یافته است ، اینها مجموعه دغدغههایی است که در اندیشه امام(ره) وجود داشت و باید در جهت همسو شدن به این اندیشهها تلاش کرد.