در طول تاریخ، یکی از ابزارهای اصلی قدرت‌های حاکم برای تثبیت سلطه، کنترل جریان‌های فکری و فرهنگی بود. این کنترل اغلب با هدف حذف ایده‌هایی که تهدیدی برای ساختارهای قدرت به شمار می‌رفتند، صورت می‌گرفت. از حمله به کتابخانه‌ها در گذشته تا حملات سازمان‌یافته دیجیتال در دوران معاصر، این پدیده را می‌توان نوعی «نسل‌کشی فکری» نامید.

با ظهور فناوری اطلاعات و شبکه‌های اجتماعی، تصور می‌شد که انسان وارد عصری از آزادی بیان و تنوع فکری شده است. اما در کشورهایی که آزادی بیان با محدودیت‌های ساختاری و فرهنگی روبه‌روست، شبکه‌های اجتماعی به‌جای آنکه ابزاری برای گفتمان‌سازی باشند، به بستری برای سرکوب و نابودی افکار جدید تبدیل شده‌اند.  

در طول تاریخ، یکی از ابزارهای اصلی قدرت‌های حاکم برای تثبیت سلطه، کنترل جریان‌های فکری و فرهنگی بود. این کنترل اغلب با هدف حذف ایده‌هایی که تهدیدی برای ساختارهای قدرت به شمار می‌رفتند، صورت می‌گرفت. از حمله به کتابخانه‌ها در گذشته تا حملات سازمان‌یافته دیجیتال در دوران معاصر، این پدیده را می‌توان نوعی «نسل‌کشی فکری» نامید. این نسل‌کشی به جای نابودی فیزیکی افراد، حذف ایده‌ها، دانش و جریان‌های فکری را هدف قرار می‌دهد. در نسل‌کشی فکری به جای تمرکز بر حذف فیزیکی، از طریق نابودی منابع دانشی (مانند کتابخانه‌ها)، سانسور، تحریف ایده‌ها و بایکوت رسانه‌ای اقدام می‌شود.  

اگرچه نسل‌کشی فیزیکی منجر به از دست رفتن جان‌ می‌شود، اما نسل‌کشی فکری که موجب انحطاط فرهنگی، رکود خلاقیت و از بین رفتن هویت فکری و تاریخی جوامع می‌شود، به نظر خطرناک‌تر است.  

ردپای این پدیده در تاریخ مشهود است؛ از سوزاندن کتابخانه‌ها که نماد دانش و قدرت فکری بودند و تلاشی برای محو تاریخ و هویت یک جامعه به‌شمار می‌رفتند تا امروز که ابزارهای سرکوب فکری تغییر کرده‌اند. ظهور فناوری دیجیتال و شبکه‌های اجتماعی، اعمال کنترل‌ها را پیچیده‌تر کرده است.  

در دنیای دیجیتال، «لشکرهای دیجیتال» جای مهاجمان تاریخی را گرفته‌اند. این لشکرها، متشکل از کاربران واقعی یا جعلی، به صورت هماهنگ به ایده‌ها و جریان‌های مخالف حمله می‌کنند:  

 

  • - تحریف پیام‌ها: ایجاد روایت‌های جعلی برای گمراه کردن افکار عمومی.  
  • - حملات هماهنگ: استفاده از توهین و تهدید برای خاموش کردن صداهای منتقد.  
  • - بایکوت رسانه‌ای: حذف سیستماتیک جریان‌های فکری مخالف از فضای عمومی.  

 

نمونه‌ای برجسته از این پدیده، «ارتش مگس‌های الکترونیکی» عربستان سعودی است. این شبکه سازمان‌یافته، به رهبری سعود القحطانی، با استفاده از حساب‌های جعلی و هکرها، به تحریف اطلاعات، سرکوب مخالفان، و حتی نقش‌آفرینی در جنایت‌هایی همچون قتل جمال خاشقجی پرداخته است. فعالیت‌های این شبکه که 40 درصد حساب‌های کاربری توییتر عربستان را شامل می‌شود، نشان می‌دهد که چگونه ابزارهای دیجیتال به ابزار سرکوب فکری تبدیل شده‌اند.  

شاید کمترین پیامد نسل‌کشی فکری دیجیتال، حذف تنوع فکری و ایستایی جوامع باشد، اما یکی از خطرناک‌ترین آسیب‌های آن، گسترش بی‌اعتمادی و فرسایش آزادی بیان است. فقدان فضای گفتمان آزاد، جامعه‌ای تک‌صدایی و بی‌تحرک ایجاد می‌کند.  

حفاظت از تنوع فکری و ایجاد بستری برای گفتمان آزاد، نه تنها راهی برای مقابله با این پدیده، بلکه ضرورتی اساسی برای پیشرفت و توسعه در دنیای امروز است.

 

*مینا امامویردی، پژوهشگر دکتر علوم ارتباطات

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
3 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.