«رضا خسروی» و «محمد امیری» دو نفر از چندین مهندس مکانیک و کارشناسان توربین بودند که در این فرایند 18 ساعته ایفای نقش کردند. در روزهایی که لابی گر های سیاسی و شیفتگان خدمت! بر سر در هر اتاق و کمیته ای زنبیل می گذارند تا وزارت و ریاست کسب کنند و دست به هر نوع شایعه سازی رسانه ای می زنند، چرخش نگاه به طرف این خدمتگزاران پاکباخته حال انسان را خوب می کند و ما را متوجه می کند که تمام ریاست ها و وزارت ها، و به عبارتی اصل «ایران»، روی دوش چه کسانی است.
پایگاه خبری جماران؛ روز گذشته تصاویری از زحمات فداکارانه و طاقت فرسای شماری از کارگران جوان خوزستانی در نیروگاه رامین اهواز منتشر شد که در دمای نزدیک به ۷۰ درجه و رطوبت بالای ۹۰ درصد محیط توربین «در حال کار»، آن را تعمیر کردند تا مبادا به دلیل تعمیرات حتی برای کسری از ثانیه برق مردم قطع شود.
«رضا خسروی» و «محمد امیری» دو نفر از چندین مهندس مکانیک و کارشناسان توربین بودند که در این فرایند 18 ساعته ایفای نقش کردند. در روزهایی که لابی گر های سیاسی و شیفتگان خدمت! بر سر در هر اتاق و کمیته ای زنبیل می گذارند تا وزارت و ریاست کسب کنند و دست به هر نوع شایعه سازی رسانه ای می زنند، چرخش نگاه به طرف این خدمتگزاران پاکباخته حال انسان را خوب می کند و ما را متوجه می کند که تمام ریاست ها و وزارت ها، و به عبارتی اصل «ایران»، روی دوش چه کسانی است.
یاد سخنان امام افتادم که یکبار به طور غیرمنتظره مدیران رورزنامه های اصلی کشور را احضار کرده بودند و گفته بودند: «...البته، من نسبت به همۀ مسائل مربوط به مطبوعات نمی توانم نظر بدهم. الآن آنچه مربوط به مسائل آخر است، این است که رادیو ـ تلویزیون و مطبوعات مال عموم است ـ چنانچه شما هم همین اعتقاد را دارید که عموم بر آنها حق دارندـ از این جهت، من به سهم خود خیال دارم که راجع به من کم باشد، مگر در مواقع حساسی که لازم است که آن هم باید از ما سؤال شود که آیا مطلبی را باید نقل بکنند یا خیر. والاّ آنچه خوب است در رادیوـ تلویزیون و مطبوعات باشد، آن است که برای کشور اثری داشته باشد. مثلاً اگر زارعی خوب زراعت کرد و زراعتش خوب بود، شما این شخص را به جای مقامات کشور در صفحۀ اول بگذارید و زیرش بنویسید این زارع چگونه بوده است، این منتشر بشود. و یا کارمندی خوب کار کرد، و یا اگر طبیبی عمل خوبی انجام داد، عکس او را در صفحۀ اول چاپ کنید و بنویسید که این عملش چطور بوده است. این باعث تشویق اطبا می شود و بیشتر دنبال کار می روند. یا مثلاً اگر کسی کشفی کرد، باید مفصل با عکس و مطلب باشد، یا اگر کسی سارقی را دستگیر نمود، و یا یک کشاورز و یا هنرمند و یا جراح، که متأسفانه نه اسمشان است و نه عکسشان، در حالی که اینها لایق اند تا در روزنامه ها مطرح شوند، خلاصه، باید اساس تشویق اشخاصی باشد [که] در این کشور فعالیت می کنند؛ اینها به این کشور حق دارند، به این روزنامه ها حق دارند، به رادیوـ تلویزیون حق دارند، ولی ماها نسبت به آنها حقمان کم است. البته، آنچه من می گویم راجع به خودم است، به دیگران هیچ کاری ندارم، آنها اختیارش با شما و با خود آنهاست. من میل ندارم رادیو هر وقت باز می شود اسم من باشد، مدت هاست که از این جهت متنفرم، این کار غلطی است، به اندازۀ متعارف نسبت به همه خوب است، زیادی اش مضر است، این به ضرر مطبوعات است و مطبوعات را سبک می کند. اشخاص، شخصیت هایشان با خودشان است، این طور نیست که اگر اسمشان زیاد یا کم مطرح گردد، شخصیتشان زیاد یا کم شود. در ایران هرکس معلوم است چه جوری است. بنابراین، آنچه راجع به خودم می گویم این است که اگر قرار است عکس مرا بگذارید، به جای آن، عکس یک رعیت را بگذارید و زیرش بنویسید این رعیت چه کار مهمی کرده است.»(صحیفه امام - ج19 - ص 361 - 362)
اگر در زمان امام، یک رادیو-تلویزیون رسمی و چند روزنامه وجود داشت، امروز نه فقط با رسانه های متعدد، بلکه با «دنیای رسانه ای» و «جهان رسانه ای شده» مواجهیم که در آن هر شهروند می تواند به اتکاء کوچکترین قابلیت فردی، «چهره» شود؛ ولو این قابلیت پوچ و بی حاصل باشد. اما جای امثال این کارگران و تکنسین ها در این فضای پر ازدحام کجاست؟ آیا فرصتی برای پست و استوری کردن دارند؟ چه کسی باید آنها را ببیند؟ چه کسی باید برایشان هشتگ بزند؟ آیا ما آنها را می بینیم؟