امروز درخواست نظرخواهی از مردم ، احترام به آراء آنان ، بازگذاشتنِ دریچه های فهم و آگاهی جامعه و ترتیب اثر دادنِ به افکار عمومی و حساسیت آنها به سیاست ها و اشخاص، نشان از عیار حکمرانی علوی و یا اُمَوی است.
یکی از دریچه های حقانیت حکومت ها ؛ اعتبار داشتنِ "فهم مردم" در نزد حاکمان است.
گاهی یک حاکم و یا دولت از "فهم مردم" استقبال میکند و با احترام آن را میپذیرد و گاهی هم یک حاکم و یک دولت تمام اراده خود بر "عدم فهم مردم" و بی اعتباری آن قرار میدهد.
این دو نوع حکمرانی در فاصله کوتاهِ زمانی ، یکی در کوفه و دیگری در شام قابل مشاهده است؛
امام امیرالمومنین (ع) با کمال تواضع و رعایت حقوق فرهنگی و اخلاقی مردم اجازه رسیدن اخبار و ارتقاء فکری جامعه را در دستور کار دارد.
شاگردان صحابیِ پیامبر ؛ عبدالله بن مسعود، در آغاز جنگ صفین پیش حضرت آمدند و گفتند: ما با لشکر شما حرکت میکنیم، اما در مکانی نزدیک بصورت جداگانه اردو میزنیم و از ورود به جمع شما دور خواهیم بود تا در کار شما و اهل شام نگریسته و نهایتاً ببینیم کدام حق است و کدام باطل؟
حضرت امیرالمومنین (ع) با استقبالِ ستودنی این نظریه را پذیرفت و آن را علامت فهم دین و دانش به سنت معرفی نمود و تاکید کرد هر کسی به این پیشنهاد راضی نباشد جائر و خائن است: «مرحباً و اهلاً، هذا هو الفقه فی الدین و العلم بالسنه؛ من لم یرض بهذا فهو جائر خائن».
از سوی دیگر ؛ معاویه به عنوان یک سلطان که با فریب حکومت را گرفته ، در وصیتنامه سیاسی خود به فرزندش یزید از مردم شام به عنوان سربازان آماده و مطیع یاد میکند و مینویسد ؛ اینان توان مقابله با دشمن دارند و میتوانی از آنان بهرمند شوی ، اما پس از دفع دشمن و پایان جنگ ، سربازان شامی را بازگردان ، چون اگر در سرزمینی غیر از شام ماندگار شوند، بمانند اخلاقشان دگرگون میشود: «فانهم ان اقاموا بغیر بلادهم تغیّرت اخلاقهم»!
این، یعنی ؛ نگه داشتن مردم در نادانی و نااگاهی و خلاصه ؛ خیانت در فهم مردم !
امروز درخواست نظرخواهی از مردم ، احترام به آراء آنان ، بازگذاشتنِ دریچه های فهم و آگاهی جامعه و ترتیب اثر دادنِ به افکار عمومی و حساسیت آنها به سیاست ها و اشخاص، نشان از عیار حکمرانی علوی و یا اُمَوی است.