فاطمه هاشمی در مراسم هفتمین سالگرد ارتحال آیت‌الله هاشمی رفسنجانی گفت: پدرم! همان طور که همه می‌دانند، کارهای بزرگی برای کشور انجام دادی. چه قبل از انقلاب که مبارزه می‌کردی و شکنجه‌های زیادی را تحمل می‌کردی و چه بعد از انقلاب و در هر کسوتی که قرار گرفتی، آبادی و سربلندی ایران هدف غایی تو بود. آرمانی که مخالفین ایران عزیز، آن را نمی‌خواستند و برای همین بود که تاب تحمل تو را نداشتند.

فاطمه هاشمی با تأکید بر اینکه خاطرات آیت‌الله هاشمی منحصر به فرد است و در کشور نمونه ندارد، گفت: با اندوه فراوان باید بگویم که امروز حال مردم کشورم اصلا خوب نیست؛ همان مردمی که ولی نعمت‌شان می‌خواندی و همیشه می‌گفتی همه چیز ما مردم بوده و هستند؛ و اگر مردم نبودند، نه انقلاب پیروز می‌شد، نه در جنگ توفیق داشتیم و نه بر توطئه‌های داخلی و خارجی فائق می‌آمدیم؛ و تو برای سربلندی و شادی آنها خون‌دل‌ها خوردی و زخم‌زبان‌ها شنیدی.

به گزارش خبرنگار جماران، فاطمه هاشمی در مراسم هفتمین سالگرد ارتحال آیت‎‌الله هاشمی رفسنجانی با تأکید بر اینکه خاطرات ایشان منحصر به فرد است و در کشور نمونه ندارد، گفت: در یکی از روزها که صفحات خاطرات سال 94 را ورق می‌زدم، به مطلبی رسیدم که با خواندن آن آه از نهاد ناخودآگاهم بلند شد؛ و فقدان وجود پر ثمرت را بیشتر احساس کردم. افسوس و صد افسوس، کاش امروز هم بودی و کشور و منطقه را از فلاکتی که دچارش شده نجات می‌دادی. حتی اگر لازم بود، مانند همیشه هزینه آن را هم پرداخت کرده و می‌کنی.

فرزند آیت‌الله هاشمی رفسنجانی خطاب به پدرش افزود: با اندوه فراوان باید بگویم که امروز حال مردم کشورم اصلا خوب نیست؛ همان مردمی که ولی نعمت‌شان می‌خواندی و همیشه می‌گفتی همه چیز ما مردم بوده و هستند؛ و اگر مردم نبودند، نه انقلاب پیروز می‌شد، نه در جنگ توفیق داشتیم و نه بر توطئه‌های داخلی و خارجی فائق می‌آمدیم؛ و تو برای سربلندی و شادی آنها خون‌دل‌ها خوردی و زخم‌زبان‌ها شنیدی. متأسفم که بگویم هر سالی را که پشت سر می‌گذاریم شرایط سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی کشور بدتر می‌شود و معیشت و امرار معاش مردم سخت‌تر.

وی تأکید کرد: اکنون منطقه آبستن حوادثی بد و بس خطرناک است. بیش از سه ماه از که رژیم سفاک و غاصب اسرائیل، فلسطینیان مظلوم و به ویژه زنان و کودکان بی‌پناه و بی‌گناه غزه را با بی‌رحمانه‌ترین وجه به خون و آتش کشیده است و همچنان هر روز بر تعداد کشته‌ها و مصدومان اضافه می‌شود. هرچند موج اعتراض‌های مردمی در سراسر جهان بالا گرفته، ولی افسوس که تا کنون نتیجه عملی برای متوقف کردن ماشین جنگی متجاوزان نداشته است. اطمینان دارم اگر تو بودی تدبیر و اندیشه‌ای داشتی و این گونه منفعلانه نظاره‌گر نبودی.

فاطمه هاشمی تصریح کرد: به عنوان شاهد به یکی از نوشته‌های خودت استناد می‌کنم؛ که آنجا نوشته بودی هز لحظه شروع انقلاب‌ تاکنون‌ در پیچ و خم‌های مهم انقلاب نقش‌هایی داشته‌ام که‌ سه مورد آنها به نظرم مهمتر است. در روزهای آخر جنگ هشت ساله با عراق روشن بود که ادامه جنگ به مصلحت نیست، ولی با وجود شعارهای جنگ جنگ تا پیروزی و تأیید امام،‌ نقش‌ مهمی ایفا کردم. به عنوان فرمانده جنگ و جانشین فرمانده کل قوا واقعیت‌های جبهه‌ را که‌ در هیاهوی سپاه روشن نبود، به مسئولان و سپس‌ به امام‌ گفتم و سپس‌ در جلسه‌ سران قوا خدمت امام، عدم‌ امکان پیروزی را ثابت‌ کردیم.

وی به نقل‌ از آیت‌الله هاشمی رفسنجانی ادامه داد: امام مشکلشان این بود که با آن همه‌ تسلیحات که‌ تا آخرین نفر و تا آخرین قطره‌ خون و تا رفع فتنه‌ بجنگیم، چگونه‌ ناگهان پذیرش قطعنامه را اعلام نماییم؟ اضافه کردند خودشان از مسئولیت رهبری کنار می‌روند و ما اداره‌ کنیم. من در جواب گفتم که این کار را مشکل‌تر می‌کند. بهتر است‌ من به عنوان جانشین فرمانده کل قوا و فرمانده جنگ قطعنامه را امضا کنم و شما برای‌ حیثیت من را محاکمه کنید و با قربانی شدن‌ من کشور، مردم و انقلاب‌ را نجات‌ دهید. امام با نظر عطوفانه ای به من آن را نپذیرفتند و پذیرفتند که خودشان‌ بپذیرند و از ما خواستند که مردم‌ را توجیه کنیم؛ و این قسمت تاکنون گفته نشده‌ است.

فرزند آیت‌الله هاشمی رفسنجانی افزود: نمونه دوم در انتخابات سال 92 ریاست جمهوری که کشور به بن‌بست رسیده و اصولگرایان به پیروزی خود و ادامه‌ راهشان مطمئن بودند، مردم و مراجع تنها راه را در نامزدی من(آیت‌الله هاشمی رفسنجانی) می‌دانستند و من موافق نبودم. در شب قبل روز آخر نام‌نویسی احساس کردم‌ که‌ دچار استدلال نظر شده‌ام و تصمیم گرفتم که اسم بنویسم و عصر شنبه‌ در وزارت کشور ثبت نام کردم‌ و از همان جا موج شادی مردم‌ برخاست و ظرف چند ساعت تمامی کشور را لرزاند. گرچه شورای‌ نگهبان با اصرار مصلحی وزیر اطلاعات من را به بهانه سن زیاد رد صلاحیت کرد و من هم موج عظیم مردمی را پشت سر دکتر روحانی قرار دادم که پیروز شد و دولت از دست‌ تندروها نجات‌ یافت و اعتدال و امید حاکم شد. ولی تندروها میدان را خالی نکردند و با حمایت مخفی رهبری مانع حل مشکل تحریم‌ها می‌شدند و رهبری هم با شرایط غیر قابل اجرا عملا دست‌ دولت‌ را بسته بودند.

وی در خصوص نمونه سوم از خاطرات آیت‌الله هاشمی رفسنجانی نیز گفت: عصر شنبه‌ که قرار بود فردای آن نتیجه مذاکرات یک هفته‌ای لوزان اعلام شود، هم روحانی و هم ظریف از ترس‌ مجلس سرگردان بودند. ساعت 3:45 بعد از ظهر به دفتر روحانی رفتم و در مدت کوتاهی ایشان را قانع کردم‌ که‌ اقدام کنید و توطئه تندروها و برخی را گفتم؛ که ایشان هم منکر نبود. ایشان هم فورا ظریف را احضار کرد؛ صفحه برگشت، ضعف‌ها رفت و امید و تصمیم آمد.

فاطمه هاشمی اظهار داشت: پدرم! همان طور که همه می‌دانند، کارهای بزرگی برای کشور انجام دادی. چه قبل از انقلاب که مبارزه می‌کردی و شکنجه‌های زیادی را تحمل می‌کردی و چه بعد از انقلاب و در هر کسوتی که قرار گرفتی، آبادی و سربلندی ایران هدف غایی تو بود. آرمانی که مخالفین ایران عزیز، آن را نمی‌خواستند و برای همین بود که تاب تحمل تو را نداشتند. تو تا پایان عمر شریفت بر سر هر پیمانی که با مردم داشتی ثابت‌قدم و استوار ماندی و ناگهان در میان بهت مردم از میان ما پر کشیدی و به معبود خود پیوستی؛ و همچنان پس از هفت سال صاحبان زور و قدرت در پی حذف نام و تفکرات روشن‌گرانه‌ات هستند.

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
7 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.