به مناسبت سالگرد شهادت شهید مصطفی چمران، نشستی با عنوان «برای امروز ایران، کدام چمران؟» عصر روز گذشته(شنبه 4 تیر ماه) با سخنرانی عباس ملکی، حسین علایی و محمدحسین پناهی در سالن حافظ خانه اندیشمندان علوم انسانی برگزار شد.
نشست «برای امروز ایران، کدام چمران؟» عصر روز گذشته(شنبه 4 تیر ماه) به مناسبت سالگرد شهادت شهید مصطفی چمران، در سالن حافظ خانه اندیشمندان علوم انسانی با همکاری بنیاد شهید چمران برگزار شد.
به گزارش خبرنگار جماران، عباس ملکی در این نشست با موضوع «تبیین شخصیت مصطفی چمران با رویکرد روانشناسی سیاسی» گفت: دکتر چمرانی که من می شناختم در خیلی از چیزها می توانیم بگوییم رقیب داشت؛ مثلا ایشان در دانشگاه برکلی فیزیک خوانده بود و خیلی افراد دیگر هم در خارج درس خوانده اند و یا در مسأله نظامی هم احتمالا کسانی بوده اند که به پای ایشان می رسیدند ولی در «سکوت» دیگران به پای او نمی رسیدند.
عضو هیأت علمی دانشگاه صنعتی شریف در خصوص دینداری شهید چمران اظهار داشت: دینداری شهید چمران خاص بود و از لحاظ فردی اصلا کاری به این نداشت که هرکس چه می گوید. شاید شما یادتان نیاید، یک موقع اگر می خواستی در دانشگاه نماز بخوانی یک امر منفی بود. در چنین حالتی دکتر چمران و کسانی که در دانشکده فنی دانشگاه تهران درس می خواندند دنبال نماز خواندن بودند.
وی با اشاره به اینکه مسأله بعدی هوشمندی ایشان بود، تصریح کرد: مسأله لبنان این بود که در شامات بعد از اینکه از فرانسه جدا شد، مسیحیان و جریانات چپ اهمیت پیدا کردند و سنی ها هم بیشتر به سمت حزب بعث رفتند. شیعیان پایین ترین جای لبنان بودند و برای اینکه این را جبران کنند به سمت جریانات چپ رفتند؛ برای اینکه هرچیزی چپ باشد گوشه هایی از عدالت گرایی را دارد. امام موسی صدر به این نتیجه رسیدند که شیعیان را بالا ببرند و وقتی این کار پا گرفت که دکتر چمران آنجا رفت. ایشان برای اینکه بچه های شیعه را پای کار بیاورد خودش را پایین می آورد.
ملکی افزود: قدرت نفوذ در دیگران هم بود. بعد از اینکه جنگ شروع شد، من و 20 نفر از بچه های شمیران احساس مسئولیت کردیم و با مینی بوس به جبهه رفتیم. گفتند دکتر چمران در کاخ استانداری است. وقتی به اهواز رسیدیم ما را روی چمن ها نشاند و گفت همین امشب شروع کنیم بهتر است. طوری با من و دیگران صحبت می کرد که گویی شما خیلی بلد هستید. سرگرد معصومی را هم به عنوان رابط معرفی کرد.
وی با بیان اینکه نکته بعدی «اخلاق حرفه ای» است، ادامه داد: چند ماهی که ما آنجا بودیم روزی سه بار از دفترش بیرون می آمد. یک بار صبح بیرون می آمد و در حمام گوشه حیاط استانداری که احتمالا مربوط به کارگران بود دوش می گرفت و یک باز هم ظهر و مغرب از دفترش خارج می شد. خیلی هنر و ورزش دوست داشت. یکی از محافظانش علی ولی پور گودرزی می گفت من هیچ وقت ایشان را رها نمی کنم و آخر هم شهید شد.
عضو هیأت علمی دانشگاه صنعتی شریف در مورد جمع عرفان و مبارزه در شخصیت شهید چمران، گفت: آخرین دست نوشته اش را خیلی زیبا نوشته است. یعنی یک آدم چه طوری می تواند در یک محیط کاملا رئالیستی و پراگماتیستی ذهنش در حالتی از معنویت باشد؟
وی تأکید کرد: نکته بعدی که می خواستم بگویم در مورد چیزی است که آقای غرضی گفته اند. چون من یک مدت با در استانداری خوزستان و بعد بخش بین الملل وزارت نفت با آقای غرضی کار کرده ام. آقای غرضی می گویند که ایشان در هیچ جنگی در لبنان شرکت نداشت و فقط مشاور آقای صدر بود. خود من هم لبنان بوده ام. این بخش صحبت ایشان را خیلی ناراحت نشدم.
ملکی افزود: من همیشه به خانواده شهید صدر هم گفته ام ما نباید دنبال لیبی باشیم. چون آقای صدر بیشتر برای صدام حسین مهم و تهدید بود. چون صدر شیعیان لبنان را از حالتی که حرف های بعثی ها را بپذیرند کنار زد و به آنها اعتبار و ارزش داد. پس احتمال زیاد دارد که صدام حسین چنین کاری کرده باشد.
وی ادامه داد: ولی به هر حال در دوره بعد از امام موسی صدر که جنگ های داخلی لبنان هم شروع شده بود و فلسطینی های زیادی آنجا بودند. تقریبا کار حرفه ای فلسطینی ها در لبنان این شده بود که روزها می خوابیدند و شب ها مواد غذایی جمع می کردند و به باغات جنوب لبنان می رفتند و صبح که می آمدند می گفتند ما به اسرائیل حمله کردیم و چه قدر کشته دادند. این قضیه یواش یواش مردم شیعه را عاصی کرده بود چون اول اینکه کار اینها را بر هم می زد و دوم اینکه اسرائیل علیه مردم لبنان حمله می کرد و بالأخره هم جنوب لبنان را گرفت و فلسطینی ها مجبور شدند از آنجا به قبرس و تونس کوچ کنند.
عضو هیأت علمی دانشگاه صنعتی شریف گفت: ایرانیان لبنان هم دو گروه بودند. افرادی مثل جلال الدین فارسی و آقای غرضی طرفدار فلسطینی ها بودند و امام موسی صدر و آقای دکتر چمران طرفدار شیعیان بودند و می گفتند سرنوشت شیعیان برای ما مهم است. این مسأله به داخل کشور هم آمد و شاید همین مسأله باعث رد صلاحیت آقای فارسی هم شده بود.
به گزارش خبرنگار جماران، سردار حسین علایی نیز در این نشست در سخنانی با عنوان «چمران که بود و چه کرد؟» گفت: شخصیت های تاریخی معمولا در یک حوزه هایی اوج می گیرند و برجسته می شوند و مردم در آن حوزه ها آنها را می شناسند. ولی چمران مجموعه ای از تضادها و انسانی چند بعدی بود. معمولا عرفا کلاشینکف به دست نمی گیرند و اهل مبارزه نیستند ولی چمران از جوانی تا روزی که به شهادت رسید در هر حوزه ای که وارد شد در اوج بود.
رئیس پیشین ستاد مشترک سپاه پاسداران تصریح کرد: وقتی شهید چمران وارد دانشکده فنی دانشگاه تهران می شود جزو درس خوان ترین ها بوده به طوری که مهندس بازرگان در درس ترمودینامیک از 20 نمره به او 22 می دهد. معمولا درس خوان ها اهل مبارزه نیستند ولی چمران در دوران دانشجویی شاگرد اول مبارزه هم بود. سال 32 هم دکتر چمران در همان صحنه ها بوده و جالب است یکی از کسانی که در این خصوص نوشته و در تاریخ مانده دکتر چمران بوده است.
وی یادآور شد: در دانشگاه برکلی دکترای فنی می گیرد، اما دکتر چمران دغدغه تحصیل برای زندگی نداشته و برای هدف و آرمانش درس می خوانده و به دنبال فهم اسلام بوده و یکی از کسانی بود که پای تفسیر قرآن آیت الله طالقانی می نشست و با قرآن مأنوس بود. زندگی مستضعفان برای او اهمیت داشت. به همین خاطر وقتی به لبنان می رود که شیعیان بدترین وضع را دارند.
علایی افزود: امام موسی صدر ظاهرا از مهندس بازرگان می خواهد یک نفر را بفرستد که ایشان دکتر چمران را معرفی می کند. دکتر چمران در آمریکا می توانست بهترین زندگی را داشته باشد اما می پذیرد که به لبنان برود و شروع می کند به آموزش بچه هایی که هیچ کاری بلد نیستند. بعد می فهمد که کار حرفه ای کفایت نمی کند؛ امنیت لازم است و به همین خاطر امام موسی صدر دنبال توانمند سازی این قشر بر آمد و گفت اگر شیعیان مسلح نباشند نمی توانند مقاومت کنند و گروه امل را راه انداخت که این گروه بتوانند از خودشان دفاع کنند.
وی تأکید کرد: همه وجود امام موسی صدر جاذبه بود و با همه گروه ها ارتباط برقرار می کرد و سعی داشت برای ارتقاء شیعیان که محروم ترین ها بودند استفاده کند. یعنی مشی او مشی امام خمینی(س) بود. با مسیحیان ارتباط برقرار می کرد و می گفت اسلام رحمت للعالمین است و در عین حال با امام ارتباط برقرار می کرد. بعد از شهادت حاج آقا مصطفی خانواده امام را به لبنان دعوت می کند و دکتر چمران میزبان آنها بود.
رئیس سابق ستاد مشترک سپاه پاسداران افزود: دکتر چمران مشی امام را دوست داشت و به او عشق می ورزید. ایشان در این فرصت قبل از پیروزی انقلاب چند ویژگی پیدا کرد. یکی اینکه غرب را خوب شناخت و درک کرد. دوم اینکه زمانی که لبنان بود فهمید شیعه وقتی قدرت ندارد چه قدر دچار مشکل می شود. اسرائیل و فلسطین را هم خوب شناخت.
وی اظهار داشت: بزرگترین شیرینی زندگی دکتر چمران زمانی بود که اعلام کردند انقلاب اسلامی به پیروزی رسیده و به همین خاطر یک هفته بعد از پیروزی انقلاب به ایران بازگشت. به دلیل اینکه عضو نهضت آزادی بود می توانست مدارج بالا بگیرد ولی جالب است که ایشان از کسانی بود که وقتی جریان کردستان شروع شد خطر این کار را از همه بهتر درک کرد و در درگیری های پاوه حضور شخصی داشت و می جنگید. چون فهمید پشت حزب دموکرات حزب بعث قرار دارد و دنبال این هستند که خودشان بر ایران حاکم شوند و دنبال دموکراسی نیستند.
علایی ادامه داد: چمران مثل بقیه نیامد تحلیل کند و کردستان را از دست بدهد. دکتر چمران با شروع جنگ هم معنای جنگ را خوب فهمید. خیلی ها این را دیر فهمیدند ولی دکتر چمران بلافاصله به اهواز رفت و ستاد جنگ های نامنظم را تشکیل داد. با همه خوب بود و چیزی که باید از او یاد بگیریم این است که اول خوبی های همه را ببینیم. اتفاقا ارتش خوب از ستاد جنگ های نامنظم حمایت می کرد.
وی یادآور شد: هیچ کس برای ورود به ستاد جنگ های نامنظم گزینش نمی شد و هرکس می خواست به این حوزه وارد شود آزاد بود. به همین خاطر خیلی ها به شهید چمران ایراد می گرفتند که هرکس با هر اندیشه ای می توانست به ستاد جنگ های نامنظم وارد شود؛ ولی وقتی وارد شدند به مسیر خوب شدن می افتادند.
رئیس سابق ستاد مشترک سپاه پاسداران افزود: روحیه عرفانی که شهید چمران داشت به او اوج عظمتی داده بود که همه چیز را از نگاه خلقت الهی می دید و جالب است که دنبال پیروزی بر دشمن بود اما دنبال کشتن آنها نبود. هیچ کس را ندیده ام که امام او را به عنوان عارف معرفی کند، چمران را به عنوان عارف معرفی کرد. امام برای هیچ کس نگفته ما به امثال او نیاز مبرم داریم و درباره شهید چمران گفته است.
به گزارش خبرنگار جماران، محمدحسین پناهی استاد دانشگاه نیز در سخنانی با عنوان «شهید چمران، آرمانگرای واقع گرا»، گفت: در واقع همه انسان ها به یک معنا آرمان دارند ولی سطح آنها متفاوت است. انسان های عادی آرمان های دنیایی دارند اما انسانی هایی که خود را در برابر جامعه مسئول می دانند، احساس مسئولیتی فراتر از خودشان دارند. گاهی این آدم ها را روشنفکر هم می گوییم که آرمان های فراگیری برای جامعه و حتی جهان دارند.
عضو هیأت علمی دانشگاه علامه طباطبایی با اشاره به تفاوت انسان های «آرمانگرای واقع گرا» و «واقع گرای آرمانگرا»، اظهار داشت: علت اینکه من شهید چمران را به عنوان «آرمانگرای واقع گرا» می شناسم از این بابت است که شهید چمران یک آدم آرمانگرا هست و اسلام را به خوبی و با عمقش شناخته و با آرمان هایی مثل عدالت، یاری مستضعفان و مبارزه با ستمگران را در شخصیت خودش متبلور کرد.
وی در خصوص واقع گرایی شخصیت شهید چمران گفت: یکی از نمونه های این موضوع تشکیلاتی کار کردن است. واقعیت امروز دنیا این است که انسان ها به عنوان یک فرد نمی توانند در محیط اطراف خودشان اثر بگذارند. اگر بخواهند واقعا وارد جریان تاریخی اثرگذار باشند باید تشکیلاتی و سازمان یافته کار کنند و این واقع گرایی را شهید چمران از وقتی وارد دانشگاه شد از خودش نشان می دهد. چون بلافاصله وارد فعالیت های تشکیلاتی می شود و این فرآیند تا آخر زندگی دکتر چمران ادامه دارد. از عضویت در نهضت آزادی تا درگیر شدن در جنگ نامنظم، در جای جای زندگی شهید چمران این تشکیلاتی کار کردن را می بینیم.
پناهی تأکید کرد: من معتقدم ایشان مبارزه چریکی را به عنوان یک شیوه و راهبرد برای زندگی خودش انتخاب کرده بود. یعنی به این نتیجه رسیده بود که با توجه به وضعیتی که در شرایط آن زمان وجود داشت اگر بخواهیم فعالیت انقلابی کنیم و با ظلم، ستم، نابرابری و محرومیت های موجود مبارزه کنیم باید به جنگ چریکی متوصل شویم. بعد از انقلاب چین جنگ چریکی به عنوان یک راهبرد در کل جهان سوم مقبول افتاده بود و شهید چمران وقتی از آمریکا بر می گشتند در مصر وارد فراگیری مبارزات چریکی می شوند. اما تا پیروزی انقلاب اسلامی مبارزه چریکی را دنبال می کرد ولی از آنجا که انقلاب اسلامی با مبارزه چریکی پیروز نشد، شیوه مبارزه چریکی را به عنوان استراتژی اصلی کنار گذاشتند.
وی افزود: بعد از پیروزی انقلاب ایشان وارد کار سیاسی می شوند و وزیر دفاع و نماینده مجلس شدن کارهای سیاسی هستند. در حالی که ما می دانیم کسانی که همین شیوه چریکی را به عنوان مشی مبارزاتی پذیرفته بودند، حتی بعد از انقلاب اسلامی از مشی چریکی دست بر نداشتند و به همین علت که انقلاب اسلامی از راه مبارزه چریکی پیروز نشده بود بعضی ها اصلا آن را انقلاب نمی دانستند و می گفتند این یک جریان بورژوازی است.
عضو هیأت علمی دانشگاه علامه طباطبایی یادآور شد: شهید چمران در واقع یک انسان مسلمان امت گرا بود. به این معنا که هدف نهایی ایشان تلاش برای رهایی اسلام و مسلمانان و جهان اسلام از زیر یوغ ستم و شرایط نامبارک محرومیت و عقب ماندگی بود و این طور نبود که خودش را محدود به محل خاصی کند. در واقع جهانی که ایشان برای خودش تصویر کرده بود، که باید برای رهایی آن مبارزه کند، جهان اسلام و امت اسلامی بود؛ اما در عین حال واقع گرایی هم در اینجا به کار می برد.
وی تصریح کرد: واقعیت این است که ما در دنیایی هستیم که در آن دولت – ملت هایی وجود دارند و حتی برای احقاق ارزش های متعالی، باید انسان درون این مرزبندی ها تلاش خودش را انجام بدهد. بنابر این قالب های موجود را به عنوان یک واقعیت می پذیرفت در عین اینکه رو به سوی آرمان بدون مرز امت اسلامی داشت. این را هم من دال بر «آرمانگرایی واقع گرا» بودن شهید چمران می بینم.
پناهی در پایان تأکید کرد: «آرمانگرایی واقع گرایانه» را من به عنوان یک ویژگی می دانم که اکنون در جامعه ایران ما به شدت مورد نیاز است. به جای شعارگرایی به شناخت عمیق باید برسیم و آرمانگرایی را با واقع گرایی همراه کنیم تا بتوانیم به نتیجه برسیم. اگر آرمان گرایی ما با واقع بینی همراه نباشد، نخواهیم توانست اهداف انقلابی که خون های پاکی مثل شهید چمران به پای آن ریخته شده را محقق کنیم و ممکن است در مسیر حرکتمان فاصله بسیار زیادی بین آرمان های ما و وضعیت موجود اتفاق بیفتد که آن وقت ضررها و زیان های زیادی را متوجه آرمان هایمان کنیم و فرصت های زیادی را از دست بدهیم.