مغایرت نخستین آنچه در مشهد اتفاق افتاد با اندیشه امام خمینی، به جهت دخالت بی جای مسئولین مشهد در چیزی است که بالاصاله حلال است و توسط حکومت به نحو کلی مجاز دانسته شده است و حکم خاصی برای تحریم حکومتی آن صادر نشده است. و لذا عملکرد متعصبانه مسئولین مشهد، نه تنها موافق شرع انور نیست، که در تضاد با مبانی حکومت اسلامی است.
پایگاه خبری جماران: داستان «اتفاقات روزگذشته مشهد» که با بازتاب بسیار مواجه شد، از جهات مختلف قابل بررسی است. طبیعی است که دوستان و دشمنان انقلاب اسلامی هر یک به فراخور خواستگاه خود آن را نقد کرده و یا در پیرامون آن قلم زده باشند.
اما برای من آنچه محل بحث است مغایرت این اتفاق با مبانی امام خمینی است. و اینکه این حادثه از دو زاویه با نظرات امام در تضاد است.
۱- نفس «ورود یا خروج زنان در استادیوم های ورزشی» دارای هیچ حکم مستقل شرعی نیست و برای آنکه این اتفاق را دارای حکمی خاص بدانیم، باید ببینیم که کدام عنوان دیگر بر آن صدق می کند، تا به سبب آن عنوان بتوانیم حضور زنان را حرام یا واجب و یا مکروه و مستحب و مباح به حساب آوریم.
برای توضیح مطلب به مثالی توجه میدهم. فرض کنید شما فردا قصد سفر به شمال را داشته باشید. این سفر به خودی خود دارای هیچ حکم شرعی نیست. ولی اگر همین عمل مصداق عنوان های دیگری قرار گرفت و مثلا «مادر شما آن را خواسته بود»، چون اطاعت از مادر واجب است،این سفر هم واجب می شود. و در نقطه مقابل اگر سفر شما ،برای آن بود که در مقصد ،حرامی را مرتکب شوید، در آن صورت، سفر حرام می شد. و اگر برای زیارت بود، مستحب بود و…
همین طور است حضور در استادیوم. اگر رفتن به آنجا همراه با فسق و گناه باشد، حرام می شود و اگر برای تماشای ورزش باشد، مباح است و اگر برای تشویق مسلمانان به امر خیر باشد، حتی می تواند مستحب باشد.
از این مطلب چنین نتیجه می توان گرفت که هیچ فقیهی از آن جهت که فقیه است ،برای «رفتن به ورزشگاه » حکمی را صادر نمی کند. و اینکه این کار آیا تحت کدام عنوان است، وظیفه خود مکلفین است و فقها و مبلغان دینی حق تعیین مصداق ندارند.
البته ممکن است یک عمل به جهت شیوع و غلبه مفسده در آن، در مواقع بسیاری تحت عنوان حرام قرار گیرد. در این صورت این وظیفه حکومت است که آن را ممنوع کند. و ولی فقیه است که در چنین شرایطی باید حکم به حرمت و یا وجوب عملی خاص داشته باشد. و در چنین شرایطی هم، باز هر امام جمعه یا مسئول فرهنگی و سیاسی نمی تواند مطابق ذوق و سلیقه و یا دریافت خود حکم شرعی صادر کند.
پس مغایرت نخستین آنچه در مشهد اتفاق افتاد با اندیشه امام خمینی، به جهت دخالت بی جای مسئولین مشهد در چیزی است که بالاصاله حلال است و توسط حکومت به نحو کلی مجاز دانسته شده است و حکم خاصی برای تحریم حکومتی آن صادر نشده است. و لذا عملکرد متعصبانه مسئولین مشهد، نه تنها موافق شرع انور نیست ،که در تضاد با مبانی حکومت اسلامی است.
۲- تغایر دوم این اتفاق از آنجا ناشی می شود که این رفتار برگرفته از نشناختن موضوعات اجتماعی است. امام خمینی همواره تأکید داشته اند که فقیه و متصدیان حکومت در تمام سطوح، باید موضوعات را به دقت بشناسند و پس از شناخت دقیق موضوع به افتاء و صدور حکم مبادرت کنند.
من کمترین تردیدی ندارم که مسئولان فرهنگی مشهد از فضای استادیوم های ورزشی ناآگاه اند. ایشان تنها با آنچه در خبرها و از فضای بیرونی می شنوند، نسبت به موضوعی تا این اندازه مهم حکم صادر می کنند.
واقعا آیا بین آنچه در خیابان ها و سینماها و فضاهای باز و بسته می گذرد، با فضای ورزشگاه ها تفاوت است؟ و آیا رفتن زنان به ورزشگاه ها نمی تواند به اخلاقی تر شدن این فضا ها کمک کند؟
این «حکم کردن های با چشم بسته» جز به انحراف ختم نمی شود.
۳- به همین جهت به نظرم این اتفاق از دو جهت با مبانی امام مغایر است. نخست آنکه موضوع شناسی صحیحی در مورد آن صورت نگرفته و کارشناسان موضوع در آن اظهار عقیده نکرده اند و دوم انکه هر حکمی در این رابطه، وظیفه ولی فقیه است و هر فکر بسته و یا غیر بسته ای نمی تواند مطابق با ذوق و سلیقه خود در این باره فتوا صادر کند.
۴- و نکته دیگر آنکه حرام حرام است و بود و نبود، امام رضا در مشهد آن را حلال نمی کند، و حلال حلال است و مضجع مطهر رضوی [ علیه السلام] آن را نباید مانع شود.
۵- و نکته آخر هم نحوه مواجهه با این کار است. زدن اسپری فلفل- اگر راست باشد- هیچ توجیهی ندارد و مستقیما با آنچه از امام خمینی آموخته ایم که مردم را ولی نعمتان مسئولان می شناسند مغایر است.