در بخشی از خاطرات آیت الله هاشمی رفسنجانی در سالهای 1375 و 76 می خوانیم: شب میهمان رهبرى بودم. از کسالتشان در هفته قبل که خوب شدهاند، ملاقاتشان با مجمع روحانیون مبارز که براى کسب نظر در حرکت جدیدشان، براى حضور در میدان سیاست آمده بودند، گفتند.
پایگاه خبری جماران: پایگاه خبری جماران: آیت الله اکبر هاشمی رفسنجانی(ره) از نادر شخصیت های طراز اول جمهوری اسلامی است که بیش از سه دهه به طور روزانه و مستمر خاطرات روزانه خود را به رشته تحریر درآورده است.
این خاطرات که از وقایع ریز و درشت سیاسی تا امور شخصی را شامل می شود، از یکسو به دلیل جایگاه بسیار مهم نویسنده و از طرف دیگر به خاطر «مختصر و مفید نویسی»، از اهمیت و ارزش بالایی در تاریخ نگاری انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی برخوردار است.
از طریق این خاطرات می توان به سرنخ ها و نکات مهمی از وقایع مهم این دوران طولانی دست یافت و آنها را مورد بحث و واکاوی بیشتر قرار داد.
از جمله ادوار مهم این سال های مهم، مقطع انتخابات هفتمین دوره ریاست جمهوری است که در خاطرات سال های 1375 و 76 آیت الله هاشمی به عنوان رئیس جمهور وقت و چهره اثرگذار نظام در کنار رهبر معظم انقلاب به تفصیل بدان پرداخته شده است.
«جماران» در ایام نوروز 1400 هجری شمسی هر روز قسمتی از این خاطرات را منتشر می کند.
آنچه در پی می آید، قسمت اول این خاطرات است:
«بخش نخست این خاطرات را اینجا بخوانید»
1 آبان 1375
اول وقت بخشی از کارهاى عقبمانده روزهاى سفر را انجام دادم. دکتر [حسن] حبیبى، [معاون اول رییسجمهور] آمد. راجع به انتخابات صحبت شد؛ مصمم است که نامزد نشود.
6 آبان 1375
شب میهمان رهبرى بودم. درباره انتخابات و اعلان عدم نامزدى از سوى مهندس [میرحسین] موسوى صحبت شد. ترکیب اعضاى مجمع تشخیص مصلحت نظام و شوراىعالى انقلاب فرهنگى و مسأله انتخابات اصفهان، مورد بحث قرار گرفت و بالاخره سریال امام على (ع) که آیتالله خامنهاى گفتند، هم شیعهها و هم سُنىها شاکیاند.
9 آبان 1375
آقاى [علیاکبر] مسعودى [خمینی، تؤلیت آستان حضرت معصومه (س)] از قم آمد. براى اجراى طرح اطراف حرم استمداد کرد. به خاطر مخالفت آیتالله [سیدمحمدرضا] گلپایگانى، طرح جدید هم با مشکل مواجه شده است. از نحوه برخورد با جامعه مدرسین [حوزه علمیه قم]، براى نامزد انتخابات [ریاستجمهوری]، اظهارعدمرضایتکرد و احتمال عدموجود 14 رأى لازم [برای انتخاب آقای علیاکبر ناطقنوری به عنوان نامزد موردنظر] را مىدهد.
10 آبان 1375
آقاى [علیرضا] الهى، داماد مرحوم آیتالله اراکى و فرزندش آمدند. ایشان هم براى اظهار نگرانى از مدیریت کشور پس از من آمده بود و اصرار داشت که با تغییر قانون اساسى مخالفت نکنیم که قبول نکردم. ایشان هم از استدلالهاى من، براى عدم جاى نگرانى قانع نشد. چهار جلد تفسیر راهنما به فرزندش دادم.
عصر آقاى [محمد] امامى کاشانى، [دبیرکل جامعه روحانیت مبارز]، تلفنى اطلاع داد که در جلسه دیشب [جامعه] روحانیت مبارز، آقاى [علیاکبر] ناطق نورى، به عنوان نامزد انتخابات ریاستجمهورى انتخاب شده است. نگران بودهاندکه چون من حضور نداشتهام، رأى را نپذیرم؛ گفتم جلسه رسمى بوده و رأى معتبر است. تا ساعت چهارو نیم بعد از ظهر، کارها را انجام دادم و به خانه آمدم.
15 آبان 1375
دکتر حبیبى، [معاون اول رییسجمهور] آمد. گزارش سفر به آذربایجان و گرجستان را داد. از ضعف گزارشهاى رسانهها گله داشت و گفت، حاضر نیست نامزد ریاستجمهورى بشود.
24 آبان 1375
آقاى [ابراهیم] رییسى، رییس سازمان بازرسى کل کشور آمد. چند گزارش بازرسى را داد و نظر من را در مورد اولویتهاى بازرسى خواست و از مشکلات موجود در نیروى انتظامى، گمرک و شرکت سم و کود گفت و از عدم رقابت جدى در انتخابات [ریاستجمهوری] اظهارنگرانى کرد
27 آبان 1375
شب میهمان رهبرى بودم. از کسالتشان در هفته قبل که خوب شدهاند، ملاقاتشان با مجمع روحانیون مبارز که براى کسب نظر در حرکت جدیدشان، براى حضور در میدان سیاست آمده بودند، گفتند.
29 آبان 1375
آقاى مسیح مهاجرى، [مشاور اجتماعی رییسجمهور] آمد. مقدارى از آثار مثبت سفر آفریقایی ام گفت و از نتایج خوب سیاست من، مبنى بر محبت به کشورهاى آسیاى میانه که منجر به ایجاد اعتماد شده، علىرغم وحشت اولیه آنها و ضعف عملکردی سفیرانمان را نیز یادآوریکرد. و از بىروح و بىرونق شدن انتخابات ریاستجمهورى بهخاطر نبودن رقابت جدى اظهارنگرانى کرد و گفت، آقاى [میرحسین] موسوى، به خاطر صحبتهاى تهدیدآمیز بعضی، اعلان عدم نامزدى کرده است.