سواد زندگی؛ توسعه توانمندی های فردی/ دکتر رسول بابایی* - در درس‌های قبل توضیح دادیم که برند سه ویژگی دارد؛ یکی برای جامعه مخاطبانش شناخته‌شده باشد و آنها بتوانند او را به یاد بیاورند و تشخیص بدهند؛ دیگری درباره ارزش‌ها، معانی کارکردها و هویتی که برند دارد در ذهن و قلب مخاطبان اندوخته مناسبی وجود داشته باشد و سوم اینکه یک برند رابطه احساسی و عاطفی هم با مخاطبان خودش داشته باشد و بتواند ازاین‌جهت هم خودش را نسبت به دیگران و رقیبانش متمایز کند.

سپس برای بعد شناسایی برند شخصی موضوع برندسازی چند حسی را مطرح کردیم که برند شخصی باید برای همه حواس مخاطب برنامه‌ریزی داشته باشد. به موضوع نام و همچنین لوگو یا به تعبیر فرهنگستان فارسی نشان‌واره و صدای خودش توجه کند و در صورت امکان برای سایر حواس مخاطبان ازجمله بویایی و لامسه آنها هم به شکل‌های مختلف تداعی‌های مناسب و متناسب با هویت خودش ایجاد کند و از طرف دیگر باید در مناسبت‌ها و رویدادهای مهم برای مخاطب حضورداشته باشد و خودش را به اتفاقات و خاطرات خوب زندگی مخاطبان گره بزند و از این جهت تداعی های قدرتمندی داشته باشد.

در این درس قصد داریم که نوعی تمرین برای ارزیابی برند شخصی انجام دهیم. من بر این باورم هرکسی چه بداند یا نداند و چه غریزی و چه هدفمند و برنامه‌ریزی‌شده دارای یک برند شخصی است به این معنا که تا حدی برای حوزه کاری خودش شناخته‌شده است و تصویر، معنا و کارکردی برای مخاطبان خودش دارد و این مخاطبان نسبت به او حسی دارند که گاهی منفی و گاهی مثبت است. در تمرین این درس قصد داریم ابتدا موضوع مهمی به نام هدف برندسازی را مطرح کنیم و شما را با این چالش اساسی روبرو کنیم که درباره هدف برندسازی شخصی فکر کنید.

پایه برندسازی شخصی داشتن هدف مشخص است و هرکسی که به دنبال ساختن برند متفاوت و قدرتمندی از خودش است لاجرم باید در وهله اول مشخص کند چه هدفی را دنبال می‌کند و می‌خواهد به کجا برسد. فرض کنید یک وکیل می‌خواهد برندسازی شخصی انجام دهد. او باید مشخص کند با چه هدفی قصد برندسازی دارد. آیا می‌خواهد درآمد خودش را افزایش دهد یا قصد دارد در حوزه وکالت خاصی به‌عنوان یک وکیل مبرز، توانمند و دارای اعتبار شناخته شود. یک مدیر هم باید مشخص کند با چه هدفی قصد برندسازی شخصی دارد. آیا به دنبال ارتقاء شغلی است یا می‌خواهد حوزه کاری خودش را مثلاً از حوزه سیاسی به اقتصادی یا برعکس تغییر دهد و مثلاً کاندیدا مجلس شود و به حوزه جدیدی ورود کند؟ یا یک مدیر آیا قصد دارد در حوزه فعلی کارش مدیر بهتری باشد یا قصد دارد در حوزه کاملاً متفاوتی به‌عنوان یک گزینه قابل‌بررسی شناخته شود؟ به‌هرحال هدف از برندسازی شخصی باید به‌صورت شفاف و در صورت امکان به‌طور کمی مشخص‌شده باشد تا از دل این هدف بتوان مسیر مشخصی را طراحی کرد.
در گام بعدی این تمرین باید مخاطبان برندسازی شخصی به‌طور شفاف روشن شود. کمیت مخاطب برند شخصی را می‌توان با قانون عرضه و تقاضا توضیح داد. بر پایه این قانون اگر عرضه از تقاضا بیشتر باشد قیمت کاهش می‌یابد و اگر مقدار این دو برابر باشد به‌شرط نادیده گرفتن هزینه تولید آنگاه قیمت ثابت می‌ماند و اگر تقاضا از عرضه بیشتر باشد آنگاه قیمت بالا می‌رود. حال فرض کنید یک نفر وکیل است و بر پایه قانون عرضه و تقاضا این پرسش را مطرح می‌کند که عرضه من برای وکالت چقدر است و به‌عبارت‌دیگر توان پوشش چند نفر را دارد. برای مثال اگر این تعداد 10 نفر است و به 20 نفر افزایش یابد چه اتفاقی برای برند شخصی خواهد افتاد؟ قانون عرضه و تقاضا می‌گوید اگر تقاضا بیش از ظرفیت باشد، سودآوری مناسبی ایجاد خواهد شد و برندسازی شخصی وظیفه دارد با تعیین تعداد درست مخاطبان شخصی این کمیابی یا ندرت را برای ایجاد کند و از طرف دیگر فرد را از تصور اشتباه تقاضای بی‌مورد یا کم‌ارزش برای خودش آگاه کند. به‌بیان‌دیگر یک برند شخصی از حیث داشتن مخاطب باید به سطحی برسد که تعداد تقاضا برای او از عرضه بیشتر باشد.

وقتی هدف برندسازی شخصی و میزان مخاطبان مشخص شد باید در گام بعدی برای اینکه مخاطبان برند شخصی را بشناسند، تشخیص دهند و چیزهایی از عملکردش بدانند یا وقتی به حیطه کاری مشخصی فکر می‌کنند برند شخصی در رده بالایی نردبان ذهنی آنها درباره آن حیطه نمایان شود باید به چند موضوع مهم توجه کرد و آنها را در قالب آزمون برای برند شخصی مطرح کرد.

اول اینکه آیا برند شخصی برای پنج حس مخاطب برنامه‌ریزی داشته است یا چگونه خود را برای آنها شناسایی کرده‌ است؟ آیا استیل لباس پوشیدن برند شخصی برای آنها جذاب است و او را متمایز می‌کند؟ آیا برند شخصی می‌تواند از نماد خاصی برای پوشش خودش استفاده کند؟

آیا لحن صدای او برای مخاطبان جذاب است و با هویتش همخوانی دارد؟ آیا آغاز و پایان سخنانش یا تکیه‌کلام‌هایش ارزشی به برند شخصی او اضافه می‌کنند و آیا از اساس برای آنها برنامه‌ای دارد؟ این نکاتی بود که برخی از آنها را آقای احمدی‌نژاد رعایت می‌کرد ازجمله اینکه قبل از سخنرانی دعای فرج می‌خواند و این موضوع به بخشی از کلام ایشان تبدیل‌شده بود. درعین‌حال برند شخصی می‌تواند از خودش بپرسد که آیا نام من برای مخاطبان به‌یادماندنی و به‌سادگی قابل تلفظ است و آیا من را از دیگران متمایز می‌کند؟

وقتی مخاطبان بر پایه عرضه و تقاضا مشخص شدند باید دید که چه کانال‌های ارتباطی برند شخصی را به آنها متصل می‌کند؟ یا چه مجاری ارتباطی باید تعریف شود و نقاط ضعف و قوت ارتباطی برند شخصی در شرایط فعلی چیست؟ همه اینها را می توان در قالب آزمون برند مطرح کرد. در بحث ارتباطات برند داشتن سیستم ارتباطی برای برند شخصی اهمیت زیادی دارد و به‌بیان‌دیگر هر برند شخصی باید یک الگوی و سیستم ارتباطی خاص و مفید به‌فایده برای مخاطبان خودش داشته باشد که یک ارتباط مداوم و هدفمند را با مخاطبانش ممکن می‌سازد.

البته در ارتباطات برند شخصی بیشتر توضیح خواهیم داد که یک سیستم ارتباطی چگونه باید ایجاد شود و ابعاد منطقی و احساسی آن چگونه بر مخاطبان تأثیر می‌گذارد و ذهن و ضمیر آنها را به روی برند شخصی باز می‌کند. در آنجا اشاره خواهیم کرد که اصل اساسی برندسازی شخصی همین ارتباط است و هر برندی باید برای بخش‌های آنلاین و آفلاین و هم‌چین میان فردی و جمعی برنامه‌ریزی کاملاً تخصصی و هدفمند داشته باشد و به این سؤال‌ها پاسخ دهد که چگونه همیشه در معرض دید مخاطبان است و خودش را به آنها عرضه می‌کند و چگونه از دیدگاه‌های آنان آگاه می‌شود یا چگونه اگر انتقادی یا شکایت یا خواسته‌ای داشته باشند می‌توانند به او دسترسی پیدا کنند و چگونه از کانال ارتباطی ایده‌های جدیدش را به آنها اطلاع می‌دهد.* دکتر رسول بابایی دانش آموخته علوم سیاسی دانشگاه تهران و مشاور کمپین‌های انتخاباتی و برندسازی سیاسی و شخصی است. آثار و مصاحبه‌های متنوعی از وی در این حوزه‌ها منتشر شده از جمله کتاب‌های برندسازی نامزد انتخاباتی و بازی بازاریابی سیاسی. به زودی کتاب‌هایی هم در حوزه برندسازی شخصی و قوانین برندسازی سیاسی از رسول بابایی منتشر خواهد شد.
www.savadezendegi.com

دیدگاه تان را بنویسید